رمز زنده ماندن آثار آیت الله مصباح یزدی
گروه سیاست- محدث تک فلاح: خبرگزاری آنا در گزارش اول به فرازی از زندگی سیاسی آیت الله مصباح با عنوان «عقده اصلاحات به «جهاد تبیین» عمار انقلاب؛ مقابله آیتالله با سکولارها» پرداخت و در گزارش پیش رو با توجه به دیدار اخیر خانواده عضو فقید مجلس خبرگان رهبری با رهبر معظم انقلاب و تاکید معظم له مبنی براینکه نگذاریم آثار او کهنه شود، مُروری به فعالیتهای علمی و آثار آیت الله مصباح یزدی کرد و به این پرسش پاسخ داد: «چرا باید امروز آثار او زنده بماند؟»
موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)
این مؤسسه در سال ۱۳۵۴ با هدف کارآمدیسازی و روزآمدی فضلای حوزه در پاسخگویی به نیازهای دینی و فرهنگی، تربیت اساتید و محققان صاحبنظر در علوم انسانی و تولید علوم انسانی اسلامی تحت عنوان بخش آموزش مؤسسه در راه حق آغاز به فعالیت کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آیت الله مصباح یزدی گزارشی از برنامههای مؤسسه به محضر امام(ره) ارائه و حضرت امام بر توسعه برنامه آموزشی موسسه تأکید و تأمین بودجه آن را بر عهده گرفتند.
قائم مقام موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) با اشاره به الطاف امام(ره) به این موسسه گفت: حضرت امام خمینی تا پایان عُمر شریف خویش مؤسسه را از حمایت مادی و معنوی خود بهرهمند ساخت و علاوه بر تأمین بودجه بخش آموزش مؤسسه، جهت توسعه مؤسسه دستور در اختیار قراردادن زمین برای ساختمان مؤسسه را به تولیت وقت آستان مقدس حضرت معصومه سلامالله علیها صادر کردند و پس از رحلت حضرت امام (ره) خلف صالح ایشان، مقام معظم رهبری راه امام عزیز را در حمایتهای مادی و معنوی از مؤسسه ادامه دادند و با افتتاح ساختمان مؤسسه در سال ۱۳۷۴ آیت الله مصباح یزدی را به ریاست مؤسسه منصوب کردند و معظم له در سال ۱۳۸۹ در شرفیابی مسئولان و اعضای هیئت علمی مؤسسه به محضر شریفشان فرمودند:
«این مؤسسه میتواند یک الگویی برای کل حوزه باشد، آدم آرزو و دوست دارد که حوزه، اینجوری، با این نگاه نافذ، کنجکاوانه، نسبت به مسائل پیگیر، عالمانه و همراه باتقوی و اخلاص اداره شود».
به گفته حجت الاسلام محمود رجبی، استاد تفسیر حوزه علمیه قم، جناب استاد مصباح حدود هشت سال به طور فعال در درس فقه مرحوم آیت الله بروجردی شرکت کردند و در اولین امتحان درس خارج که در زمان مرحوم آیت الله بروجردی برگزار شد و ممتحنان آن مرحوم آیت الله سلطانی و مرحوم حاج مقدس اصفهانی بودند، دانش پژوه ممتاز معرفی گردیدند؛ به طوری که برخی اساتید پیش بینی کردند اگر چهار سال دیگر، همین گونه به تحصیل ادامه دهد، مسلماً به مرتبه اجتهاد خواهد رسید.
چیزی نگذشت که این پیش بینی تحقق یافت و ایشان در سن ۲۷ سالگی به درجه اجتهاد نایل آمد؛ اما با این حال تا ۸ سال در دروس فقه و اصول حضرت امام خمینی (رحمه الله) و تا ۱۵ سال در درس فقه آیت الله بهجت (دام ظله العالی) و تا ۲ سال در درس آیت الله اراکی شرکت میکردند.
حجت الاسلام علی مصباح، فرزند استاد، یکی دیگر از فعالیتهای ایشان را در زمینه فقه چنین توصیف میکند:
بعد از تبعید امام خمینی (رحمه الله) و تعطیلی درس آن بزرگوار، چون به شاگردانشان توصیه فرموده بودند که درس را به صورت مباحثههای مشترک (کمپانی) ادامه دهند، استاد مصباح و چند نفر دیگر از افاضل، که عبارت بودند از: حضرت آیت الله محمد محمدی گیلانی، حضرت آیت الله محمد یزدی، حضرت آیت الله حسین مظاهری و حضرت آیت الله سیدعلی اکبر موسوی یزدی در عمل به توصیه حضرت امام مباحثه مشترکی آغاز نمودند که این مباحثه تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.
موضوعات مورد بحث در این جلسات مهم و پربار، عمدتاً مباحث اجتماعی اسلام، مانند بحث امر به معروف و نهی از منکر و بحث تقیه و امثال آن بود.آیت الله بهجتی، امام جمعه اردکان، درباره مباحثه مزبور میگوید:
این جلسات، مباحثاتی جدی بود برای اثبات وجوب مبارزه در شرایط آن زمان. میخواستند از نظر فقهی ثابت کنند مبارزهای که امام خمینی (رحمه الله) پرچم آن را برافراشته، چون اساس اسلام در خطر قرار گرفته، مبارزهای است که از نظر شرعی واجب است. بنده نیز گاهی به ندرت در آن جلسات شرکت میکردم؛ ولی جناب آقای مصباح بسیار پی گیر بودند که این مباحثه ادامه داشته باشد و ادامه هم داشت، و در آن روزگار آثار بسیار مطلوبی نیز بر طبقه تحصیل کرده حوزه داشت.
تفسیر
آشنایی با مرحوم علامه طباطبایی، و درک مقامات و کمالات روحانی و عرفانی آن اعجوبه علم و فضیلت و تقوا، سبب شد که استاد بیشتر اهتمام و مساعی خویش را صرف تعلیم علوم قرآن و تفسیر نماید. ابتدا با شرکت در جلسات درس تفسیر علامه و سپس با استفاده از ارشادات و تعلیمات خصوصی ایشان توانست تعمق و تفکر در قرآن کریم و نکته سنجیهای زیبا در آیات نورانی آن را بیاموزد و خود در این باب صاحب نظر شود او به قدری در این وادی پیش رفت که علامه (رحمه الله) برای استفاده از نکتهها و دقت نظرهایش، کار بازخوانی تفسیر المیزان را، قبل از چاپ و نشر، به او سپرد.
البته استاد مصباح این عنایت علامه را حمل بر لطف و شاگردنوازی ایشان کرده و میگوید:
ایشان لطف میکردند، قبل از اینکه تفسیرشان را به چاپخانه بسپارند، به من میدادند و میگفتند: «تو هم نگاهی بکن» و من، چون شائق فراگیری تفسیر ایشان بودم، این جزوات را میگرفتم و مرور میکردم و اگر چیزی به نظرم میرسید خدمت ایشان عرض میکردم. گاهی میفرمودند درست است، و گاه نیز اشتباه مرا رفع میکردند. از کمال لطفشان، یک بار پیشنهاد کرده بودم و ایشان جایی را تغییر داده، کم وزیاد کرده بودند و بعد برای اینکه از من در جمع دوستان تفقدی کرده باشند، گفتند: «فلانی هم در تفسیر ما شریک شده است.»
استاد مطالعات تفسیری بسیار وسیعی در کتب مختلف تفسیری اعم از تفاسیر علمای شیعه و اهل سنت داشته است. نتایج این مطالعات، در سلسله دروس تفسیر موضوعی قرآن کریم نمایان گشته است، که اولین درس تفسیر موضوعی قرآن کریم در حوزه علمیه قم به شمار میآید.
محتوای عالی این دروس نشان از ژرفکاوی و مطالعه فوق العاده ایشان در زمینه آیات نورانی قرآن دارد؛ تا جایی که برخی از شاگردان محقق و اندیشمندِ استاد، ایشان را یکی از والاترین مفسران قرآن کریم، معرفی میکنند.
حجت الاسلام فیاضی، با سابقه سالها مطالعه و تحقیق در آثار مفسران قرآن، چنین میگوید: بنده هم اکنون نیز معتقدم ایشان در میان افرادی که من میشناسم، یکی از والاترین مفسران قرآن است؛ یعنی کمتر کسی را در این زمینه میشناسم که مانند ایشان تفسیر را بر اساس اصول اجتهادی و مبانی صحیح استنباط بیان کند.
فلسفه
استاد مصباح بیشترین وقت و سرمایه علمی خویش را صرف این رشته کرده است. دلیل گرایش به فلسفه نیز شیفتگی و علاقه شدید به علامه طباطبایی (رحمه الله) بوده است. استاد مصباح اسفار و شفا را نزد حضرت علامه فرا گرفت و با به کارگیری شیوه فلسفی آن بزرگوار، خود به برخی نوآوریها و ابتکارات در این زمینه پرداخت و به مرتبهای رسید که امروز یکی از برجستهترین اساتید فلسفه اسلامی در حوزه علمیه قم به شمار میرود.
او همچون استادش معتقد است: برای شناخت هرچه بهتر اسلام و معارف اسلامی و نیز کسب توانایی در پاسخگویی به شبهات و هجمهها به معتقدات دینی، مطالعه و تحقیق فلسفی میباید در رأس مطالعات حوزوی قرار گیرد، تا طلاب، ضمن آشنایی با متون اسلامی و فقهی، شیوه دفاع از عقاید دینی را نیز فرا گیرند.
زمینههای مطالعات فلسفی استاد بسیار جامع و فراگیر است. ایشان کتب فلسفی ابن سینا، بهمنیار، شیخ اشراق، فخر رازی، خواجه نصیرالدین طوسی، ابوالبرکات بغدادی، میرداماد، صدرالمتألهین شیرازی و حاج ملاهادی سبزواری و حواشی و شرحهای این کتابها را مطالعه و بررسی کرده اند، و پس از تحقیقات فراوان کتاب ارزشمند حاشیه بر نهایة الحکمه را (به زبان عربی) به رشته تحریر درآورده اند و حاصل نظریات ایشان نیز در کتاب پر ارج آموزش فلسفه، به زبان فارسی، گرد آمده است.
استاد علاوه بر تبحر در فلسفه اسلامی، از فلسفه غرب نیز اطلاع کافی دارند. اشارهها و تطبیقهای فراوان ایشان در زمینه مکاتب مختلف فلسفه غرب، گواه صدق این مدعاست.
حجت الاسلام فیاضی، که اکنون از صاحب نظران بنام فلسفه اسلامی به شمار میآید، میگوید: آنچه برای ما بسیار آموزنده و سازنده بود، برخورد محققانه حضرت استاد با مسائل فلسفی بود. در مسائل فلسفی، روح نقد و ارزیابی و آزاداندیشی کاملی بر ایشان حاکم بود؛ به طوری که پس از تبیینِ کاملِ هر مسئله ای، آن را به دقت مورد ارزیابی قرار میدادند؛ یعنی در صدد نقد آرای فلاسفه برمی آمدند، و ما میدیدیم آن روحیه اجتهادی که در حوزه بر فقه و اصول حاکم است در شیوه فلسفی جناب استاد مصباح به صورت بسیار قوی مشهود است؛ به این معنا که یک فقیه صرفاً به تقریر نظر صاحب جواهر یا شیخ انصاری و دیگر فقهای عظام اکتفا نمیکند؛ بلکه بعد از تقریر در صدد نقد و ایراد برمی آید.
ایشان بی پرده و بدون ملاحظه، و البته با حفظ حرمت صاحبان آرا و افکار به نقد نظریات فلاسفه میپرداختند؛ چه، الحقُّ أَحَقُّ أن یُتَّبَعُ. [۱]به یاد میآورم در زمان حیات حضرت علامه طباطبایی (رحمه الله)، یک وقت ایشان میفرمودند اگر مردم علامه طباطبایی و آقای بهجت را میشناختند، خاک کفش ایشان را سرمه چشم خود میکردند؛ اما با وجود چنین اعتقادی درباره شخصیتِ علامه طباطبایی، در مطالب علمی، بسیار محققانه و با تفکر آزاد با مسائل برخورد میکردند و از برکات انفاس ایشان و از برکات شاگردی در محضر ایشان، این روحیه در ما نیز پیدا شد که با مسائل فلسفی نیز مانند مسائل فقهی و اصولی، با اجتهاد برخورد کنیم.
البته این اجتهاد در هر بابی به تناسب خود صورت میگیرد؛ در فقه، از طریق کتاب و سنت و استفاده از دلایل لفظی و در فلسفه، با استفاده از عقل. به هر حال باید محققانه برخورد کرد. شیوه تدریس استاد سبب شد تا روحیه تعبد در برابر نظریات مختلف به طور کلی در ما از بین برود و ما امروز احساس میکنیم که حالت تعبد در مقابل افکار ابن سینا، ملاصدرا و دیگران، هرگز در ما نیست و این از برکات درسهای محققانه استاد مصباح است که ایشان در این سالها از آن روحیه نقد و تحلیل و تحقیقِ عالی شان در ما نیز دمیدند. چنین روحیه ای، در سطحی که ایشان دارند، منحصر به فرد است و منحصر در خود ایشان است.
استاد فیاضی همچنین در بیان ابتکارات و نوآوریهای فلسفی استاد، میگویند: ایشان در فلسفه، افکار بسیار بلندی دارند که با افکار حوزه فلسفی موجود، هم تراز نیست. حوزه فلسفی امروز مثلاً مسئله وجود هیولا را هنوز هم امری صحیح و درست ارزیابی میکند، در حالی که ایشان این مسئله را با ایرادها و اشکالات محققانهای مردود شمردند و کنار گذاشتند، و کنار گذاشتن این مسئله، به معنای کنار نهادن تفکر و اندیشه هیولا از فلسفه است. البته بوده اند کسانی مثل شهید مطهری و مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی که با این مسئله برخورد کرده اند و آنان نیز فرموده اند مسئله هیولا درست نیست و بی دلیل است، یا حتی دلیلِ برخلاف آن وجود دارد. زمانی نیز من خودم در محضر استاد جوادی آملی (دام عزّه) ضمن بیان اشکالاتی که بر مسئله وارد است، صحبتهایی میکردم و ایشان لبخندی زدند و فرمودند: «استاد ما، مرحوم الهی قمشهای نیز به هیولا قایل نبودند»
اخلاق و عرفان
استاد مصباح یزدی از اساتیدی همچون علامه طباطبایی (رحمه الله) و آیت الله انصاری همدانی (رحمه الله) و آیت الله العظمی بهجت (مدظله العالی) در مقام اساتید اخلاق و عرفان خود نام میبرد. آیت الله بهجتی در زمینه استفاده ایشان از درسهای اخلاقی و عرفانی علامه طباطبایی (رحمه الله) میگوید: به گمان من، آیت الله مصباح بهرههای معرفتی بسیار زیادی از علامه طباطبایی (رحمه الله) بردند؛ زیرا ایشان با اشارات مرحوم علامه به سیر و سلوک و ریاضتهای شرعی مشغول بودند؛ به علاوه اینکه از نظر علمی هم کتابهای بزرگ اخلاقی و عرفانی را چه در زمینه عرفان نظری و چه در زمینه عرفان عملی، خدمت علامه طباطبایی (رحمه الله) آموختند.
حجت الاسلام علی مصباح، با تذکر این نکته که استاد همیشه از اینکه درباره فعالیتها و مطالعات اخلاقی و عرفانی خود سخن بگویند اعراض دارند، این چند کلمه را از زبان ایشان نقل میکند: در موضوع اخلاق، حدود سالهای ۳۲ و ۳۳ بحثی هفتگی در خدمت مرحوم علامه طباطبایی داشتیم. ابتدا محور بحث ایشان، رساله منسوب به علامه بحرالعلوم بود و بعد از اتمام آن رساله، حضرت علامه (رحمه الله) مجموعهای از روایات اخلاقی و عرفانی را انتخاب میکردند و درباره آنها بحث میفرمودند. حدیث معراج از جمله آن روایات بود.
استاد مصباح از همان سال ورود به حوزه علمیه یزد، به مطالعه و تحصیل دروس حوزوی اکتفا نکردند و از روی علم دوستی و حقیقت جویی، در کلاسهای فیزیک، شیمی و... و نیز زبانهای خارجی فرانسوی و انگلیسی، که به همت روحانی دانشمندی به نام «محقّقی رشتی» تشکیل شده بود، شرکت جستند و با این دروس آشنا شدند.
زبان خارجی
پس از ورود به حوزه علمیه قم، رواج افکار و تبلیغات مارکسیستی سبب شد تا استاد به منظور پاسخگویی به شبهات و دفاع از حریم اندیشه دینی، آشنایی با فلسفههای غربی را در دستور کار خود قرار دهند. به این ترتیب ایشان باید برای یافتن زبانی مشترک در بحث و مناظره با تحصیل کردگان دانشگاهی، تئوریها و اصطلاحات خاصِ علوم انسانی دانشگاهی را فرا میگرفتند.
به این منظور با مشورت و همت آیت الله شهید دکتر بهشتی که در آن زمان مدیر دبیرستان دین و دانش قم بود قرار شد کلاسی در دبیرستان تشکیل شود تا عدهای از فضلا و طلاب حوزه در آن شرکت کنند.
در کلاسها زبان خارجی و نیز معلومات دبیرستانی و دانشگاهی در رشتههای فیزیک، شیمی، فلسفه علم، متدولوژی، ریاضیات و جامعه شناسی تدریس میشد. شرکت کنندگان این کلاسها نیز آقای مصباح، شهید دکتر مفتح، آقای ناصر مکارم شیرازی، آقای شیخ جعفر سبحانی، آقای یزدی، آقای دکتر احمدی و مرحوم حیدری نهاوندی بودند. شهید بهشتی مسئولیت برنامه ریزی و برگزاری کلاسها و دعوت از اساتید را به عهده داشتند.
استاد از ثمرات ارزشمند آن کلاس ها، این گونه یاد میکند: شرکت در آن کلاس باعث شد که با اصطلاحات روز بیشتر آشنا شویم و بیشتر بتوانیم با قشر دانشگاهی تفاهم داشته باشیم؛ و طبعاً، چون پاسخهایی که ما در مباحثات و گفتگوها میدادیم با اصطلاحات خودشان آمیخته بود، برایشان بیشتر قابل درک بود و همین سرمایهای شد که ما در دورههای بعد تا حدودی بتوانیم نقش وساطت میان حوزه و دانشگاه را ایفا کنیم و بعدها دفتر همکاری حوزه و دانشگاه را تشکیل دهیم.
استاد با شرکت در کلاسهای مرحوم محقّقی رشتی در یزد، تا حدودی با زبان فرانسه و انگلیسی آشنا شد. بعدها نیز در هر فرصت مناسبی به فراگیری زبان انگلیسی ادامه میداد و بر این اساس در کلاسهای دبیرستان دین و دانش در حد مطلوبی با زبان انگلیسی آشنا شد. از آن پس نیز هر جا استاد لایقی مییافت به تکمیل آنچه آموخته بود میپرداخت. آیت الله مسعودی خمینی خاطره انگلیسی خواندن استاد را این گونه بیان میکند:
ظاهراً سالهای ۴۶ ـ ۴۷ بود که به امر مبارک حضرت امام (رحمه الله) برای تبلیغ به سیرجان اعزام شدم. در خلال دوران مأموریتم دو مرتبه آقای مصباح را برای سخنرانی دعوت کردیم و ایشان دوسه دهه در آنجا سخنرانی میکرد و همان جا نزد استادی به نام آقای «رئیسی» انگلیسی هم میخواند.
ابتکارات علمی
آیت الله مصباح در رشتههای مختلف علوم انسانی، صاحب اندیشهای مستقل و نوآوریها و ابتکاراتی جالب است. شرح این ابتکارات تدوین کتاب مستقلی را میطلبد، که انشاءالله در فرصتهای آینده، به همت شاگردان ممتاز ایشان صورت خواهد گرفت. در این مقام تنها به نقل برخی اظهارات در این زمینه میپردازیم.
حجت اسلام عباسعلی شاملی از جمله شاگردان استاد است که دکترای خود را در رشته روان شناسی و علوم تربیتی، با امتیاز عالی، از دانشگاه مک گیل کانادا اخذ کرده است. او درباره ابتکارات علمی استاد در رشته روان شناسی میگوید:
ابتکارات و نوآوریهای استاد مصباح، به خصوص در حوزه روان شناسی و علوم تربیتی، در کتابها و جزواتی که دفتر همکاری حوزه و دانشگاه گردآورده، ثبت شده است. به نظر من ایشان هنوز حرفهای تازه فراوانی در زمینه روان شناسی و علوم تربیتی دارند که مجال طرح آنها را پیدا نکرده اند. ایشان به مناسبتهای مختلف، در مواقعی که دغدغههای خود را در باب اسلامی کردن علوم انسانی و اجتماعی ابراز میداشتند، کدهایی ارائه میکردند که برای پژوهشهای حوزه روان شناسی و علوم تربیتی جهت دهنده اند؛ برای نمونه در تبیین سازمان روانی انسان، ایشان مدل هرمی خاصی مطرح میکنند که من تاکنون چنین مدلی را در نوشته دیگری ندیده ام.
بنده در گروه علوم تربیتی پیشنهاد کرده ام که برای پی گیری اندیشههای نوین استاد در عرصه روان شناسی و علوم تربیتی، یک سلسله نشستهای کارشناسانه برگزار شود و با طرح سؤالات و چالشهای جدید در این حوزه از استاد مصباح درخواست داوری کنند.
یکی از بهترین راههایی که میتواند اندیشههای استاد را برجسته سازد راه اندازی نشستهای کارشناسی است؛ چون معلوم است وقتی استاد در مجامع عمومی و با مخاطبان عمومی سخن میگویند نمیتوانند همه آن داشتههای فکری شان را عرضه کنند و از این رو بسیاری از زوایای اندیشه ایشان در روان شناسی و علوم تربیتی هنوز مکتوم مانده است.
حجت محمدعلی شمالی با اشاره به اندیشههای ابتکاری استاد در باب فلسفه اخلاق میگوید: بنده در واقع به پیشنهاد جناب استاد مصباح، رشته فلسفه اخلاق را انتخاب کردم و وقتی میخواستم موضوع پایان نامه دکتری ام را در دانشگاه منچستر انتخاب کنم، به نظرم رسید یکی از موضوعات بسیار مهم، بحث نسبیت گرایی اخلاقی است؛ چون اگر ثبات و جهانی و جاودانی بودن ارزشهای اخلاقی مورد خدشه قرار گیرد، دیگر چیزی از ارزشهای اخلاقی، به ویژه ارزشهای دینی، باقی نمیماند.
این بود که این موضوع را انتخاب کردم و در پایان، یک فصل را به بحث مبانی اخلاق اختصاص دادم؛ چون اگر بتوانیم مبانی اخلاق را مشخص کنیم و نشان دهیم که این مبانی عینی هستند، اشکال به طور ریشهای حل میشود.
در این قسمت، بنده از فلسفه اسلامی و مخصوصاً از نظرات آیت الله مصباح بسیار استفاده کردم. چرا که در زمینه فلسفه اخلاق، هرچند بحثهای پراکنده بسیاری در کتابهای علما و فلاسفه اسلامی داریم، ولی کسانی که به طور خاص و با توجه به مسائل روز به فلسفه اخلاق پرداخته باشند کم اند و آیت الله مصباح از معدود کسانی هستند که بحث ویژه و مستقلی را به فلسفه اخلاق اختصاص داده اند، که بعضی از آثارشان در این زمینه منتشر شده و بعضی دیگر نیز امیدواریم انشاءالله آماده و منتشر شود.
به هر حال من از مباحث ایشان بسیار بهره بردم و بعد، چون میخواستم هیچ اشکالی در پایان نامه ام باقی نماند، آن را به بعضی از متفکران دادم تا بخوانند و نظرشان را بگویند. یکی از این متفکران پروفسور آرینگتون، رئیس دپارتمان فلسفه در دانشگاه جورجیای امریکا بود که از فلاسفه مطرح و از جمله کسانی است که خود در بحث نسبیت گرایی چندین کتاب دارد.
من از ایشان خواهش کردم که پایان نامه مرا قبل از دفاع ببیند؛ ایشان نیز پذیرفت و بعداً برای من ایمیل فرستاد و گفت: «جالبترین قسمت پایان نامه همین فصل آخر بود که خیلی برایم جالب بود و تازگی داشت و نظریه جدید و مهمی بود»؛ یعنی همین مباحثی که ما بر اساس نظرات استاد مصباح مطرح کرده بودیم، بسیار مورد استقبال ایشان قرار گرفت و گفتند بسیار خوب است که شما این بحث را تکمیل کنید و بسط دهید.
امسال نیز در سالگرد درگذشت آیت الله مصباح، رهبری در دیداری که با خانوادهشان داشتند فرمودند: «در مورد حفظ آثار، نکتهای که وجود دارد، این است که نگذاریم این آثار کهنگی پیدا کند. یعنی آن روزی که ایشان این مؤسّسه امام خمینی را راه انداختند، یک کار تازهای بود؛ آیا امروز هم اگر به همان شکلی که اوّل راه افتاده، اداره بشود، باز هم تازه است؟ این جای سؤال است؛ این به عهده شماها است. آقای رجبی و شما آقایان ببینید چه کار باید کرد که آن تازگی و طراوت حفظ بشود؟ آن اوّلی که ایشان این کار را شروع کردند، خب یک کار خیلی نوِ جدیدی بود، توجّههایی را به خودش جلب کرد؛ حالا هم باید همان جور باشد.
علاج این است که آن راه ادامه پیدا کند؛ آن ابتکار و آن کارهایی که ایشان کردهاند: همین «طرح ولایت» یکی از ابتکارات ایشان است؛ همین تشکیلات عظیم مرکز تحقیقات امام خمینی یکی از همان ابتکارات است؛ کتابهایی که ایشان نوشتهاند، چه کتابهای علمی، چه آنچه مربوط به اخلاقیّات و معنویّات و [برای]استفاده عموم و مانند اینها است، یکی از آن کارها است؛ اینها را نباید گذاشت تعطیل بشود.»
آری! شخصیتهای بزرگ تاریخ نه تنها با تخریب و تلاش معاندین از بین نخواهند رفت، بلکه با انتشار تفکرات آثار آنها[ زنده ماندن این آثار] تا ابد در تاریخ خواهندماند و همچنان می تواند راهگشای بسیاری از مسائل باشد و به عبارت دیگر تکمیل کننده پازل«جهاد تببین» خواهد بود. در این مسیر، ما نیز برای مانا بودن این ارزش، با توجه به فرمایشات اخیر رهبر بزرگوارمان باید تلاش کنیم که مسیر را همچنان زنده نگه داریم تا با این کار شخصیتهایی همچون آیتالله مصباح برای همیشه در تاریخ ادامه داشته باشند.
انتهای پیام/