داستانهایی با معیار ادبیات داستانی بعد از انقلاب در «سانتاماریا» +فیلم
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، کتابخانه آنا هر هفته اثری را به مخاطبان خود پیشنهاد میکند. در ۵۵ امین شماره این پرونده آنا، امیر دژاکام کتاب «سانتاماریا» نوشته سید مهدی شجاعی از انتشارات کتاب نیستان را معرفی کرده است.
امیر دژاکام متولد ۱۳۴۱ در کرمان، بازیگر، کارگردان، مدرس و نویسنده است. از آثار وی میتوان به «عروسی چاه»، «غزل کفر»، «نصرت خانم»، «یک نامه عاشقانه سانسورشده» و... اشاره کرد.
«سانتاماریا» (جلد اول) مجموعه چهل داستان کوتاه از سید مهدی شجاعی است. داستانهای کتاب به دو بخش تقسیم شدهاند: دوره ۶۷-۷۷ و دوره ۶۷-۵۷. داستانهای هر دوره کاملا منطبق بر فضای حاکم بر اجتماع، دغدغهها، افقها، نگرانیها و روزهای آن سالهاست. در دوره ۵۷ تا ۶۷ بیشتر با ادبیات دفاع مقدس مواجهیم. رشادتها و مردانگیها. ایثارها و ازخود گذشتگیها… شهید و کمی جلوتر خانواده شهید. ارتباط معنوی و معنایی شهید و اطرافیانش. دغدغههای اجتماعی آن دوران بهعنوان زهدپذیری و زهدگریزی و…
در دوره ۶۷ تا ۷۷ با نگرانیهای جدید نویسنده روبهرو هستیم. انتقاد به شیوه مدیریت، سوء استفادهها، سوء مدیریتها و… دغدغههای نویسنده دیگر شهادت و مردانگی نیست، شهادت گریزی و نامردی است. نویسنده ذرهبین خود را در سالهای ۵۷ تا ۶۷ روی دل و احساس مردم گذاشته بود، اما در دهه بعدی نویسندگیاش نگاهش را کمی بازتر کرده و به روابط آدمها از دو به دو تا کلان پرداخته است. نگاهی که رنگ و بوی زنگ خطر برای بیماریهای اجتماعی داشتند و بسیاری که درک افق دید او را نداشتند برآشفتند و شکایتهایی هم شکل گرفت.
در «سانتاماریا» داستانهایی است که به نظر بسیاری از کارشناسان معیار ادبیات داستانی بعد از انقلاب است؛ سنگین، متین و کار درست، شاید مثل: «شیرین من بمان»، «قابیل ۱۹۹۶»، «ماهجبین»، «کار ناتمام» و «دزد ناشی». داستانهای بخش ۷۷-۶۷ عبارتند از: «ماه جبین»، «شیرین من بمان»، «برای زندگی»، «پارک دانشجو»، «ویروس»، «دزد ناشی»، «کارِ ناتمام»، «شازده»، «قابیل ۱۹۹۶»، «طوقی از تاول»، «زیر دوش دیدم»، «افسانه»، «شکیبا»، «سانتاماریا و داستانهای آخرین دفاع»، «امروز بشریت»، «آب در لانه»، «یکی بیاید مرا تحویل بگیرد»، «با یه جنگ چطوری؟»، «حساب پس انداز»، «راه خانه کجاست؟»، «کسی که آمدنی است»، «دو کبوتر»، «دو پنجره»، «یک پرواز»، «آبی»، «اما به رنگ غروب»، «راز دو آینه»، «آن شب عزیز»، «آرامش قهوهای»، «بغض آینه»، «امضاء»، «ضریح چشمهای تو»، «مرا به نام تو میخوانند»، «تویی که نمی شناختمت»، «دیدار معشوق»، «عشق چه رنگی است؟»، «خالد»، «بیستویک سال تجربه»، «ناخلف»، «شکار شکارچی»، «چوب کاری»، «تو گریه میکردی» در بخش ۶۷-۵۷ آمده اند.
بخشی از «کارِ ناتمام»: «باور بفرمایید اشتباه میکنند آنهایی که گمان میکنند من دیوانه شدهام. اصلاً اینطور نیست. خود و خدایی اگر من دیوانه بودم با شما که یک گزارشگر ناقابل بیشتر نیستی، می نشستم اینطور مؤدبانه حرف بزنم؟! اصلاً من چگونه میتوانم دیوانه باشم در حالی که سر جمع فقط پانزده نفر را کشتهام؟! سن من و شما اقتضا نمیکند. میگویند در قدیم یک چیزی بوده به اسم «عقل» که خیلی از مردم داشتهاند و از آن استفاده میکردهاند. حالا با این پیشرفت و تکنیک و تمدن جدید، کمتر کسی را پیدا میکنید از این وسیله استفاده کند. ضبط صوتت را خاموش نکن جوان! چشم! الآن میروم سر اصل مطلب، ولی خودمانیمها، جسارت نباشد، تو هم عجب خری هستی که این وسط دنبال حادثه میگردی.»
«سانتاماریا» جلد دوم مجموعه نمایشنامههای سید مهدی شجاعی تا سال ۱۳۸۵ است. شامل پنج نمایشنامه با نامهای: «خار و دل»، «عشق به افق خورشید»، «ساحل»، «مجلس گل و رسم بر این» است. این کتاب شاید از خاصترین آثار شجاعی باشد. نمایشنامهها بسیار بسیار قدیمیاند. شاید حوالی ۱۳۶۰. شجاعی در این آثار نگاهی شدید معناگرا دارد و زبانی شدید نمادگرا. نویسنده در این آثار مضامینی را دستمایه درام کرده که کمتر دیده و پرداخته شدهاند. کشف حقیقت و پی در پی دویدن به دنبال معنا، نجات یافتگانی که نجات دهندگانشان را محاکمه میکنند به خاطر نجات و … از این دستاند.
انتهای پیام/۱۱۰/
انتهای پیام/