مدیران تلویزیون، قربانی اختلاف سرافراز و پورمحمدی
مأموریت مشترک ناممکن
محمد سرافراز در ابتدای بهدستگرفتن سکان هدایت صداوسیما، طرحها و ایدههای بسیاری برای تحول ساختاری و محتوایی این ارگان داشت؛ از کوچکسازی رسانه ملی تا ارتقای کیفی برنامه، اتفاقاتی نظیر تلفیق برخی شبکهها یا میل به تولیدیبودن بسیاری از برنامههای تلویزیون. باوجوداین در برخی از موارد مثل ایجاد دو مرکز موازی «امور نمایشی سیما» و مرکز گسترش فیلمنامهنویسی صداوسیما» برخلاف سیاست او در جهت کوچکسازی رسانه ملی بود. زمانی که اختیارات شبکهها در تولید فیلم و سریال از مدیران آنها گرفته و عملا به مرکز نمایشی سیما سپرده شد و محمودرضا تخشید به ریاست این مرکز منصوب شد، ارتقای کیفیت سریالسازی بهعنوان نخستین نشانههای این تصمیم در نظر گرفته شد و به نظر میرسید که در آینده شاهد پخش سریالهای بهمراتب با کیفیت بهتری از تلویزیون خواهیم بود.
علیاصغر پورمحمدی، معاون سیما، در حکمی که برای محمودرضا تخشید صادر کرد، چند نکته را متذکر شد: ساماندهی یکپارچه برنامههای نمایشی بهلحاظ روند تولید، موضوع، محتوا و ساختار، با هدف ارتقای سطح کیفی تولیدات و براساس اهداف و سیاستهای رسانه ملی و مأموریتهای شبکهها. حالا بعد از گذشت چندماه، تخشید از مدیریت امور نمایشی سیما استعفا میدهد و رحمان سیفیآزاد به صندلی او تکیه میزند. بااینحال تخشید در کنار پورمحمدی باقی میماند؛ اینبار در مقام مشاور پورمحمدی در امور برنامههای نمایشی. بسیاری از سریالهایی که در این مدت شاهد پخششان از تلویزیون بودیم باقیمانده دستورات مدیران پیشین سیما برای ساخت آنها بود و در دوران مدیریت جدید صداوسیما، تصویب فیلمنامه و ساخت سریالها با روند بسیار کندی پیش رفته است. نظارت کامل بر فیلمنامهها قبل از ساخت، علت اصلی این اتفاق بود؛ اینکه اگر بعد از نگارش فیلمنامه، مورد تأیید مدیران مرکز نمایشی سیما نباشد، اجازه ساخت آن صادر نخواهد شد و بههمیندلیل افت کمی سریالها در این مدت نشاندهنده همین رویکرد است.
ارکان اصلی مدیریت صداوسیما
پشتیبانی از عملکرد مدیران، بهبود مسائل مالی و سیاستگذاریهای کلان از جمله مواردی بود که انتظار میرفت از جانب رئیس رسانه ملی طی چندماه گذشته بیش از پیش عملی شود. متأسفانه مشکلات مالی عدیده صداوسیما همچنان به قوت خود باقی است و این مسئله طی چندماه گذشته باعث شده تا تلویزیون بسیاری از هنرمندان و کارکنانش را از دست بدهد. از سوی دیگر در شرایطی که هرروز از تهدید شبکههای ماهوارهای در مقابل رسانه ملی صحبت میشود، اما همچنان از رویکردی که بتواند نشاندهنده سیاست مقابله تلویزیون با ماهواره در جذب مخاطب باشد خبری نیست. جابهجایی مدیران شبکههای مختلف سیما در مدتزمانی که حداقل برای ارزیابی عملکرد درست آنها کافی نیست نیز از نکات قابلتأمل این ماجراست. همه اینها باعث بیاطمینانی و بدبینی به تغییر مدیران شبکههای مختلف سیما میشود.
انتهای پیام/