انتقال بیشترین پیام در زمانی کوتاه با «موشن گرافیکس»
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا در ابتدای این نشست سعید زارع کارگردان گفت: «موشن گرافیکس یا گرافیک متحرک، هنر تلفیق گرافیک، حرکت، صدا و… برای انتقال پیامی به بیننده است. موشن گرافیک به سرعت، ایجاد بازار مالی و تبلیغات میکند. با توجه به اینکه منابع مالی پویانمایی دست ما نیست، اما میتوانیم روشهای خلاقانه برای درآمدزایی داشته باشیم.
وی افزود: «حضور بچههای موشن گرافیکس در عرصه پویانمایی سابقه طولانی دارد و امیدوارم رشد این هنر به گونهای باشد که یک جشنواره برای آن تشکیل شود. صدا، تصویر و نرمافزار کنار هم قرار میگیرند تا به راحتی درآمدزایی ایجاد شود. تلاشمان این است که موشن گرافیکس را بیشتر معرفی کنیم.»
وی در مورد نقش موشن گرافیکس در تلویزیون شرح داد: «تلویزیون به جای اینکه مجری داشته باشد به تدریج از موشن گرافیکس برای میان برنامهها استفاده کرد. این کار برای اولین بار در پرس تی وی انجام شد و از سال 84 که پرس تی وی به روز شد، کیفیت موشن گرافیکس نیز خیلی رشد کرد.»
این کارگردان در پایان اظهار کرد: «یکی از مهمترین مزیتهای موشن گرافیکس این است که پیامی به همراه دارد. به عنوان مثال بانکها و موسسات مالی طی چندسال اخیر برای تبلیغ به سمت استفاده از این تکنیک رفتهاند.»
در ادامه عمار عیسیپور گفت: «پیشرفت تکنولوژی باعث ایجاد ابزارهایی میشود که بتواند در آن فضا کار کند و موشن گرافیکس یکی از آنها است. حضور موشن گرافیکس به 10 سال نمیرسد و حوزه مشترکی با سینما، پویانمایی و گرافیک دارد. ما به هرکجا سر بگردانیم، موشن گرافیکس را حتی در ویدیوها میبینیم که تقریباً در همه جا حضور پررنگی دارد.»
وی با اشاره به اینکه جان ویتنی برای اولین بار از نام موشن گرافیکس استفاده کرد، گفت: «باید به بحث پویانمایی و موشن گرافیکس توجه کنیم. صدا، تصویر و حرکت در موشن گرافیکس تلاش میکند پیامی را به مخاطب منتقل کنند. این تکنیک به ابزاری احتیاج دارد که شاید شبیه پویانمایی باشد، اما مسیر دیگری را میپیماید.»
وی ادامه داد: «این تکنیک میتواند به تصاویر شما جان ببخشد. برای موشن گرافیکس باید دانش پویانمایی، سینما، موسیقی و صدا داشته باشید. تعامل بین حرکت و سکون در طراحی در موشن گرافیکس پررنگ است.»
وی در پایان با اشاره به اینکه حوزههای حضور موشن گرافیکس شامل شبکههای تلویزیونی، اینترنتی، عنوانبندی و تیتراژ و موزیک ویدئوها است، گفت: «خاستگاه موشن گرافیکس از سینما شروع شده و تیتراژ به تدریج میتواند سبک اتفاقهای بعدی فیلم را معرفی و مخاطب را آماده کند. افرادی مثل کایلی کوپر که تیتراژ فیلم «هفت» (Seven)را ساختهاند، توانستهاند با این تیتراژها سکانسهایی به فیلم اضافه کنند. به عبارتی تیتراژ میتواند خلأ موجود در فیلم را پر کند.»
مجید یوسفزاده نیز بیان کرد: «این کارها خیلی تجربی است چون اوایل خیلی کمرنگ بود. موشن متشکل از تخصصهای مختلفی است که در نهایت خروجی واحدی دارد. کاربردهای موشن گرافیک در تلویزیون و کارهای خبری، تبلیغات شهری و مانیتور سر در مغازهها به وفور دیده میشود.»
وی درباره مراحل تولید موشن گرافیکس توضیح داد: «اولین کار، انتخاب لحن اثر است. فرض کنید پیام ما گران شدن یک جنس باشد. آیا میخواهیم شیوه بیان آن خبری باشد یا اینکه میخواهیم از آن استفاده تبلیغاتی داشته باشیم؟ گاهی میخواهیم علت گران شدن را بررسی کنیم و باز هم لحن متفاوت میشود.»
یوسفزاده خاطرنشان کرد: «به طور عمومی شیوه کار به سه بخش تقسیم میشود و نیازمند شیوه خبری است که در کوتاهترین زمان پیام را منتقل کند. موشن گرافیک نیاز به قالب خاصی ندارد و در یک دایره کوچک، پیام را منتقل میکند و توانایی و ظرفیت بسیاری دارد. ساختار یا سبک نیز در مراحل بعد موشن گرافیکس اهمیت پیدا میکند. ساختار، مجموعهای از اطلاعات و پرسشها است. منظور این است که موشن گرافیک برای چه گروهی از مخاطبان، طبقه اجتماعی و گروه سنی پخش میشود و خواسته مخاطب و کار مخاطب چیست؟»
وی افزود: «مرحله بعدی تعیین سبک اجرایی است و ما در مرحله تولید، سبک را مشخص میکنیم. مراحل بعدی به محدودیتهای زمان، میزان استفاده از متن و داده بستگی دارد که ریتم و سرعت کار را تعیین میکند. گاهی به دلیل محدودیت زمانی مجبور میشویم زمان را تقسیم کنیم. ریتم مهمترین عنصر برای برقراری ارتباط با مخاطب است. اگر از فرمولی برای نوشتار استفاده میکنیم باید بدانیم چه زمانی باید خلأ زمانی برای تأثیرگذاری بعدی انتخاب کنیم.»
وی در پایان گفت: «بنیانگذار سبک میانبرنامههای تلویزیونی موشن گرافیک Mtv بود که الان خیلی رونق پیدا کرده است. در حال حاضر این سبک آن قدر قدرت دارد که برنامههایی با ساختار موشن گرافیکس ساخته میشود.»
پژمان ابوالقاسمی طراح تیتراژ نیز با اشاره به اهمیت موشن گرافیکس در طراحی تیتراژ گفت: «تیتراژ بسیار مهم است، چون به نحوی سرفصلهای موشن گرافیک را با خود دارد. ریشههای موشن گرافیک به سال 1960 باز میگردد و علت عجین شدن طراحی گرافیک و موشن گرافیکس موضوع حرکت است. در کار طراحی و گرافیک شما متوجه مشکلی میشوید و میخواهید راه حلی برای انسان داشته باشید و در واقع خلأ اطلاعاتی را پر میکند.»
وی افزود: «برای مخاطبان عام، تیتراژ این پیام را دارد که سریع کارتان را انجام دهید تا به اصل مسأله برسید اما سائول باس متخصص این حوزه میگوید «من این فضای مرده را بهگونهای میتوانم بچینم که بیننده شوق و توجهی برای دیدن فیلم پیدا کند.» سائول باس خلأ را حس میکند و برای آن به واسطه تکنیکها راه حلهایی پیدا میکند تا به نیازها پاسخ دهد.»
در پایان این نشست بهزاد رجبیپور ابزار Cinema 4D را که میتواند فضایی را برای تبدیل تخیلات به واقعیتها ایجاد کند و برای موشن گرافیک مفید است معرفی کرد.
انتهای پیام/