١٤ زن از جزئیات تعرض در «پراید شیشه دودی» گفتند/ گرگهای خاکستری در انتظار اعدام
او به دلیل شدت بالای آسیب وارده فرزند خود را از دست داده است. به جز او نیز زن دیگری وجود دارد که دو بار از سوی فرهاد مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. کوچکترین و بزرگترین شاکیان پرونده به ترتیب دختری ٢٢ ساله و زنی ٤٥ سالهاند که هر دو در روز حادثه از تعرض در امان بودهاند اما آسیب روحی وارده از حادثه در لرزش دستها و صدایشان آشکار است.
براساس کیفرخواست ارسالی از سوی دادستانی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران؛ «متهمان - فرهاد ٢٥ و سعید ٢١ ساله - تا قبل از دستگیری در مرداد امسال، سوار بر یک دستگاه پراید مشکی با شیشههای دودی، در خیابانهای غرب تهران پرسه میزدند و پس از سوار کردن زنان و دختران تنها به عنوان مسافرکش، آنها را با قمه و چاقو تهدید و در داخل ماشین مورد آزار و اذیت قرار میدادند و در خیابانهای متروک رها میکردند. پرونده آنها ١٥ شاکی زن دارد که از بین آنها ٦ نفر مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند. مدارک پلیسی و پزشکی قانونی وقوع جرم تعرض همراه با ضرب و شتم شدید را ثابت میکند با این حال متهمان برخلاف اعترافات خود در بازجوییها، در جلسه تحقیق به انکار تعرض روی آورده و تنها سرقت را گردن گرفتهاند.» صبح دیروز، جلسه رسیدگی به پرونده به دلیل تعداد بالای شاکیان و حساسیت بالای پرونده در سالن بزرگ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. دقایقی پیش از آغاز جلسه، ماموران زندان دو متهم را دور از چشم ١٤ شاکی به سالن بردند. لحظاتی بعد، با حضور همه شکات – به غیر از یک نفر که در جلسه حضور نیافت – و با دستور قاضی حسین اصغرزاده، جلسه آغاز شد و نخستین شاکی پشت تریبون ایستاد. او همان زنی است که هنگام تعرض باردار بود و نخستینبار با شکایت او در پلیس آگاهی، پرده از جرایم متهمان برداشته شد.
زن ٢٣ ساله گفت: «ششم فروردین امسال – روز حادثه- من سه ماهه باردار بودم. میخواستم از محل کارم در خیابان هفت تیر به خانه برگردم که متهمان سوار با یک پراید شیشه دودی جلویم توقف کردند. هنوز چند دقیقه از حرکت ماشین نگذشته بود که آنها به سمت اتوبان تغییر مسیر دادند و فرهاد با چکش به عقب پرید. او مدام من را تهدید به کشتن میکرد و بهشدت کتک میزد. در حالی که خودرو در حال حرکت بود، من را کف ماشین خواباند و مورد تعرض قرار داد. پس از آن اموالم را دزدید و اطراف خاک سفید - شرق تهران – از ماشین به بیرون پرتابم کرد.»نگاه شاکیان پرونده همپای حرفهای او به سمت دو متهم گردش کوتاهی کرد اما آنها سر به پایین داشتند و زردی از چهرهشان میبارید. دو جوان لاغراندام کوتاه قامت که سالهاست به روانگردان شیشه اعتیاد دارند.
آنها قرار بود، جرایم ربودن، آزار و اذیت، ضرب و شتم و سرقت خود را از زبان ١٣ شاکی باقی مانده پرونده نیز بشنوند. پس از شاکی نخست، نام زنی دیگر در میکروفن خوانده شد. او میگفت «فرهاد قبل از تعرض، پیش چشم او شیشه کشیده و دودش را در صورت او پرانده بود.» زن ٣٢ ساله متاهل درباره روز حادثه گفت: «٢١ خرداد امسال، طرفهای ساعت ١٢:٥٠ ظهر در یکی از خیابانهای غرب تهران بودم. میخواستم به خانه برگردم که متهمان با پراید شیشه دودی سوارم کردند. چند دقیقه پس از حرکت، فرهاد به عقب پرید و به سمتم حمله کرد. گردنم را زیر زانوهایش گذاشت. با کتکهای شدید و تهدید به قتل، مجبورم کرد کف ماشین بخوابم. مدام داد میزد و میگفت که به پسرها هم تجاوز کرده. وقتی بیحال شدم، من را مورد تعرض قرار داد و پس از سرقت اموالم در یکی از اتوبانهای غرب تهران رهایم کرد.»
شاکی نفس نفس میزد، همان حالتی که در همه شکات یکی بود. آنها یکدیگر را میشناسند و نام هم را با پسوند «جان» صدا میزنند. چند ماهی است یک حادثه آنها را به هم وصل کرده است: «ربایش و تعرض». حالا نوبت به زنی ٣٦ ساله رسیده بود. او هفتم خرداد در تهرانسر به دام متهمان افتاد و از سوی فرهاد مورد تعرض قرار گرفت. وقتی زبان به شرح حادثه گشود، بار دیگر روایتهای دیگر شاکیان تکرار شد: «سوار شدن در پراید شیشه دودی، حمله فرهاد به صندلی عقب، ضرب و شتم شدید، خواباندن کف ماشین، شیشه، قمه و تعرض.» این زن اما برخلاف شاکیان دیگر، روی از قضات برداشت و تمام رخ به فرهاد خیره شد.
لرزش صدایش را خورد و گفت: «یادت هست آقای فرهاد، وقتی داشتی من را کتک میزدی، مدام پدرم به گوشیام زنگ میزد اما تو نمیگذاشتی جوابش را بدهم؟ من همانم که تو دو بار به او تعرض کردی. حتما یادت میآید که شیشه کشیدی و دودش را در صورت من فوت کردی.»از بین ١٤ شاکی حاضر در جلسه، شش نفر مورد تعرض قرار گرفتهاند و در بین آنها ٩ زن دیگر به اتهام ضرب و شتم شدید و سرقت اموال از متهمان شکایت کردهاند. آنها نیز یک به یک پشت جایگاه ایستادند تا شرح حادثه رفته بر خود را یک بار دیگر بازگو کنند. در میان آنها مادری ٤٥ ساله وجود دارد که هر دو متهم از پسران او کوچکترند.
او همان زنی است که خالکوبی روی دست فرهاد را دید و شهادتش در بازجوییها به کمک کارآگاهان پلیس آمده بود. در حالی که دو ساعت پس از رسیدگی به پرونده، زنان شاکی از تعرض، تنها فرهاد را به عنوان متجاوز شناسایی کرده بودند، سرانجام نوبت به زنی ٢٧ساله رسید که شکایتش، پرده از جرم تعرض سعید برداشت.
دستان شاکی، جان نداشت. با اینکه با دو دست جایگاه را چسبیده بود اما ناگهان و درست وقتی که به تعرض سعید به خود رسید، پاهایش شل شد و روی زمین افتاد. دو زن دیگر زیر بغلش را گرفتند و روی صندلی نشاندند. صدا از فرهاد و سعید درنمیآمد. آنها این زن را یکم تیر امسال در خیابان سردار جنگل ربوده بودند. سعید همان کسی است که به او تعرض کرده. وقتی یک لیوان آب، دهان خشکیده شاکی را تر کرد، شرح حادثه در فضای دادگاه پیچید: «ساعت ١٧:٣٠ یکم تیر امسال در خیابان سردار جنگل سوار پراید متهمان شدم. داشتم با گوشیام حرف میزدم که سر اتوبان باکری شارژم تمام شد.
ناگهان فرهاد به سعید گفت بپر عقب. او خیلی من را زد طوری که تا سه هفته نمیتوانستم تکان بخورم. میگفت اگر به خواستهام عمل نکنی تو را به پنج نفر اجاره میدهم یا تا شب نگهت میدارم. مجبور شدم. هرچقدر در توانم بود مقاومت کردم اما دست آخر تسلیم شدم، سعید من را مورد آزار و اذیت قرار داد.»«تسلیم شدن در عین مقاومت» نقطه مشترک همه حرفهای زنان شاکی پرونده است؛ حرفی که در شکایت آخرین زن مورد آزار قرارگرفته نیز شنیده شد. او یک زن متاهل ٣٧ساله و دارای یک فرزند دختر است. متهمان در چهارراه طالقانی سوارش کرده و فرهاد به او تعرض کرده است.
او که بیماری قلبی دارد در شرح حادثه گفت: «دهم خرداد بود. داشتم به خانه برمیگشتم. آن روز برخلاف همیشه ماشینم را در پارکینگ گذاشتم. وقتی سوار پرایدشان شدم، فرهاد به عقب پرید و با مشت و لگد به جانم افتاد. پس از آن به من تعرض کرد.»سه ساعت پس از رسیدگی به پرونده و با ثبت شکایت هر ١٤ زن در صورتجلسه، نوبت به فرهاد رسید. او متهم است با همدستی سعید ١٥ زن را ربوده و پس از ضرب و شتم شدید، به پنج نفرشان تعرض کرده است. با این همه، او دفاع خود را با انکار جرم تعرض آغاز کرد: «من سرقتها و ضرب و شتمها را تا حدودی قبول دارم اما تجاوز را نه.» این حرف فرهاد، چشمهای شاکیان را گرد کرد. آنها در حالی که دستانشان را جلوی دهانشان گرفته بودند، سرهایشان را به سوی هم میجنباندند. زبانشان بند آمده بود اما فرهاد به انکار خود ادامه میداد: «شاکیها گفتهاند با قمه تهدیدشان کردهام اما اینطور نیست.
«من فقط یک چاقوی میوهخوری داشتم.»حرفهای متهم، پرونده را در مسیری جز رسیدگی به جزییات حادثه تعرض پیش نمیبرد. اتفاقی که باعث شد تا قاضی اصغرزاده، رییس دادگاه، جلسه رسیدگی به پرونده را غیرعلنی اعلام کند. هر دو متهم در جلسه دیروز اتهام تجاوز را انکار کردهاند با این حال قضات قرار است امروز (سهشنبه) براساس مدارک بهدستآمده از پزشکی قانونی، شکایت شاکیان، اعترافات متهمان در بازجوییها و سایر مدارک پلیسی حکم آنها را صادر کنند؛ حکمی که اگر جرم تعرض ثابت شود، چیزی جز طناب دار نخواهد بود.
انتهای پیام/