تجربیات اصغر فرهادی از لذت فیلمسازی در دومین روز جشنواره جهانی فجر
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، اصغر فرهادی شامگاه پنجشنبه دوم اردیبهشت ماه در کاخ جشنواره حاضر شد. او یکی از مدرسان کارگاه «دارالفنون» است. فرهادی در ابتدای سخنان خود گفت: «پیش از آغاز پرسش و پاسخ، باید یادآوری کنم که بخشی از اعتبار سینمای ما و جذابیت نسل ما مدیون کسانی است که در این موقعیت باید از آنها یاد کنیم. یکی از آنهایی که دوست دارم از او اسم ببرم و دوستش دارم و روی من تاثیر گذاشته، کسی است که اکنون در بستر بیماری است. امیدواریم بتوانیم در این جمع برای سلامتی عباس کیارستمی انرژی خوبی بفرستیم و سال آینده با حضور ایشان ورک شاپ برگزار شود.»
او با قدردانی از زحمات رضا میرکریمی در مدیریت این جشنواره گفت: «از رضا میرکریمی و تیمش برای مدیریت خوب این جشنواره تشکر میکنم. پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون این اولین جشنواره ای است که در حد استاندارد سایر جشنوارههای بین المللی و در این سطح، برگزار میشود.»
این کارگردان در ادامه سخنان خود به طور مفصل به پرسش های هنرجویان دارالفنون پاسخ داد.
فرهادی در پاسخ به پرسش یکی از حاضران مبنی بر اینکه بر چه اساسی اطلاعات فیلم را در بخشهای مختلف به تماشاگر ارائه میدهد، گفت: «اطلاعاتی که به تماشاگر ارائه میدهیم چند دسته است. یک بخش قصه را جلو میبرد و بخشی از اطلاعات شخصیتهای ما را باز میکند تا تماشاگر بتواند درک کند. نکته مهم در هر دو دسته این است که چه میزان اطلاعات به مخاطب ارائه دهیم و بیش از آن اطلاعات ندهیم و این اطلاعات اگر مربوط به پیشبرد داستان است چه زمانی باید ارائه شود.»
او در این باره افزود: «بخشی از اطلاعات را باید در یکسوم فیلم ارائه کرد. یکی از تجربههایم در فیلم که خیلی هم به آن پایبندم این است که پیش از ورود بازیگر به یک بخش، اطلاعات لازم را به بیننده میدهیم. برای مثال در فیلم جدایی نادر از سیمین، پیش از اینکه حجت همسر زن کارگر را ببینیم اطلاعات بسیاری دربارهاش میدانیم و وقتی میآید برایمان ناآشنا نیست.»
این کارگردان درباره روند تبدیل ایده به فیلمنامه گفت: «این مساله به عمر ایدهای بستگی دارد که در ذهنم وجود دارد. ایدهای که شب قبل به ذهن میرسد اگر ماه بعد بسازید قطعا ایده بدی است. ایدهای که برای سالها میماند و هیچ وقت آن را فراموش نمیکنید آن را باید بسازید. برای فیلم درباره الی عکسی داشتم از فردی که کنار ساحل خیس ایستاده و انگار عزیزی را در دریا از دست داده و منتظر جنازهاش است. از 23 سالگی این عکس با من بود تا 36سالگی که بالاخره آن را ساختم. این ایدهها که هسته اساسی فیلم بعدی را میسازد مثل دم کشیدن چای است که برای آماده شدن به زمان نیاز دارد.»
او ادامه داد: «در این مرحله نکته بسیار هم این است که باید از خودتان درباره جنبههای مختلف داستان سوال بپرسید. این مرد در کنار دریا کیست. چرا ناراحت است. کسی که در دریا غرقشده کیست، چه نسبتی با هم دارند. هزاران پرسش که پاسخ داستان را شکل میدهد. در طول نوشتن داستان، مدام از خودتان سوال کنید. در این مرحله به دو شخصیت تبدیل میشوید. یک شخصیتی که سوال میکند و شخصیتی که پاسخ میدهد. بخش خودآگاه شما سوال میپرسد و بخش ناخودآگاهتان پاسخ میدهد. پس در پاسخ دادن فکر نکنید چرا که برگرفته از نهانتان است و الهام گرفته از زندگی خصوصی شماست. آنچه فیلمنامه شما را تشکیل میدهد ناخودآگاه شماست.»
فرهادی با بیان اینکه محلیترین فیلمها جهانیترین هم خواهند بود، درباره ساخت فیلم جدایی نادر از سیمین تصریح کرد: «پیش از ساخت فیلم جدایی نادر از سیمین ، درباره الی را ساخته بودم که در خارج از ایران بسیار موفق بود اما وقتی خواستم این فیلم را بسازم گفتند حیف نیست فیلمی بسازی که فقط در ایران موفق خواهد بود و من میگفتم چون به اندازه کافی فیلم درباره الی موفق بوده الان وقت آن است که فیلمی محلی بسازم که فقط در داخل کشورم موفق باشد. اما برخلاف انتظارم خارجیها هم با این فیلم ارتباط برقرار کردند. شاید دلیل موفقیتش این بود که هیچ وقت به این فکر نکردم که این فیلم باید بیرون از ایران موفق باشد. محلیترین فیلمها جهانیترین هم خواهند بود.»
او در بخش دیگری از این کارگاه درباره اینکه چطور میان اتفاقاتی که در محیط پیرامونیاش رخ میدهد ارتباط برقرار میکند و داستان را شکل میدهد، گفت: «زمانی که قصه را آغاز میکنم صحنههایی که به ذهنم میآید و بی ربط است یا یک سری جملات را مینویسم. مثلا ناخودآگاهم میگوید دوست دارم صحنهای ببینم در کلاس مدرسه. یا صحنهای ببینم که یک مردی پدرش را در حمام میشوید. بعضی از اینها متناقض هستند. بخشهای کم اهمیت را حذف میکنم. مثلا در جدایی نادر از سیمین، زن و شوهری در کارگاه در حال بحث با یکدیگر هستم، یا صحنهای که مردی پدرش را در حمام میشوید و بعد از خودم میپرسم که آیا این مرد در دادگاه همانی است که پدرش را میشوید و به نتیجههای بعدی میرسم و کم کم رابطه بین این بخشها را پیدا میکنم.»
این کارگردان تاکید کرد: «این تکنیکها پنج درصد کار است، 95 درصد در درون هر فرد اتفاق میافتد که قابل توضیح نیست.
فرهادی درباره المانهایی که لحن کارگردانی را شکل میدهد گفت: «اولین فاکتوری که لحن فیلم را مشخص میکند این است که اساسا داستان قرار است چقدر به واقعیت نزدیک باشد یا فاصله داشته باشد. اگر میخواهید فیلمی بسازید که وانمود کنید عین واقعیت است و داستان نیست لحن تغییر میکند. از آن جایی که زندگی روزمره برایم در کار مهم است لحناش به این سمتی میرود که همه چیز روزمرهتر باشد.»
فرهادی درباره شخصیتپردازی گفت: «تجربه من میگوید برای تعریف یک شخصیت دو کار میتوان انجام داد. یا در فیلم از شخصیت کنشی نشان دهیم یا واکنش. من به مرور به این رسیدم که برای معرفی شخصیتهایم، آنها را در موقعیتهایی قرار دهم که بیشتر واکنش نشان دهند. در فیلم جدایی و گذشته بیشتر شخصیت را از طریق واکنشهایشان میشناسید. کاراکترها معمولا خودشان را به راحتی نشان نمیدهند و پنهان میکنند. موقعی که کنشی از خودمان داریم چون از قبل نسبت به آن فکر کردهایم یک مقدار رعایت میکنیم و شخصیت را پنهان میکنیم ولی وقتی واکنش نشان میدهیم چون فرصت فکر نداریم صادقانهتر خودمان را نشان میدهیم. وقتی میخواهید شخصیتی را معرفی کنید اول او را در موقعیت قرار دهید و ببینید چه واکنشی نشان میدهد. امیر در فیلم «درباره الی» محافظه کار است. زشتترین کار این بود که کسی بگوید تو چقدر محافظه کاری، اما در واقع امیر در آب نمیرود و از بیرون داد و بیداد میکند به این نتیجه میرسیم که محافظهکار است.»
او در پاسخ به این سوال که چه تفاوتی میان اتفاق و حادثه در فیلمهایش وجود دارد، به شوخی گفت: «هیچ؛ تهرانیها میگویند اتفاق و شهرستانیها میگویند حادثه. آنهایی که مسیر قصه را عوض میکنند گره است که اتفاقات پررنگتری است.»
فرهادی همچنین درباره خلق شخصیتهای خاکستری فیلم گفت: «شخصیت خاکستری یعنی چی؟ برخی فکر میکنند شخصیتی که خطاها و کارهای درستش به یک اندازه است شخصیت خاکستری است. این تصور درست نیست. شما میتوانید شخصیتی داشته باشید که پر از خطا باشد ولی میتوانیم بگوییم آن شخصیت خاکستری است و تنها به یک شرط و آن اینکه دلیل کارهایی که انجام میدهد را به تماشاگر توضیح دهید. شخصیت خاکستری یعنی فردی که برای خطاهایش در فیلم دلایل قابل درک ارائه دهیم. بر این اساس تصور میکنم بیشتر افراد در جهان خاکستری هستند؛ چون در شرایطی مجبورند کارهایی انجام دهند، اما این به این دلیل نیست که فکر کنیم در جهان آدمهای بد وجود ندارند اما من در فیلمهایم روی آدمهای خاکستری تمرکز کنم، چرا که احساس میکنم بیشتر مخاطبان من از این جنس هستند.»
این کارگردان پرافتخار درباره اینکه تا کجا باید پیرنگهای فرعی یک شخصیت را دنبال کرد، گفت: «یک فاکتور وجود دارد اگر پیرنگ فرعی را از قصه کنار بگذاریم و جیزی از پیرنگ اصلی کم نشود حتما باید این کار را انجام داد. رابطه پیرنگ اصلی و فرعی مثل شاخههای یک درخت نیست. وقتی شاخههای یک درخت را قطع کنیم همچنان درخت پابرجاست اما پیرنگهای فرعی مثل پازلهایی است که وقتی روی هم قرار میگیرد داستان را شکل میدهد.»
این کارگردان برجسته درباره حرکت دوربین در روند ساخت گفت: «یک فرمول ساده برای کارهایم دارم. وقتی یک صحنه را چند بار با بازیگران تمرین میکنید و شما مدام به آنها نگاه میکنید نزدیک میشوید، دور میشوید، اگر کف کفشهایتان رنگ بزنید، آن قسمتی که جای پاهایتان روی زمین پررنگ تر است جای قرار گرفتن دوربین است. وقتی بعد از چندین بار میبیند که ناخودآگاه بیشتر در یک نقطه قرار ایستاده اید جای دوربین همان جاست. مسیر جای پای ما مسیر حرکت دوربین است. در این جا ناخودآگاه شما دکوپاژ میکند و اگر کسی درباره حرکت دوربین سوال کرد کافیست بگویید نمیدانم.»
فرهادی در پاسخ به این پرسش که چه کاری نباید در فیلمسازی انجام داد، تصریح کرد: «اگر بهترین جوایز در دنیا را بدهند کاری را که دوست ندارید انجام ندهید. اگر دوست دارید فیلم غمگین بسازید حتما بسازید. ما عمر کوتاهی داریم و دو نوع سبک فیلمسازی داریم. در این عمر کوتاه باید سریع به نتیجه برسید که میخواهید از فیلمساز بودن لذت ببرید یا از فیلم ساختن. اگر میخواهید از فیلمسازی لذت ببرید احتمالا از آن دسته هستید که وقتی فیلم تان ساخته شد و همه تعریف کردند تازه آن موقع لذت میبرید در غیر این صورت شما از روند ساخت فیلم لذت میبرید حتی اگر پس از ساخت دیگران از آن استقبال نکنند.»
او گفت: «وقتی از دیالوگی استفاده میکنم که پیش از آن یا خودم از آن استفاده کرده باشم یا از کسی شنیده باشم. جملهای که در زندگیام تا به حال به کار نبردهام یا نشنیدهام در فیلمهایم استفاده نمیکنم.»
این هنرمند در پایان تأکید کرد: «از فیلم ساختن لذت میبرم. وقتی فیلم «جدایی نادر از سیمین» تمام شد، آخرین جملهام به عوامل فیلم این بود که حتی اگر این فیلم الان تمام شود اهمیتی ندارد، چرا که در ساخت این فیلم بسیار لذت بردیم.»
انتهای پیام/