13 پازل از اختلاف سرافراز و پورمحمدی/ اختلال دوقطبی در صداوسیما
روزی که دوران یازده ساله حضور عزتاله ضرغامی به پایان رسید بسیاری میدانستند علیاصغر پورمحمدی که در دوران معاونت علی دارابی از مدیریت شبکه سه کنار گذاشته شده بود، به تلویزیون بازخواهد گشت. این گمانه تا جایی پیش رفت که حتی برخی منتظر صدور حکم ریاست سازمان صداوسیما برای پورمحمدی بودند، درنهایت با حکم رهبری معظم محمد سرافراز به ریاست سازمان صداوسیما منصوب شد. با این وجود گمانه بازگشت پورمحمدی همچنان به قوت خود باقی بود. این انتظار یک ماه طول کشید تا سرانجام سرافراز طی حکمی پورمحمدی را به معاونت سیما برگزید. این حکم که یکی از مهمترین انتصابهای صداوسیما بود موجب خوشحالی بسیاری از مدیران زیرمجموعه سیما و برنامهسازان را فراهم کرد. خبر نامه قدردانی 500 هنرمند نامدار سینما و تلویزیونی به سرافراز برای این انتصاب مهر تاییدی به انتخاب درست رییس تازه سازمان صداوسیما بود. پورمحمدی به عنوان محبوبترین مدیر سیما با بازگشت به تلویزیون و اینبار در راس کار، خیال بسیاری را برای فعالیت مستقل و متفاوت و به دور از فضای سلیقهای راحت کرد. او در مراسم تودیع و معارفه خود برای ماموریت جدید، این بازگشت را نتیجه اعتماد محمد سرافراز دانست و گفت مدیران سیما افرادی مومن سختکوش و پرتلاشند که رسانه ملی را برای رسیدن به اهداف الهی و انسانی خود همراهی میکنند. حضور پورمحمدی نشان از وجود یک قدرت تمام در حوزه سیما داشت. این قدرت پیشتر بهواسطه عملکرد پورمحمدی در شبکه سه و پنج سیما ثابت شده بود و حالا با حضور او در کلیدیترین پست سازمان این قدرت افزایش پیدا میکرد.
پازل اول: اعطای قدرتی که به عمل نرسید
محمد سرافراز پس از آنکه پورمحمدی را به عنوان معاون سیمای خود برگزید، مهمترین بخش تعاملی سیما را نیز به او واگذار کرد. کمتر از دو هفته از حکم اول، سرافراز در دیداری مشترکی با حجتاله ایوبی رییس سازمان سینمایی، از پورمحمدی بهعنوان نماینده تامالاختیار سیما در تعامل با سینما یاد کرد. در این دیدار که محمد احسانی و محمدرضا جعفریجلوه در مقام معاون نظارت و ارزشیابی و مدیر بنیاد سینمایی فارابی حضور داشتند، پیشنهادی برای تشکیل یک کمیته برای حل خواستهها و مطالبات اهالی سینما در سازمان مورد پذیرش قرار گرفت. همینطور بنا به نظر سرافراز با حضور پورمحمدی بهعنوان نماینده تامالاختیار سازمان در امور سینما، تعاملات میان این دو سازمان افزایش پیدا میکرد و روند همکاریهایشان تسریع میشد. اگرچه این انتصاب بر قدرت پورمحمدی میافزود و او را بهعنوان ناظر بر اتفاقات جاری در سازمان در راستای حمایت از سینما قرار میداد؛ اما در عمل چنین نشد. برخلاف انتظار این عنوان در حد یک نام باقی ماند. پورمحمدی نه تنها دیدار مشترک دیگری با حجتاله ایوبی و سایر مدیران این سازمان برای تعامل بیشتر نداشت، که بخش حمایتی سیما در اختیار اداره بازرگانی سازمان باقی ماند. با گذشت یک سال، اداره بازرگانی سازمان صداوسیما همچنان مسئول بازبینی فیلمهای سینمایی و اعطای اعتبار حمایتی برای دریافت تیزر در تلویزیون است. این انتصاب اگرچه در طول زمان کمرنگ شد اما این سوال برای رسانهها باقی ماند که این قدرت اعطایی چرا در حد یک عنوان باقی مانده است؟
پازل دوم: انتصاب بازوی اجرایی و تمرکز نظارت بر فعالیت شبکهها
در همین ایام گمانه اسامی مدیران مورد اعتماد پورمحمدی که توسط او در سمتهای مختلف منصوب میشدند نیز توسط رسانهها اعلام شد. فضلاله شریعتپناهی که سابقه مدیریتی طولانی در کارنامه داشت یکی از افرادی بود که بنا به نظر رسانهها در دوران جدید پورمحمدی به مدیریت یکی از شبکههای کلیدی میرسید. از میان نامهای اعلام شده محمودرضا تخشید، محمد احسانیزاده و محمدرضا جعفریجلوه دیگر یاران پورمحمدی بودند که به تلویزیون بازمیگشتند. بخش اعظمی از این گمانهها با انتصابهای مختلف در حوزه سیما بهوقوع پیوست. محمد احسانیزاده بهعنوان مدیر شبکه یک سیما، فضلاله شریعتپناهی به عنوان مدیر گروه اجتماعی همین شبکه و جعفریجلوه بهعنوان مدیر شبکه دو سیما انتخاب شدند. اما شاید یکی از مهمترین انتصابهای پورمحمدی را بتوان محمود رضا تخشید دانست. او کمتر از سه ماه بعد از حضورش در معاونت سیما، تخشید را که پیش از این بهعنوان یکی از یارانش در گمانههای رسانهای معرفی شده بود بهعنوان رییس مرکز امور نمایشی سیما منصوب کرد. تخشید که در اواخر دوران حضور ضرغامی تازه بهعنوان نماینده سازمان صداوسیما به پکن رفته بود، با این انتصاب به تهران بازگشت. این انتصاب علاوهبر تمرکز قدرت نمایشی سیما به یک مرکز که مستقیم زیر نظر پورمحمدی فعالیت میکرد، تخشید را در جایگاه دوم سیما قرار داد. حکم تخشید ساماندهی یکپارچه برنامههای نمایشی در کلیه شبکههای سیما را دربر میگرفت، بدینترتیب با هدف تمرکز نظارت بر فعالیتهای نمایشی شبکهها، مرکز تازه تعریفی به سازمان صداوسیما نیز افزوده شد. این تصمیم اگر در ابتدای راه بدون حاشیه بود و به نظر با موافقت همراه بود اما در ادامه یکی از اصلیترین دلایل مخالفت شد.
پازل سوم: عقبنشینی سیما در اعتراض به «درحاشیه»
اما آغاز شایعه اختلاف میان رییس سازمان صداوسیما و معاونت سیما به فروردینماه امسال بازمیگردد. توقف سریال «درحاشیه» کلید آغاز سریال اختلافات این دو بود. علیاصغر پورمحمدی پس از بازگشت به سیما با جلب اعتماد بسیاری از هنرمندان و برنامهسازان باعث حضور مجدد آنها در تلویزیون و برنامهسازی شد. حضور مهران مدیری و ساخت یک سریال طنز برای سیما پر سروصداترین این نمونهها بود. مدیری که پس از ساخت «مرد دو هزار چهره» دیگر حاضر به همکاری با تلویزیون نشده بود حالا با بازگشت پورمحمدی میخواست پس از شش سال بار دیگر به تلویزیون بازگردد و سریالی برای مهمترین شبکه تلویزیون بسازد. «درحاشیه» با تمام بازتاب رسانهای خیلی زودتر از انتظار و در میانه پخش با مشکل مواجه شد و همین مساله اولین تردید روابط دو سویه و دوستانه میان دو مهره اصلی سازمان را ایجاد کرد. زمانی که شکایت گروهی پزشکان ایرانی به وزیر بهداشت کشیده شد، برای شخصی چون پورمحمدی که در سابقه خود دفاع تمام و کمال از برنامهسازان موفق را داشت، عقبگرد به حساب میآمد. پورمحمدی که در روزگار مدیریت شبکه سه، پای جنجالهای برنامه «90» و «هفت» و سریالهایی چون «بزنگاه» و «شبهای برره» ایستاده بود، اینبار نتوانست از کار محبوبترین و موفقترین کارگردان طنز تلویزیون دفاع کند.
اگرچه اعتراض صنف یا گروهی از جامعه نسبت به محتوای برخی سریالها مسبوق به سابقه بود اما اینبار تن دادن به خواست جامعه پزشکی و وزیر بهداشت که بهواسطه نامه به رییس سازمان صداوسیما اتفاق افتاده بود به نتیجهگیری اختلاف پورمحمدی و سرافراز رسید.
پازل چهارم: ورود سرافراز به نظارت بر برنامههای نمایشی
داستان «در حاشیه» تمام نشده بود که سرنخ دیگری از وجود اختلافنظر در سیما پدیدار شد. سریال «شمعدونی» سروش صحت تیرماه جایگزین پخش مجموعه مهران مدیری شد. این سریال طنز که بعد از کار موفق «ساختمان پزشکان» نتوانست نظر موافق مخاطبان تلویزیون را به خود جلب کند، تبدیل به اعتراض علنی رییس سازمان صداوسیما شد. محمد سرافراز در میانه پخش این مجموعه، از علیاصغر پورمحمدی توضیحاتی درخصوص پخش و اعتراضات مخاطبان خواست. برخی همان زمان اعلام کردند که درخواست توضیح از سوی سرافراز براساس انتقادات مدیران سابق صداوسیما به وی درخصوص عملکرد معاون منصوبیاش در سیماست. «شمعدونی» که در زمان علی دارابی موافقت برای ساخت دریافت کرده و تولید شده بود، در آن زمان نتوانسته بود به آنتن برسد و حالا در دوران جدید پخشش موجب اعتراضاتی در قالب ارائه تصویر ناصحیح از الگوهای خانواده ایرانی شده بود. پورمحمدی در توضیح علت پخش این سریال به رییس سازمان صداوسیما گفته بود: «این سریال متعلق به دوره قبل بوده و با اصلاحات آن را پخش کردهایم». اما پاسخ سرافراز به پورمحمدی متفاوت بود: «حالا اگر سمی از گذشته به جای مانده بود، شما باید بدهید که مردم بخورند. این سریال برای دوره مدیران سابق صداوسیما بوده و به علت مغایرت با سبک زندگی ایرانی و اسلامی در همان دوره اجازه پخش آن داده نشده بود. در دوره جدید با کمبود سریال نمایش میدهید؟» این سریال که در دوران معاونت علی دارابی با مشکل مواجه شده و امکان پخش پیدا نکرده بود در زمان پورمحمدی تا پایان بر آنتن ماند. آنچه در این توضیح و پاسخ برای بسیاری مورد اهمیت قرار گرفت نشانه دیگری از وجود اختلاف میان دو راس اصلی سازمان بود. حالا به این بهانه رسانههای بیش از پیش از اختلافات موجود میان آن دو نوشتند.
پازل پنجم: هم نظری سد شایعه اختلافات شد
با وجود افزایش شایعه اختلاف در سازمان، شاید بتوان یکی از تنها مواردی که رییس سازمان صداوسیما و معاونت سیما در آن متفقالقول اظهارنظر کردند را برنامه «ماه عسل» و حواشی ماه رمضان سال 94 دانست. پس از اتفاقاتی که در خلال پخش این سری برنامه در انتخاب مهمان و اجرای علیخانی پیش آمد، پورمحمدی دستور به توبیخ عوامل برنامه داد. پس از تذکر پورمحمدی به مدیر شبکه سه، محمد سرافراز در خلال مراسم تجلیل از برنامهسازان ماه رمضان، تنوع آیتم، ساختار متفاوت و مهمانان ویژه و کیفیت بهتر نسبت به گذشته را یکی از ویژگیهای ویژهبرنامههای رمضان دانست و اضافه کرد: «اشکالات جزئی نیز بعضا مشاهده میشد، که این موضوع بیشتر برای برنامههای زنده هر روزه رخ میدهد و لزوم تشکیل یک اتاق فکر دائمی برای این برنامهها احساس میشود، تا بیش از پیش هدایت شوند». همداستانی این دو در جریان توبیخ «ماه عسل» از نمونههای اتفاق نظرهای معدودی است که در طول یکسال گذشته اتفاق افتاده.
پازل ششم: تقابل دو قدرت، تکذیب اختلافات
این همنظری پورمحمدی و سرافراز، بسیاری را ناراضی کرد. آنها واکنش دیرهنگام سرافراز نسبت به سریال «شمعدونی» و حمایت پورمحمدی از این مجموعه را در کنار تصمیمگیری برای سریال «درحاشیه» و برنامه «ماه عسل» قرار دادند و نتیجه باز هم به اختلاف رسید. اینبار تحلیلها و تفسیرها به عملکرد پورمحمدی بازگشت. رسانههای مختلف که سابقه ذهنی درخشانی از پورمحمدی داشتند، با واکنش دور از انتظار او درخصوص «درحاشیه»، دلیل را اعمال نظر محمد سرافراز دانستند. نکته تکراری در میان گزارشها و اخباری که در این ایام منتشر شد اختلاف نظر میان سرافراز و پورمحمدی بود. دامنه این اختلافات با استناد به سابقه مدیریت این دو تحلیل میشد. محمد سرافراز که پبشتر و بنا به شواهد، در زمان مدیریت معاون برونمرزی سازمان صداوسیما ثابت کرده بود که مدیری مطلع و آگاه است و بر اجزای حوزههای مختلف کاریاش نظارت مستقیم دارد، حالا در مقابل معاونتی که با شناخت و قدرت تمام در حوزه اختیاراتش فعالیت میکرد قرار گرفته بود. این تعبیر رسانهای با ارجاع به عدم رضایت پورمحمدی برای بازگشت به سیما کامل میشد. توقف چند برنامه در ادامه به این تقابل فعالیت دامن زد. «رادیو هفت»، «دستان»، «کتاب» و «هفت» از جمله برنامههایی بودند که تعطیل شدند و جایگاه معاونت سیما را که در دوران مدیریت بر شبکه سه اجازه چنین پیشآمدهایی را برای برنامههایش نداده بود، تغییر داد. حالا جایگاه پورمحمدی مقابل رییس سازمان صداوسیما در هالهای از ابهام قرار گرفته بود.
این اختلافات باعث شد که اهالی رسانه از خود رییس سازمان صداوسیما جویای دلایل این اختلافات شوند؛ اما محمد سرافراز وجود چنین اختلافاتی را قبول نداشت. او در حاشیه مراسم راهاندازی کانال 24 ساعته آذریزبان شبکه سحر در پاسخ به اختلافش با پورمحمدی صراحتا گفت: «اگر رسانهها این شایعهها را پراکنده نکنند قطعا این موضوع واقعیت نخواهد داشت». او که همیشه یکی از مدیران دور از دسترس خبرنگاران محسوب میشود، معتقد بود: «رییس رادیو تلویزیون که نباید همواره مثل دیگر مسئولان حکومتی مصاحبه کند. من هم مثل شما خبرنگارم». همین عقیده سرافراز باعث شد که او نسبت به جریان اختلافاتی که هر روز بیش از پیش محل بحث قرار میگیرد سکوت اختیار کرده و تنها به همان یک جمله اکتفا کند که درنهایت عنوان این شایعهها را دستپخت رسانهها دانست.
پازل هفتم: سومین بازوی اجرایی معاونت سیما
علیاصغر پورمحمدی بار دیگر در شهریورماه، با یک انتصاب جدید، عنوان تازهای به ساز و کار صداوسیما اضافه کرد. او با انتصاب رامین ولایتی تحت عنوان قائممقام اجرایی معاون سیما، تداخلی میان حوزهای با قائممقام پیشتر منصوب کردهاش یعنی رضا پورحسین ایجاد کرد. در حکم ولایتی مشروح اختیارات و فعالیتهای وی تشریح نشده بود و همین مساله دستمایه تازهای شد برای کشف ابزار اجرایی که پورمحمدی در سیما ایجاد میکرد. برخی معتقد بودند ولایتی با این مقام میتواند در مسائل مختلفی چون تولید پروژهها و حتی حل مشکلات مالی سیما ورود کند. این درحالی است که در حکم پورحسین اقدامات کلان از جمله ساماندهی، بازتعریف، اصلاح و نوسازی شبکهها به عهده قائممقام سپرده شده بود. انتصاب بازوهای اجرایی توسط پورمحمدی در ادامه از سوی محمد سرافراز نیز اتفاق افتاد و به این شکل دو مهره اصلی بیش از پیش در مظان اتهام اختلاف قرار گرفتند.
پازل هشتم: اختلافات مدیران میانی با معاون سیما
پیش از آنکه سرافراز حکم بازوی قدرت خود در نظارت بر فعالیتهای سیما و با ایجاد بخشهای تازه به سازوکار صداوسیما را علنی کند؛ مدیر شبکه چهار سیما خبرساز شد. غلامرضا غلامی و نامه تاریخیاش به معاون سیما چند روز پایانی شهریور سرتیتر اخبار شد. غلامی در نامه استعفایش خطاب به پورمحمدی نوشته بود: «جنابعالی در برنامهریزی اینجانب برای اداره مطلوب شبکه متناسب با ضوابط سازمانی و اصول حرفهای اختلال ایجاد میکنید». او در بخش دیگری آورده بود: «احتراما، نظر به اینکه جنابعالی در برنامهریزی اینجانب برای اداره مطلوب شبکه متناسب با قواعد و ضوابط سازمانی و اصول حرفهای اختلال ایجاد میکنید و این رویه خلاف قراری است که روز اول در محضر ریاست محترم سازمان با همدیگر گذاشتیم و بهمنظور جلوگیری از بروز اختلافات بچگانه در سطح سازمان، بدینوسیله بنده از مدیریت شبکه چهار سیما استعفا میدهم و برای جنابعالی آرزوی توفیق میکنم، بدیهی است تا تعیین مدیر جدید باصلابت و در چارچوب ضوابط به اداره شبکه ادامه خواهم داد». این استعفا با لحن بیسابقه و البته بیادبانه، اخبار متناقضی را به همراه داشت. از یک سو اعلام شد که پورمحمدی این استعفا را پذیرفته و پورحسین را بهعنوان سرپرست این شبکه معرفی کرده و از سوی دیگر روابط عمومی سیما اعلام کرد که این استعفا پذیرفته نشده و غلامی همچنان در سمت خود باقی است. دلایل استعفای غلامی و بیان اختلال در فعالیت او بهعنوان مدیر شبکه، از یک عدمتوافق میآمد. غلامی که در پی روی آنتن بردن برنامه نقد سینما بود با نامه پورمحمدی از این کار منع شد. پورمحمدی در پاسخ به درخواست غلامی نوشته بود: «از آنجایی که پخش دوباره برنامه هفت با موضوع سینما در جدول پخش شبکه سه قرار دارد؛ مقتضی است دستور فرمایید تولید و پخش برنامه در آن شبکه لغو شود». همین اختلاف نظر سرآغاز استعفای مدیر شبکه و ایجاد یک جنجال رسانهای شد تا اینکه غلامرضا غلامی که پیش از رسانهای کردن نامه استعفایش قول یک نشست رسانهای را داده بود، دو روز بعد و درحالی که هنوز کسی نمیدانست این استعفا پذیرفته شده یا نه، وعدهاش را محقق کرد و مقابل اهالی رسانه نشست. او در این نشست برخلاف اظهاراتش در متن نامه استعفا بیان کرد که اختلافات موجود در میان مدیران سازمان طبیعی است: «برای من عجیب است که چرا برخی این را درک نمیکنند که در یک مجموعه رسانهای که به صورت پیچیده کار میکند، وجود اختلافات کارشناسی طبیعی است. اگر شما درباره سیاستهای کلی رسانه و نظام سوال کنید متوجه میشوید که ما اختلافی نداریم و همه برادران دینی و انقلابی هستیم و تا به امروز با هم کار کرده و به خوبی جلو آمدهایم اما وجود برخی اختلاف نظرها در امور جزئی طبیعی است. همچنین در مباحث کارشناسی هرکسی ممکن است دیدگاههای خودش را داشته باشد». او که همچنان بر نظر خود برای تولید برنامه نقد چهار پافشاری میکرد، دستور پومحمدی را غیرقانونی خواند و گفت: «درخواست برای اینکه نقد سینما نداشته باشیم غیرقانونی است». اما آنچه در این دعوا بیش از هرچیز دیگر به گمانههای اختلافات پورمحمدی و سرافراز صحه گذاشت دلایل برگشت غلامی بود. او اعلام کرد که محمد سرافراز طی یک تماس تلفنی و با تدبیر، این اختلافنظر را حل کرده است. چنین بود که پورمحمدی و سرافراز بار دیگر بر سر مخالفت با تصمیم مدیر یک شبکه و حمایت از او مقابل هم قرار گرفتند. پس از آنکه برنامه نقد سینما، تحت عنوان «سینمای ایران» همزمان با «هفت» روی آنتن رفت، مشخص شد که حمایت سرافراز تنها در بازگرداندن مدیر شبکه نبوده؛ حالا او توانسته بود تصمیم وتو شده خود را عملی کند. غلامی در تایید نقش سرافراز در حل و فصل اختلاف با معاون سیما هم گفته بود: «ما رییس باتدبیری در سازمان صداوسیما داریم. او با مکالمهای کوتاه مساله را حل کرد»
پازل نهم: انتصابی در راستای نظارت بر فعالیت سیما
اوج ماجرای سرافراز و پورمحمدی در روزهای پایانی شهریور اتفاق افتاد. محمد سرافراز طی حکمی امین صدیقی را به سمت رییس مرکز گسترش فیلمنامهنویسی منصوب کرد. صدیقی که سابقه دوستی 25 سالهاش با سرافراز به حضور در روزنامه رسالت بازمیگشت، در ابتدای حضور سرافراز با عنوان مشاور فرهنگی در کنار رییس سازمان قرار گرفته بود و حالا با سمت تازه به عنوان قدرت اجرایی و نظارتی بر برنامههای نمایشی سیما شناخته شد. سرافراز در این انتصاب مرکز گسترش فیلمنامهنویسی را بر سازوکار صداوسیما افزود. اما آنچه در حکم جدید صدیقی آمده بود، بهعنوان دلایل اختلافات دو قطب اصلی سازمان شناخته شد. صدیقی به تناسب حکم سرافراز ماموریت ارتقای سطح کیفی فیلمنامهنویسی در سازمان صداوسیما را برعهده داشت. اما این حکم درجزییات شباهتهایی با مرکز امور نمایشی سیما داشت. همان مرکزی که چند ماه قبل پورمحمدی برای نظارت یکپارچه به تولیدات نمایشی تاسیس و تخشید را در راس آن قرار داده بود. نظارت بر مراحل فیلمنامهنویسی و همکاری لازمه کلیه نهادهای سازمان با این مرکز که در حکم صدیقی مشخصا مورد اشاره قرار گرفته بود، باعث شد برخی تاسیس مرکز گسترش فیلمنامهنویسی را بازی نظارتی سرافراز برنامه های نمایشی بدانند. از سوی دیگر محمودرضا تخشید در دسته مدیرانی قرار داشت که معتقد به استقلال در فعالیت بود. حالا در چیدمان تازهای که میان رییس سازمان صداوسیما و معاون سیما اتفاق افتاده بود، این استقلال و قدرت عمل کم میشد. اگرچه برخی اعتقاد داشتند همین کاهش قدرت عمل مرکز امور نمایشی، دلیل اصلی به تاسیس مرکز گسترش فیلمنامهنویسی از سوی سرافراز بوده است.
پازل دهم: استعفا به یاران نزدیک پورمحمدی رسید
سکوت پس از انتصاب صدیقی سه ماه بیشتر ادامه نداشت. در طول سه ماه امین صدیقی در سکوت خبری در مرکز گسترش فیلمنامهنویسی حضور داشت. همزمان فعالیتهای مرکز امور نمایشی نیز دنبال شد. هرچند بسیاری از تهیهکنندگان و برنامهسازان که از سازوکار مرکز گسترش فیلمنامهنویسی خبر نداشتند، وجود مرکز امور نمایشی را اقدام مناسبی برای یکپارچه شدن فعالیتشان میدانستند. تا اینکه سکوت سیما با یک خبر استعفای دیگر شکسته شد. اینبار به فاصله چند هفته یار اصلی پورمحمدی استعفا دادند. محمد احسانیزاده مدیر شبکه یک و محمودرضا تخشید مدیر مرکز امور نمایش سیما. احسانیزاده پس از استعفایش حاضر به پاسخ نشد و هرآنچه مطرح شد بنا به گفتههای فضلاله شریعتپناهی بود که حالا بهعنوان سرپرست این شبکه انتخاب شده بود. فضلاله شریعتپناهی شایعه عزل احسانیزاده را تکذیب کرد و گفت ایشان بنا به تصمیم و استعفای خود از این سمت کناره گرفتند. اما پورمحمدی پذیرش استعفای احسانیزاده را به شکل دیگر بیان کرد: «احسانی از یک هفته قبل از مرخصی بهسر میبرد، هفته بعد نیز مرخصی خود را تمدید کرد اما در ادامه حاضر به همکاری در صداوسیما نبود». در این میان شایعه حضور محمد احسانیزاده در هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر پررنگتر شد.
پازل یازدهم: اختلاف به دو بازوی قدرت معاون سیما و رییس سازمان رسید
جریان استعفای احسانیزاده همچنان داغ بود که محمودرضا تخشید نیز به جمع مستعفیهای سیما پیوست. اینبار پورمحمدی بلافاصله استعفای مدیر خود را پذیرفت و در توضیح آن گفت: «آقای تخشید طی ماههای اخیر سه بار استعفا داده بودند که آخرین آنها مربوط به اوایل آذرماه بود. من ابتدا قصد نداشتم استعفای ایشان را بپذیرم ولی تاکیدشان که با توجه به شرایط موجود، حاضر به ادامه همکاری در این سمت نیستند باعث شد که در نهایت این استعفا پذیرفته شد». در میان گزارشهای مختلفی که پس از استعفای تخشید در رسانههای متفاوت منتشر شد، دلیل اصلی این استعفا و اعلام شرایطی که تخشید را وادار به آن کرده، حضور مرکز گسترش فیلمنامهنویسی بود. به همین واسطه پس از سه ماه سکوت، تخشید از ادامه فعالیت در مرکز، استعفا را برمیگزیند. این گمانه نیز با اظهارنظر صدیقی بیشتر شبیه به واقعیت شد. امین صدیقی یکی از تنها کسانی است که پس از استعفای تخشید درخصوص این تصمیم اظهارنظر میکند. او به یک جمله اکتفا میکند. صدیقی در پاسخ به دلیل این استعفا میگوید: «احتمالا به خاطر آلودگی هوا تعطیل کرده است!» همین شوخی رییس مرکز گسترش فیلمنامهنویسی بیش از پیش به گمانه شایعات دامن زد.
پازل دوازدهم: نوید تغییرات که تکذیب شد اما اتفاق افتاد
پورمحمدی در کنار پذیرفتن استعفای تخشید، مدیر شبکه قرآن را نیز تغییر داد. بهرام محمدینیا به دلیل پایان خدمت 25 ساله و رسیدن به زمان بازنشستگی از مدیریت این شبکه کنار گذاشته شد. درحالی که نزدیک به یک ماه پیش از این تغییرات پورمحمدی نوید تغییرات گسترده در سیما را داده بود اما در جریان این استعفاها روابط عمومی سازمان هربار با انتشار اطلاعیه سعی کرد تا مقابل شایعات اختلاف را بگیرد. آخرین اطلاعیه روابط عمومی سازمان که حاوی تکذیب ایجاد تغییرات در سیما بود، تنها چند ساعت پیش از رسانهای شدن خبر استعفای محمودرضا تخشید منتشر شده بود. چنین بود که اینبار پیکان اتهام اختلافات در سیما به سوی پورمحمدی گرفته شد. حالا معاون سیما پس از سه استعفا در مرکز دایره این اختلافات قرار گرفته بود. پورمحمدی که در انتصابهای نخست خود از یاران قدیمی بهره برده بود حالا یکی یکی آنها را از دست میداد و دلیل اعلام شده همگی عدم وجود شرایط مناسب برای ادامه همکاری بود. هرچند پورمحمدی نیز این اختلافات را رد نمیکند و با یک جمله باعث قوت گرفتن شایعاتی میشود که حول سازمان و سیما میچرخد. پورمحمدی در یکی از گفتوگوهای کوتاهش میگوید: «مشکلاتی درون سازمان وجود داشت که اجازه بدهید رسانهای نشود و درون این خانواده باقی بماند». او بلافاصله رحمان سیفیآزاد را برای ریاست بر مرکز امور نمایشی سیما منصوب کرد و تخشید را بهعنوان مشاور معاون سیما منصوب کرد تا بدین ترتیب نشان دهد که این استعفا برمبنای اختلافات نبوده است و تخشید همچنان حاضر به همکاری در سیما و حالا در سمت دیگری هست.
پازل آخر: استراتژی سیاست اختلاف دو قطب قدرت همسو
بررسی یازده عنوانی که از ابتدای انتصاب پورمحمدی بر معاونت سیما تاکنون اتفاق افتاده، جز به اختلافات موجود میان رییس سازمان صداوسیما و معاونش نخواهد رسید اما واقعیت چیزی غیر از این است، نتیجهای که با بازنگری در جریانات پیش آمده در طول یک سال اخیر مورد بررسی است. آنچه در میان تمام گزارشها و گمانههای رسانهای مقفول مانده، استراتژی است که در دوران جدید ریاست سرافراز اتخاذ شده. استراتژی که در ابتدای راه و با برنامه اعلام شده سرافراز قابل شناسایی بود. همان روزی که محمد سرافراز از برنامههای خود برای صداوسیما گفت اشاره مستقیم به تغییر ساختار این سازمان عریض و طویل داشت. سرافراز آمده بود تا با عنوان چابکسازی تغییرات گستردهای را در بدنه صداوسیما ایجاد کند. لزوم شکلگیری این تغییرات در کلیه انتصابها و احکام صادره موکدا مورد تاکید قرار گرفت. چنین بود که در همان ماههای نخست محمد سرافراز برنامه اصلی خود را برای اصلاح سیستم ناکارآمد و چارت سازمانی طویل سازمان آغاز کرد. او تحت عنوان چند تصمیم مهم، هدف خود را رسانهای کرد.
سرافراز در گام اول با ادغام بخشهای نمایشی سیما تحت عنوان اداره کل امور نمایشی نشان داد که صداوسیما باید منتظر تغییرات گستردهای باشد. دومین اقدام سرافراز در راستای چابکسازی، ادغام سه اداره اصلی «اداره کل طرح و برنامه و نظارت سیما»، «اداره کل اطلاعات و برنامهریزی سیما» و «اداره کل مالی و اداری سیما» بود تا همگی در قالب اداره کل «اداره کل برنامهریزی و امور مالی سیما» فعالیت کنند. دیگر ادغام که به دستور رییس سازمان صداوسیما اتفاق افتاد ادغام معاونت امور استانها و اداره کل امور مجلس رسانه ملی بود، وی حجت الاسلام سیدرمضان موسویمقدم را مامور پیگیری اقدامات در ساختار جدید کرد. علاوه بر این معاونت آموزش و پژوهش حذف شد و ماموریتهای این مرکز به معاونت نیروی انسانی سازمان به ریاست علیاصغر جعفری سپرده شد. یکی از اقداماتی که برای جعفری درنظر گرفته شده بود، تعدیل کارکنان سازمان صداوسیما بود. تصمیمی که با اعلام و پیش از عملی شدن با واکنشهای مختلفی همراه بود. بنا به تصمیمی که منوط به عملکرد چابکسازی سازمان بود خبر از تعدیل بیش از 12 هزار نفر از کارکنان صداوسیما به گوش رسید. این برنامه در میانه راه متوقف شد تا بازنگری مجددی در تعدیل و کاهش نیروهای سازمان صداوسیما اتفاق بیفتد. اما همچنان ادغامها و حذفها ادامه داشت. شبکه نمایش و تماشا دو شبکه ادغام شده سیما بودند. پس از آن سرافراز طی یک تصمیم اعلام کرد تمامی روابط عمومی شبکههای مختلف منحل و کلیه امور مربوط، در اداره کل روابط عمومی سازمان صداوسیما دنبال خواهد شد. تنها معاونین او در سیما و صدا میتوانستند از مسئول دفترهای خود برای اطلاعرسانی برخی اخبار استفاده کنند. این تصمیم در زمانی اعلام شد که بسیاری نسبت به عملکرد روابط عمومی سازمان انتقاد داشتند. هرچند سیدتقی سهرابی در چند مرحله در مقام پاسخگو برآمد اما درنهایت سرافراز داوود نعمتیانارکی را به سمت مدیر روابط عمومی کل سازمان برگزید تا این مرکز بنا به تغییرات رییس به فعالیت بپردازد.
تغییرات بنیادین در سازمانی که تا پیش از این با چارتی طویل مشغول فعالیت بود، آزمون و خطای تازهای بود که رییس سازمان آن را بهعنوان برنامه یک ساله معرفی کرد. در طول یک سال گذشته این تغییرات با واکنش همراه بودند و برخی دیگر به نتیجه درست نرسیدند. شاید یکی از عینیترین تصمیمات سرافراز که با موفقیت همراه نبود تجمیع روابط عمومیهای سازمان بود. در طول ماههای اخیر روابط عمومی سازمان برخلاف انتظاری که از تجمیع و حکم صادره برای آن میرفت، تبدیل به مرجعی برای صدور اطلاعیه شد. اطلاعیههایی که در توضیح تصمیمات سازمان و با تاخیر فراوان و پس از گمانههای مختلف رسانهای، اطلاعرسانی میشدند. عملکردی که برخلاف انتظار به دور از ماموریت اصلی این مرکز پیگیری شد، نه خبری از اطلاعیههای به موقع و زودهنگام درخصوص تغییرات بود و نه توضیحی درباره تصمیمات و اقدامات تازه، چنین بود که رسما ماموریتهای این مرکز را درحد یک حکم باقی نگاه داشت. نمونه این اتفاق نیز در تاسیس مرکز گسترش فیلمنامهنویسی قابل ارجاع است. زمانی که پس از گذشت سه ماه، ماموریتهای این مرکز فراتر از موارد ذکر شده در حکم توضیح داده نشد و علاوهبر بیاطلاعی اهالی رسانه، تهیهکنندگان و برنامهسازان نیز از آن بیخبرند. علاوهبر فعالیت روابط عمومی سازمان که در تصمیم جدید نیز احیا نشد و حتی چند گام عقبتر از عملکرد ساختار پیشین رفت؛ توقف برخی از تصمیمات سرافراز در میانه راه نشاندهنده همین آزمون و خطا بود که زودتر از موعد نتیجهاش مشخص شده بود.
اما استراتژی نادیده گرفته شده رییس سازمان به تناسب همین آزمون و خطا عملی شد. استراتژی از پیش تعیین شده رییس سازمان تقسیم قدرت میان دو قطب اصلی در سازمان بود. آنچه که تاکنون در گزارشهای انتقادی و اخبار مرتبط به اختلاف میان سرافراز و پورمحمدی مورد توجه قرار نگرفته است. سرافراز و پورمحمدی دو قطب اصلی و پاسخگوی ساختار جدیدی بودند که برای دریافت واکنشها و نتایج به میدان وارد میشدند و افکار رسانهای را از اصل جریان در حال اتفاق دور میکردند. با استناد به گفته سرافراز مبنی بر نبود اختلاف و گفته پورمحمدی مبنی بر اختلافات خانوادگی؛ تقسیم انتصابها، ورود به جریان استعفاها و گمانههای رسانهای میتوان فهمید دو مهره اصلی سازمان صداوسیما با یک سیاست همسو، تصمیم به این اختلاف در ظاهر گرفتهاند. به تناسب این عملکرد اختلاف رییس سازمان و معاون سیما، در صدر اخبار قرار میگیرد تا مجموع تغییرات در آرامش دنبال شود و واکنشها نسبت به آن سنجیده شود. این سیاست اگرچه تا پیش از این در سازمان صداوسیما و در دوران مختلف مدیریتی سابقه نداشته است اما حالا دو قدرت اصلی سازمان نمونه آن را به اجرا گذاشتهاند. بدون تردید محمد سرافراز، علیاصغر پورمحمدی را با آگاهی از سابقه مدیریتی و قدرتش بهعنوان یکی از کلیدیتری افراد سازمان انتصاب کرد؛ همین انتخاب نشان از همراهی معاون سیما در سیاستهای کلان داشت. همین اقدامات دقیق باعث شده که تنها حاشیه حول سازمان صداوسیما به اختلافات دو قدرت منتج شود. استراتژیای که در رسانهها دیده نشد و آنچه مورد توجه قرار گرفت سیاست اختلاف بود. استراتژی ثابت شدهای که پیش از این نیز در ارکان مختلف قدرت تجربه شده است.
انتهای پیام/