دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
22 آبان 1400 - 10:05
یادداشت وارده؛

نیما یوشیج؛ آنیمای شعر فارسی

نیما؛ آنیمایی است که آنیموس سنت‌های ادبی ما از او روگردان نیست.
کد خبر : 620777
نیما یوشیج



گروه استان‌های خبرگزاری آنا؛ هنگامی که علی اسفندیاری نام نیما(واژگون‌شده امین) را برای کارهای شعری خویش برمی‌گزید؛ شاید پیش‌بینی نمی‌کرد که این نام در گستره شعر و ادب فارسی، رمز عبور بسیاری از کارکردهای تازه و بی‌پیشنه ادیبان برای بیرون آمدن از حصار ستبر سنت خواهد بود و بسیار کسان بر سر این نام گریبان به عشق و خشم چاک خواهند داد!


نیما یوشیج که صمیمیت روستایی و شمالی او از افزوده‌های نیک و بهنگام در شخصیتش برای دست زدن به اقدامی چنین شجاعانه و جسورانه بود، گویا فرصت کرده بود در حاشیه تحولات سیاسی - اجتماعی عصر مشروطه و البته پس از مرور شعر سنتی فارسی به این نتیجه برسد که این اندازه نوآوری که مانند ادیب‌الممالک و دهخدا و ایرج و میرزاده و... آن را پی نهاده‌اند، بس و بسیار نیست و باید کاری دیگر کرد.


نیما حتی آن‌گونه که منتقدان شبیه مخالف او برآنند که به شعر فرنگی و ادبیات فرانسه نظر داشته است، کاری که کرد، فراخور رویدادهای شگفت‌انگیز آغاز سده تازه خورشیدی بود و به این ترتیب او توانست با عبور از گردنه‌های سخت و نفس‌گیر سر راه خود(که به‌راستی سخت‌تر از راه کوهستانی یوش به تهران بود) به دشت هموار و فراخ ادب معاصر برسد و با افسانه به افسانه‌ها بپیوندد.


خوی روستایی(سادگی همراه با متانت و آرامش) و گرایش سیاسی او، البته مورد توجه دوستداران و مخالفان او بود و مرد(که دیگر پیرمرد می‌نمود) با تکیه بر اطمینانی که هر مبتکر کارآمد به کار خود دارد؛ بی‌خیال طعن و لعن شاعرانی جوان مانند حمیدی شیرازی بود و می‌دانست که مانند بهار هم او را پذیرفته‌اند و این را می‌شد از استقبال استاد شهریار از نیما دریافت.


نوع تحولات سیاسی دوره پهلوی‌ها و رفتار شاه اول با مانند فرخی یزدی و عارف و... کافی بود که کسی مانند نیما که نمادگرایی و تصویرهای مجازی را خوب می‌شناخت، حرف خود را با داروگ و تلاجن و... بزند و بانی نقدها و بحث‌های بسیار شود که در نوع خود هنر کمی نیست.


آن‌گونه که فریدون مشیری در جایی گفته است نیما در پایان عمر نگران بود؛ نگران شاگردانی که به قول خودش مانند شاگرد ساحر فقط ورد نزول باران را بلد شده‌اند و ورد بند آمدن باران را نمی‌دانند و هر جا برای رفع مشکل خشک‌سالی بروند با خواندن ورد نخست و بند نیاوردن باران، همه چیز را از میان خواهند برد.


این سخن درست می‌نماید و بعدها افراط در شیوه نیمایی بسیاری از جوانان را دوباره به سوی غزل(غزل نو) رهنمون شد به‌گونه‌ای که اکنون شاعران جوان ترجیح می‌دهند غزل‌سرایی کنند و سرودن شعر نیمایی را تکلیف خویش نمی‌دانند که البته این رویداد نه تنها برآمده از افراط‌ها که پی‌بردن جوانان به تأثیر شگرف شعر نو در قالب سنتی غزل است.


به هر روی درباره نیما هم می‌توان آن سخن نامور را گفت که نیما و شعرش آن چیزی نیست که مخالفان و موافقان او می‌گویند و این به معنی محال کردن نادیده گرفتن نیما و سمت دادن نقدها به سوی راستی و انصاف است.


این هم ناگفته نماند که چنان حافظ که همه فرآورده‌های فکری و معنوی سبک عراقی را به دیوان خویش راه و جای داد و تحسین‌ها را از آن خود کرد، نیما هم هوشمندانه و هنرمندانه توفیق یافت دسترنج همانند نسیم شمال و عشقی و... را به نیکی پاس بدارد و به دیوان خویش بنشاند و تحسین‌ها را به نام خود کند.


به هر روی نیما؛ آنیمایی است که آنیموس سنت‌های ادبی ما از او روگردان نیست.


عبدالرضا مدرس‌زاده دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان


انتهای پیام/۴۱۲۱/۴۰۶۲/



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب