کرونا، تحریم و سیاستهای آمریکا اقتصاد جهان را فلج کرد/ قابل پیشبینی شدن فروپاشی نظام سرمایهداری
به گزارش گروه جهان خبرگزاری آنا، المیادین در گزارشی به بررسی بحران کرونا و پیامدهای آن بر نظام جهانی پرداخت و نوشت: همزمان (تاریخی و نه توالی زمانی) با بحران و فاجعه شیوع کرونا در جهان سلسله تحولات، تغییرات و بحرانهای بینالمللی و منطقهای در عرصههای مختلف همچون اقتصادی، سیاسی و ائتلافهای بینالمللی و منطقهای، نظامی و سلامت در حال وقوع است. چندین دهه است جهان از بحرانهای متعدد و پیچیدهای رنج میبرد، بهویژه در نظام سرمایهداری جهانی که دو دسته کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه، تأثیر و خطرات این بحرانهای فزاینده را سالبهسال درک میکنند.
طبق این گزارش، تورم و تضعیف روزافزون بخش خدمات مالی در جهان بهطور کلی (بانکها و بورسها) و کشورهای سرمایهدار بهطور خاص به زیان بخشهای تولید کالا و خدمات غیر نقدی (کشاورزی، صنعت برق و انرژی، عمران و ساختوساز) منجر شده است؛ خدماتی که ستون فقرات هر اقتصاد مولد را تشکیل میدهد. درواقع جهان وارد تکرار آزاردهنده و کوتاهمدت تکانههای تجاری شده است؛ بهطوری که بحرانهای اقتصادی در سطح جهانی و منطقهای بهجای هر ۱۵ یا ۲۰ سال، هر ۱۰، هفت یا پنج سال یکبار و گاهی کمتر تکرار میشوند.
آمریکا اقتصاد جهانی را به خاک سیاه نشاند
این گزارش میافزاید: درحالیکه حجم وجوه بهکارگرفتهشده و سرمایهگذاری شده در بازارهای مالی جهانی در سال ۱۹۸۵ حدود ۸۵ میلیارد دلار در روز (به اشکال مختلف مانند خرید سهام و اوراق، سفتهبازی بر روی نرخ ارز و ...) بود، این میزان روزبهروز، هفتهبههفته و سالبهسال افزایش یافت تا اینکه به بحران طوفانی سپتامبر و اکتبر ۲۰۰۸ نزدیک شد. در سال ۲۰۰۷ که تولید ناخالص داخلی جهان از ۴۸ تریلیون دلار فراتر نمیرفت، تنها سهم آمریکا حدود ۱۳ یا ۱۴ تریلیون دلار بود. در سال ۲۰۱۸، در آستانه آغاز فاجعه شیوع کرونا، درحالیکه تولید ناخالص داخلی جهانی در حدود ۸۵ تریلیون دلار بود، جابهجایی پول از بورسها و بانکها همچنان حدود ۳ تریلیون دلار در روز بود و اگر ضربه دردناکی که بانکها و بورسها در آن سال خوردند نبود، تراکنش وجوه بسیار بیشتر از این نرخ افزایش مییافت.
المیادین مینویسد: خطرناکترین جنبه این تحول نامیمون گرایش بیشازحد معاملات مالی و سفتهبازی بر روی ارزها و کالاها بود که ماهیت کلاهبرداری (جعل و تقلب) بهویژه در آمریکا و برخی از کشورهای نفتی به خود گرفت (مصداق عینی آن فاجعه آب و هوایی است) و بهاینترتیب اقتصاد و بورسهای جهانی به میزهای قمار بزرگی تبدیل شدند. همانطور که جوزف استیگلیتز (Joseph Stiglitz)، اقتصاددان برجسته آمریکایی میگوید، پاشنه آشیل کل نظام سرمایهداری جهانی و زمان مرگ و فروپاشی آن در آینده قابل پیشبینی شده است.
بیشتر بخوانید:
نیاز اقتصادی آمریکا به توافق با ایران/ تهران با احیای برجام هم اقتصاد منهای نفت را دنبال میکند
فقر در ینگه دنیا با اعدام برابر است!/ غارت کالاهای شرکت آمازون مشتی از خروار ناامنی در آمریکا
به نوشته این وبسایت عربزبان، نبود تعادل ساختاری میان کشورهای کانون سرمایهداری پیشرفته در شمال و کشورهای زیر سلطه در جنوب به بزرگترین پدیده غارت و تصاحب داراییها و اموال عمومی از طرف دوم به اول منجر شد. این روند بهگونهای است که میتوان فرآیندهای خصوصیسازی و ادغام اجباری یا اختیاری آنها، پیروی از سیاستهای تحت نظام سلطه، اعمال فشار بر آنها بهوسیله مؤسسات مالی و وامدهنده بینالمللی همچون صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی را درک کرد. دیگر تغییر رویکرد اقتصادی و کنار گذاشتن برنامهریزی برای دستیابی به اقتصاد بازار و سازوکارهای عرضه و تقاضا که نرخ فقر و محرومیت را تشدید کرد و باعث افزایش تنشهای اجتماعی و سیاسی شده، در بیشتر کشورهای جنوب مشهود است.
همزمانی شیوع کرونا و تحریمهای آمریکا علیه برخی کشورها
المیادین مینویسد: شیوع کرونا با گسترش سیاست تحریمهای اقتصادی وحشیانه و خشن، محاصره و اعمال محدودیت برای بسیاری از کشورها و دولتهای مخالف سیاستهای آمریکا همراه بود؛ سیاستی که در عمل در دوران بوش پسر، رئیسجمهور اسبق این کشور آغاز شده بود. این سیاست در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ نژادپرست (۲۰۱۷-۲۰۲۰) به طرز وحشیانهای افزایش یافت و دایره تحریمها از ایران، روسیه و ونزوئلا آغاز شده بود، نیکاراگوئه، کوبا، عراق، سوریه، لیبی، یمن، چین و ... را دربرگرفت. هرچند این سیاستهای اقتصادی مخاطرات و آسیبهای اقتصادی و انسانی خاص خود را داشته است. درهرصورت فاجعه کرونا آمد و اقتصاد جهانی بهطور کلی و آمریکا بهطور خاص همچنان در تلاطم بحران اقتصادی و مالی که از سال ۲۰۰۸ به وجود آمده است، دستوپا میزنند و اوضاع بانکها و بخش مالی بهبود نیافته و دامنه بحران به بخشهای تولیدی و عملیاتی سرایت کرده است.
در این گزارش آمده است: همزمان با این تحولات شاهد رشد اقتصادی فوقالعاده چین در کمتر از ۴۰ سال هستیم، بهطوریکه در پایان سال ۲۰۱۸ به دومین قطب اقتصادی بزرگ جهان از نظر حجم و نخستین قدرت اقتصادی جهان از نظر رشد تبدیل شد. گزارش مراکز پژوهشی و مطالعات اقتصادی آمریکا و خارج از این کشور نشان میدهند پکن با این روند منظم تا سال ۲۰۳۵ قدرت شماره یک اقتصاد جهان خواهد بود که نفوذ و سلطه آمریکا و دلار، واحد پولی آن را تهدید میکند و بر ساختار اقتصادی جهان و شبکه بانکی و قدرت نظامی تأثیر خواهد گذاشت. در نتیجه سیاستهای تهاجمی اقتصادی آمریکا، جنگهای تجاری گستردهای میان این کشور و تعدادی از کشورهای رقیب مانند چین و روسیه به وجود خواهد آمد.
المیادین نوشت: دولت ترامپ خروج از بسیاری از موافقتنامه های دوجانبه یا چندجانبه امضاشده بهوسیله دولتهای قبلی را رقم زد که توافقنامه آبوهوایی پاریس، توافقنامه نفتا میان آمریکا، کانادا و مکزیک، توافق برای محدود کردن تولید موشکهای هستهای کوتاهبُرد و میانبُرد با روسیه، خروج از توافق هستهای با ایران (در قالب ۱+۵ در سال ۲۰۱۵) و اعمال مجدد تحریمهای شدید اقتصادی بهصورت یکجانبه و نقض قوانین بینالمللی از آن جمله هستند؛ اقداماتی که بحران بیاعتمادی را میان طرفهای بینالمللی با آمریکا (حتی در دولت جدید) عمیقتر کرده و شکافی به وجود آورده است که با شیوع بحران کرونا گسترش مییابد و بحران فزایندهای را موجب میشود.
در بخش پایانی این گزارش آمده است: خروج آمریکا از توافق هستهای با ایران و اعمال مجدد تحریمهای شدید اقتصادی علیه این کشور و فشار بر متحدان اروپایی شرکتکننده در این توافق برای پیروی از رویکرد سختگیرانه و یکجانبه آمریکا علیه ایران، کشورهای بزرگی مانند آلمان، فرانسه و بریتانیا را شرمنده کرد. بنابراین شاهدیم مواضع آنها میان مانور دادن بر روی توافق، خرید زمان و تأکید بر اجرای تعهدات از سوی ایران متفاوت بود که شکاف گسترده میان آمریکا و متحدان اروپاییاش را نشان میدهد. احتمالاً این روند در آینده با تکرار موارد مشابه عمیقتر خواهد شد و بحرانهای بزرگتری را به دنبال خواهد داشت.
انتهای پیام/۴۰۳۳/پ
انتهای پیام/