دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
06 تير 1400 - 10:09

سیاست ورزی بهشتی

شهید بهشتی: معتقد بود هیچ کار بزرگی بدون تشکیلات به هدف نمی‌رسد و برای ساخت یک تشکیلات، باید هزینه کرد: «ما برای اینکه بتوانیم کارهای بزرگی را انجام دهیم، بی‌شک باید متشکل باشیم. رابطه‌های ایمانی، اعتقادی، علمی و دینی سازمان‌نیافته برای رسیدن به بخشی از اهداف و تحقق بخشیدن به قسمتی از مراحل یک انقلاب می‌تواند کافی باشد؛ ولی برای رسیدن به بخشی دیگر از اهداف و تحقق بخشیدن به آن قسمت دیگر از آرمان‌های یک انقلاب کافی نیست... ما همچنان بر داشتن یک تشکل پافشاری داریم.»
کد خبر : 590869
شهید بهشتی



به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، شاید اگر در ماه‌ها و سال‌های ابتدایی انقلاب، به جوانان مستعد ولی کم‌تجربه و عمدتا بی‌تجربه میدان داده نمی‌شد، آنان هیچ‌گاه این جسارت را پیدا نمی‌کردند تا روی توانمندی‌های دفاعی، سلول‌های بنیادین، دانش هسته‌ای و حتی ساخت واکسن کرونا کار کنند. آنچه امروز ایران را به یکی از 6کشور صاحب دانش ساخت واکسن کرونا کرده است، اصرار رهبر معظم انقلاب بر تکیه بر توان داخلی و ظرفیت‌های جوانان است. این دقیقا همان مسیری است که اگر شهید آیت‌الله سیدمحمد حسینی‌بهشتی امروز بود، آن را دنبال می‌کرد.


او در همان چند سالی که مسئولیت داشت، نهایت تلاشش را کرد تا ملت ایران را به باور «ما می‌توانیم» برساند. آن‌گونه که علی‌اکبر ناطق‌نوری در کتاب خاطرات خود گفته است: «یک روز به شهیدبهشتی که ناظر اصلی بر جهاد بود گزارش دادند که جهادی‌ها فلان‌جا پل ساخته‌اند و کلی مصالح مصرف کرده‌اند اما آن پل ترک خورده است‌. شهیدبهشتی نگاهی کرد و فرمود: «بله اگر بخواهیم جوان‌هایمان وارد کار شوند و کارآزموده بشوند باید این خسارت‌ها را تحمل کنیم‌» و فرمودند بودجه‌ای که برای جهاد می‌گذاریم 40درصد آن را نادیده می‌گیرم تا جوان‌ها ساخته شوند.»


این اظهارنظر شهیدبهشتی به‌خوبی بیانگر دیدگاه تشکیلاتی و جامعه‌سازی اوست. او معتقد بود هیچ کار بزرگی بدون تشکیلات به هدف نمی‌رسد و برای ساخت یک تشکیلات، باید هزینه کرد: «ما برای اینکه بتوانیم کارهای بزرگی را انجام دهیم، بی‌شک باید متشکل باشیم. رابطه‌های ایمانی، اعتقادی، علمی و دینی سازمان‌نیافته برای رسیدن به بخشی از اهداف و تحقق بخشیدن به قسمتی از مراحل یک انقلاب می‌تواند کافی باشد؛ ولی برای رسیدن به بخشی دیگر از اهداف و تحقق بخشیدن به آن قسمت دیگر از آرمان‌های یک انقلاب کافی نیست... ما همچنان بر داشتن یک تشکل پافشاری داریم.»


این دیدگاه بسیاری از زمامدارانی است که به فکر ارتقای یک کشور و تربیت نسل آینده هستند اما برای شهیدبهشتی، تشکیلات از منظر الهی اهمیت داشت و بر همین اساس او جدا از داشتن تشکیلات، شرایطی نیز برای آن متصور بود. به اعتقاد او، تشکل باید پاسدار ارزش‌ها باشد، نه پاسدار خود.


نگهبان ارزش‌ها باشد، نه نگهبان خود؛ تشکل باید سازنده، آسان‌کننده خودسازی و کمکی به «سیر الی الله» برای شرکت‌کنندگان در تشکل باشد و شرط سوم، اینکه این تشکیلات به درد مردم بخورد، نه اینکه یک باری باشد بر دوش این جامعه.»


در نگاه او تشکیلات به‌اندازه‌ای مهم بود که به جوانان توصیه می‌کرد: «بدون تشکیلات حرکت کردن را نپسندید.» او معتقد بود کار بدون تشکیلات ‌باعث خواهد شد «روزی پشیمانی در برابرمان» قرار بگیرد. بهشتی معتقد بود که «یک گروه ۵۰نفری متشکل می‌تواند یک جمعیت ۵۰۰نفری بی‌تشکل را از پا درآورد.» این دانشمند بزرگ، تمام دستورات قرآنی را تشکیلاتی می‌خواند: «همین نمازجماعتی که ما مسلمان‌ها می‌خوانیم، تمرین یک نوع تشکل است. مگر امام‌جماعت مساجد متعدد نیست، هرکدام با یک عده نمازجماعت می‌خوانند.


آیا این نمازجماعت‌ها در مساجد گوناگون در ایام هفته کمک به تشکل است یا ضدتشکل؟ مسلما کمک به تشکل است. ما حرکت‌های میلیونی خود را از همین مساجد و جماعت‌ها و علاقه‌ها و اعتمادهایی که در مساجد به‌وجود آمده بود، توانستیم به‌راه بیندازیم.» او می‌گفت برای این مقدار تشکل، ‌مساجد و روحانیت متعهد و آگاه و رهبری فقیه مسئول کافی است اما مسئولیت‌ها نیز که در این سطح باقی نمی‌ماند و به‌مراتب بیشتر خواهد شد و بر همین اساس تنها راه آمادگی برای آن را ایجاد تشکل می‌دانست و برای آن تشکیل نیز چهار اصل تعریف کرده بود:


۱ـ تشکیلات ما باید براساس صداقت باشد و نه ریا و تظاهر و مردم‌فریبی که از بدترین آفت‌های اجتماعی است.
۲ـ مسابقه گروه‌های متعدد ما باید در راه خیرات و نیکی‌ها و سازندگی‌ها باشد و نه مسابقه طرد و تخریب.
۳ـ این گروه‌ها وقتی دیدند خطوط اصلی مشترکی دارند، باید هرچه سریع‌تر در یک جبهه گسترده‌تر با رهبری مورد قبول گردهم آیند تا توانی بزرگ‌تر به‌وجود آورند.
۴ـ گروه‌ها باید قانون اساسی ایران را زمینه اصلی حرکت و همکاری و هماهنگی خود قرار دهند.


بهشتی و آزادی


چه در ابتدای انقلاب و چه در شرایط فعلی، یکی از مسائل مهم اجتماعی، آزادی و حد و حدود آن است. دراین‌باره دو نگاه بعضا متضاد در جامعه ایران و تا حدودی بین روشنفکران پیرامون آزادی وجود دارد. در سخنرانی‌های شهیدبهشتی نیز ایشان بارها و بارها به اینکه آزادی چیست و حد آن در اسلام تا چه اندازه‌ای است، سخن گفته‌اند. به‌عنوان نمونه شهیدبهشتی در سخنرانی مراسم نمازجمعه یزد در تاریخ 24 بهمن59 می‌گوید: «هر انسانی در داشتن و انتخاب عقیده آزاد است. اصلا عقیده و باور قابل تغییر نیست.


کسانی که می‌خواهند از راه‌های مختلف باور و اعتقاد و محبت را به مردم تحمیل کنند عوضی می‌روند. اینها بدباوری و کینه مردم را متوجه خودشان می‌کنند. اصولا دین تحمیلی نیست، اعتقاد دینی هم تحمیلی نیست... در جمهوری اسلامی همه باید آزاد بیندیشند و آزاد جست‌وجو کنند و نسبت به هر چیزی آزادنه آنچه را حق می‌یابند بپذیرند و دنبالش بروند.


لااکراه فی‌الدین... ما وقتی که اسلام را به‌عنوان دین قبول کردیم، دیگر بعد از آن نسبت به یک‌یک آورده‌های اسلام با تمام وجودم عشق می‌ورزم، اما این‌طور نیست که آقا من هم اسلام را قبول دارم ولی اگر بشود که آدم اسلام را قبول داشته باشد نمازهای صبح را نخواند و ماه رمضان در تابستان روزه نگیرد، اگر گهگاهی فیلم سکسی در سینما نشان می‌دهند دیگر هی نگو فیلم زورو و نیاز، چرا نمی‌گذارند فیلم‌های سکسی تباه‌کننده ببینیم. خب آزاد است. داشتن استخرهای شنای مختلط برای زن و مرد چیز خوبی است. خب اگر کسی مسلمان است نرود. زن‌ها و مردها با شیوه‌ها و لباس‌های نامطلوب در جامعه بیایند و در عمل کار، عیبی ندارد.


خب یک زن خودش نرود، یک جوان متدین چشمش را زیر بیندازد. نه ما این‌طور آزادی را نفی می‌کنیم. ما که با لفظ سر جنگ نداریم، ما می‌گوییم در این کشورهای اروپایی که زادگاه لیبرالیسم است به هر گوشه‌اش رفتیم این صحنه‌ها را دیدیم، حالا شما لیبرالیسم برایت یک کلمه مقدس است، اگر می‌بینید از حاکمیت و حکومت لیبرال‌ها بر جمهوری اسلامی ایران احساس نگرانی می‌کنیم؟... در یک محیط اجتماعی که دائما زیرفشار اشعه نامرئی و مرئی جاذبه‌های جنسی قرار دارد انسان واقعا آنجا آزاد نیست. آقای من! ما با اسم کاری نداریم، فقط می‌خواهیم در برابر محرمات اسلامی حساسیت داشته باش، کافی نیست در نوشتن و سخن قبول کنیم محرمات اسلام [را]، عمل مهم است.» او معتقد بود: «در اسلام آزادی‌های فردی، محدودیت‌های اجتماعی نیز دارد.


انسان آزاد است اما در چارچوب حدودالله و در چارچوب قوانین الهی. در جمهوری اسلامی با کمک قانون و با اِعمال قوه قهریه جلوی بسیاری از فسادها، ظلم‌ها، تجاوزها گرفته می‌شود و جلوگیری از ظلم و فساد و تباهی یک‌سره و به‌صورت صددرصد به وجدان واگذار نمی‌شود. در عین حال محور چرخش نظام در جمهوری اسلامی در درجه اول ایمان و وجدان دینی و انسانی است و در درجه دوم نظام مقتدر حکومتی، نه بالعکس.»


منبع: روزنامه فرهیختگان


انتهای پیام/



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب