معمای بایدن در یمن
به گزارش گروه جهان خبرگزاری آنا، کانال مطالعات یمن به نقل از «عرب سنتر» نوشت: در ۲۷ سپتامبر، جیک سالیوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید همراه لیندرکینگ، نماینده آمریکا در یمن دیداری را از عربستان آغاز نمودند و در این ملاقات پیرامون مسائل اختلافی میان آمریکا و سعودی صحبت شد. سالیوان و لیندرکینگ در دیدار با محمد بن سلمان در مورد راههای دستیابی به آتشبس در یمن صحبت کردند ولی این تلاشها نیز مانند ۹ ماه گذشته و از زمان روی کار آمدن بایدن اتفاق خاصی را رقم نزده است.
تحولات هفتههای گذشته در یمن موجب تأخیر در دستیابی به صلح شده است. شدت گرفتن حملات به مأرب، بالا رفتن تعداد حملات پهپادی به عربستان، افزایش حملات هوایی عربستان به مناطق غیرنظامی، درگیریهای انتقالی و اصلاح در جنوب و اتفاقاتی ازایندست باعث فاصله شرایط کنونی از صلح شده است. سؤال این است که چرا بایدن نتوانسته صلح در یمن را به نتیجه برساند؟
آمریکا از ترس حرکت عربستان به سمت روسیه و چین و افزایش نفوذ آن دو کشور در سعودی از فشار بر عربستان سعودی پرهیز میکند. پرهیز از فشار به سعودی در حالی است که اختلافات جدی بین دو کشور وجود دارد. اختلاف اصلی آمریکا با عربستان در باب حمایت این کشور از گروههای تندرو، تروریسم و سیاستهای این کشور در قبال منتقدان همچون خاشقجی است. این اختلافات در حالی است که آمریکا سالها، عربستان که از کشورهای اصلی ناقض حقوق بشر بوده را بهعنوان شریک خود در مبارزه با تروریسم اعلام کرده و در حال حاضر که در حال ترک خاورمیانه است از آینده گروههای تروریستی مثل القاعده در این منطقه میترسد.
ادعای بایدن در مورد بازنگری سیاستهای آمریکا در قبال عربستان، تجدید نظر در فروش اسلحه به این کشور و تحتفشار قرار دادن سعودی در مورد قتل خاشقجی در حالی است که هیچ تغییری در سیاستهای عربستان دیده نمیشود و این کشور همچنان یمن را بمباران و این کشور را محاصره کرده است و حتی از ورود غذا و دارو برای کمک به مردم غیرنظامی و محروم یمن نیز جلوگیری میکند.
ایران نیز بهعنوان یکی از کشورهای مهم و تأثیرگذار در منطقه و یمن از ورود به مذاکرات منطقهای با آمریکا امتناع میکند و بایدن به علت تمایل زیاد به بازگشت به توافق برجام و هراس از به خطر افتادن آن از فشار به تهران برای مذاکرات منطقهای امتناع میکند. بایدن در تعاملات خود در کنگره نیز دچار مشکل است زیرا باید هزینه هنگفتی بدهد تا بتواند جمهوری خواهان کنگره را برای بازگشت به برجام و رفع تحریمهای ایران قانع کند و این در حالی است که او نمیتواند تعهدی بدهد که این کار به قدرت گیری بیشتر ایران منجر نشود. از طرف دیگر، با حل نشدن مسئله برجام، تهران تمایلی به مذاکره با امریکا در پروندههای دیگر ندارد.
جنبش حوثی (انصار الله) نیز از روند مذاکرات استقبال نمیکند و به دنبال گسترش سیطره خود با تسلط بر مأرب است. از طرف دیگر آمریکا نیز تمایلی به ورود مستقیم به جنگ یمن ندارد و از ورود به جنگ جدید در خاورمیانه پرهیز میکند. ورود به جنگ یمن حتی در دوران ترامپ نیز دنبال نشد. حذف انصار الله از فهرست گروههای تروریستی نیز نتوانست رهبران این گروه را به مذاکره و امتیازدهی به امریکا متمایل کند.
ازنظر داخلی نیز شاهد عدم پویایی یمن هستیم. عبدربه منصور هادی بهعنوان رئیسجمهور فعلی یمن نتوانسته اثرگذاری مهمی داشته باشد و بهتر است بگوییم هیچ اثری نداشته است. حزب اصلاح موردحمایت او تضعیفشده و در مناطق تحت کنترل هادی نیز با مجلس انتقالی جنوب درگیر است و بیشتر مناطق زیر نظر گروههای محلی اداره شده و در ذیل حکومت او اداره نمیشود. فقر، گرانی، نبود امکانات و وخامت اوضاع اقتصادی در مناطق تحت کنترل منصور هادی بیداد میکند و تظاهرات مردم یکی از امور عادی در این مناطق شده و کسی مسئولیت این امور را به عهده نمیگیرد.
ضعف دولت هادی در مدیریت امور در حالی است که شرایط در مناطق کنترل حوثیها (انصار الله) بسیار بهتر است. هرچند سازمانهای حقوق بشری مدعی هستند که صنعا با استفاده از ارعاب توانسته مسائل را کنترل کند ولی بههرحال کنترل اوضاع اقتصادی و معیشتی در مناطق شمال بسیار بهتر از مناطق دولت هادی است.
عربستان و امارات نیز در جنگ یمن به دنبال منافع خود هستند. ازاینرو شاهدیم عربستان نیروهای خود را در المهره مستقر کرده و امارات به دنبال حفظ منافع خود در بنادر غربی و جنوبی و جزیره سقطری است. در برخی اوقات این دو قدرت حامی منصور هادی نیز در یمن دچار اختلاف و درگیری میشوند و نیروهای وفادار هر کدام در مقابل دیگری اسلحه میکشد.
به نظر میرسد اولین قدم برای صلح در یمن، انتخاب یک رهبر کاریزماتیک، دارای نفوذ بیشتر و ماهرتر در اجرای امور یمن بهجای عبدربه منصور هادی است تا بتواند به این اوضاع وخیم و سردرگم سامان دهد.
انتهای پیام/۴۱۰۶/
انتهای پیام/