دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
30 آذر 1399 - 00:21
یادداشت/ محمدكاظم انبارلويی؛

بازخوانی مكتب سليمانی

چند سال است كه آمریكا و شركای اروپایی خود مدام از ظهوریک قدرت بلامنازع در منطقه و جهان یاد می‌كنند. تمام قدرت دشمن در دیپلماسی خارجی روی مهار این قدرت متمركز شده است.
کد خبر : 549756
محمد-کاظم-انبارلویی-610x400.jpg

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، محمدكاظم انبارلويی طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: رهبر معظم انقلاب در دیدار با خانواده شهید سلیمانی و اعضای ستاد بزرگداشت این شهید عزیز، از او به عنوان قهرمان ملی و قهرمان امت اسلام یاد كردند و فرمودند: «شهید سلیمانی تبلور ارزش‌های ایران و ایرانی است. شهادت او اسم رمز برانگیختگی و بسیج مقاومت در دنیای اسلام است». دشمن می‌داند كه شهید سلیمانی در پدیداری قدرت بلامنازع ملت ایران در منطقه و جهان تعیین‌كننده بوده است.



امروز قدرت معنایی ایران، تمام مرزهای جغرافیایی و فكری جهان را درهم نوردیده است. دشمن می‌گوید: ایران امروز بزرگ‌ترین قدرت غیرهسته‌ای جهان است. پشت این قدرت، اراده مجاهدانی وجود دارد كه در ساخت درونی و فكری آنان یک مكتب نیرومند و نورانی جلوه‌گری می‌كند و آنان را همتراز بزرگ‌ترین عارفان، عالمان و فیلسوفان جهان اسلام كرده است. آنان می‌گویند: سلاح، شرط لازم برای یک دفاع مؤمنانه است، اما كافی نیست. پشت سلاح‌هایی كه در ایران برای جنگ‌های نامتقارن ابداع شده ، دست افرادی چون شهید سلیمانی و شهید حججی روی ماشه قرار دارندكه امكان هر نبرد «پیشدستانه» و حتی «بازدارنده» را گرفته است.



آن‌ها می‌گویند: «مكانیزم ماشه» در ایران «به‌روز»، «به ساعت» و حتی «به لحظه» فعال است، لذا تصور یک نبرد «سخت» حتی در خواب، آن‌ها را آزار می‌دهد. برخلاف برخی كه می‌گویند: آرایش تهاجمی دشمن در منطقه وجود دارد، رصد هوشمندانه پژوهشكده‌های نظامی ایران و جهان می‌گوید؛ آن‌ها «آرایش دفاعی» دارند و در حال فرار از منطقه هستند.دشمن پدیدآورندگان این قدرت را هدف قرار داده است.


لذا شهدای هسته‌ای و فخری‌زاده‌ها  به عنوان دانشمندان و نام‌آوران این قدرت و نیز قاسم سلیمانی‌ها به عنوان حافظان و تضمین‌كنندگان قدرت ایران هدف قرار می‌گیرند. دشمن به سیاسیون كشور امید دارد که در قالب «گفت‌وگو» و «مذاكرات» تودرتو در مهار این قدرت بدون این كه كمترین امتیازی بدهد، موفق شود. توافق خسارت‌بار «برجام» محصول این تلاش فریبكارانه است كه از درون آن جز «تحقیر»، «تهدید»، «ترور» و «تحریم» بیشتر ملت ایران چیزی بیرون نیامد.


در حالی كه ژنرال‌های پنتاگون و اصحاب ناتو از ترس قدرت ملت ایران چون بید می‌لرزند، برخی از سیاسیون ایران كه مظهر «بلاهت سیاسی» هستند، خطر جنگ را از سوی دشمن به عنوان «ضرورت» مذاكره برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود مطرح می‌كنند. اكنون نام «شهید قاسم سلیمانی» كه قهرمان ملی و قهرمان امت اسلام است، پس از گذشت یک‌سال همچنان  مثل نوری در سپهر سیاست ایران و جهان می‌درخشد، تمركز پژوهشكده‌های سیاسی و دانشگاه‌های نظامی جهان در مورد نحوه شكل‌گیری «قدرت» بلامنازع نظامی ایران و پدیدآورندگان این قدرت روی شخصیت شهید سلیمانی به عنوان اسم رمز اصلی این قدرت است.


شخصیتی كه بیش از ۴۰ سال بود در كوران جنگ هشت‌ساله و سپس در نبردهای خط مقدم مقاومت علیه رژیم اشغالگر قدس و سپس در عراق و سوریه در نبرد با داعش شكل گرفت. آثار شگفت‌انگیز شهادت او در ایران و عراق و سرتاسر خطوط مقاومت و سپس در پنج قاره جهان به صورت اجتماعات كم‌نظیر بشری رخ‌نمایی كرد. ناظران جهان در حیرت هستند او چگونه با دست خالی كار را در جوانی از فرماندهی یک لشكر شروع كرد و در نهایت در سپاه قدس در مقام فرماندهی ده‌ها لشكر جان‌بركف در برابر شرورترین انسان‌های معاصر ایستاد و پیروز شد.



ابعاد فكری و شخصیتی شهید سلیمانی برای ملت ما و جهان ناشناخته است. باید به درون «ذهن» او راه یافت و نقبی به درون «قلب» او زد و ببینیم در آنجا چه می‌گذرد؟ او در وصیتنامه سیاسی، الهی و نظامی خود این راهیابی را آسان كرده است. لذا با بازخوانی وصیتنامه او می‌شود گوشه‌ای از پرده را بالا زد و «جهان اندیشه» و «اندیشه جهانی» او را دید. شهیدسلیمانی به حسب روایت وصیتنامه خود پیامبران الهی، ائمه معصومین(ع) و امامین انقلاب را یک سلسله الهی در تاریخ بشر می‌داند و از آن‌ها به عنوان «جان جهان و خلقت» یاد می‌كند. او تصریح می‌كند که افتخار سربازی در ركاب این سلسله را دارد.


او مسیر فاطمه اطهر(س) و فرزندان وی در تاریخ بشر را یک‌مسیر الهی و نجات‌بخش معرفی می‌كند و فرهنگی كه اهل‌بیت پیامبر در سایه تمسک به قرآن كریم پدید آوردند را «عطر حقیقی اسلام» می‌داند. او در جست‌وجوی «معنویت»، «نور» و «آرامش» بود كه در این جست‌وجو برای یک درک تاریخی، به سلسله انبیا و اولیای الهی رسید.


او می‌گوید: توشه اصلی من در این راه «اشک» بر حسین فاطمه و اهل بیت پیامبر(ص)، «دفاع» از مظلوم و فقیر و «دو دستی» بود كه همواره به سمت خدا دراز كردم و از دو پایم برای رسیدن به‌اهداف پیامبران الهی در شهر به شهر، صحرا به صحرا و بیابان به بیابان طی طریق كردم. او در این سلوک روحی به گوهر تابناک «ولایت» رسیده بود و در جای‌جای وصیتنامه خود خطاب به ملت ایران، همرزمان و مجاهدان فی‌سبیل‌الله، ملت‌های جهان، علما و مراجع عالیقدر، سیاسیون كشور دفاع مؤمنانه از «ولایت فقیه» و «شخص ولی فقیه» را تنها شرط «عاقبت ‌به‌خیری»،  «نجات كشور» و «نجات بشریت» معرفی می‌كند. او جمهوری اسلامی را مرز اسلام و تشیع، ایران را قرارگاه حسین‌بن‌علی(ع) معرفی و تصریح می‌كند «جمهوری اسلامی حرم است. اگر این حرم بماند، دیگر حرم‌ها می‌ماند. اگر این حرم نماند، «حرم ابراهیمی» و «حرم محمدی»(ص) هم نمی‌ماند». او تصریح می‌كند: اساس دشمنی آمریكا با جمهوری اسلامی آتش زدن این خیمه است. بعد سه بار قسم جلاله می‌‌خورد و می‌گوید: «اگر این خیمه آسیب ببیند، قرآن آسیب می‌بیند، بیت‌الله‌الحرام و مدینه رسول‌الله، نجف، كربلا، كاظمین، سامرا و مشهد آسیب خواهد دید». این حرف را یک پژوهشگر حوزه دین نمی‌زند.


این را یک «كهنه سرباز» عملیات‌های والفجر ۸، طریق‌القدس، فتح‌المبین، بیت‌المقدس و… می‌گوید كه از زمین و آسمان آن عملیات‌ها بمب، گلوله، خمپاره و موشک می‌بارید، او سر و تن و قلب خود را تنها به خدا می‌سپرد و از وجب به وجب ایران اسلامی و کیان‌اسلام دفاع كرده است. دفاع از «ولایت» ارزش و جایگاه «ولایت فقیه» و حمایت از شخص ولی فقیه، دستاورد نظری و عملی كسی است كه در جنگ ۳۳روزه در خط مقدم نبرد با صهیونیست‌هاو در نبردهای بی‌امان با پلیدترین و خونخوارترین جماعت، در سرنگونی حكومت داعش در عراق و سوریه حضور داشت و در خط مقدم، عملیات‌ها را فرماندهی كرده و خون دل خورده و در نبرد با قارون‌های منطقه از «انصارالله» یمن نیز در میدان حمایت كرده است.


او از یک برج دیده‌بانی با ملت ایران، ملت‌های منطقه، مردم جهان و نخبگان دنیا سخن گفته است  نه از یک اتاق فكر «دین‌پژوهی» لذا در تشییع پیكر پاک او همه آمده بودند تا بگویند ما حاضریم سخن تو را بشنویم و پای مكتب تو سینه بزنیم. چشم‌های اشكبار مردم در تشییع او نشان از درک گفتمان شهید سلیمانی دارد كه رهبری معظم انقلاب از آن به عنوان یک «مكتب» یاد كردند. دال مركزی گفتمان شهید قاسم سلیمانی، ولایت فقیه و شخص ولی فقیه است.


دال‌های پیرامونی آن انقلاب اسلامی، نظام اسلامی و جمهوری اسلامی است. ما در برابر یک‌مكتب تمام‌عیار و یک منظومه «فكری» و حتی منظومه «عملی» قرار داریم. در این مكتب «فعل سلیمانی» بیش از «قول سلیمانی» دیده می‌شود و جاذبه و سراین مكتب در همین حقیقت نهفته است. او در كسوت یک قهرمان ملی و یک پهلوان امت اسلام و یک مجاهد فی‌سبیل‌الله به این دستاوردهای علمی و تئوریک در باب «ولایت فقیه» رسیده است.


او ۴۰ سال بود كه می‌خواست مجاهدت‌هایش پنهان بماند، اما خدا خواست او را چون خورشیدی تابان در سپهر اندیشه سیاسی ایران و جهان ظاهر كند و او به این خواست خدا رضایت داد، والا اصلا اهل ظاهر شدن و پدیداری نبود. یاران او و پیشكسوتان جهاد و شهادت باید بیایند از ابعاد روحی، معنوی و فكری او در كوران مبارزات در دفاع مقدس و دفاع از حرم در بیرون از مرزهای ایران بگویند و این مشعل فروزان رهایی و پرچم آزادی و آزادگی در جهان را همچنان در اهتزاز نگه دارند.


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب