سالگرد درگذشت «شهریار» و خاطرهبازی با یک سریال شاعرانه/ قصه پرحاشیه شاعری که عاشق بود
به گزارش خبرنگار حوزه تلویزیون گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، «شعر» از قدیمیترین زیرشاخههای ادبی و هنری تاریخ است که بهنوعی از عناصر جداییناپذیر زندگی ایرانیها به حساب میآید. حالا دیگر قرنهاست که ایرانیها شعر را میشناسند و با آن روزها و شبها را به هم پیوند دادهاند. در بسیاری از رویدادها و اتفاقات فرهنگی و آیینی ما، شعر از ارکان اساسی است. همانطور که در شب یلدا حافظخوانی داریم، آیین بزرگ تعزیهخوانی را هم داریم، هنری که تمام مفاهیمش بر پایه شعرهای حماسی روایت میشود.
اگر از مردم معمولی سؤال کنید و بخواهید ۱۰ داستاننویس ایرانی را برایتان نام ببرند، خیلیها با چالش مواجه شوند و نتوانند در مدت کمی به این سؤال پاسخ دهند، اما چنین پرسشی در خصوص شعرای ایرانی اصلاً دشوار نیست و تقریباً همه توانایی پاسخ دادن به آن را دارند.
در تاریخ ادبیات فارسی نام بزرگان زیادی به چشم میخورد، بزرگانی که از دریچه شعر، به دنیای هنر و ادب فارسی ورود کردند و نام و یاد و آثارشان را برای آیندگان به یادگار گذاشتند. این حضور پررنگ به قرنهای ۴ و ۵ و سالهای زندگی بزرگانی همچون «رودکی»، «حافظ»، «سعدی»، «مولانا»، «فردوسی» و... محدود نمیشود و شما در جایجای این تاریخ پر هنر، نامهای فراوانی را میبینید که هرکدام از آنها در گوشه ذهنتان جا خوش کردهاند.
شهریارا تو همان دلبر و دلدار عزیزی
در میان شاعران معاصر سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به «شهریار» یکی از همان نامهای ماندگار است. کسی که در ادبیات فارسی ما جایگاه ویژهای دارد و تسلط و قدرتش نه فقط در غزلسرایی که در سرودن قصیده، مثنوی، رباعی و شعر نیمایی هم زبانزد بوده است. «علی ای همای رحمت»، «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟»، «حیدر بابا»، «تو بمان و دگران وای به حال دگران» و... اینها چند کلید واژه و مصراع از اشعار شاخص شهریار است. آثاری که هرکدام از ما از کودکی تا به امروز بارها و بارها آنها را شنیدهایم و خواندهایم.
«شهریار» از آن نامهایی است که از ادبیات فارسی ما پاک شدنی نیست. او جزء معدود شعرایی است که تاریخ درگذشتش را نیز همه دوستداران شعر و ادبیات میدانند و هر ساله در روز ۲۷ شهریور از او یاد میکنند. دلیل این اتفاق قرار دادن روز ملی «شعر و ادب پارسی» همزمان با درگذشت شهریار است.
به همین بهانه در روز «شعر و ادب پارسی» که مصادف با روز درگذشت محمدحسین بهجت تبریزی است، نگاهی میاندازیم به یکی از سریالهای خوش ساخت تاریخ تلویزیون که براساس زندگی «شهریار» ساخته شد و با همین نام از شبکه دوم سیما پخش شد. اثری به کارگردانی کمال تبریزی و با بازی «اردشیر رستمی» و مرحوم «سیروس گرجستانی» در نقش استاد شهریار که در زمان روی آنتن بودنش موافقان و مخالفان فراوانی داشت.
بیشتر بخوانید:
«آرایشگاه زیبا»؛ حکایت عاشقی پردردسر «آقا اسد»
سریالسازی را عموما در آپارتمانها خلاصه کردهایم
ساختی جانم به قربانت ولی اینطور چرا؟
ساخت سریال «شهریار» برای کمال تبریزی و تیم همراهش نزدیک به ۲ سال زمان برد. تولید این اثر از سال ۸۴ آغاز شد و اولین قسمت آن در پاییز ۸۶ به روی آنتن شبکه دو رفت. (تعجب نکنید، در آن سالها شبکه دوم سیما هنوز در ساخت سریالهای ویژه و مناسب فعال بود و آثار مهمی را تولید میکرد!) «شهریار» با توجه به مضمونی تاریخی که داشت از همان قسمتهای ابتدایی توانست قلاب خود را بیندازد و مخاطبان زیادی را با خود همراه کند. اما تقریباً با همین سرعت حاشیههای آن نیز آغاز شد.
این ساخته کمال تبریزی از سه جبهه با نقدهای زیادی مواجه بود، یکی از طرف تاریخنگاران و محققان تاریخ معاصر ایران و دیگری از همدورههای استاد شهریار و شعرای قدیمی و آخرین جبهه از سمت خانواده و مخصوصاً دختر استاد شهریار. حملات مختلف از این جبههها هرروز این سریال را به حاشیهای جدید الصاق میکرد و داستانهای مختلفی را برای آن به وجود میآورد. اگرچه در بین اعضای خانواده مرحوم شهریار، دو دستگی وجود داشت و در مقابل دخترش که اعتقاد داشت این سریال سراسر دروغ است، پسرش بر این باور بود که بخش درام این سریال باید ساخته ذهن سازندهاش باشد و قرار نیست همه چیز آنطور که در تاریخ بوده، نعل به نعل به تصویر کشیده شود.
تمام این حرف و حدیثها و جار و جنجالها باعث شد تا حاشیههای مربوط به سریال «شهریار» از متن آن پیشی بگیرد. تا جایی که امروز و نزدیک به ۱۴ سال پس از پخش آن سریال، وقتی به آن فکر میکنیم بیشتر از سکانسهای جذاب و مهمش، درگیریها و مصاحبههای مختلف به یادمان میآید، درگیریهایی که هرچه به پایان سریال نزدیکتر میشدیم، بیشتر هم میشد.
با تمام این تفاسیر، اگر بخواهیم ضعفها و کمبودهای تاریخی سریال «شهریار» را نادیده بگیریم، این سریال از نظر هنری اثر قابل احترام و خوش ساختی است. تصویری که از شاعر معاصر و محبوب کشورمان به نمایش میگذارد تصویری است که به مانایی او بیش از پیش کمک میکند. همانطور که بازیگر نقش جوانی شهریار (اردشیر رستمی) با وجود حضور در تئاترها و سریالها و برنامههای مختلف هنوز با نام شهریار برای مخاطبان تلویزیون شناخته میشود، نشان میدهد که این سریال تأثیرگذاری خود را به درستی انجام داده و توانسته تماشاگرش را با خود همراه کند.
ادبیات را رها نکنید
در تاریخ سریالسازی کشورمان توجه چندانی به زندگی هنرمندان عرصه ادبیات، نشده و با وجود اینکه در تاریخ شعر و ادب فارسی، بزرگان بیشماری داریم، اما اثری در حد و اندازههای «شهریار» برای هیچکدام از آنها ساخته نشده است. اگرچه در بین سریالهای پخش شده از سیما «جلالالدین» را هم داریم که درباره زندگی «مولانا جلالالدین بلخی» است، اما این سریال ۱۱ قسمتی صرفا به دوران کودکی این شاعر میپردازد و فصلهای بعدی آن که قرار بود دوران جوانی و کهنسالی این شاعر را به تصویر بکشد، هیچ وقت به نمایش نرسید.
اکثر شاعران به نام کشورمان، زندگیهایی درام، جذاب و شنیدنی داشتند که میتوان با کمی نگاه هنری دقیق، از زندگی آنها آثاری جذاب تولید کرد. عدم توجه به تاریخ ادبیات ایران یکی از بزرگترین ضعفهای فیلمسازی و سریالسازی در کشورمان است، ضعفی که امیدواریم به زودی برطرف شود. فیلم سینمایی «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی یکی از جدیدترین نمونهها در این حوزه است که با همکاری مشترک ایران و ترکیه ساخته شده. اثری در مورد زندگی «شمس» و «مولانا» که حواشی آن پس از پایان تولید پروژه استارت خورد و پیش از نمایش این فیلم را به حاشیه راند. اگرچه این روزها خبر رسیده که حواشی تمام شده و سرمایهگذاران ترکیهای همه چیز را به طرف ایرانی واگذار کردند. «مست عشق» از آن فیلمهایی است که اگر در ساخت آن وسواس به خرج داده باشند میتواند برای هنرمندان بعدی هم راهگشا باشد تا به عرصه شعر و ادبیات فارسی ورود کنند و اگر بد ساخته شده باشد نیز توانایی این را دارد که ساخت این مدل آثار تاریخی و مهم را بیش از پیش، مهجور و دور از دسترس کند.
انتهای پیام/۴۱۷۳/پ
انتهای پیام/