دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
17 آبان 1401 - 11:47
آنا گزارش می‌دهد؛

«جنبش خشونت» فرزندان خود را بلعید/ براندازی به کدام سمت می‌رود؟

«جنبش خشونت» فرزندان خود را بلعید  براندازی به کدام سمت می‌رود؟
پیاده‌نظام براندازان، این روز‌ها جان کسانی را لعن و طعن می‌فرستند که روزگاری به سختی آن‌ها را در موضع «بت» نشانده بودند، اما اکنون دارند یکی یکی آن‌ها را منهدم می‌کنند.
کد خبر : 813443

گروه سیاست و حمکرانی آنا- خشونت ورزی اپوزیسیون برانداز در حال پیمایش مرز‌های تازه‌ای است. نوک پیکان این خشونت ورزی عیان، نه صرفا و لزوما به سمت نظام جمهوری اسلامی ایران بلکه در وضعیتی آشفته، مشاهیر به اصطلاح هنری اپوزیسیون را نیز نشانه گرفته و مشغول ترور آنهاست. با نیم نگاهی به کمپین‌های مجازی و حقیقی براندازان طی مدت اخیر، شاهد تولید نفرت بی سابقه‌ای علیه کسانی همچون نامجو، ساسی و... هستیم که روزگاری اپوزیسیون، آن‌ها را به «خداوندگان میرای» خود تبدیل کرده بودند.

«اسلاوی ژیژک» متفکر چپگرای اسلونیایی، کتابی تحت عنوان «خشونت» دارد که در بخشی از آن با اشاره به خودویرانگرایی شورشیان حومه پاریس در پاییز سال ۲۰۰۵، چنین شورشی را «طغیان بی معنی احساسات» که به طور دربست متوجه خودشان گشت، تفسیر می‌کند.

ژیژک در این باره می‌نویسد: «این واقعیت اندوه‌بار که مخالفت با نظام نمی‌تواند خود را در قالب بدیلی واقع‌بینانه یا دست‌کم یک پروژه آرمانی معنادار متجلی سازد، بلکه تنها به صورت طغیان بی‌معنی احساسات نمود می‌یابد، نشانه نگران‌کننده وضع ناگواری است که در آن گرفتار آمده‌ایم... خشونت معترضان تقریبا به طور دربست متوجه خودشان بود. خودرو‌هایی که در آتش سوختند و مدارسی که به آتش کشیده شدند، متعلق به محله‌های ثروتمندتر نبودند.

آن‌ها بخشی از همان چیز‌هایی بودند که قشری که خاستگاه معترضان بود، به سختی آن‌ها را به دست آورده بود». اگر بخواهیم کنش‌گری اپوزیسیون برانداز طی مدت اخیر را در قالب مجموعه مفاهیم و تعابیر، شاکله‌بندی کنیم، شاید این بخش از نوشته ژیژک که ذکر شد، چارچوب نظری و معنایی مناسبی به ما بدهد؛ بدین معنا که کنش براندازان صرفا «طغیان بی‌معنی احساسات» است که دست‌شان از «بدیلی واقع‌بینانه» خالی به نظر می‌رسد و ماشین خشونت آنها، در نهایت خودشان را زیر می‌گیرد.  

**خشونت‌ورزی علیه بت‌ها

پیاده‌نظام براندازان، این روز‌ها جان کسانی را لعن و طعن می‌فرستند که روزگاری به سختی آن‌ها را در موضع «بت» نشانده بودند، اما اکنون دارند یکی یکی آن‌ها را منهدم می‌کنند. انهدامی که البته برایشان بی‌هزینه نخواهد بود و صف به ظاهر متحدشان را دچار شکاف و شقاق خواهد کرد. اما داریم از کدام بت‌ها صحبت می‌کنیم و حمله به این دست‌ساخته‌ها، چه عواقبی برای کمپین براندازان دارد.

با رصد تصاویر و فیلم‌های منتشرشده از تجمعات براندازان طی مدت سپری‌شده اخیر، برخی جلوه‌ها، چشم را بیشتر معطوف خود می‌کند. حمله تجمع‌کنندگان به برخی سلبریتی‌های خارج‌نشین، موضوعی نیست که بشود به سادگی از کنار آن گذشت. برای نمونه در روز نهم مهرماه، محسن نامجو خواننده، در جمعی در شهر بروکسل مورد حمله و تعرض خشونت‌آمیز عده‌ای قرار گرفت و با تعابیری نظیر «گمشو» و «نکبت» بدرقه شد.

همان روز، مهناز افشار بازیگر، در شهر دوسلدورف مورد حمله تعدادی دیگر قرار گرفت. حمله به افشار بازتاب زیادی در مجازی پیدا کرد و برخی کاربران درباره این اتفاق نوشتند: «وقتی سر نخواستنت دعواست».

علاوه بر این دو مورد، فائقه آتشین (معروف به گوگوش) و ساسان حیدری (معروف به ساسی) نیز به علت برگزاری کنسرت در دو شهر سیدنی و بریزبن استرالیا، مورد حمله هواداران‌شان قرار گرفتند و مزین به لقب «بی‌شرف» شدند.

نکته جالب اینجاست که افراد مورد حمله واقع شده، خودشان در صف اول براندازی نظام جمهوری اسلامی قرار دارند، اما ماشین بی‌ترمز براندازان، به آن‌ها نیز رحم ندارد. با مشاهده و تحلیل حمله پیاده‌نظام براندازی علیه سلبریتی‌های خارج‌نشین، چند سوال پدیدار می‌شود. اول اینکه کرانه خشونت‌ورزی جماعت هرج‌ومرج‌طلب کجاست. دوم اینکه این خشونت‌ورزی چه پیامد‌هایی به دنبال خواهد داشت و در نهایت اینکه این خشونت چه پیامی برای ایرانیان وطن‌دوست دارد.

**براندازی به کدام سو می‌رود؟

در پاسخ به سوال اول باید گفت که دریای خشونت‌ورزی براندازان اساسا کرانه و حدیقف ندارد و هر چه بیشتر می‌گذرد باید منتظر رخ‌نمایی ساحات متفاوت‌تری از این خشونت باشیم، به نحوی که حتی «خودی‌های برانداز» نیز در امان نبوده و به نحو رقت‌آمیز و ترحم‌انگیزی، بلعیده خواهند شد. اما در پاسخ به سوال دوم (پیامد‌های خشونت) باید تصریح داشت که چنین خشونت مقاومت‌ناپذیر و متزایدی، در نهایت، «نیروی پیشران براندازی» و «هدف براندازی» را به تدریج دچار «فرسایش» و «انحراف از مسیر» خواهد کرد.

در همین‌باره و به نقل از «واتسلاف هاول» از روشنفکران دوره شوروی و اولین رئیس‌جمهوری جمهوری چک پس از فروپاشی شوروی باید تاکید کرد: «همان خشونتی که برای ساختن آینده ادعایی بهتر به کار گرفته می‌شود، لکه ننگی پاک ناشدنی بر دامان آن برجای می‌گذارد». البته ما خیرخواه سلبریتی‌های خارج نشین نیستیم و ابدا درباره حمله‌ای که متوجه آن‌ها شده افسوس نمی‌خوریم، اما نفس خشونتی که علیه آن‌ها روا داشته شده، از عمق «اندیشه دیگرستیز» عاملان و آمران براندازی نشانه دارد که هدف غایی‌اش چیزی جز «ویرانی ایران» نیست.

همین امر در نوع خود، پاسخ به سوال سوم یعنی «خشونت‌ورزی و پیام آن به ایرانیان وطن‌دوست» است. هر ایرانی که عقل و دلش با مفهوم وطن و سربلندی وطن گره خورده، با مشاهده خشونت‌ورزی عریان براندازان علیه «نه» دیگری بلکه علیه خودی‌ها، این سوال اساسی باید در جانش جوانه بزند که «آیا از اندیشه خودستیز براندازان، رواداری علیه دیگری و آزادی و... به دست خواهد آمد؟» کنش بر مبنای براندازی، صرفا طغیان بی‌معنی احساسات و خالی از بدیل واقع‌بینانه است که در نهایت، خود و خودی‌ها را می‌بلعد.

    

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب