دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
14 اسفند 1400 - 12:34

یادداشت| درس‌هایی از بحران اوکراین

در کمال تعجب و تحیر ده‌ها بار خبرنگاران غربی با اشک و آه گزارش می‌کنند و خبرسازی می‌کنند که این آوارگان و آسیب دیدگان اروپایی هستند. سفیدپوست، چشم رنگی و بلوند هستند، اینجا خاورمیانه و آفریقا نیست!
کد خبر : 645579
بحران اوکراین



به گزارش گروه جهان خبرگزاری آنا، گستره سیاست بین‌الملل این روزها بیش از هر زمان دیگری تجلی آنارشی نگران‌کننده‌ای است که پس از چندین دهه نبردهای نیابتی و جنگ‌های نامتقارن، شاهد شمشیرهای از نیام آخته بازیگران بزرگ است. بازیگرانی که با توجه به افسارگسیختگی اقدامات قاهرانه و مجاب سازانه آنان بازهم ثابت گردید که حقوق بین‌الملل، سازمان‌های بین‌المللی و حتی سازمان ملل متحد عملاً تا چه اندازه صورتک‌هایی سرگردان و ناتوان هستند.


کارتل‌های سنتی قدرت و ثروت در سیاست بین‌الملل هرجایی که احساس کمترین تهدیدی برای امنیت و منافعشان داشته باشند نقاب از چهره انداخته و خوی پلنگی خویش را هویدا می‌کنند.


در چنین وضعیت هابزی برای هر بازیگر عاقلی، چاره‌ای جز خودبسندگی در تأمین امنیت ملی و منافع ملی باقی نمی‌ماند.


ولادیمیر پوتین پس از احساس تهدید از پروژه تحریک‌کننده گسترش ناتو به سمت شرق از زمین، دریا و هوا کشور مستقل اوکراین را آماج حملات همه‌جانبه ساخته است.


در این میان ولودیمیر زلنسکی که سودازده افسون حمایت شوالیه‌های غربی بود به سان سلطان محمد خوارزمشاه، چنگیزخان و مغول‌های موحش او را جدی نگرفت و فارغ از نتیجه این جنگ عافیت سوز ظرف همین یک هفته بخش عمده زیرساخت‌های نظامی، اقتصادی و مدنی اوکراین را در این قمار بزرگ بر باد فنا داد. اما این واقعه درس‌ها و عبرت‌هایی روشن برای هر تحلیل‌گر بی‌طرفی دارد:


اولاً، تأمین منافع و امنیت ملی و قوام بخشی به بقای هر بازیگری باید متکی به خوداتکایی و خودبسندگی تمام‌عیار باشد. رویکرد «امنیت عاریتی و آویخته‌وار» این روزها در خارکیف، خرسون، اودسا، ماریوپل و ...زیر شنی تانک‌های روسی لگدکوب شده است.


پس بدیهی می‌نماید که نباید برخی‌ها داشتن موشک‌های بالستیک، پهپادهای پیشرفته، توان تسلیحاتی بازدارنده و داشتن ارتشی کارآزموده و البته درون‌زایی ساخت جنگ‌افزارهای راهبردی را میلیتاریسم تلقی کنند و آب به آسیاب بنگاه‌های خبری غربی، عبری و عربی بریزند.


ثانیاً، یکی از آزاردهنده‌ترین اتفاقات این روزها شیوه واکنش دولت‌ها، خبرگزاری‌ها و حتی شهروندان غربی به این حادثه است. بدیهی است که ما کمترین تألم و آزاری را بر آحاد انسانی نه می‌پسندیم و نه می‌پذیریم. ظلم و ظالم ناپذیرفتنی‌ترین مفاهیم در قاموس انسانی و اسلامی ماست.


اما در کمال تعجب و تحیر ده‌ها بار خبرنگاران غربی با اشک و آه گزارش می‌کنند و خبرسازی می‌نمایند که این آوارگان و آسیب دیدگان اروپایی هستند. سفیدپوست، چشم رنگی و بلوند هستند، اینجا خاورمیانه و آفریقا نیست و ...!!!


به‌راستی‌که این راسیسم-نژادپرستی- رسوخ کرده در نهاد انسان غربی با داعیه‌های بشردوستانه و پرهیاهوی آن‌ها هیچ قرابتی ندارد. در روزگاری که؛


-در هر بیست دقیقه یک کودک یمنی از گرسنگی و بیماری جان خود را از دست می‌دهد...


-در عصری که پهپادهای آمریکایی برای تمرین کارایی خود عروسی‌ها و تجمعات را در عراق و افغانستان به عزا مبدل می‌کردند...


-وقتی‌که هیولاهای از چراغ جادوی غرب رهیده داعش، کرور کرور انسان بینوا را مثله می‌کردند و به بردگی جنسی می‌گرفتند...


-و البته چشم فروبستن همیشگی و حمایت همه‌جانبه بر قریب به 75 سال نسل‌کشی و توسعه‌طلبی ایدئولوژیک صهیونیست‌های جرار ...


و بسیاری فجایع و مصیبت‌های دیگر، ابن سؤال به وجود می‌آید که


در این مکاره بازار، وجدان ظاهراً بیدار ولی گزینشگر و نژادپرست غربی‌ها، در کدام تعطیلات تاریخی کنج عزلت گزیده و بر این حراج جابرانه انسانیت و تاراج ارزش‌های انسانی چشم فروبسته بود؟!!!


ثالثاً، بدون شک برخلاف ادعای سفیر پرحاشیه روسیه در تهران، ایرانی‌ها به‌عنوان یکی از بیرق‌داران فرهنگ و تمدن بشری هرگز بر هیچ تجاوزی صحه نخواهند گذاشت و راضی به آوارگی، عسرت و تباهی هیچ دیارالبشری نیستند.


اما ابهام و استفهام بزرگ آن است که چگونه است که؛ اشغال کشورهای مستقلی چون عراق، افغانستان و مداخله‌گری لجام‌گسیخته در اقصی نقاط گیتی در لفافه «دکترین مداخله بشردوستانه و دکترین مسئولیت حمایت» پیچیده شده و غسل‌تعمید داده می‌شود-فارغ از دلایل رئالیستیکی که کرملین اقامه می کند-ولی تجاوزگری غیرخودی‌ها، نقض فاحش قواعد آمره و حقوق بنیادین بشردوستانه تلقی می‌شود؟!!


تجاوز، جنایت و نقض حاکمیت ملی از جانب هر بازیگری که باشد -غربی یا شرقی- قباحت و رذالت ذاتی خود را دارد و تغییر نام و عنوان مجرم، رافع مسئولیت و توجیه‌کننده آن نیست.


لذا جنایت و تجاوز با برند یانکی و یا مدل اسلاوی ماهیت مشابه و به یک اندازه سبعانه، نامبارک و عافیت سوز داشته و دارد.


رابعاً، در بسیاری از تحلیل‌ها و داده‌های خبرگزاری‌ها مرتباً این گزاره برجسته و هایلایت می‌شود که اینجا اوکراین است، قلب اروپاست. عراق، سوریه و افغانستان نیست و منطقاً نباید کانون جنگ، بحران و آوارگی باشد!!


یاللعجب، شما چقدر شعور جمعی و حافظه تاریخی نوع بشر را دستکم گرفته و چه‌بسا به سخره گرفته‌اید؟!


-هزار سال تباهی، ملوک‌الطوایفی و زندگی در وضعیت طبیعی هابزی در دوران قرون‌وسطی...


-دو قرن جنگ صلیبی خشونت‌بار، جنگ‌های سی ساله مذهبی و نبردهای صدساله بین انگلیسی‌ها و فرانسوی‌های مثلاً متمدن...


-قریب به پنج قرن دومینوی موحش جنگ‌های استعماری و استثماری و به بردگی بردن صدها میلیون انسان به جرم ناکرده رنگ و نژاد متفاوت...


-نسل‌کشی سیستماتیک بومیان آمریکا و استرالیا و ...


-تحمیل دو جنگ جهانی خون‌بار و ویرانگر با قریب به هفتاد میلیون نفر تلفات انسانی...


-طراحی و عملیاتی سازی ده‌ها کودتا و جنگ داخلی و درانداختن ملت‌های بینوای ویتنام، شیلی، عراق، سوریه،


افغانستان در نایره آتش و ...


تنها گوشه‌ای و شمه‌ای شوم از شیرین‌کاری‌های تمدن غرب و بازیگران غربی است ولی در کمال تعجب، این‌چنین بازهم تجاهل می‌کنند و نعل وارونه می‌زنند!!


فرجام کلام آن که به نظر می‌رسد؛


جهان در توالی «جنگ نظم‌ها و نظم جنگ‌ها» این روزها در حال پوست‌اندازی و درانداختن نظم و ترتیبات امنیتی و ساختاری نوینی است.


معمولاً تطورها در قدرت و جابجایی‌ها در ساختار سیاست بین‌الملل، روندهایی پرحادثه و اغلب از مسیر جنگ و ستیزش بوده‌اند.


لذا ضرورت دارد دولتمردان و تصمیم سازان کشور با نهایت دقت و مراقبت در قول و فعل خویش تدقیق کنند و مهره‌های خود را به‌درستی در مسیر ارتقا و قوام بخشی به منافع ملی، امنیت ملی و جاویدان سازی بقای این ملک و ملت حرکت دهند و نباید سر زلف امنیت، منفعت و موجودیت جمهوری اسلامی ایران را به ملاحظات و مناقشات بین بازیگری بین‌المللی گره بزنند.


به یاد داشته باشیم که ما در وضعیت اتحاد استراتژیک با هیچ بازیگر بزرگ و یا همگرایی با هیچ صف‌بندی منطقه‌ای و بین‌المللی نیستیم پس بدیهی می‌نماید که کمترین هیجان‌زدگی و اشتباه محاسباتی برای ما بسترساز خسران و حرمان در درازمدت خواهد بود.


به‌جرئت می‌توان گفت که قابلیت‌ها و ظرفیت‌های دفاعی و استراتژیک ایران، با هیچ مقطعی در سده‌های اخیر قابل‌مقایسه نیست. منزلتی که برآمده از جان‌فشانی شهیدان نامیرای مام میهن و خلاقیت و مجاهدت دردانه‌های مستور این سرزمین است. پس ضرورت دارد که در فضای آنتاگونیستی و تخاصمی به وجود آمده بین روسیه و غرب، ما هم از این آب گل‌آلود ماهی مقصود خویش را صید کنیم.


فی‌المثل مجالی تاریخی برای مشارکت تأمین انرژی-خصوصا گاز اروپا- فراهم آمده است، فرصتی که با توجه به بلند شدن دود سفید از مذاکرات وین بیش از هر زمان دیگری امکان تحقق دارد.


از طرفی احتراز از گروکشی‌ها، شانتاژها و دعواهای باندی، جناحی و مشاجره‌های حیدری-نعمتی ضرورتی انکارناپذیر در این زمانه شتابان و پرمخاطره است، چراکه در این روزگار آخرالزمانی ما به همه قابلیت‌ها و ظرفیت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری خویش نیازمندیم.


بدیهی می‌نماید که صیانت از هویت، حاکمیت و معیشت ایران اسلامی و مردمان نجیب این سامان، رسالت سترگی است که باید نصب العین همه ما گردد و بر هر امر دیگری مقدم و راجح باشد.


* شهرام فتاحی، استادیار روابط بین‌الملل


انتهای پیام/4106/



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب