کودک خردسال قربانی یک ارتباط خیابانی/ 3 روز جسد دخترم را در خانه نگه داشتم!
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا به نقل از خراسان، ساعت 9 صبح روز گذشته جوان 25 ساله ای که به اتهام قتل کودک خردسال دستگیر شده بود به همراه مادر کودک به محل وقوع جنایت واقع در منطقه نوده مشهد هدایت شدند تا با بازسازی صحنه قتل، ابهامات این پرونده برطرف شود.
مادر این کودک بی گناه که مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفته بود در تشریح ماجرای قتل فرزندش به قاضی سیدجواد حسینی گفت: دخترم 40 روزه بود که همسرم به جرم حمل و نگهداری مواد مخدر دستگیر و روانه زندان شد. از آن روز به بعد من برای تهیه مواد مخدر مورد نیازم دچار مشکل شدم چرا که اعتیاد شدیدی به مواد داشتم. در همین روزها بود که با پسر همسایه که او هم معتاد بود آشنا شدم و ارتباط ما آغاز شد. او برای مصرف مواد به منزل من می آمد و من هم از مواد مخدر مصرفی او استفاده می کردم البته او گاهی نیز برایم مواد مخدر تهیه می کرد تا این که اوایل بهمن سال گذشته طبق معمول پسر همسایه به منزلم آمد و مشغول استعمال مواد مخدر شدیم. این زن 23 ساله ادامه داد: آن روز دخترم بیمار بود و به همین خاطر هم خیلی بی تابی می کرد. وقتی در حال مصرف مواد بودیم صدای گریه دخترم بلند شد. آن جوان خطاب به من گفت: چقدر این دختر را لوس کرده ای و سپس سیلی محکمی به گوش دخترم زد. وقتی دید او ساکت نمی شود دخترم را پشت پرده برد که بخواباند اما خیلی زود بازگشت و ما دوباره مشغول استعمال مواد شدیم.
مدتی بعد او از من خواست سری به دخترم بزنم! وقتی کنار فرزندم قرار گرفتم دیدم چهره اش کبود شده است. آب به سر و صورتش ریختیم اما او تکان نخورد و فهمیدم که دخترم جان خود را از دست داده است. ترسیدم او را به مرکز درمانی ببرم به همین دلیل هم 3 روز جسد او را در خانه نگه داشتم. روز سوم به پسر همسایه گفتم که باید او را دفن کنیم او هم با در دست داشتن بیل به گورستان انتهای توس 65 رفت و من جسد فرزندم را داخل ملحفه ای سفید گذاشتم و به همراه یکدیگر او را به طور پنهانی دفن کردیم ولی هنگامی که از گورستان باز می گشتیم مغازه داران محل به ما مشکوک شدند و با پلیس تماس گرفتند که پس از آن هم دستگیر شدیم.
متهم 25 ساله این پرونده جنایی نیز که تاکنون با تناقض گویی های متعدد سعی در پنهان کردن ماجرای قتل داشت پس از راهنمایی های قاضی ویژه قتل عمد گفت: آن چه قبلا گفته بودم دروغ بود! آن روز وقتی صدای گریه دختر 2 ساله بلند شد سیلی به گوش او نواختم که آثار انگشتانم روی صورتش ماند و سرش به زمین خورد سپس دختر را به قسمتی از اتاق که با یک پرده جدا شده بود بردم و شالی را دور دهانش پیچیدم و نزد مادرش بازگشتم تا به مصرف مواد ادامه بدهیم بعد از حدود نیم ساعت که کمی نگران شده بودم از مادر کودک خواستم سری به دخترش بزند ولی دیدیم که شال دور گردنش قرار دارد و او خفه شده است. متهم این پرونده جنایی ادامه داد: 3 روز بعد وقتی جسد را دفن کردیم مورد ظن مغازه دارها قرار گرفتیم و من عنوان کردم که به خاطر دلسوزی و کمک به آن زن کودکش را دفن کردم. بنابراین گزارش با پایان یافتن بازسازی صحنه قتل، قاضی حسینی دستور انتقال متهمان به زندان را صادر کرد تا این پرونده جنایی دیگر مراحل قانونی خود را طی کند.
انتهای پیام/