حضور گسترده مردم "50 درصد در تهران و 62 درصد در شهرستان ها" در پای صندوق های رای در حالی صورت گرفت که اکثر کاندیداهای اصلاح طلبان از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شدند. نجاتالله ابراهیمیان، سخنگوی شورای نگهبان، در مصاحبهای گزارشهای دریافتی شورای نگهبان از نهادهای اطلاعاتی در مورد نامزدها را «ناقص» دانسته و افزود: «دبیر شورای نگهبان و نهایتاً معاون اجرایی ایشان که منتخب اعضای شورا نیست بر این شبکه نظارتی که بخشی از اطلاعات را به ما میدهند نظارت دارند. بخشی از آن هم از وزارت اطلاعات میآید که در دولتهای مختلف ممکن است دستخوش سلایق متفاوت بشوند.»
وی با اشاره به حجم بالای شکایتها از رد صلاحیتهای اخیر گفت: «در ۲۰ روز شما نمیتوانید 6 هزار شکایت را بر اساس گزارشهای ناقص موجود رسیدگی کنید. قانون میگوید باید به فرد فرصت بدهید که اظهارات و دفاعیات را نزد شما مطرح کند.» او تأکید کرد که «برای بررسی صلاحیتها حداقل یک سال زمان نیاز است».
در هرحال با همه این موانع و با اعتراف به غلط بودن شیوه تایید و یا رد صلاحیت نامزدهای انتخاباتی برای مجلس خبرگان و شورای ملی از سوی دست اندرکاران، مشارکت گسترده مردم خط بطلانی بر سازماندهی انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی در این دوره از انتخابات بود. در مجلس قبلی، نمایندگان به اصطلاح اصولگرا، همهگونه بداخلاقی و بد دهنی را در ملاءعام و در رویارویی با آقای ظریف و اعضای کابینه دولت آقای روحانی از خود بروز دادند که این جدالها و درگیریها و بد اخلاقیها را مردم ملاحظه کردند و آنان هرگز فکر نمی کردند روزی اینگونه توسط مردم (داوران خاموش) بدون درگیری و تنها با بهره گیری از یکی از شاخصههای دموکراسی یعنی آراء ملت از قدرت کنار گذاشته شوند. ریاست مجلس خبرگان آقای محمد یزدی در زمانی که رئیس این مجلس بود با آرای قاطع مردم تهران از ریاست مجلس خبرگان کنار گذاشته میشود.
بررسی بیشتر کنشهای سیاسی مردم در این دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری گواهی بر این است که مردم با آرای خود پیامی به حاکمیت دادند و آن این است که خواهان آرامش، آسایش، امنیت، دموکراسی و تعامل با دنیا هستند و در اینجا باید به عقلانیت سیاسی مردم بزرگ ایران زمین آفرین گفت که همهگونه مشکلات را تحمل کردند تا بتوانند پای صندوقهای رای حرف اصلی و پیام نهایی را به حاکمیت، مسئولان و کل دنیا بدهند.
در هرحال، رقیب اصولگرا با این گمان که اگر مردم نیایند کاندیداهای اصلاح طلبان رای نمی آورند سعی کردند معادلات انتخابات را به نفع خود رقم بزنند چرا که آنان همواره دارای یک آرای سنتی هستند و در نتیجه عده ای به کاندیداهای جناح اصولگرا رای خواهند داد، اما آنها در اینجا یک نکته را فراموش کرده بودند و آن نقش شبکه های اجتماعی در شکست این مهندسی بود.
امروز مردم ایران رسانهای ترین مردم جهان هستند، خود این نکته نیازمند تحلیل های بیشتری در این زمینه است که چرا مردم ارتباطات رسانهای را آن هم در سطحی وسیع انتخاب کردند، دلایل مختلفی میتوان آورد، مهمترین دلیلش فضای سیاسی در ایران است و مردم به دور از هرگونه واهمهای حرف هایشان را در شبکه های اجتماعی میزنند و در این دوره از انتخابات در سطحی وسیع، شبکههای اجتماعی، عاملی برای اطلاع رسانی جهت معرفی کاندیداهای هر دوجناح شد. حال انتخابات با همه دغدغههایش به پایان رسید و دولت روحانی در آینده همکاری بیشتری از سوی مجلس شورای اسلامی به دلیل انتخاب اکثریت نمایندگان همسو دریافت میکند و جناحهای درگیر در انتخابات باید تلاش کنند به دور از هرگونه جهتگیری جناحی در جهت رفاه اقتصادی، آرامش روانی و تعاملات بین المللی حرکت کنند.
در دورهای بیش از سه دهه کشور ایران از تعاملات بین المللی به جهت جنگ و تحریم دور بوده است و دارای عقب ماندگیهای اقتصادی، ارتباطی و علمی است و اکنون همانطوری که دولت آقای روحانی تعامل را با دنیا آغاز کرده باید بتوانیم از این تعامل در جهت پیشرفتهای علمی، اقتصادی و ارتباطی سود ببریم.
امروز کابینه آقای روحانی از سرمایه اجتماعی خوبی در میان مردم برخوردار است و این نکته عطفی در تاریخ دولتهای بعد از انقلاب اسلامی است. البته در زمان آقای خاتمی هم سرمایه اجتماعی بین ملت و دولت بالا بود و هم، ایرانیان، احترام بیشتری در جهان داشتند و در دورههای بعدی سرمایه اجتماعی نزول کرد و امروز آقای روحانی با داشتن این میزان از اعتماد، مشارکت و همدلی و به عبارتی سرمایه اجتماعی، باید بتواند در جهت رفاه اقتصادی و اجتماعی و امنیت روانی مردم ایران ضمن گسترش تعاملات بین المللی با دنیا حرکت کند.
نمی توان مردمان یک کشور را به مانند جزیره ای جدا، دور از جهان نگه داشت، مردم نیازمند ارتباط با دنیا هستند. در هرحال این حضور گسترده مردم حکایت از خواست آنان برای تغییر وضعیت موجود است و آنان میخواهند رفاه اجتماعی و عمومی را در جامعه ببینند و نسلهای آینده بتوانند در رفاه نسبی به سر برند.
ویژگی دیگر این دوره از انتخابات حضور بیشتر زنان هم در مرحله کاندیداتوری و هم انتخاب آنان توسط مردم است، این مسئله نشانگر تغییر نگرش سنتی در جامعه نسبت به حضور زنان در عرصه عمومی است و این نکته مبارکی است برای حضور زنان در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی در سطوح کلان، خرد و میانه.
وقت آن رسیده است که ساختار مردانه ایران، حضور و خودباوری زنان را در عرصههای سیاسی و اجتماعی بپذیرد و ناتوانیهای به غلط نهادینه شده در ساختارهای مختلف دولتی و سنتی و عرفی که سالیان طولانی حضور زنان را برنمیتابید و تنها به نقش نمادین آنان توجه میکردند، را کنار بگذارند و تولد دوباره توانمندیهای زنان را با تعاملی مثبت بنگرند.
در شرایط کنونی اصولگرایان و اصلاح طلبان و سایر جناحهای سیاسی باید بدانند، اصلاحات تنها گزینهای است که میتواند ذره ذره بازنگری در مشکلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را آغاز کند و ما شاهد بسترهای نو در عرصههای مختلف باشیم، به شرط اینکه دولت، مجلس و دست اندکاران امور رفاهی مردم با برنامه باشند والا تاریخ چندین دوره ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی نشان میدهد اگر بدون برنامه حرکت کنند قطعا آب در هاون کوبیدن است، برنامههای اقتصادی دولت آشکارا به اطلاع مردم رسانده شود و نمایندگان منتخب تلاش کنند نهایت تساهل را با دولت در مسیر هموار رشد اقتصادی و توسعه متوازن و پایدار داشته باشند.
سیاستگذاری در برنامههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و بین المللی از جمله اولویتهای دولت آقای روحانی باید باشد و در این مسیر آقای روحانی به رای مردم تکیه کند و مسیر را برای رفاه اجتماعی و سعادت مردمان در ایران فراهم کند. اگرچه ما نباید از 22 میلیون رای خاموش مردمانی که در انتخابات شرکت نکردند، غافل باشیم. سیاستهای ارائه شده غلط از سوی دولتهای قبلی حتما در خاموشی این آراء تاثیرگذار بوده است، چرا که ما دورههای پرشورتری از این دوره در تاریخ انتخابات مجلس و ریاست جمهوری داشتیم، اما چون مردم نتیجهای از عملکرد دولتمردان در عمل مشاهده نکردند به خاموشی گراییدند و طبعا آنان هم نگران مسائل هستند، در هرحال آقای روحانی به درستی پیام مردم را دریافته است.
مردم ایران همانطور که در تاریخ نشان دادهاند هیچگاه طرفدار خشونت، جنگ و جدال و حمایت از تروریسم نبوده و نیستند و تنها به همگرایی با دنیا و به یک رابطه برابر، انسانی و عادلانه با جهان و به اصلاح یک رابطه برد- برد فکر میکنند. بر هیچ کسی پوشیده نیست که در بحث هستهای، ایران کم هزینه نکرده است، اما در برابر تحریمهای بین المللی و تعامل با دنیا، بایستی بستر ارتباطی را از سنگلاخها پاک میکردند و این کار را به خوبی پیش بردند، و حالا در پسابرجام، ما مردم ایران امید داریم سرمایههای آزاد شده در جهت رفاه اقتصادی و رفع آسیبهای اجتماعی در بستر خانواده و جامعه ایران سرمایه گذاری و سیاستگذاری بشود. بی تردید عمدهترین عامل افزایش بیسایقه آسیبهای اجتماعی در ایران، میتواند ناشی از فقر اقتصادی در خانوادههای ایرانی باشد.
فقر یکی از ریشهای ترین عوامل اصلی انحراف هاست که از ساختار اقتصادی و سیاسی ناشی میشود و بر گرایشهای اجتماعی و اقتصادی متفاوت نیز موثر میافتد و سپس برای ایجاد انحراف، عوامل مشخص را فعال میکند. به عنوان مثال در افزایش آمار قاچاق مواد مخدر در بحث طلاق، آمار روبه افزایش تن فروشی، حتی در کاهش باروری هم به نوعی رد پای توانمندی یا عدم توانمندی اقتصادی در خانوادهها دیده می شود.
عامل دیگری که میتواند در افزایش آسیبهای اجتماعی تاثیرگذار باشد، نبود آزادیهای حداقلی برای شادی خانوادههای ایرانی و جوانان و نوجوانان در ایران است. با کمی کنکاش اینجا هم متوجه تبعیض طبقاتی در افزایش بسترهای شادیزا در ایران میشویم و باز هم پای فقر اقتصادی خانوادهها به میان میآید، در هرحال نکته بسیار جدی در این بستر آنست که افزایش آسیبها و انحرافها بدنبال فقر و بیعدالتی و توزیع ناعادلانه درآمد و افزایش تبعیض و محرومیت پدید آمده است.
در ۱۲ سال اخیر کاربرد سیاستهای تعدیل ساختاری که به نابرابری شدید توزیع درآمد و ثروت انجامیده، امکان سوءاستفاده های کلان مالی را افزایش داده و عدم نظارت دموکراتیک در عرصه های مدیریت را پابرجاترکرده و عامل اصلی برای تشدید تاسف بار انحراف ها و مشکلات اجتماعی بوده است. برنامه های کشور باید بطورجدی به سمت راه های رشد توام با عدالت، توسعه اجتماعی و برابری بیشتر تغییرجهت دهند. رای مردم ایران به انتخابات هفتم اسفندماه به خوبی حاوی نکته کلیدی است که آقای روحانی و اعضای محترم کابینه باید به گوش جان بشنوند.
1- مخالفت با ورود هرگونه عملکردی در راستای خشونتزایی و خشونتطلبی در تعامل داخلی و خارجی
2- استقبال از همگرایی سیاست دولت آقای روحانی با جهان؛ به همین دلیل و برای ادامه این سیاست ها، مردم تلاش کردند موانع را از سر راه آقای روحانی کنار بگذارند، چرا که ایران یک کشور جهانی بوده و باید به دور از هرگونه تبعیض در سطح جهان به پیشرفت آرمان های خود و آیندگان بپردازند و دوباره کشوری جهانی شود و ایرانیان در هرکجای این جهان گام بر میدارند با عزت و مقتدر و سربلند باشند. وضعیت پیش آمده در سال های گذشته را به فراموشخانه تاریخ بسپارند، اگرچه در حافظه جمعی مردم در لایه های پسین همواره ماندگار است.
3- توجه به این نکته که پدیده فرار نخبگان از ایران به دلیل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است، اگر این مشکلات در ایران هموار شود، کدام ایرانی خواهان خروج از مملکت خود است؟ این نکته باید به طور جدی مورد بررسی دولت آقای روحانی قرار گیرد. اندیشهای در ایران وجود دارد که خواهان سوزاندن استعدادها و فرار آنان از این مرز و بوم است و متاسفانه این اندیشه در سالهای گذشته در گوشههایی از حاکمیت مستقر بوده و مترصد فرصت دوباره برای بازگشت به قدرت است. تنها آگاهی و عشق ملت ایران به ساختن آینده ایران است که در سایه تعاملی راستین در بستری از سرمایه اجتماعی می تواند این اندیشه را ایزوله و طرد کند، همانگونه که در انتخابات هفتم اسفند ملاحظه کردیم.
4- زمان به سرعت می گذرد و این فرصت تاریخی هم سپری می شود، لذا مسئولان امر باید از این فرصت تاریخی برای ساختن ایرانی آزاد و آباد در تعاملی برابر با جهان گام بردارند.
*جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز
انتهای پیام/