دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
08 دی 1399 - 00:45
یادداشت/ محمدكاظم انبارلویی؛

در منقبت شهید قاسم سلیمانی

محمدكاظم انبارلویی طی یادداشتی نوشت: شهید قاسم سلیمانی تجربه سیر و سلوک روحی، فكری و عملی خود را در وصیتنامه سیاسی – الهی خود به طور صریح و شفاف گفته است. او معتقد بود برای رسیدن به خدا و حقیقت هستی و برای رسیدن به وصال معشوق نیاز به پیر، راهنما و مرشد داریم.
کد خبر : 551996
12734981_262.jpg

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، محمدكاظم انبارلویی طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: خداوند رحمت كند مرحوم استادعلی اكبر پرورش را، این روزها سالگرد وفات و پركشیدن او به عالم ملكوت است. یك وقتی می‌فرمود: هر چیزی را كه می‌خواهید به دست آورید، جست‌وجو می‌كنید تا آن را به دست آورید‌، اما فقط خداست وقتی كه او را به دست آوردید، تازه برای یافتنش جست‌وجو را باید آغاز كنید. خداوند در جان شما و مهمان شماست. وقتی او را در جان خود یافتید، تازه از اینجا جست‌وجو در طلب معشوق آغاز می‌شود.


گفتم به كام وصلت خواهم رسید روزی 
گفتا كه نیک بنگر شاید رسیده باشی
فرمود: ما در جست‌وجوی خداوند به زیباترین زیبایی‌ها می‌رسیم.
دست از طلب ندارم تا كام دل برآید
یا تن رسد به جانان، یا جان ز تن برآید


شهدای مدافع حرم مظلوم‌ترین و در عین حال برجسته‌ترین و قیمتی‌ترین شهدای انقلاب اسلامی هستند. آن‌ها ویژگی خاصی دارند كه امتیاز آن‌ها را به شهدای قبل از انقلاب، جنگ تحمیلی و شهدای ترور برجسته‌تر می‌كند.


شهدایی كه سرد و گرم دنیا را چشیده بودند. از زن و فرزند بریده و از وطن خود هجرت كردند، از هر مقام و مرتبت و جاه و چرب و شیرین روزگار ما هجرت كردند و از تمایلات و وساوس نفسانی خود بارها عبور كرده بودند و در جست‌وجوی خداوند به درک زیبایی‌های هستی به درجه شهادت كه بالاترین درجه در پیشگاه خداوند متعال است،‌ رسیدند.


شهید حاج‌قاسم سلیمانی گل سرسبد شهدای مدافع حرم بود. او ۴۰ سال با پای پیاده در جاده جهاد و شهادت بی‌وقفه قدم زده بود. سربازی در هشت سال دفاع مقدس و حضور در میادین سهمگین نبرد با دشمن متجاوز خارجی او را اقناع نكرد. پس از دوران جنگ تحمیلی یک لحظه سلاح را بر زمین نگذاشت و در مبارزه با كفر،‌ شرک، نفاق و الحاد جهادی لحظه‌ای غفلت نداشت. او شهر به شهر، بیابان به بیابان،‌ صحرا به صحرا، در لبنان، عراق،‌ سوریه، افغانستان، یمن و… در خط تماس با دشمنان خدا در جست‌وجوی رضایت الهی، تنبیه و تنبه نفس خود بود. «فعل» و «قول» او شهادت می‌دهد در همه عرصه‌ها در جست‌وجوی خدا بود. او پای در راه سلسله انبیا و اولیای الهی گذاشته بود تا پیرو «جان جهان و خلقت» باشد.


او كوتا‌ه‌ترین مسیر برای رسیدن به حقیقت جهان را دفاع از مظلوم و دفاع از مظلوم محصور در میان قداره‌‌بندان و شرورترین و خونخوارترین قوم عصر ما یعنی داعش می‌دانست.


توشه اصلی او در این راه به گفته خودش «اشكی» خالصانه بود كه برای حسین(ع)، فاطمه(س) و اهل بیت مظلوم پیامبر اسلام(ص) می‌ریخت.


مجموعه عظیم حركت شهدای مدافع حرم به سرداری شهید قاسم سلیمانی حكایت از این راه بی‌پایان دارد. حكایت از مردان و زنانی دارد كه در ركاب ولایت از همه چیز گذشته‌اند تا رهرو  پاک حركت انبیا در تاریخ جهان باشند. این جماعت نشان دادند در  وفاداری به اسلام، نظام، انقلاب و  ولایت پای ثابت‌ نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند.


دشمن فقط به حذف آن‌ها می‌اندیشد، چون هیچ امیدی ندارد آن‌ها را از خیمه ولایت با «گفت‌وگو» و «مذاكره» بیرون كند.


یک خانه پُر ز مستان، مستان نو رسیدند
دیوانگان بندی، زنجیرها دریدند
جان‌های جمله مستان، دل‌های دل‌پرستان
ناگه قفس شكستند، چون مرغ برپریدند
مستان سبو شكستند، بر خُن بَها نشستند
یارب چه باده خوردند، یارب چه مُل چشیدند
من دی ز ره رسیدم قومی چنین بدیدم
من خویش را كشیدم، ایشان مرا كشیدند
آن را كه جان گزیند، بر آسمان نشیند
او را دگر كی بیند جز دیده‌ها كه دیدند


حاج‌قاسم در سیر و سلوک خود به كجا رسیده بود كه جز حق «نمی‌دید» و جز حق «نمی‌گفت.» او كه همیشه از دیده شدن پرهیز می‌كرد، كجا رفته بود كه در تشییع او، جهانی او را در پنج قاره به تماشا نشست.


او به كجا وصل بود كه در میدان «ناممكن‌ها» وارد می‌شد، همه چیز در راهبرد او قابل دسترسی و «ممكن» می‌شد.
جهان، او  را  نه یک استراتژیست نظامی، بلكه او را یک ابراستراتژیست سیاسی ، نظامی، اجتماعی و فرهنگی می‌داند و امروز مشغول مطالعه زوایای پنهان و آشكار اندیشه‌های او است.


شهید قاسم سلیمانی تجربه سیر و سلوک روحی، فكری و عملی خود را در وصیتنامه سیاسی – الهی خود به طور صریح و شفاف گفته است. او معتقد بود برای رسیدن به خدا و حقیقت هستی و برای رسیدن به وصال معشوق نیاز به پیر، راهنما و مرشد داریم.
قطع این مرحله بی همرهی خضر مكن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی
او امامین انقلاب را پیر و مرشد خود و «خضر راه» معرفی می‌كند. عاقبت‌به‌خیری در این مسیر را بدون تعریف نسبت «رهرو» با مقوله «ولایت فقیه» و «شخص ولی فقیه» نمی‌داند. او برای اثبات عقیده و باور خود سه بار قسم جلاله می‌خورد و عمق یقین خود را به شیفتگان زیبایی‌های واقعی جهان بازگو می‌كند.


بدن تكه‌تكه شده او به دست شقی‌ترین موجود روی زمین، شهادت می‌دهد او راست می‌گفت و در راه مجد و عظمت اسلام و ایران از همه چیز گذشته بود. آن بدن اربا اربای او و روح مجرد و پاک برخاسته از آن كه قیامت برپا كرد، سند حقانیت راه او است. این راه طی‌شدنی است.


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب