آیا کسی در کشور ما مسئول آموزش و ترویج مهارتهای نرم زندگی هست؟
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، سیدجمال هادیانطبائیزواره طی یادداشتی نوشت: چند روز پیش با مدیر یکی از سکوهای توزیع و پخش محتوا که خود در کار آموزش مجازی است، ملاقات کردم. به ریسک شگفتآوری اشاره کرد. پسران ۱۶ و ۱۴ساله خود را که قاعدتا باهوشاند، از رفتن به مدرسه منع کرده و آنها را به مهارتآموزی واداشته است. البته فرزندان او حین مهارتآموزی به صورت آزاد در امتحان پایههای تحصیلی شرکت میکنند و تحصیلات رسمی را هم ادامه میدهند. او میگفت: «نظام آموزشی موجود بازدهی ندارد و ذهن دانشآموزان را فرسایش میدهد». بسیاری از مردم، بهویژه آنان که به مراتبی از دانش و بینش آراستهاند با نظام آموزشی حاضر سر سازگاری ندارند؛ اما اینکه یکی جرئت کند و فرزندانش را از تحصیل رسمی بازدارد و به تحصیل غیررسمی و مهارتآموزی تشویق کند و درعینحال به موفقیت آنها هم اعتماد داشته باشد، سبک و سیاقی نو و تأملبرانگیز است. آنچه مسلم است نظام آموزش رسمی در کشور ما نظامی کهنه، کلیشهای و به دور از خلاقیت است که بههیچعنوان نمیتوان از آن دفاع کرد و فقط میتوان گفت: «بر ما گذشت نیک و بد اما آموزش و پرورش/ فکری به حال خود کن این آموزش و پرورش نیست!».
اتفاقات دو سال اخیر و تکیه نظام آموزشی به فضای مجازی نشان داد که آموزش و پرورش رسمی، آنچنان که ما تصور میکردیم و جدی میگرفتیم، کارا و مؤثر نیست و مطالب کلیشهای آن را میتوان از طریق فضای مجازی و کلاسهای غیرحضوری هم به دانشآموزان آموخت. آنچه مورد نیاز دانشآموزان و چه بسا پدران و مادران و البته همه مردم ایران، از کوچک و بزرگ، فقیر و غنی، مدیر و مردم عادی است، مهارتهای زندگی، اعم از مهارتهای سخت و مهارتهای نرم است. البته آموزش مهارتهای سخت در کشور ما وضعیت بهتری دارند و زمینه آموختن آنها بیشوکم فراهم است. مهارتهای سخت، مهارتهای ملموس و فنی مورد نیاز برای انجام وظایف روزمره هستند. مثلا مهارت بهکارگیری ابزاری خاص در محل کار یا استفاده از یک نرمافزار، اما پاشنهآشیل فرهنگ عمومی در جامعه امروز ایران، فقدان مهارتهای نرم است، مهارتهایی که ما در کسب و آموزش آن از کودکی به فرزندانمان غافل بودهایم. البته تقصیری هم نداریم؛ چون خودمان هم از اینگونه آموزشها، به شکل رسمی و غیررسمی، بیبهره بودهایم و قاعدتا به ضرورت آنها واقف نیستیم. چنین مهارتهایی در کوچکترین واحد اجتماعی یعنی خانواده ایرانی شناختهشده و مهم نیست!
مهارتهای نرم بیشتر با خلقوخو و شخصیت افراد و تنظیم روابط اجتماعی مرتبطاند و ریشه در بینش و نگرش افراد به زندگی دارند. مهارتهایی مثل خودآگاهی، توان برقراری ارتباط با دیگران، مشارکت در کار تیمی، مسئولیتپذیری، توانایی حل مسئله، قدرت تصمیمگیری، انعطافپذیری در شرایط متفاوت، همدلی، قدرت مذاکره، نگرش مثبت به زندگی، کنترل خشم، مدیریت هیجان و استرس، تفکر نقاد، تفکر خلاق و تفکر سیستمی از مهارتهای نرم مورد نیاز در یک زندگی سالم، آرام و موفق است. البته درجه اهمیت همه این مهارتها یکسان نیستند. مهارتهای نرم بهراحتی قابل اندازهگیری و سنجش نیستند؛ اما با توجه به پیچیدهترشدن روابط انسانی، برخورداری از مهارتهای نرم در سرنوشت زندگی شخصی و کاری انسان تأثیر شگرفی دارند. بدون تردید بخش عمدهای از شرایط ناگوار فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه که ما سر در گریبان، دنبال علل و عواملش میگردیم، ناشی از فقدان مهارتهای نرمی است که باید در جامعه ما نهادینه میشده؛ اما چنین نشده است. وقتی جای «تأمل و تحقیق با زودباوری و زود قضاوتکردن، نقدپذیری و تحمل با زود عصبانیشدن و پرخاشگری، اعتمادبهنفس و خودباوری با بیاعتمادی و ضعف، واقعبینی و فروتنی با خودبرتربینی و توهم، کار گروهی با تکروی و فردنگری، رعایت حقوق همنوعان با زرنگی و پررویی» عوض شده؛ یعنی تاروپود فرهنگ اجتماعی چنین جامعهای سست شده و به این سادگی هم قابل ترمیم نیست. یکی از دلایل مهم اینکه زودباوری و کلاهبرداری فراوان است، دعوا و درگیری و پرخاشگری زیاد است، مجادله و متارکه فراگیر است، اختلاس و ارتشا و پروندههای قضائی انبوه است، بازار رسانههای زرد داغ است و حتی اینکه مسئولان گاهی دعواهای کاری و تضادهای فکری خود را به صحنه عمومی میکشانند، فقدان مهارتهای نرم در جامعه است. برای مثال وقتی تفکر نقاد در جامعهای نهادینه نشده باشد، زودباوری، فریبخوردن، خرافهپرستی و کلاهبرداری رواج خواهد یافت. به عبارتی یکی از اصلیترین مسیرهای برونرفت از بنبست در خود فروماندگی جامعه امروز ایران فهم این حقیقت است که مسیر فرهنگ و خلقوخوی ایرانی باید اصلاح شود و مهارتهای نرم در زندگی ایرانیان جاری شود؛ وگرنه باز هم در بر همین پاشنه خواهد چرخید و آش همان آش و کاسه همان کاسه خواهد بود. برای حفظ بنیان، حریم و حرمت خانواده و داشتن روابط سالم اجتماعی، تقویت مهارتهای نرم در تاروپود جامعه ضروری است. تصور کنید آدمهای فاقد مهارت، در فضای مجازی با انبوهی از اطلاعات و محتواهای مخلوط و مغشوش و اکانتهای جعلی روبهرو شوند، چه اتفاقی میافتد؟ کلاهبرداران فرصت را برای فریب و به دام انداختن مخاطبان سادهلوح و زودباور غنیمت میشمارند.
حسرت و حسادت به خودنمایی و تبرّج در فضای مجازی زیاد میشود و بالطبع اختلاف و بهانهگیری و ناامیدی هم افزایش مییابد و منحرفان و معاندان و مغرضان برای به دام انداختن جوانان فعال میشوند. به عبارتی فضای مجازی بهتنهایی دلیل مشکلات خانوادگی یا آسیبرساندن به کودکان ما نیست؛ بلکه ضعف فرهنگ عمومی و ضعف آموزشهای رسمی و غیررسمی خود ما دلیل اصلی این مشکل است. در حقیقت حضور بیمهارت من و شما و فرزندانمان در فضای مجازی مانند حضور سربازان بدون سلاح و سپر در کارزار است. در چنین شرایطی دادن تلفات هم عادی است. پس اصل نخست برای حفظ حریم و حرمت خانواده در جامعه واقعی و فضای مجازی تقویت مهارتهای نرم است که خیلی هم کار سهل و سادهای نیست و نیاز به همگرایی و همدلی همه دستگاههای مسئول و مدعی کار فرهنگی دارد تا فارغ از دلبستگیها و تعصبات حزبی و ... با برنامهای جامع دنبال تقویت مهارتهای نرم در جامعه باشند. بیراه نگفتهایم اگر ادعا کنیم بدون شناخت و توجه به مهارتهای نرم تلاشهای ما برای حفاظت از نهاد خانواده و مراقبت از کودکان در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی چندان مؤثر نخواهد بود. همانگونه که مشهور است «انسان نسبت به چیزی که از آن منع شود، حریص میشود». پس قواعد سخت و بازدارنده بهتنهایی نمیتواند حافظ حریم خانواده در فضای مجازی باشد و قاعدهمندکردن تولید و انتشار محتوا در فضای مجازی و تهیه و تدوین سازوکارهای سختافزاری نظارت بر حضور کودکان در فضای مجازی توأمان با سازوکارهای آموزش و ترویج مهارتهای نرم در حفاظت از حریم خانواده در چنین فضایی کارایی دارد. سالهاست قواعد بازدارنده تولید و انتشار محتوای مجرمانه مانند خشونت، برهنگی، مواد مخدر، فروش اسلحه، کودکآزاری، حیوانآزاری و نظایر آن در جوامع پیشرو وجود دارد؛ اما این قواعد بهتنهایی اثربخش نبودهاند. شناسایی و مسدودکردن اکانتهایی که مروج محتوای مجرمانه هستند، مجازات منتشرکنندگان محتوای مجرمانه، تولید محتوای مناسب، استفاده از امکانات سختافزاری مدیریت و نظارت والدین بر حضور کودکان در فضای مجازی و بهکارگیری هوش مصنوعی برای پایش و مدیریت محتوا، همه از نوع مهارتهای سخت و لازم و واجبی است که توأمان با آموزش رسمی و غیررسمی مهارتهای نرم میتواند به دغدغه مردم درباره تأثیرپذیری خانواده و بهویژه کودکان از جنبههای منفی فضای مجازی پاسخ دهد. آیا کسی در کشور ما مسئول آموزش و ترویج مهارتهای نرم زندگی هست؟
منبع: رونامه شرق
انتهای پیام/
انتهای پیام/