برگزاری نمایشگاه کتاب به نفع کتابفروشیها است/ اردیبهشت، بهشت کتاب و کتابخوانی
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، سیوسومین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از بیستیکم اردیبهشتماه در مصلی تهران آغاز به کار کرده و تا سیویکم اردیبهشتماه برگزار میشود؛ رویداد فرهنگی که برپایی آن بهصورت حضوری به علت همهگیری ویروس کرونا ۲ سالی با چالش و محدودیتهایی مواجه شد و به ناچار به بستر الکترونیک راه یافت، تجربهای که افقهای جدیدی را پیش روی صنعت نشر گشود. به هر حال امسال شاهد برگزاری فیزیکی این نمایشگاه هستیم. البته با توجه به لزوم رعایت شیوهنامههای بهداشتی، اعمال فاصلهگذاری و کنترل جمعیت، همزمان با این رویداد فرهنگی، فروش مجازی کتاب هم فعال است.
یوسف علیخانی متولد ۱۳۵۴ در روستای میلک الموت، نویسنده معاصر ایرانی است. از آثار وی میتوان به «زاهو»، «خاما»، «بیوهکشی»، «عروس بید»، «اژدهاکشان»، «قدمبخیر مادربزرگ من بود» و... اشاره کرد. علیخانی تاکنون موفق به کسب جوایز متعددی از جمله؛ نامزد نهایی جایزه قلم زرین سال برای رمان «بیوهکشی»، عروس بید نامزد نهایی جایزه مهرگان ادب، برنده دهمین دوره جایزه کتاب سال حبیب غنیپور برای نوشتن مجموعه داستان «عروس بید»، نامزد دوازدهمین دوره جایزه کتاب فصل برای نوشتن مجموعه داستان «عروس بید»، شایسته تقدیر در نخستین جایزه ادبی جلال آل احمد و نامزد نهایی هشتمین دوره جایزه ادبی هوشنگ گلشیری برای نوشتن مجموعه داستان «اژدهاکشان»، نامزد بیستودومین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و برنده جایزه ویژه شانزدهمین جشنواره روستا برای نوشتن مجموعه داستان «قدمبخیر مادربزرگ من بود»، برنده جایزه بهترین فیلم هفتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان ایران برای ساخت فیلم مستند «عزیز و نگار» شده است. در حاشیه برگزاری نمایشگاه کتاب با این نویسنده مطرح به گفتوگو پرداختهایم که در ادامه از نظر میگذرانیم.
اگر فروش مجازی کتاب نبود استقبال بیشتری میشد
آنا: درباره برگزاری سیوسومین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و استقبال مردم بگویید.
علیخانی: نمایشگاه کتاب تهران همان وضعیت چند سال قبل را دارد اما اینکه مثلاً در غرفهای به جای دو ردیف مراجعهکننده، یک ردیف علاقهمند صف میکشند به خاطر این است که نمایشگاه مجازی هم همزمان فعالیت دارد. اگر فروش مجازی کتاب نبود میتوانستیم بگوییم همان استقبال سابق دورههای گذشته صورت گرفته است. نمایشگاه کتاب تهران مخاطبان خاص خودش را دارد، سالی یک بار میآیند خریدشان را میکنند و در کنار آن در مورد کتابهایی که خواندهاند حرف میزنند، در مورد کتابهایی که نخواندهاند با نویسنده گپ میزنند و در واقع این ارتباط دو طرفه فرد کتابخوان و نویسنده و ناشر حفظ میشود.
نمایشگاه کتاب در نهایت به نفع کتابفروشیهاست
آنا: اتفاقا خیلی از کتابفروشیها از برگزاری نمایشگاه انتقاد میکنند چرا که باعث افت اقتصاد آنها میشود.
علیخانی: این به نظرم درک اشتباهی است. شما یک کتابفروشی به من نشان بده که از ۲۸۰ کتاب نشر آموت، ۲۸ کتابش را داشته باشد، آیا ممکن است؟ خب برای بقیه کتابها چه اتفاقی باید بیفتد؟ باید یک جایی پیدا شود که عرضه شوند. تنها جایی که این اتفاق میافتد، در نمایشگاههای کتاب است.
در این رویداد فرهنگی اتفاقی میافتد که به نفع کتابفروشها است و آن قسمت را پنهان میکنند و نمیگویند، ما در نمایشگاه گاهی ۲۰ کتاب را برای دوستان و مراجعه کنندگان توضیح میدهیم، در بهترین حالت طرف پنج کتاب را میخرد اما اسم و توضیح ۱۵ کتاب دیگر را شنیده است، این لیست پرفروشهای هر روزی که ما اعلام میکنیم را دیده است، بعد از مدتی برای تهیه آنها به کتابفروشی میرود. این موضوع به نفع کتابفروش ها نیست؟!
من خودم کتابفروشم، هیچ ایرادی هم به آنها نمیگیرم. اما مثلاً نشر چشمه، ققنوس، نگاه و... بیش از ۲ هزار کتاب دارند، من در بهترین حالت ۲۵ یا حالا ۵۰ کتاب پرفروش آنها را در کتابفروشیام جمع کرده باشم که اصلاً امکان اینکه همه این کتابها را یک جا جمع کنیم هم وجود ندارد. به نظر من یک مقدار فشارها باعث میشود که ما درست تحلیل نکنیم وگرنه اگر درست تحلیل کنیم این نمایشگاه در نهایت به نفع کتابفروشیهاست.
تمرکز خاص آماری روی جامعه کتابخوان نبوده است
آنا: همیشه میگفتند سرانه مطالعاتی در کشور ما پایین است. این دو سال هم که کلاً سبک زندگی مردم تغییر کرد و نبود جایی مثل نمایشگاه باعث دوری بیشتر مردم از کتاب شد، حالا فکر میکنید رابطه مردم و کتاب درست میشود؟
علیخانی: این حرفها فقط برای افرادی است که پشت درهای بسته نشستهاند، شکلات و شیرینی خوردهاند و صحبت میکنند! از این طرف حواسشان نیست که مردمی که به نمایشگاه کتاب میآیند و کتاب میخوانند چه کسانی هستند. من تا حالا ندیدم یک نهاد آماری به این رویداد فرهنگی بیاید و آمار افراد کتابدوست را بگیرد. از آن طرف عده زیادی هستند که به سراغ کتابهای قاچاق و ۵۰ درصد کپی میروند، درست است که ما میگوییم اینها قاچاق، غیراخلاقی و غیرقانونی است ولی بههرحال آنها هم جزو آمار هستند و کتاب میخوانند. هیچوقت یک تمرکز خاص آماری روی جامعه کتابخوان نشده است. وگرنه از این طرف ما کتابی را داریم که ۸۸ بار چاپ شده است، حتی اگر هر بار ۲ هزار نسخه هم چاپ شده باشد یعنی ۱۷۰ هزار نسخه منتشر شده است. ضمن اینکه ما ۸۰ تا ۹۰ میلیون جمعیت داریم، برای کتابخوان شدن باید برگردیم به خانوادههای خودمان نگاه کنیم. چند درصد از ما در خانوادههایمان کتابخوان داریم؟ در سطح کلان باید نگاه کرد که کتابخوانها آدمهای خاصی هستند.
قبح کتابسازی شکسته شده است
آنا: به کتابهای قاچاق و موضوع کتابسازی اشاره کردید، راه مقابله با این معضل را چه میدانید؟
علیخانی: متاسفانه هیچ راهی وجود ندارد تا زمانی که مقامات امنیتی و بالادستی برایش تصمیم نگیرند. هیچ کاری از دست هیچ کس برنمیآید چون قبح قضیه شکسته شده است.
آنا: برخی از کتابخوانها به گرانی کتاب گلایه دارند.
علیخانی: این کتابخوانها صبح که میروند پنیر و کره و ... میگیرند، از آن هم میتوانند گلایه کنند؟! تازه قیمت تمام اجناس ۱۰ برابر گران شده است، کتاب در بدترین حالت چند برابر گران شده است؟ سه برابر! پس باید اتفاقاً دست کتابفروشها و ناشران و نویسندهها را بوسید.
بیشتر بخوانید:
- گلایه کتابفروشان محلی از نمایشگاه کتاب بهحق است
- نمایشگاه کتاب به اقتصاد کتابفروشیهای محلی لطمه نمیزند
- نقد نمایشگاه کتاب به روایت ۳ بانوی نویسنده
- شاهکرم: باید خوب کتاب خواندن را آموزش داد نه کتابخوانی
آرزویم این است که روزی کتاب قدغن شود
آنا: بزرگترین عاملی که میتواند جوان و نوجوان را کتابخوان کند، چیست؟ مخصوصاً که تلفن همراه از دست این قشر نمیافتد!
علیخانی: من با گوشی همراه مخالفتی ندارم که اتفاقاً مردم را کتابخوانتر میکند. من آرزویم این است که روزی کتاب قدغن شود. اصلاً به هیچکس کتاب ندهند تا مردم حریصتر شوند.
آنا: در حال حاضر هم که کتابهای صوتی و الکترونیکی به گوشیهای همراه راه پیدا کردهاند.
علیخانی: این نوع کتابها رواجی پیدا نکردهاند. خیلی از کتابهای انتشارات مختلف صوتی شده و در برنامهها موجود است ولی یک پنجاهم هم فروش ندارد. دلیل هم دارد؛ زمانی دانلودها رایگان بود. ما همه مرتب دانلود کردیم و کردیم و نخواندیم. خب الان میرویم دانلود کنیم میبینیم با قیمت ۵۰ هزار تومان ارائه شده است، میگوییم خب ۳ هزارتا کتاب نخوانده داریم، همین مانع میشود.
آنا: درباره کتاب «زاهو» بگویید.
علیخانی: کتاب «زاهو» دوم بهمنماه ۱۴۰۰ منتشر شد، سومین رمان من است. در واقع قبل آن سه مجموعه داستان داشتم. «قدم بخیر مادربزرگ من بود»، «اژدهاکشان»، «عروس بید» و بعد رمان «بیوهکشی»، «خاما» و این آخری رمان «زاهو». دلیلی اینکه به کتابها و داستانهایم توجه میشود و در موردش پایاننامه نوشته میشود این است که در یک فضای بکر روستایی نوشته میشود. آدمها خیالات و وجودشان مهم است. نفس حرکات این آدمها در موقعیت قرار میگیرند. در واقع «زاهو» همان زائو است، همان زایندگی، همان زندگی و همان زن است، این کتاب در ستایش زنها و چشمهها نوشته شده است. خانوادهای یک اسب دارند، در سرسبزی و کوهستان خوش و خرم زندگی میکنند، یکدفعه در یک شب چشمهها خشک میشود و آوارگی شروع میشود. کسی که قصه را تعریف میکند دنبال آبها رفته اما عاشق میشود و یادش میرود پی چه رفته!
نمینویسم اما درخت میکارم
آنا: در حال حاضر مشغول چه کاری هستید و برنامهتان چیست؟
علیخانی: فعلا که درگیر نمایشگاه کتاب هستم. من مدتی است عمداً نمینویسم و بیشتر درخت میکارم.
آنا: چرا؟
علیخانی: نمیدانم! مثل شما که تعجب کردید، من هم تعجبام از اینکه چرا؟ این حس از کجا آمده است؟
اردیبهشتماه بهشت کتابخوانی است
آنا: در پایان اگر نکتهای هست، بفرمایید.
علیخانی: خوشحالم که اردیبهشتماه بهشت کتابخوانی است؛ از یک طرف خبرگزاریها، رسانهها و سایتها، از طرف رادیو، تلویزیون و بیلبوردها، از طرف دیگر فضای مجازی، همه و همه داریم در مورد کتاب حرف میزنیم و همین رونق کتاب است. ای کاش همه سال اینجوری باشد!
انتهای پیام/۱۱۰/
انتهای پیام/