نگذاشتم رسانههای فارسیزبان از درگذشت پدر و مادرم سوءاستفاده کنند/ جای حسن روحانی بودم یا استعفا میدادم یا خودم را میکشتم!
به گزارش خبرنگار حوزه تلویزیون گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، کرونا در یک سال و نیم گذشته، بسیاری از اهالی ایران را عزادار کرده است. باتوجه به گستردگی این همهگیری، اهالی هنر هم از شر این ویروس در امان نبودند و تقریبا ماهی نبود که خبر بیماری یا درگذشت یکی از هنرمندان یا اقوام درجه یک آنها رسانهای نشود.
در میان تمام این موارد اما اتفاقی که برای یکی از بازیگران طنز تلویزیونی رخ داد، بار تراژیک بیشتری داشت و خیلی زود در سراسر کشور پیچید و خبر این فاجعه در فضای مجازی دست به دست شد، تا جایی که شبکههای تلویزیونی هم به آن واکنش نشان دادند. رضا کریمی بازیگر آثاری همچون «هیولا»، «گسل»، «ساختمان پزشکان»، «دزد و پلیس» و فیلم سینمایی «خوب، بد، جلف» در عرض کمتر از ۲۴ ساعت پدر و مادرش به دلیل ابتلا به بیماری کرونا از دست داد.
این اتفاق تلخ نام این بازیگر را بیش از پیش سر زبانها انداخت. درگذشت یکی از والدین به اندازه کافی اتفاق دردناکی هست، ما اینکه هر دو را در یک روز از دست بدهی، واقعا شرایط غیر قابل تصوری است. پس گذشت چند هفته از این فاجعه، کریمی ویدئویی در صفحه شخصیاش منتشر کرد و در رابطه با اتفاقی که برای والدینش رخ داد صحبتهایی را مطرح کرد، به خصوص در مورد پدر مرحومش که از جانبازان شیمیایی هشت سال دفاع مقدس بود. صحبتهایی که شاید به مذاق عدهای خوش نیاید، اما در دلهای هنرمندی بود که عزیزانی را از دست داده بود. در روزهایی که بسیاری از شبکههای تلویزیونی معاند به دنبال مصاحبه با این بازیگر و جوسازی و موجسواری هستند، با او گفتوگو کردیم.
آنا: این ضایعه دردناک را به شما تسلیت می گوییم؛ آیا پدر و مادر مرحومتان باتوجه به سن بالایی که داشتند، جز گروههای اولی که باید واکسن میزدند نبودند؟
کریمی: چرا بودند. اواخر اردیبهشت دز اول را زدند. اما زمانی که نوبت به دز دوم رسید، دیگر در اراک واکسن نبود. پدر من جانباز شیمیایی جنگ تحمیلی بود؛ با بنیاد شهید استان هم که تماس گرفتیم، گفتند در این زمینه ورود نمیکنیم و اصلا به ما مربوط نیست، ولی از دوستانم در تهران پرسیدم که گفتند این ارگانها مثل بنیاد شهید سهمیه دارند و باید اولین نفر به افرادی مثل پدر من واکسن بزنند. اما باز هم زیر بار نرفتند.
آنا: پس در زمانی که باید دز دوم را میزدند گرفتار این بیماری شدند؟
کریمی: بله، پدرم در همین بین کرونا گرفت و دو ماه در بیمارستان بستری شد. بعد از ابتلا هم میگویند تا دو ماه نباید واکسن بزنید و به همین دلیل پروسه واکسیناسیون ایشان عقب افتاد.برای مادرم هم که کل خانواده هرچه تلاش کردند نتوانستند کاری بکنند و دز دوم واکسنش را بزنند. از همه جا هم پیگیری کردیم ولی گفتند نداریم، درحالی که بعدا فهمیدیم طور دیگری از آنها استفاده میکنند.
آنا: چه چیزی باعث شد که ویدئو کوتاهی منتشر کرده و در آن گلایههایی را مطرح کنی؟
کریمی: روز خاکسپاری و ختم پدر و مادرم خیلیها به ما لطف داشتند و اعلام همدردی کردند، ولی مدیران بنیاد شهید و امور ایثارگران برای پدرم که جانباز شیمیایی هشت سال دفاع مقدس بود، حتی یک برگه کاغذ هم نفرستاد. آن هم برای آدمی که با این اوضاع و احوال حتی یک بار هم سمت بنیاد جانبازان که بعدها در بنیاد شهید ادغام شد نرفت و هزینه درمانش با فرزندانش بود. وقتی هم که با آنها تماس گرفتم که گلایهام را مستقیم به گوششان برسانم، بهانههای بیربط آوردند.
بیشتر بخوانید:
درگذشت همزمان پدر و مادر بازیگر طنز تلویزیون بر اثر کرونا
آنا: چه بهانههایی؟
کریمی: اول که گفتند به خاطر کرونا کسی از طرف بنیاد به این مراسمها نمیرود، بعد هم گفتند ما آدرس شما را نداشتیم. زمانی هم که دیدند با این بهانهها کار به جایی نمیبرند، تماس گرفتند که قبول داریم کوتاهی کردیم و راجع به ما جایی صحبت نکنید، ولی من گفتم نیاز به عذرخواهی نیست و هرکجا برسم میگویم که شما هیچ کاری نکردید. همان موقع پیشنهاد دادند که میتوانند پدرم را در گواهی فوت شهید قلمداد کنند.
آنا: واکنش شما در آن لحظه چه بود؟
کریمی: گفتم این کار را نکنید. اصلا این حرف یعنی چه؟ میدانید چنین چیزی چه بهانهای دست مخالفان این مملکت میدهد؟ پدرم شب قبل از فوت به یکی از دوستانش که به عیادت او رفته بود، گفت که اگر قرار بود شهید شوم، زمان جنگ شهید میشدم، الان ماندم که گناهانم بریزد، من آدم گناهکاری بودم وگرنه شهید میشدم. وقتی پدر من در جبهه بود، پسربچه ۱۰سالهای بودم که چون همه مردهای خانوادهاش در جنگ بودند، بار یک خانواده را به دوش میکشید. آن زمان شماها کجا بودید؟ من به آن سالها افتخار میکنم ولی این رفتار بنیاد کار خیلی زشتی بود و نامهربانیهای زیادی در حق ما کردند.
متاسفانه برخورد این مدلی با آدمهایی که برای این نظام تلاش کردند، باعث قهر میشود. درد من این است که سازمانی مثل بنیاد شهید میتوانست احترام و ادب را رعایت کند، ولی این آقایان کارشان را میکنند، عکس یادگاریشان را میگیرند و میروند.
آنا: باتوجه به اینکه پدر شما جانباز شیمیایی بودند، پیش از این اتفاق هم برای موارد دیگر چالشهایی داشتید؟
کریمی: در دورهای هم برای درمان پدرم اسپریهایی میخواستیم که گیر نمیآمد و من اگر سفری میرفتم، نمونه چینیاش را میخریدم و میآوردم، درحالی که بنیاد آن اسپری را داشت و نمیداد. یک بار گفتند تعدادی از آنها در بنیاد هست که تاریخ مصرفشان گذشته است، یعنی انقدر این داروها را در اختیار مردم قرار ندادند، که خراب شد.
شاید اگردردولت قبل موجودی واکسنها به این شکل بود، پدر و مادر من یا هزاران نفری که از پیر و جوان گرفتار این بیماری شده و فوت کردند، زنده میماندند
آنا: در ویدئویی که منتشر کردید به موضوع واکسیناسیون هم اشاره کردید.
کریمی: خب این ماجرا خیلی عجیب بود. در دولت قبل وضعیت واکسیناسیون به آن صورت بود و ناگهان نفهمیدیم چطور و از کجا این حجم از واکسن وارد کشور شد، در حدی که اگر یک لحظه آستینتان را در خیابان بالا بزنید برایتان واکسن میزنند و دیگر نیازی به ثبت نام کردن نیست. شاید اگر آن موقع موجودی واکسنها به این شکل بود، پدر و مادر من یا هزاران نفری که از پیر و جوان گرفتار این بیماری شده و فوت کردند، زنده میماندند.
آنا: به نظر شما در این میان مقصر کیست؟
کریمی: نمیدانم، واقعا سوالم این است که چطور واکسن در حال حاضر در مملکت میجوشد؟ یعنی نفر قبلی توانایی نداشت و حالا معجزه شده است؟ درد دیگرم این بود که منِ آدم فرهنگی نمیتوانم در کشور خودم حرف بزنم و اگر من نتوانم حرفم را در این جامعه بزنم، باید بروم با رسانههای آن طرفی که برایشان تره خرد نمیکنم حرف بزنم؟
آنا: چطور مگر، در این مدت تماسهایی از رسانهها دیگر داشتید؟
کریمی: بله، از رسانههای فارسی زبان خارجی مثل «بیبیسی فارسی» و «صدای امریکا» زنگ زدند و میخواستند از این اتفاق سواستفاده کنند و مثلا بگویند که والدین من پس از زدن دو دز واکسن فوت کردند. در این مدت هم در شبکههای اجتماعی و جاهای مختلف به من پیام دادند که بیا و در رابطه با این موضوع حرف بزن و ما شرایط را برایت مهیا میکنیم که از ایران خارج شوی!
آنا: واقعا چنین پیشنهادی هم دادند؟
کریمی: واقعا دادند، درحالی که من اگر میخواستم بروم که در این وضعیت نبودم. مردان خانواده ما برای اینکه یک وجب از خاکمان را نگیرند، در جنگ بودند، حالا من بروم با این رسانهها حرف بزنم؟ این خیلی بد است که در این شرایط نمیتوان حرف زد چون ممکن است به عدهای بر بخورد.
آنا: شما که در این ویدئو صراحت داشتید و حرفهای زیادی زدید.
کریمی: موضوعی را میخواستم در ویدئو بگویم ولی فراموش کردم و اینجا میگویم. من اگر جای آقای روحانی بودم تا زمانی که فرصت داشتم استعفا میدادم، بعد هم که دیگر فرصت استعفا و عذرخواهی نداشتم، شاید خودم را میکشتم. بعد هم در تاریخ اسمم به عنوان کسی که توانایی خدمت کردن به مردم نداشت و خودش را کشت، ماندگار میشد. این حرفم هم به این دلیل است که اگر در این ایام هم واکسنی به کشور نمیآمد، میگفتیم حرفهایش که در مورد تحریم بودن داروها میزد، درست بود، اما چرا الان شرایط اینگونه شده است؟ یعنی به خاطر جدِ بزرگوار آقای رئیسی است که کمک میکند یا عملکرد آقای روحانی؟ واقعا نمیدانم.
اگر جای آقای روحانی بودم تا زمانی که فرصت داشتم استعفا میدادم؛اگر فرصت استعفا و عذرخواهی نداشتم، شاید خودم را میکشتم
آنا: درست است که گرفتار این فاجعه شدید، اما اوضاع کارهایت چگونه است، چه زمانی به پروژههایی که مشغولشان بودی بازمیگردید؟
کریمی: من چند کار را با هم پیگیری میکردم که هرکدام داستان خاص خود را داشت. مثلا مشغول پروژهای با علیرضا بذرافشان بودیم که در زمان انتخابات با تهیه کننده کار که آقای کاشانی به مشکل و اختلاف نظر برخوردیم، تا حدی که ایشان اهانتهای زیادی کردند و من کار را رها کردم. از طرف دیگر فصل جدید مسابقه دورهمی را هم از اواخر آبان شروع میکنیم که من در آن پروژه به عنوان مدیر تولید حضور دارم. قرار بود اولین فیلمم را به عنوان تهیهکننده شروع کنم که آن پروسه هم به دلیل این ماجراها فعلا مسکوت مانده. بعد از چهلم پدر و مادرم دنبال این هستم که آن پروژه را سروسامان بدهم.
آنا: چه فیلمی است؟
کریمی: فیلمی به نام «پنتوگرام» به کارگردانی رضا اصغری که یکی از دستیارهای خوب کارهای داوود میرباقری است. در حال حاضر پروانه ساخت آن را گرفتم، من هم که مجوز تهیهکنندگیام را سال پیش گرفتم اما این اتفاقات که افتاد و دل و دماغ کار را از من گرفت.
انتهای پیام/۴۱۷۳/
انتهای پیام/