«منصور»؛ روایتی از خستهنشدن یک فرمانده
به گزارش خبرنگار حوزه سینمایی گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، فیلم سینمایی«منصور» به کارگردانی سیاوش سرمدی با نگاهی به بخشهایی از زندگی شهید ستاری و طراحی و تولید اولین جنگنده کاملاً ایرانی در جنوب ایران و تهران ساخته شده و در آن بخشهای ناگفتهای از هشت سال دفاع مقدس برای اولین بار روایت شده است.
محسن قصابیان در نقش شهید ستاری، لیندا کیانی، مهدی کوشکی، حمیدرضا نعیمی، علیرضا زمانینسب، سید جواد هاشمی و قاسم زارع دیگر بازیگران فیلم سینمایی «منصور» هستند.
فیلم سینمایی«منصور» محصول سازمان هنری رسانهای «اوج» به تهیهکنندگی جلیل شعبانی و تولید شده در استودیو بادبان است که نخستین بار در سی و نهمین جشنواره فلیم فجر( بهمن ۱۳۹۹) به نمایش درآمد. این فلیم سال گذشته روی پرده رفت که با استقبال مخاطبان مواجه شد؛« منصور» توانست بیش از 3 میلیارد و 153میلیون تومان فروش در گیشه را تجربه کند و پس از پایان اکران نیز وارد شبکه نمایش خانگی شد.
این فیلم سینمایی عصر امروز (جمعه ۱۶ اردیبهشت) نیز روی آنتن شبکه افق میرود. به همین بهانه، شهاب شهرزاد کارشناس فرهنگی و مجری برنامه کافه هنر رادیو ایران، در قالب یک یادداشت به بررسی مختصر این اثر سینمایی پرداخته است که در ادامه از نظر میگذرانید.
فیلم «منصور» به برههای از تاریخ پرالتهاب این سرزمین در هنگامهی جنگ تحمیلی میپردازد. شخصیت محوری، تیمسار منصور ستاریست که در فاصلهی سالهای جنگ تا پس از آن مسئولیت فرماندهی نیروی هوایی ارتش را بر عهده داشته. به گمان من فیلم دربارهی "خسته نشدن" منصور ستاری طی سالهای جنگ است. او فرماندهی لشکری بیسلاح است؛ قهرمانی دستخالی که با تکیه بر ایمان و داشتههای ملی، به صنایع هوایی در نیروی هوایی ارتش توان میدهد.
فیلم، روی تاریخ مکث میکند و برای نسلهای نیامده، درسآموز است. به مصائب ساخت نخستین جنگندهی ایرانی میپردازد؛ مسیری که پر از موانع و سنگاندازیست. در این بین، پرده از چهرهی دوست و دشمن فرو میافتد. نفوذ فساد تا سطوح تصمیمساز و لایههای پنهان، پیوسته راه را بر قهرمان قصه میبندد. از همین نقطه است که "منصور" به یکی از مهمترین امتیازهایش دست مییابد: کنار زدن پردهها برای "نقد از درون".
ستاری به دنبال هواپیما و ادوات جنگی است تا نیروی هوایی جان بگیرد اما با تحریمهایی گلاویز است که یکتنه باید بر آنها چیره شود. در این میان، مافیا و دلالان، سنگ میاندازند و حتی برخی به اصطلاح خودیها چشم دیدن فرمانده را ندارند. فیلم حتی به سیاستهای غلطی اشاره میکند که سبب کوچ برخی از بهترین خلبانان ایرانی شد... و با وجود این، ستاری باید همهچیز را از نو بسازد.
در «منصور» اتفاقی مبارک افتاده؛ قهرمانی از ارتش سربلند ایران با کوششی سپاهانه بر پرده جان میگیرد. یعنی که ورود سازمان اوج به این همافزایی، خجسته است. همافزایی راهبردی ارتش و سپاه به خدمت یک عملیات سینمایی موفق درآمده است که میتواند برگی از اسناد تاریخ مقاومت این سرزمین باشد.
فیلم به ناگفتههایی از شهید منصور ستاری میپردازد؛ ناگفتههایی از پشت پردهی جنگ تحمیلی و یکی از قدرتمندترین بخشهای ارتش.
دغدغهی اصلی فیلم در زمان نسبتا طولانیاش، درگیریها و پایداری ستاری و همراهانش برای ساماندهی نیروی هوایی و مصائبیست که ارتش با گذر از آنها به چنین جایگاهی رسیده.
تجربه کارگردان در مستند و مستند سیاسی به خدمت روایتی باورپذیر درآمده که میکوشد همدلی مخاطب را برانگیزد. در عین حال پشتیبانی و تولید، در رکابِ این باورپذیریست.
فیلم، به واسطهی ریتم حسابشده تا نیمههای داستان تماشاگر را رها نمیکند. اما میتوانسته با تدوین سختگیرانهتر، ضرباهنگش را تا پایان حفظ کند و کمی کوتاهتر شود. درگیریهای اداری منصور از آن دست تاکیدهاییست که وقت زیادی از فیلم گرفته.
بازیگر نقش منصور، انتخابی خنثی ولی پذیرفتنیست. بازی، در خدمت شخصیت، از هرگونه جلوهگری و اضافهکاری پرهیز کرده است.
نمایش برخی شخصیتهای سیاسی و مسئولان کشور تا اندازهای که به ترسیم فضای سیاسی وقت کمک کند، هوشمندانه و حتی جسارتآمیز است. پارهای حواشی پیش از نمایش عمومی نیز نشان داد، پرداختن به سیمای برخی شخصیتها و نیز بازنمایی واقعیت در دوران جنگ و انقلاب، چه اندازه دشوار و حساسیتبرانگیز است.
منصور، اثری شخصیت محور در نگرهی دینی و دفاع مقدس است. اما نه مبتنی بر شعار و تیر و تفنگ.
فیلم، متکی بر شخصیت شهید ستاری، بیش از هر چیز کوشیده تا به مختصات اثری دینی نزدیک شود. مثلا به جای آنکه به اقتضای ارتباط موضوعی با نیروی هوایی، سرگرم هیجان و حادثه باشد، متوجه زندگی دینمدارانهی شخصیت شهید ستاریست. مکث در خانواده و زندگی شخصی قهرمان، او را برای مخاطب دستیابتر میکند.
شخصیت محوری فیلم تا مختصات قهرمانی پیش میرود. چنانکه قهرمان را تصمیمهایش میسازد، منصور هم با تصمیمهای نامتعارفِ و نابَیوسان، همچون یک مبارز راه روشنایی، یکتنه میایستد و راهی میسازد. "عملیاتی بودن" و "دوری از عافیتطلبی" دو ویژگی مهم قهرمان ماست.
از همین نقطه، قهرمان شروع به شکل گرفتن میکند. از زندگی ستاری، ایمان، شجاعتِ غلبه بر ترس، فداکاری و آرمانجویی، به پرده راه باز میکند.
قهرمانی، سلوک زیستن و مبارزه است.و در منصور، قهرمانی میبینیم که بدون اغراق و جلوهگری، مولفههایی چون ایمان، پایداری و وطندوستی را در رفتار شخصیت - و نه در شعار و ادا - به تصویر میکشد. جاذبهی اصلی را این مولفهها به فیلم میدهد.
فیلم، روایتی از تصمیم است؛ تصمیمی که شهید منصور ستاری را برای مبارزهی بیتعارف و بیتوقف با مخالفانِ پیشرفت صنعت هوایی ایران، نشان میدهد. رستگاری قهرمان نیز در اثر همین پایمردی است. همچنانکه نگاه امیدوارانه و روشن فیلم را میتوان در آخرین سکانس و با نمایشی از تجلی اراده احساس کرد.
این، سینماییست که هم قصه هم قهرمان را بدون شلوغکاری تعریف میکند. سینمایی که برای نسلهای هنوز نیامده، تعریف میکند: قهرمان، تنها نامی بر کوچه و خیابان نیست.
انتهای پیام/۴۱۰۴/
انتهای پیام/