بزرگترین هدف دشمن قراردادن هیأتیها مقابل نظام است
به گزارش خبرنگار هیات و مسجد خبرگزاری آنا، این روزها که در کشور سوالات و شبهات بسیاری در اذهان مردم به خصوص جوانان وجود دارد و گاهی این شبهات به اعتراض و در نهایت اغتشاش ختم میشود، نقش هیأتهای مذهبی که از سوی مقام معظم رهبری وظیفه جهاد تبیین بردوش آنان گذاشته شده است، بسیار مهم و پررنگ است. برای بررسی وضعیت عملکرد هیأتها و مداحان در این ایام در ویژه برنامه محیا سراغ «حنیف طاهری» مداح اهل بیت (ع) رفتیم که ماحصل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
هدف دشمن ضربه زدن به احکام دین و پرچم سیدالشهداست
** در جریانات و اتفاقاتی که در این سه ماه گذشته در کشور افتاد، دشمنان ما موجسواری کردند و علیه اعتقادات و مبانی ما شمشیر کشیدند و به میدان آمدند و این وسط یکسری شکافهایی هم اتفاق افتاد و باعث شد که ما در بدنه هیأتهای خودمان هم یکسری شبهات مطرح شود. نقش هیأتها و خود هیأتیها در اینجور از مسائلی که در اجتماع اتفاق میافتد چگونه باید باشد؟
ما اصلاً نمیتوانیم نسبت به اتفاقاتی که در زمان و جامعه ما رخ میدهد و یا حتی در همه دنیا اتفاق میافتد بیتفاوت باشیم. اگر بیتفاوت شویم یعنی از خودمان سلب مسئولیت فیزیکی و معنوی میکنیم. میگوییم که ما مسئولیتی نداریم؛ اصلاً نمیشود. باید حداقل مسئولیت تفکرش را قبول کنیم. طبیعتاً ما هم از این جامعه جدا نیستیم، هم داریم در این جامعه زندگی میکنیم و هم بخشی را به لطف سیدالشهدا تولی گری میکنیم. طبیعتاً ما هم خودمان را در قبال اجتماع و افراد مسئول می دانیم.
یکی از مشکلات این است که حواسمان به آن بخشی از مخاطبان که به صورت فیزیکی در جلسه شرکت میکنند نیست. آنقدر سراغ جذب جامعه خاکستری رفتهایم که نسبت به این فضا حواسمان پرت شده است، یعنی باید همان موجودی و دارایی که داریم را حفظ کنیم. بخش مهمی از جهاد تبیین طبیعتاً چهره به چهره و سینه به سینه اتفاق میافتد، در هیأت تجربهمان این بود که اولاً تکلیف را باید پیش خودمان مشخص کنیم که امروز دشمن با این هجمه آمده کجا را میخواهد بزند؟ و هدف اصلیاش چیست؟
وقتی به دو سه سال اخیر رجوع کنیم، نمیتوانیم بگوییم بحث حجاب و حقوق زن مختص امروز است، در حالی که اگر ما به دو سه سال اخیر نگاهی اجمالی کنیم در مییابیم که دشمن چند سالی است تمام قدرت و نیروهایش را برای امور زنان و برای حجاب بسیج کرده است، «چهارشنبههای سفید» نمونهای از آن است.
امروز چطور دشمن جلو آمده است؟ پس باید اول بدانیم که دشمن آمده یکی از مبانی دین را بزند، یعنی با دین من کار دارد و با همان چیزی که در هیأت و روی منبر دربارهاش حرف میزنیم و در موردش ادعا دارم.
منظور این است که این جریان یک ادعایی در مورد دین و ارتباط مستقیم با دین دارد. پس من اول باید تکلیفم را بدانم و بعد به مردم منتقل کنم، یا افراد میپذیرند و یکی هم ممکن است قبول نکند، امروز شاید یک عده بگویند که حجاب اجباری است و ما میخواهیم حجاب اختیاری باشد و ... .؛ من باید با رجوع به دین ببینم چه میگوید؟ من نمیتوانم حکم خدا را بگویم که حالا چون یک عدهای نمیخواهند و یا میخواهند و یا ... من باید از ایدئولوژی فکریام و آن چیزی که از دین برداشت میکنم و در موردش مطالعه دارم صریح صحبت کنم. با اقتضائات زمان آن را بگویم، پس این اولین گام ماست و تکلیف خودمان را مشخص میکنیم.
دوم، فهمیدیم که میخواهند به دین و پرچم سیدالشهدا ضربه بزنند، بارها در توئیتها، استوریها و پستهایشان تکلیف را مشخص کردند و اصلاً جای شک و شبههای نیست. بحث من مردمی که اعتراض دارند نیست، منظورم آن جریان فکری که هدایت میکند است. اینها میخواهند دین و حجاب و دستگاه سیدالشهدا را بزند، حالا وظیفه ما چیست؟ وظیفه ما روشنگری در حد توان است. من نمیتوانم بیایم در مسائل فقهی ورود کنم و نمیتوانم در خیلی از مسائلی که تخصصی است ورود کنم، ولی با یک صحبت و مشورت و یک مطالعه اجمالی میتوانم یا کسی که در هیات و یا در فضای مجازی با من مرتبط است حرف بزنم.
حقیقتش را عرض کنم، تجربه ما این بود که اگر از زدن حرف درست با اقتضای زمان نترسیم (اینکه یک سری ازمخاطبان ریزش کنند یا چطور به ما نگاه شود و ...) خدا خودش عزت داده و کار را پیش میبرد. چندین و چند جلسه با نوجوانان و کسانی که حتی مخالف فکر ما بودند نشستیم و ساعتها حرف زدیم و نتیجههای خوبی گرفتیم.
ما هیأتیها از بدنه اجتماعی حاضر در مجالسمان غافل شدیم
** هیأت شما در این ایام یک تجربه عینی داشت و کرسی آزاداندیشی برگزار کرد، از این تجربه و نتیجهاش بگویید؟
باید اعتراف کنیم در مرتبه اول ما به نقطه ضعفهای خودمان پی بردیم. به این پی بردیم که چه کارهایی باید انجام میدادیم که در هیات از آنها غافل بودیم، متوجه شدیم ما از این بدنه افرادی که در هیأت ما شرکت میکنند دور شدهایم، هرچند هیأت و مسجد با هم فاصله دارند، زیرا وضع مسجد یک مقدار بدتر است و در این قضیه متاسفانه چندین کیلومتر عقبتر است.
ما آمدیم با اینها ارتباط گرفتیم و خیلی هم دغدغهمند این کار را انجام دادیم، (در واقع تنها چند جلسه مطالبه گری برگزار نکردیم)، نشستیم و صحبت کردیم، الحمدلله استقبال شد و خروجیاش هم معلوم است. منتهی یک بخشی هم برای مردمی که میآمدند در هیأتمان شرکت میکردند و هم یکسری از آدمهایی که در فضای مجازی با ما ارتباط داشتند و میگفتند این بستر گفتگو با خود شما هم وجود ندارد، فراهم شد، ما میگفتیم چرا بستر وجود ندارد، هیأت بیایید و یا اصلاً دوست ندارید هیات باشید و سلیقهات به هیأت من نمیخورد، برای حرف زدن کجا بریم؟ در این مسیر با چند نفر نشستیم حرف زدیم.
من در اطراف میدان منیریه جلسه داشتم، یک نفر هیأت من نمیآمد، در منبرهایی که میرفتم ایشان را ندیده بودم، پای منبرمن آمد و مرا در آغوش گرفت و گفت من شما را خیلی دوست دارم و ... و من آنجا خدا را شکر کردم که چه ظرفیتی از طریق فضای مجازی وجود دارد که با من ارتباط گرفته بود، از سوی مقابل هم در فضای مجازی خیلی ها ما را دوست داشتند که الان ما خیلی کاری ندارند، اشکالی هم ندارد آنها هم قابل احترام هستند.
ما آمدیم این خلاء را پر کردیم و با تعداد زیادی این کار را انجام دادیم و هنوز هم ادامه دارد، آمدیم این کار را انجام دادیم و جواب مثبت هم پرفتیم؛ نمیگویم که کسی توانست کس دیگری را قانع کند و یا نه؛ ولی این رشته پاره نشد.
ببینید اگر مثلاً سه سال دیگر از این ماجراها بگذرد، فردی متوجه شود حرف یا شعاری که داده اشتباه بوده احتیاج به یک رشته دارد که دوباره به این طرف وصل شود یا نه ؟ من میگویم ما نباید از این غافل شویم؛ تجربهای که من در این دوره کسب کردم این است.
دشمن به دنبال ایجاد شقاق بین هیأتیهاست
** متاسفانه در بدنه هیأتهای مذهبی هم افرادی بودند که منحرف شدند، دلیل این اتفاقات چه بود؟
اعتراض حق همه هست. مگر هیأتیها اعتراض ندارند، ولی اینها شقاق بین هیأتیها را میخواهند، دنبال ظرفیتی هستند که از هیأت به دست آورند چون امتیاز بالایی برایشان محسوب میشود؛ شاید بالاترین امتیاز برایشان این باشد که هیأتیها را مقابل نظام قرار دهند.
به عنوان مثال ما اعتقادمان این است که در بستر حکومت اسلامی،(نمیخواهم بگویم که حکومت ما اسلامی است یا نه که خود آقا هم گفتهاند که ما داریم به سمت قله میرویم، نسیمی از اسلام در جمهوری اسلامی وزیدن گرفتهاست.) ولی در آن حکومت اسلامی که به قله میرسید اگر یک اشتباه هم باشد آن یک اشتباه هم خیلی زیاد است.
میخواهم عرض کنم که اگر یک شاخه هم از ما ببرند خیلی زیاد است و دلمان خیلی باید بسوزد و خیلی باید دست و پا بزنیم. الان نباید هر کاری کنیم، من به رفقای خودمان میگویم الان اصلاً زمان تنبلی نیست، الان زمان بدوبدو است چراکه با فضای مجازی همه چیز رو به جلو میرود ولی هزینهبر است. خیلی هزینهاش بالاست.
در جامعه فساد هست اما توهم فساد خیلی بیشتر است
** اصلیترین راهحل برای حل این مشکلات را چه میدانید؟
الان زمانش است که با جوان و نوجوان و کسانی که در این بستر هیأت هستند و دلسوزند و دغدغه دارند ولی فقط میخواهند حرف بزنند ارتباط بگیریم. این ارتباط باید مستمر باشد و من این ارتباط را تجربه کردهام و خیلی تاثیر دارد.
کوچکترین تاثیرش را عرض میکنم، آن جوان وقتی با شما مقداری صحبت میکند آرام میشود، (واقعاً آرام میشود نه الکی) خیلی از سوالاتی که رفقای ما دارند بر اثر ناآگاهی است، چون خیلی از بدیهیات را نمیدانند، چون نمیدانند برایشان سوال میشود، مثلاً میگویند در جامعه خیلی فساد داریم، بله فساد داریم اما توهم فساد زیاد است. فساد هست ولی توهم خود فساد خیلی بزرگتر است.
ممکن است عده ای بگویند نیستی و نمیدانی! میدانی قیمت دلار چند است؟ اتفاقاً ادعای ما همین است که ما داریم در کف این جامعه زندگی میکنیم. شما بدانید که هیأتها با همین اوضاعشان، در همین اغتشاشات و شلوغیها و وضعیت اقتصادی هنوز کارهای اجتماعی و کمکرسانی می کنند؛ در قم یک هیأت در ماه چهار تن مرغ ذبح کرده و از طریق شبکههای مختلف بین فقرا توزیع میکند، یعنی اینها را قطع نکرده است.
منتهی ما داریم در کف همین اجتماع زندگی میکنیم. شاید بعضی از نوع رفتارها از بخشی از بدنه هیأتیها (حالا کاری ندارم مداح است سخنران است و یا مسئول هیأت است و ... ) شاید همان فاصلهای که شما میگویید باعث شدهاست که چنین تصوری پیش بیاید که اینها که درد ما را نمیفهمند و اینها از کف جامعه نیستند یا... در صورتی که حقیقت ماجرا اینطور نیست و اگر این فاصله بشکند آنها هم میفهمند که شما از جنس خودشان هستی.
یک زمانی مسجدهای ما اینطوری بود که همه نسل ما در مسجد در بچگی زندگی میکردیم، از ورزش تا کوه رفتن و ... همه چیز با مسجد و در کنار مسجد بود(با امکانات آن موقع و با فضای آن موقع). امروز جوان و نوجوان باید در هیأت زندگی کند. بیایید این بستر را درست کنیم، شما تا وقتی دکتر نروید و نگویید سرتان درد میکند او نمیداند برای شما چه دارویی تجویز کند، وقتی جوان و نوجوان بیاید در هیأت زندگی کند و آن فاصلهها کنار برود و یکسری پردههای تقدس اشتباه کنار برود و یک راحتی گفتار و بیان و سبک زندگی اتفاق بیفتد بسیاری از چالشها برطرف خواهد شد، ما حداقل باید بدانیم که حرفمان چیست، تا رابطه برقرار نشود، این اتفاق نمیافتد.
باید یک انقلابی در این انقلاب انجام دهیم با پرچم مطالبهگری برای رفع کژیها
** در مواجهه با این نسل جدید براساس تجربهتان آیا دانش و توان فعلی ما برای پاسخ به سوالات آنها کافی است؟
ما در دو بخش با آنان مواجه میشویم. یک بخشی که شبهه برایشان ایجاد شده و سوال دارند و سوالات به حق دارند و اگر ما جوابش را ندهیم جای دیگری جواب میگیرند که به زبان خودشان است و درست هم نیست. روی صحبتم با رفقای هممسلک جوانتر و نوجوانتر خودمان است، خواهش میکنم همه ما بیاییم تلاشمان را یک مقدار بیشتر کنیم، دلسوزی و دغدغهمان را بیشتر کنیم، آغوشمان را بیشتر باز کنیم هم برای مستمعهایمان و هم مردمی که میتوانیم با آنها ارتباط بگیریم با اینها حرف بزنیم.
طبیعتاً هر کاری که بخواهم انجام دهم به بستر هیأت برمیگردد. ما در همه جای هیأت هر کاری بخواهیم بکنیم باید راهش را یاد بگیریم، اینکه ما مستمع و کسی که فقط و فقط و فقط به خاطر سیدالشهدا شاید با ته صدای ما ارتباط برقرار میکند (به آبرو و احترام سیدالشهدا) باید یاد بگیریم که دستش را بگیریم و در دست امام حسین (ع) با یک صلیالله علیک یا اباعبدالله بگذاریم و خودمان را هرجوری بلدیم حذف کنیم؛ ولی به نظر من محبتِ که اخلاص هم چاشنی آن شود خیلی مهم است.
یک خواهشی میخواهم بکنم، چه در زمینه مسائل روز و چه بحثهای اعتقادی چه تاریخ، حداقل یک دوره تاریخ اسلام را به طور جمعوجور یا بخوانیم یا بشنویم. اطلاعاتمان را ارتقا دهیم.
همین حرفها و شعارهایی که دارند میدهند شعارهای انقلابی است و همهاش حرفهای انقلاب است، باید انقلابی کنیم اما پرچم مطالبهگری باید دست کسی باشد که بچه همین نظام است، فردی که معتقد است و پایبندی دارد. بله ما انقلاب فرهنگی، انقلاب اقتصادی و انقلاب در ادارات را نیاز داریم.
سخنرانیهای آقا در مشهد که به عنوان کتاب «انسان ۲۵۰ ساله» منتشر شده، شما وقتی صحبتها را میخوانید میبینید که یک ایدئولوژی را به ما معرفی میکند و در بخشهای مختلف آقایان مطهری، بهشتی، شهید مفتح و ... و کسانی که در این جریان بودند هم اینگونهاند. من هم با شما موافق هستم و باید یک انقلابی در این انقلاب انجام دهیم با پرچم مطالبهگری برای هدایت کژیهایی که وجود دارد، این احتیاج به آگاهی دارد، میخواهید بروید در اینترنت بخوانید و یا کتاب بخوانید، در هر بستری و به نظرم آگاهی بخشی با همان جریان و باید از آنجایی شروع کنید که من و شما کاملاً سالیان سال است که با آن در هیأت درگیر هستیم، تاریخ اسلام، تاریخ صدر اسلام، فاطمیه و ماجرای سقیفه، داستان سیدالشهدا.
هیأتمان باید صاحب اندیشه شود تا بتواند پرچم مطالبهگری را بلند کند
** مشکل ما این است که مردم کتاب نمیخوانند هیأت چگونه میتواند این خلا را پر کند؟
به نظر من از منبر گرفته تا مداحی در این زمینه اثرگذار است. خواهشاً بدانید که من دلسوزانه دارم حرف میزنم و اگر حرف من را دوست نداشتند و میدانستند که ایراد دارد به خود من تذکر بدهند و من حتماً روی چشمم میگذارم هر تذکری که باشد و اگر هر جایی حرفی اشتباه زده باشم آنقدر امام حسین (ع) بهم ظرفیت داده باشد که بتوانم قبول کنم. ما میگوییم در همه ساختارها باید انقلاب کنیم، چرا در هیأت انقلاب نمیکنیم. آیا هیأتهای ما احتیاج به انقلاب و یک تحول ندارند از منبر گرفته تا مداحی به قول شما چرا باید مستمع سرگردان باشد.
پس تحول را ما احتیاج داریم، هیچ تغییری در هیچ جامعه کوچک و بزرگی اتفاق نمیافتد مگر اینکه ما خودمان تغییر کنیم. ما باید این باور را داشته باشیم واقعاً چیزی که از مکتب اهل بیت باید منتقل کنیم به همه مستمعهایی که دارند میآیند در فضای هیأت؛ ببینید زمان اهل بیت بزرگترین رسانه «شعر» بود و یکی از بزرگترین ابزار و رسانههایی که استفاده میکردند شعر بود. ما هنوز هم میتوانیم از این فرصت استفاده کنیم با هنری که میتوانیم بر آن مضاعف کنیم. بیاییم و این کار را انجام دهیم. این یک دغدغه خیلی مهم است.
چه باید کنیم که مخاطب به نوعی پس نزند؟ ما نباید طوری این کاررا انجام دهیم که مستمع پس بزند باید با زبان هنر این اتفاق را جلو ببریم. واقعاً ما هر سلیقه سیاسی داشته باشیم وقتی برسیم به سیدالشهدا سر یک چشمه زلال هدایتگر و پرنور و درست میرسیم. اینجا شاهراه است؛ خواهش میکنم این دغدغه را برای خودمان ایجاد کنیم در فضای هیأت که ما باید حرف بزنیم و حرف را باید هنرمندانه و با ابزار درست بزنیم و با نگاه هیأت بزنیم.
برخی درباره حمله به حرم شاهچراغ سکوت کردند
** ارزیابی شما از عملکرد هیأتیها در فتنه اخیر چیست؟
اولاً؛ هر چقدر از لحاظ سیاسی در جامعه هیأت اختلاف داشته باشیم سر پرچم امام حسین(ع) با هم اختلافی نداریم. منتج به چه میشود نگاهی که به آن امام حسینی که داریم و یا امام حسین(ع) ما چه شکلی است. آن دیگر ممکن است که نتیجههای مختلفی دهد و با هم یکی نباشد. مسالهای که هست این است که مشورت نمیکنند و همان را متن میکنند و در فضای مجازی پخش میکنند. اصلاً من به جمهوری اسلامی کاری ندارم پرچم امام حسین(ع) را آتش زدند و حرفی از شما بیرون نیامد! حرم احمدبن موسی حمله کردند و شاید باورش سخت باشد ولی بعضیها حرفی نزدند و خیلی اتفاقات افتاد و حرفی نزدند!
من نمیتوانم نسبت به این بیتفاوت باشم. چه بخواهی چه نخواهی یک بدنهای را که منتظر هستند ببیند چه میگویی را رها کردهای و نمیتوانی بگویی که من نسبت به اینها بیتفاوت هستم.
یک بار در جمع رفقا عرض کردم که طرف آنور آب نشسته در فضای مجازی مطلبی را منتشر میکند که دقیقاً به خود اهل بیت(ع)مستقیماً بیاحترامی میکند و بعد در پست بعدی خودش درباره حرفی که من زدم صحبت میکند. من آیا باید حواسم را بیشتر جمع کنم یا نه؟ باید یک تلنگری به خودم بزنم که ببینم کجا ایستادهام و چی شد یا نه؟
خدا در قرآن به عیسی میگوید که چه کار کردهای که اینها تو را خدا میدانند، نمیگوید که من این مردم که تو را خدا میدانند عذاب میدهم. می فرمایند: تو چه کار کردهای که اینها تو را خدا میدانند. خیلی مهم است، من هم باید ببینم من چکار کردهام که روی من حساب باز کردهاند و قلابشان را به من هم گیر دادهاند و این نکته خیلی مهمی است.
ما دنبال ایجاد انشقاق نیستیم، ولی مثل بخشهای دیگر جامعه همانطوری که تکلیف خواص و عامه مردم جداست و جدا حسابرسی میشوند و نوع برخورد هم جداست؛ در هیأت هم آن جوانی که رفته به قول آقا منحرف شده و با یک تنبیه برمیگردد در هیأت هم تکلیف آن آدم با خواص هیأتی که شاید اشتباهشان هزار برابر اشتباه آن جوان دارد تاثیر میگذارد اینجا هم فرق میکند. اینکه ما نسبت به کسی که موضع جریانسازی اشتباهی داشته موضع بگیریم این مبنا بر این نیست که داریم تفرقه ایجاد میکنیم. اگر ما دنبال تفرقه و تفرقهافکنی بودیم خیلی ابزارهای مختلفی در این مدت برای ما مهیا بود.
من خواهشم از کسانی که یک مقداری در مسند بالاتری در یک هیأت نشستهاند این است، بیاییم یک مروری کنیم که چکار کردهایم، ما حتماً اعتراض را حق مردم میدانیم، آقا در مورد هیأت این همه صحبتهای بزرگ اخیراً داشتهاند، خواهش میکنم از دولتمردان جمهوری اسلامی از این بستر هیأت استفاده کنید، این استفاده البته نباید شخصی و دم انتخاباتی باشد.
خطابم به دولتمردان است، هیأت با بدنه و کف اجتماع در ارتباط است و خیلی از مشکلات مردم را میتوان با یک پل ارتباطی بین دولت و هیات حل کرد.
خواهش میکنم همه ما که به هیأت گره خوردهایم و هرکسی که مسندنشین هست در حرفهایی که میخواهد بگوید دقت کند، من هم میدانم مردم معترض هستند و همه میدانیم که در وضعیت سخت اقتصادی قرار داریم، ولی بیانصافی نکنیم. آیا به دستاوردهای جمهوری اسلامی هم اشاره میکنیم؟ آیا اصلاً هیچ دستاوردی نداشته؟ این بیانصافی است که این موارد بازگو نشود و این ظلم دیگر است.
** سخن پایانی؟
حرف آخرم این است قبل از اینکه حرف بزنیم، ۵ دقیقه صبر کنیم چون برای حرف زدن دیر نمی شود، وقت برای حرف زدن در بستر فضای مجازی زیاد است. با چند نفر بزرگتر هم مشورت کنیم، با چند صاحب ایده از سلیقههای مختلف صحبت کنیم، اول سراغ خودمان برویم و ببینیم کجای این پازل ایستادهایم و برای آن دغدغهمان چقدر واقعی تلاش میکنیم.
انتهای پیام/