دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
12 مهر 1400 - 11:51

ارتش‌های وابسته به آمریکا چگونه شکست می‌خورند

آمریکا الزاما در تمامی کشورها استقرار نظامی ندارد، اما آنها را یا در قالب ائتلاف‌های نظامی وارد ساختاری می‌کند که هدایت کلیه امور در دست فرماندهان آمریکایی است یا آنکه مقامات نظامی این کشور اتاق عملیات را در کشورهای زیر نفوذ واشنگتن دراختیار دارند.
کد خبر : 612228
ارتش آمریکا




به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، فیلم‌های ساخته‌شده توسط «بالیوود» هندوستان عموما از سطح بالای اغراق رنج می‌برند. درمقابل اما هالیوود آمریکا مرجعی معتبر در عرصه فیلمسازی جهانی است. با این‌حال هالیوود نیز از جنبه‌های بالیوودی خالی نیست، به‌ویژه در جایی که قصد دارد قدرت ارتش آمریکا را به نمایش درآورد. ارتش آمریکا در هالیوود به کشورهای مختلف حمله می‌کنند و با دلاوری با شکست دشمن دموکراسی را در سرزمین جدید برپا می‌کنند.


این سناریو دقیقا برعکس چیزی است که در واقعیت رخ می‌دهد. در دنیای واقعی نظامیان آمریکا با ترس از کابل پایتخت آمریکا می‌گریزند و به‌جای دموکراسی طالبان و شبکه حقانی را برجای می‌گذارند.


حالا مقامات سعودی، صهیونیست و حتی اروپایی‌ها درحالی نظاره‌گر آمریکا هستند که نمی‌دانند آینده سقوط‌شان پس از فرار آمریکا در استودیوهای فیلمسازی چگونه نوشته و ساخته خواهد شد.


اروپا وامانده از اتکا به آمریکا


فرانسه کشوری دارای سلاح اتمی و عضو دائم شورای امنیت است. تسلیحات نامتعارف این کشور شامل بمب‌های هیدروژنی نیز می‌شود که دارای قدرت انفجاری چندصد برابر بیشتر از سلاح‌های اتمی تاکتیکی هستند.


این کشور دارای توانایی ساخت زیردریایی‌هایی با پیشران اتمی و همچنین قابلیت حمل موشک‌های هسته‌ای است و ازسوی دیگر قادر به ساخت انواع جنگنده، تانک و ناوهای جنگی است. فرانسه سومین صادرکننده بزرگ سلاح به‌شمار می‌رود. این کشور همچنین به‌صورت تاریخی سابقه‌ای بسیار زیاد در جنگ‌های مختلف دارد. با این‌حال پاریس نگران کاهش تمرکز آمریکا بر اروپا و کاهش تعهدات این کشور در قاره سبز است. تکیه امنیتی بر آمریکا حتی می‌تواند خیال راحت یک قدرت اتمی را ناراحت کند. این مساله بیش از آنکه نشانگر قدرت نظامی واقعا قابل‌توجه آمریکا باشد، بیشتر نشان‌دهنده میزان بی‌اخلاقی و غیرقابل اعتماد بودن واشنگتن است.


واشنگتن چنان اروپا را به خود وابسته ساخته که حتی این قاره پرجمعیت و ثروتمند که از فناوری‌های برجسته‌ای برخوردار است نیز قادر به تامین امنیت خود به‌تنهایی نیست. به‌جز فرانسه دیگر کشورهای اروپایی نیز دستی در تولید سلاح دارند، به‌گونه‌ای که آلمان چهارمین صادرکننده سلاح جهان است و اسپانیا مقام ششم را دراختیار دارد. ایتالیا نیز در جایگاه نهم قرار دارد. درکنار این کشورهای بزرگ، کشورهای کوچک‌تر اروپایی مانند هلند، اتریش و فنلاند نیز جزء صادرکنندگان مطرح سلاح هستند، اما تمام این کشورها درمجموع قادر به تامین امنیت‌شان نیستند. این کشورها درقالب اتحادیه اروپا دارای جمعیت ۵۰۰ میلیونی، اقتصاد بزرگ‌تر از ۲۰ تریلیون دلار و وسعت بیش از ۴ میلیون کیلومتر مربع هستند و همان‌گونه که ذکر شد، صنعت اسلحه‌سازی پیشرویی دارند. باید دید اتحادیه اروپا به‌عنوان قدرتی بزرگ فاقد چه عنصری است یا چه چیزی را از دست داده که باوجود توانمندی همه‌جانبه، نسبت‌به امنیت خود نگران است. این نکته را نیز نمی‌توان در جایی جز سیاست‌های آمریکا یافت.


آمریکا الزاما در تمامی کشورها استقرار نظامی ندارد، اما آنها را یا در قالب ائتلاف‌های نظامی وارد ساختاری می‌کند که هدایت کلیه امور در دست فرماندهان آمریکایی است یا آنکه مقامات نظامی این کشور اتاق عملیات را در کشورهای زیر نفوذ واشنگتن دراختیار دارند. حتی گفته می‌شود اختیار سامانه پدافند هوایی گنبد آهنین که با کمک‌های مالی و فناوری آمریکا برای دفاع از شهرک‌های صهیونیست‌نشین طراحی شده است، بدون اجازه واشنگتن ازسوی تل‌آویو قابل بهره‌برداری نیستند. این موضوع درحالی رخ می‌دهد که رژیم صهیونیستی یکی از نزدیک‌ترین متحدان آمریکا است و کاخ‌سفید حداقل دربرابر صهیونیست‌ها نباید چنین انحصارطلبی‌ای را درپیش بگیرد.


جنوب خلیج‌فارس نگران از فرار آمریکا


درحال حاضر شاید کسی بیشتر از سران کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس و در راس آنها عربستان سعودی نگران وابستگی امنیتی‌اش به آمریکا نباشد. باوجود قدرت بالاتر نظامی واشنگتن نسبت‌به ریاض اما بررسی‌ها نشان می‌دهد درطول دهه‌های اخیر این آمریکا بوده که بیشترین بهره‌برداری را از سعودی‌ها داشته است. سعودی‌ها سلاح‌های آمریکایی را خرید و انبار کرده‌اند و هرساله بدون آنکه بهره‌گیری موثری از آنها داشته باشند برای نگهداری، سرویس و ارتقا میلیاردها دلار به شرکت‌های آمریکایی پول پرداخت کرده‌اند. اگر این سلاح‌ها مورداستفاده قرار می‌گیرند نیز برای زمانی است که عملیات موردنظر در راستای منافع واشنگتن باشد، وگرنه از اساس چنین قابلیتی دراختیار ریاض نیست. به‌عنوان مثال در منطقه باوجود حضور متحدان حلقه‌به‌گوش آمریکا اما آنها به‌دلیل نزدیکی به رژیم‌صهیونیستی قادر به خریداری تسلیحات تهاجمی خاص از واشنگتن نیستند. به‌تازگی امارات پس از توافق موسوم به صلح ابراهیم ۵۰ فروند جنگنده نسل پنجم اف-۳۵ سفارش داده که آنها نیز تحویل‌شان در هاله‌ای از ابهام است؛ واشنگتن براساس قواعد خود پیش از این اعلام کرده بود این جنگنده را به هیچ‌کدام از کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس نخواهد فروخت. واشنگتن به‌طور کلی سلاح‌هایی با برد کافی و قابلیت حمل تسلیحات دورایستا دراختیار کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس نمی‌گذارد تا مبادا از این سلاح‌ها در آینده و درصورت وقوع انقلاب، علیه منافع آمریکا استفاده شود. به همین دلیل جنگنده‌های فروخته‌شده به این کشور ازجمله برخی از گونه‌های اف-۱۵ تحویل‌داده‌شده به عربستان سعودی از سوخت متفاوتی نسبت‌به نمونه اصلی استفاده می‌کنند تا قادر به پروازهای دوربرد نباشند. همچنین این کشورها یا دارای تسلیحات دورایستای قابل‌نصب روی جنگنده‌های خود نیستند یا درصورت خریداری استفاده از آنها صرفا در انحصار مستشاران نظامی آمریکایی است.


در حوزه سلاح‌های سبک نیز آمریکا رژیم‌های وابسته به خود را در منطقه مجبور به خرید سلاح‌های ساخت خود می‌کند و پس از آن این متحدان باید این سلاح‌ها را در راستای منافع واشنگتن دراختیار تروریست‌ها قرار دهند. در همین راستا بود که قطر و عربستان سعودی میلیون‌ها دلار سلاح را از کشورها و شرکت‌هایی که آمریکا مشخص ساخته بود خریداری کرده و در سطح منطقه میان تروریست‌ها پخش کردند.


آمریکا درمانده در افغانستان


جنگ در افغانستان تاکنون به‌صورت مستقیم ۲.۶ تریلیون دلار هزینه روی دست آمریکا گذاشته است که با احتساب هزینه‌های آتی و همچنین هزینه‌های غیرمستقیم به بیش از ۴ تریلیون دلار خواهد رسید. ازسوی دیگر در این جنگ ۲ هزار و ۴۶۱ نفر از اعضای ارتش آمریکا کشته شده و ۲۰ هزار تن دیگر زخمی شده‌اند. شرکت‌های امنیتی آمریکا نیز در جنگ ۳ هزار و ۸۰۰ نفر تلفات داشته‌اند که تعداد زخمی‌های آن نامعلوم است.


۹۸۰ هزار نظامی آمریکایی به‌تناوب در افغانستان حضور داشته‌اند که از این میان ۵۰۷ هزار تن سابقه حضور در عراق را نیز دارند. آمارها نشان می‌دهد بین ۴۰ تا ۶۰ درصد این افراد دچار آسیب‌های جنگی شده‌اند که با دریافت درمان، این آسیب‌ها به‌صورت موقت درمان شده‌اند. گرچه بسیاری از آنها پس از مدتی بهبودی مجددا گریبانگیر نظامیان آمریکایی خواهند شد. حالا نتیجه این هزینه‌های مالی، جانی و روانی فرار از دست گروهی بوده که واشنگتن با تاکید بر تروریست بودنش دست به اشغال افغانستان زده است.


واشنگتن مدعی است در زمان خروج دیگر تهدیدات پیشین علیه آمریکا در افغانستان وجود نداشته است، اما این ادعا در شرایطی گفته شد که دولت افغانستان مجدد دراختیار همان گروهی قرار گرفت که حضورش در راس قدرت در سال ۲۰۰۱ باعث حمله واشنگتن به افغانستان شد. وزارت کشور طالبان نیز دراختیار شبکه حقانی قرار گرفته که یکی از دشمنان سرسخت آمریکا است.


فرار از افغانستان اما تنها درماندگی آمریکا در منطقه نیست. از آغاز سال‌جاری میلادی تاکنون ۱۶۱ حمله علیه نیروهای آمریکایی در عراق صورت گرفته که ۱۴۰ مورد آن مربوط به حمله علیه کاروان‌های تدارکاتی است و ۲۱ مورد نیز به حملات پهپادی مربوط می‌شود. حملات دقیق پهپادهای انتحاری گروه‌های مقاومت در عراق علیه آمریکا خسارت‌های گسترده‌ای به تجهیزات حساس این کشور وارد کرده و باعث مرگ چندین افسر آمریکایی و صهیونیستی شده است. آمریکا در شرایطی ساختارهای امنیتی و نظامی متحدانش را در دست گرفته که خود به‌دلیل فرسودگی دستگاه نظامی‌اش قادر به تحمل فشارهای وارده نیست. به‌عنوان نمونه در غرب آسیا آمریکا علی‌رغم هزینه‌های بالایی که متحدانش متحمل شده‌اند، آنها را به ارتش‌هایی قابل‌اتکا مجهز نکرده و حالا خود نیز درمانده درحال خروج از منطقه است.


اتکای بی جای باکو به متحدان


هنگامی که در سال گذشته میلادی آذربایجان تصمیم به جنگ با ارمنستان گرفت، از هر لحاظ شرایط به‌نفعش بود، از همین‌رو باکو با خیالی راحت به پیش‌روی در جبهه‌ها دست می‌زد، زیرا پیش از جنگ در زودوبندهای سیاسی موفق شده بود، اجازه‌ای نسبی از قدرت‌های موثر در قفقاز را به‌دست آورد. مواردی که باعث ایجاد فضای پیروزی آذربایجان شدند به شرح زیر است:


۱ آذربایجان زمانی به ارمنستان حمله کرد که این کشور به‌دلیل روی کار آمدن جریان غرب‌گرا به رهبری نیکول پاشینیان آنچنان از حمایت‌های روسیه بهره نمی‌برد و مسکو مترصد اتفاقی برای ساقط شدن او بود. پاشینیان از سال ۲۰۱۸ و با استفاده از اعتراضات ضددولتی و ضدروسی در کشورش موفق شد به نخست‌وزیری برسد و از همان زمان تلاش‌هایش برای نزدیکی به آمریکا را آغاز کرد. از آنجا که در قفقاز جنوبی تنها ارمنستان پایگاه روسیه به‌حساب می‌آمد، اقدامات پاشینیان زنگ خطر را در مسکو به صدا درآورد. ازاین‌رو روسیه در زدوبندهای سیاسی به آذربایجان برای عملیات در قره‌باغ چراغ سبز نشان داد اما هنگامی که کار به آزادسازی کامل قره‌باغ رسید خود مستقیما وارد غائله شد تا با قطع منافع باکو، منویات خود را پیگیری کند. روسیه بر این اساس توانست جای پایی را در شمال قره‌باغ و در منطقه خودمختار قره‌باغ کوهستانی به‌دست آورد؛ جایی که روسیه با حمایت از ارمنی‌های قره‌باغ می‌تواند حتی در صورت رویگردانی ایروان از مسکو، در آنجا حضور خود را به شکلی بلندمدت حفظ کند. آذربایجان هنگامی به ارمنستان لشکر کشید که کشورهای منطقه ازجمله روسیه و حتی ایران تمایلی به حمایت از ایروان نداشتند.


۲ دولت آذربایجان در جریان جنگ قره‌باغ در جایگاه یک قدرت آزادیبخش قرار داشت که تلاش می‌کرد خاک خود را از اشغال دشمن درآورد. بهانه باکو در این جنگ قانونی و مشروع بود و با اتکا بر همین نکته بود که بدون مخالفت‌های بین‌المللی موفق شد با آزادسازی جنوب قره‌باغ به نیمی از این منطقه دست یابد.


۳ تولید ناخالص داخلی آذربایجان در سال ۲۰۲۰ معادل ۴۲ میلیارد و ۶۱۰ میلیون دلار بوده و تولید ناخالص داخلی ارمنستان نیز در مدت مشابه ۱۲ میلیارد و ۶۵۰ میلیون دلار بوده است. این آمار نشان می‌دهد اقتصاد آذربایجان بیش از ۲.۵ برابر اقتصاد ارمنستان است. نقطه قوت اقتصادی آذربایجان دربرابر ارمنستان به‌جز وسعت سرزمینی و جمعیت بیش از همه به ذخایر نفت این کشور مربوط است که توانسته منابع ارزی کلانی را در اختیار دولت باکو برای پیشبرد برنامه‌هایش ازجمله تقویت ارتش قرار دهد.


اسرافیل محمد اف، معاون مدیر اجرایی صندوق دولتی نفت جمهوری آذربایجان در روز ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۹ (۲۷ شهریور ۱۳۹۸) اعلام کرد مجموع درآمدهای این کشور در اجرای پروژه‌های نفتی و گازی در دریای خزر ۱۵۴ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار بوده است. در زمان اعلام این خبر ۲۸ سال از تاسیس کشور آذربایجان می‌گذشت با توجه به این عدد می‌توان فهمید میانگین درآمد این کشور از نفت سالانه نزدیک به پنج‌میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار بوده است. همین دسترسی به منابع ارزی باعث شد در سال گذشته بودجه نظامی جمهوری آذربایجان به دومیلیارد و ۲۳۸ میلیون دلار برسد در مقابل اما بودجه نظامی ۶۳۸ میلیون دلاری ارمنستان یک‌چهارم آذربایجان بود.


ارمنستان از ضعف مالی رنج می‌برد و ارتش خود را تنها با سلاح‌های ارزان‌قیمت روسی مجهز می‌کند. این سلاح‌ها بیشتر به‌صورت هدیه و کمک مالی از سوی مسکو در اختیار ایروان قرار می‌گیرد درمقابل آذربایجان با اتکا به درآمدهای ارزی به تعداد زیادی از تولیدکنندگان سلاح در عرصه جهانی دسترسی دارد. به همین دلیل حتی در مواقعی که ارمنستان منابع مالی لازم برای خرید سلاح را به‌دست می‌آورد برخی سازندگان سلاح از بیم از دست دادن آذربایجان به‌عنوان یک مشتری ثروتمند، درخواست‌های این کشور را رد می‌کنند.


۴ از دست رفتن مزیت‌های آموزشی ارتش ارمنستان درمقابل آذربایجان مورد دیگری است که باعث موفقیت باکو در جنگ با ایروان شد. پس از فروپاشی شوروی، ارتش کشور تازه تاسیس آذربایجان از وجود افسران حرفه‌ای بی‌بهره بود، زیرا ارتش شوروی سربازان و افسران آذری‌تبار را تنها در امور خدماتی لشکرهایش به‌کار می‌گرفت، درحالی‌که سربازان ارمنی در ارتش شوروی در صفوف رزمی قرار داشتند. به همین دلیل در جریان درگیری‌ها بر سر قره‌باغ در دهه ۱۹۹۰ میلادی آذربایجان علی‌رغم برتری عددی از ضعف‌های شدیدی در امور فرماندهی و حتی استفاده از تسلیحات رنج می‌برد. با گذشت سه‌دهه از استقلال آذربایجان کشورهای اسلامی و ترک‌تبار زیادی به‌سمت حمایت از باکو روی آوردند که باعث شد ضعف‌های فرماندهی و آموزشی ارتش این کشور برطرف شوند. ازاین‌رو در درگیری‌های فعلی ارمنستان دیگر مزیت پیشین خود را ازدست‌رفته می‌بیند.


۵ در سال ۲۰۲۰ آذربایجان دارای ۱۰ میلیون جمعیت و ارمنستان نیز دارای نزدیک به سه‌میلیون جمعیت بوده است. این برتری جمعیتی گرچه درطول جنگ‌های دهه ۱۹۹۰ میلادی به‌دلیل اختلاف سطح آموزش نیروهای مسلح به‌چشم نمی‌آمد، درحال‌حاضر اثرات خود را به‌خوبی در میادین جنگ به نمایش گذاشته است.


۶ در جنگ ۴۴ روزه سال ۲۰۲۰ آذربایجان موفق شد به‌شکل موثری از همراهی متحدان خود در جنگ استفاده کند. درحالی‌که آذربایجان در جنگ دهه ۱۹۹۰ میلادی با ارمنستانی روبه‌رو بود که نیروهای ارتش روسیه نیز از آن حمایت می‌کردند و حتی تروریست‌های کرد به حمایت از آن برخاسته بودند اما در جنگ اخیر ترکیه بخشی از تروریست‌های موردحمایت خود را از شمال سوریه به آذربایجان منتقل کرده و پاکستان نیز گروه‌هایی از شبه‌نظامیان سلفی موجود در مناطق قبایلی خود را به قره‌باغ فرستاد. این نیروها نقش بزرگی به‌ویژه در حمله و نفوذ به خطوط ارتش ارمنستان داشتند.


۷ قدرتمندتر شدن متحدان آذربایجان نسبت به سال‌های گذشته عاملی دیگر در پیروزی‌های باکو بود، به‌عنوان‌مثال ترکیه فعلی توانمندتر از ترکیه دهه ۱۹۹۰ میلادی است که از دسترسی به منابع ارزی بی‌بهره بود و تولیداتی نظامی‌ برای صادرات مستقل نداشت.


۸ بازی بزرگان شاید مهم‌ترین عامل پیروزی آذربایجان در جنگ با ارمنستان بود. این بزرگان که از جبهه‌ها و جناح‌های گوناگون در درگیری قره‌باغ حضور داشتند براساس طراحی‌های خود تلاش کردند به‌سمت اهداف‌شان حرکت کنند. از این میان روسیه تا بخشی از راه را با آذربایجان همراه بود و ترکیه نیز می‌کوشید در لوای آذربایجان مسیرهای دسترسی امپراتوری نوعثمانی خود را بازگشایی کند. آمریکا و رژیم صهیونیستی هم به‌دنبال باز شدن مسیری برای دسترسی ناتو به آسیای میانه از طریق ترکیه به‌عنوان هدف بلندمدت و همچنین درگیرسازی ایران در یک بحران منطقه به‌عنوان یک هدف کوتاه‌مدت بودند. درمجموع بازی بزرگان در مقطع سال ۲۰۲۰ و با شرایط آن زمان به‌نفع باکو تمام شد.


مجموعه این عوامل باعث شد آذربایجان موفق به آزادسازی جنوب قره‌باغ شود اما با مداخله روسیه از دسترسی به شمال این منطقه بازماند تا متوجه تاثیر بازیگران دیگر در این بازی شود، گرچه به‌نظر می‌رسد عملیات آزادسازی قره‌باغ با چراغ سبز روس‌ها در ابتدا همراه بود تا دولت غرب‌گرای ارمنستان نیز بداند بدون همراهی مسکو با چه وضعیت وخیمی روبه‌رو خواهد بود.


مقامات آذربایجان این‌گونه می‌اندیشند همان پتانسیلی که به شکست ارمنستان ضعیف‌شده در خاک اشغالی قره‌باغ منجر شد، می‌تواند دستاوردهای بزرگ‌تری را برای باکو محقق کند. در اینجا باید مقامات باکو در عین مغرور شدن‌شان به پیروزی نه‌چندان متهورانه قره‌باغ از خود سوالاتی بپرسند. آیا عوامل یادشده در بالا درمقابل ایران موثر خواهند بود؟ اقتصاد آذربایجان چندین برابر کوچک‌تر از اقتصاد کوچک‌شده ایران زیر شدیدترین تحریم‌ها و توطئه‌های بین‌المللی است و از سوی دیگر اگر باکو دلخوش به خرید پهپادهای تهاجمی و انتحاری از رژیم‌صهیونیستی است باید بداند ایران خود ازجمله سرمنشأهای ساخت و الگودهی چنین تسلیحاتی در جهان است. از نظر جمعیتی و وسعت نیز هیچ‌چیز به‌نفع آذربایجان نیست، چه اینکه باید گفت آمریکا و غرب با جمعیت و ثروت‌شان که بسیار بیشتر از ایران است به این جمع‌بندی نرسیدند که با تهران وارد جنگ شوند.
در اینجا مهم‌ترین سوالی که مقامات باکو از پاسخ به آن عاجز هستند، این است که اگر آمریکا، رژیم‌صهیونیستی و ترکیه درمقابل ایران از این کشور حمایت خواهند کرد، چرا اساسا خود مستقیما وارد نبرد و چالش با تهران نشده‌اند، چه اینکه زمینه‌ها و بهانه‌های آن را به‌طور کامل دارند؟ واشنگتن خود از افغانستان گریخته و در عراق و سوریه تحت‌فشار حملات نظامی است. رژیم‌صهیونیستی نیز اگر قادر به دفاع از خود بود طی ۱۱ روز چهارهزار موشکی که اغلب از لوله‌های آب ساخته شده بودند، بر سرش فرود نمی‌آمدند. چنین قدرت‌هایی که منافع خود را نجات نداده‌اند، چگونه می‌توانند از آذربایجان در توسعه‌طلبی‌های ارضی غیرمشروع حمایت کنند؟



منبع: فرهیختگان


انتهای پیام/



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب