دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
26 تير 1400 - 08:51
یادداشت/ محمد صرفی؛

جنگ کثیف با بسته‌بندی زیبا

محمد صرفی طی یادداشتی نوشت: خبرهای غیررسمی ‌و مواضع رسمی ‌آقای رئیسی حاکی است اصلی‌ترین و مهم‌ترین هدف دولت سیزدهم، حل مسائل اقتصادی است. این هدف‌گذاری کاملاًً بجاست و اگر غیر از این بود جای تعجب و تأمل داشت.
کد خبر : 595076
یادداشت



به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، خبرهای غیررسمی ‌و مواضع رسمی ‌آقای رئیسی حاکی است اصلی‌ترین و مهم‌ترین هدف دولت سیزدهم، حل مسائل اقتصادی است. این هدف‌گذاری کاملاًً بجاست و اگر غیر از این بود جای تعجب و تأمل داشت. کشور ما سال‌هاست که درگیر یک جنگ اقتصادی تحمیلی تمام‌عیار بوده و این جنگ از یک دهه پیش وارد مرحله تازه‌ای شده است. راه پیروزی در این جنگ چیست؟


«سان تزو» فرمانده نظامی مشهور چینی در کتاب «هنر جنگ»


- که امروزه نه تنها مورد توجه محافل سیاسی- نظامی است بلکه شرکت‌های بزرگ نیز از آن درس می‌گیرند- بهترین پیروزی را در شکستن مقاومت دشمن بدون درگیری معرفی می‌کند. این همان راهبردی است که آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در پیش گرفته است. البته این نکته را هم باید مدنظر قرار داد که اتخاذ این راهبرد علیه ایران، انتخاب آمریکا نبوده و می‌توان گفت یک اجبار است. آمریکایی‌ها طی چهار دهه گذشته چندین بار به‌صورت محدود و گسترده رویارویی نظامی با ایران را آزمودند و از این نبردها نه تنها پیروز بیرون نیامدند بلکه دستاوردی جز سرشکستگی و تحقیر نداشتند. روی آوردن آنان به جنگ تمام‌عیار اقتصادی محصول همین تجارب شکست خورده است.


دولت تدبیر و امید شعار و هدف‌گذاری خود را پایان بخشیدن به این جنگ اعلام و در این مسیر حرکت کرد اما به دو دلیل عمده نه تنها در رسیدن به هدف موفق نبود بلکه در پایان هشت سال، این جنگ تحمیلی تشدید نیز شده است.


این دو اشتباه کلیدی از این قرار است؛ نخست آنکه ماهیت جنگ تحمیلی آمریکا اقتصادی است و روش مقابله موثر با آن نیز باید از همین جنس یعنی اقتصادی باشد. وقتی شما می‌خواهید با ابزار دیپلماتیک به حمله اقتصادی پاسخ دهید، در بهترین حالت دستاوردهای شما - اگر دستاوردی وجود داشته باشد! - ناپایدار است و به راحتی قابل دود شدن و به هوا رفتن است. راهی که دولت آقای روحانی در این زمینه پیمود حتی به دور شدن از هدف نهایی - سامان دادن به اقتصاد - نیز منجر شد، تا جایی‌که جناب آقای ظریف در بیست و دومین و آخرین گزارش برجامی خود به مجلس نوشت؛ «با خوش‌خیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکت‌های غربی از خود رنجاندیم...»


اشتباه کلیدی دوم دولت در بی‌توجهی به جنگ رسانه‌ای دشمن و عملیات روانی آن بود. نگارنده به جد معتقد است اشتباه دوم دولت مهم‌تر و مخرب‌تر از اشتباه نخست بود. در اشتباه نخست اگر دولت راه را بد انتخاب کرد و پیمود، در اشتباه دوم به شکل فاجعه‌باری، در پازل عملیاتی دشمن، بازی و آن را تکمیل کرد. اگر بخواهیم در چند جمله و به‌صورت خلاصه خط راهبردی دشمن در جنگ رسانه‌ای را بیان کنیم عبارت است از القای این موضوع که شما ایرانی‌ها اولاً با مشکلات بسیار بزرگ و ویژه‌ای دست به‌گریبانید و قادر به حل آنها نیستید و تنها راه پیش‌روی شما برای خلاصی از این مشکلات و معضلات لاینحل، زانو زدن در برابر ما و دست‌ کشیدن از آرمان‌ها و اهداف انقلابی‌تان است. همان دوگانه جعلی که سال‌ها قبل هنری کیسینجر بیان کرد و گفت ایران باید میان انقلابی بودن یا کشور عادی بودن یکی را انتخاب کند.


دولت تدبیر و امید نه تنها به جنگ این عملیات روانی نرفت و برنامه‌ای برای خنثی‌سازی آن نداشت بلکه خود نیز به ‌اشکال گوناگون به آن دامن زد. آقای روحانی در آستانه آغاز مذاکرات هسته‌ای از خالی بودن خزانه گفت و حل مشکل آب خوردن مردم را هم به توافق هسته‌ای گره زد. سخنان هفته پیش رئیس‌جمهور درباره تحریم‌ها و قانون اقدام راهبردی مجلس یکی دیگر از مصادیق این موضوع است. آقای روحانی که همیشه به منتقدان توپیده و آنها را به‌خاطر اینکه ‌ترامپ را مسئول مشکلات معرفی نمی‌کنند مورد هجمه قرار داده در اظهاراتی عجیب، توپ را به زمین داخل انداخت و مدعی شد اگر این قانون نبود و فرصت از دولت گرفته نمی‌شد، چند ماه قبل تحریم‌ها رفع شده بود! این دقیقاًً همان چیزی است که آمریکایی‌ها می‌خواهند و می‌گویند؛ ما مقصر ادامه این جنگ تحمیلی نیستیم و می‌خواهیم آن را تمام کنیم، مشکل از خودتان است که اختلاف دارید و حاضر به کوتاه آمدن نیستید.



این جنگ رسانه‌ای و عملیات روانی، بسیار گسترده، پیچیده و عمیق است و فقط به حوزه سیاسی محدود نیست. عید سال 1398 کشور با بارش‌های بی‌سابقه‌ای روبه‌رو شد که اغلب استان‌ها را تحت تأثیر قرار داده و در چندین استان موجب به راه افتادن سیل شد. در این سیل‌ها کمتر از 30 هموطن جان خود را از دست دادند. رسانه‌های غربی و معاند پر شدند از گزارش‌ها و تحلیل‌هایی که جمهوری اسلامی را مقصر این رویداد معرفی کرده و با زدن برچسب بی‌کفایتی به‌دنبال ماهیگیری سیاسی از یک بلای طبیعی بودند.


برخورد رسانه‌ای با این رویداد را با سیل اخیر در آلمان مقایسه کنید. بیش از 100 تن جان باخته‌اند و 1300 نفر هم مفقود شده‌اند. یک تحلیل و گزارش با نگاه سیاسی از این ماجرا دیده‌اید؟! نه دیده‌اید و نه در روزهای آینده خواهید دید. به جای آن تمرکز رسانه‌ای بر همدلی، دادن آرامش، آسیب‌شناسی حرفه‌ای، ارائه راه‌حل و درخواست از مردم برای همکاری با دولت و کمک به یکدیگر است. مواردی که درباره ایران نه تنها خبری از آنها نبود بلکه کاملاًً برعکس آن دنبال می‌شد.


مورد مشهور و قابل مقایسه دیگر ماجرای آتش‌سوزی و فرو ریختن ساختمان پلاسکو در تهران و فرو ریختن برج مسکونی در فلوریدا است. ماجرای پلاسکو را با تلفاتی بسیار کمتر و سرعت عملی بسیار بیشتر در آواربرداری بلافاصله تبدیل به مسئله‌ای سیاسی‌کردند اما در فلوریدا هنوز برخی قربانیان پیدا نشده‌اند و کار آواربرداری به کندی پیش می‌رود اما خبری از تحلیل‌های عجیب و غریب سیاسی و راه رفتن روی اعصاب و روان مردم نیست.


فضای مجازی و نحوه مواجهه با آن ابعاد بیشتری از این جنگ رسانه‌ای را روشن می‌کند. در ایران کوچک‌ترین اقدام و تصمیمی ‌برای سامان دادن به ولنگاری فضای مجازی با هیاهو و جنجال مواجه می‌شود تا جایی‌که حتی صحبت کردن از این ضرورت هم سخت و پرهزینه است چه رسد به اقدام عملی. اما برای نمونه به تازگی در نروژ قانونی به تصویب رسیده است که اینفلوئنسرها (افراد مشهور و تأثیرگذار در فضای مجازی) حق ندارند عکسی دستکاری شده از خود منتشر کنند مگر آنکه به روشنی به مخاطبان اعلام کنند این عکس دستکاری شده و مطابق با واقعیت نیست.


شرکت‌های تبلیغاتی هم موظف به تبعیت از این قانون هستند. چرا؟ تا مخاطبان احساس زشت بودن نکنند. بله آنها این‌چنین به سلامت روانی شهروندان خود حساس هستند و در چارچوب حاکمیت مجازی از آن محافظت می‌کنند. مردمی که سقف تهدیدی که در فضای مجازی متوجه آنهاست، تغییر فتوشاپی استانداردهای زیبایی است. این سطح از تهدید را با بمباران روانی مردم ایران مقایسه کنید. بمبارانی که دشمن برای آن بودجه‌های رسمی ‌و آشکار تعیین کرده و چندین برابر آن پنهان است.


عملیات روانی دشمن علیه ملت را می‌توان «جنگ کثیف با بسته‌بندی زیبا» نامید. بدون شک مقابله با این جنگ کثیف تنها در حیطه دولت نیست و نمی‌توان انتظار داشت دولت سیزدهم به تنهایی از پس آن برآید اما بدون شک یکی از ارکان اصلی در این میدان خطیر دولت است. دولت رئیسی برای این موضوع مهم باید راهبرد و برنامه داشته باشد. غفلت از این جنگ تمام‌عیار می‌تواند به تلاش‌های دولت ایشان در سامان دادن به مشکلات اقتصادی نیز لطمه جدی وارد کند. در اهمیت این نبرد همین بس که رهبر معظم انقلاب اسلامی مردادماه سال گذشته تأکید کردند؛ «اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد.»


انتهای پیام/



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب