دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
29 مهر 1399 - 12:13

پیک‌نیک شهروندان ایرانی در نقطه صفر مرزی برای دیدن جنگ/ برخی با چیپس و کتری آمدند!

مشاهدات 2 عکاس که از صبح تا شب در لب‌مرز، تصاویر عجیبی از حضور تعدادی شهروند ایرانی برای تماشای جنگ قره‌باغ ثبت کردند.
کد خبر : 524497
d3027e51-1c91-4d0a-a553-372ee58df290.jpg

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، خانواده‌هایی بودند که به محض رسیدن به لب مرز مشترک کشورمان با آذربایجان ‌و‌ارمنستان، پیک‌نیک‌ و کتری‌شان را از صندوق عقب خودرو در می‌آوردند، حصیر می‌انداختند، مشغول تماشای جنگ می‌شدند و برای خودشان چایی می‌گذاشتند تا دم بکشد! بعضی‌ها هم بودند که چند نفری دور هم جمع شده و سخت مشغول تحلیل جنگ و شیوه نظامی دو طرف بودند. این‌که فلان کشور نسبت به دیروز چقدر پیشرفت داشته، شانسی بوده یا برنامه‌ریزی شده، بهتر است که جنگ را چطور پیش ببرد و ... .


این‌ها گوشه‌ای از مشاهدات «رامین بشرویه»، عکاسی است که چند روز پیش برای تهیه گزارش‌تصویری، خودش را به ارتفاعات اصلاندوز، خداآفرین و دیگر مناطق واقع شده در این مسیر مرزی رسانده است. همان‌طور که می دانید، این روزها مناطق جنگی میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان در منطقه «قره باغ» به شدت در زیر آتش توپخانه‌ای نیروهای نظامی دو کشور قرار دارد. بخش‌هایی از این منطقه با ایران هم‌مرز است.


جنگ دو کشور با استفاده از تانک، توپ، بالگرد، پهپاد و دیگر ادوات جنگی از ۶ مهرماه آغاز شده و همچنان تداوم دارد. بخش‌هایی از جنگ و درگیری در قره‌باغ با چشم غیرمسلح در این سوی رودخانه ارس در خاک ایران قابل مشاهده است. همین موضوع سبب شده که عده‌ای از ایرانیان فارغ از احساس شان درباره بعضی مردم آذربایجان که فامیل آن ها هستند و دل نگرانی هایی که در این زمینه وجود دارد، همه روزه برای دیدن جنگ و آتش سوزی و گلوله باران، خود را به روستاهای واقع در این مناطق مرزی برسانند و بی‌توجه به خطرِ اصابت راکت و گلوله به خود، به تماشای جنگ بنشینند!



این درحالی است که از زمان آغاز مجدد جنگ در این منطقه، برخی از اراضی زراعی و مراتع در خاک ایران هدف اصابت خمپاره و راکت قرار گرفته است اما حضور افراد و تماشاچیان جنگ و گلوله باران در ارتفاعات اصلاندوز، خداآفرین و دیگر مناطق واقع شده در این مسیر مرزی بدون توجه به هشدارهای مرزداران ایرانی روز به روز بیشتر می‌شود. به همین بهانه و در پرونده امروز زندگی‌سلام به سراغ دو عکاسی رفتیم که در چند روز اخیر در این مناطق حاضر شده و تصاویری از حضور مردم برای تماشای جنگ ثبت کرده‌اند که در سایت‌های خبرگزاری صداوسیما و ایسنا منتشر شده است.


تحلیل تاکتیک های نظامی روی تپه ها!

«رامین بشرویه» از افرادی می‌گوید که ساعت‌ها به تماشا و حتی تحلیل شیوه نظامی 2 کشور می‌پرداختند

 عکاسی که در جشنواره منطقه‌ای مطبوعات و خبرگزاری‌های کشور، چندین بار موفق به کسب رتبه‌های برتر شده درباره حضورش از ساعت 9 صبح تا 8 شب در مناطق مرزی می‌گوید: «چیزی که من آن‌جا دیدم، بیشتر حس کنجکاوی بود. من فکر می‌کنم چون فرهنگ‌سازی در این زمینه صورت نگرفته، شاهد حضور مردم در این مناطق هستیم. مثلا وقتی که من آن‌جا بودم، یک راکت در همان حوالی منفجر شد و تا حدود 50 یا 60 کیلومتر صدا و حتی نور و دودی که از آن بلند شد، رسید بنابراین توجه‌ها را به خودش جلب می‌کرد.




این منطقه‌ای هم که ما رفته بودیم، پرجمعیت بود. روستاهای پراکنده‌ای در مرز مشترک ایران و آذربایجان وجود دارد که محل تردد هم هست. یعنی جاده اصلی رفت‌و‌آمد به استان آذربایجان‌شرقی و اردبیل از کنار همین رود ارس می‌گذرد. بنابراین و بعضی اوقات، ناخودآگاه این رغبت به وجود می‌آید که افراد توقف کنند و برای لحظاتی شاهد این ماجرا باشند.»


مردم از استان‌های دیگر هم برای تماشا آمده بودند

 «بشرویه» درباره افرادی که برای تماشای جنگ به این منطقه آمده بودند که بنا بر عکس‌هایش ،تعدادشان کم هم نیست، می گوید: «جان همه انسان‌ها برای خودشان مهم است اما این اتفاق جنگ و گلوله باران آن‌قدر جذاب است که فرد در لحظه تصورش را هم نمی‌کند که ممکن است یک راکت شلیک و کنار او منفجر شود. البته این را هم بگویم که بیشتر افراد درنهایت یک تا دو ساعت برای تماشای جنگ می‌نشستند و بعدش چون برای‌شان طبیعی می شد، می‌رفتند. در ضمن من، خودروهایی با شماره پلاک استان‌های دیگر همچون تهران، اردبیل، گیلان و ...را هم دیدم که به این‌جا آمده بودند.»



بعضی‌ها با چیپس و کتری می‌آمدند!

 این عکاس از مردمی هم می‌گوید که ظاهرا این منطقه را به تماشاخانه تبدیل کرده‌اند: «خانواده‌هایی بودند که به محض رسیدن، پیک نیک را از صندوق عقب خودرو درمی‌آورند، حصیر می‌انداختند و برای خودشان چایی می‌گذاشتند. خانواده دیگری را دیدم که دو تا پلاستیک پر از چیپس و پفک خریده بودند تا در زمان تماشای جنگ ، دورهمی میل کنند. این‌ها بودند. یک عده هم بودند که برای خودشان و اطرافیان، جنگ و شیوه نظامی دو کشور را تحلیل می‌کردند مثلا می‌گفتند که الان باید فلان کشور، فلان کار را بکند تا حساب کار دست طرف مقابل بیاید و ... . هرچه که بود، عده‌ای از ایرانیان همه روزه برای دیدن جنگ و آتش‌سوزی و گلوله باران خود را به روستاهای واقع در این مناطق مرزی می‌رسانند و بی‌توجه به خطرات اصابت راکت و گلوله به خود، این محل را به تماشاخانه‌ تبدیل کرده‌اند.»


مردم بعد از تذکر مرزبانی، می‌رفتند چند قدم آن‌طرف‌تر!

 این عکاس درباره واکنش‌ها به تذکر نیروهای مرزبانی به مردم مبنی بر این که تماشایشان ممکن است برایشان خطر جانی داشته باشد، می‌گوید: «انصافا مرزبانی خیلی به مردم تذکر می‌داد که این جا خطرناک است و توقف نکنید. متر به متر با موتورها و خودروهای شاسی بلند مرزبانی، گشت می‌دادند اما بعضی مردم بعد از تذکر آن‌ها می‌رفتند چند متر آن طرف‌تر یا از این طرف جاده می‌رفتند سمت دیگر. البته این را هم توجه داشته باشید که این فضا، کاملا مشرف به منطقه درگیری‌هاست، یک مسیر 60 یا 70 کیلومتری وجود دارد که شما هرکجایش اراده کنید، می‌توانید کنار جاده توقف کنید و خودتان را به یک بلندی برسانید، سپس شاهد توپ و تانک‌هایی باشید که مشغول درگیری نظامی هستند. از این هم غافل نشوید که بعضی از مردم این منطقه، با مردم آذربایجان فامیل هستند. مثلا پسرعمویشان آن طرف است و ... . همین مسئله باعث می‌شود که عده‌ای با دقت می‌آیند و جنگ را زیر نظر می‌گیرند. پیشرفت‌ها و نوع توقف جنگ به خاطر دوستان و آشنایانی که آن طرف مرز دارند، برای‌شان مهم است و پیگیر این قضایا می‌شوند.»



سرباز ارمنستانی که پودر شد!

 «بشرویه» نظرش درباره تماشای جنگ با حضور زنان و بچه‌ها را هم این‌طور بیان می‌کند: «بدون شک انفجارهای شدید در این منطقه، باعث ترس بچه‌هایی خواهد شد که از نزدیک شاهد ماجرا هستند. در این مدتی که من بودم، یک هواپیمای آذربایجانی را ارمنستانی‌ها منهدم کردند و چند پهپاد هم بود که دو طرف با تیراندازی روی هوا منفجر می‌کردند و این‌ها به راحتی دیده می‌شد. وقتی داشتم عکاسی می‌کردم، چند نفری که جلوی من نشسته بودند، داشتند برای دوستان‌شان تعریف می‌کردند که دیروز، در فاصله بسیار نزدیک با همین منطقه یک سرباز ارمنستانی ایستاده بوده که در یک لحظه با تیراندازی، چنان منفجرش کرده‌اند که بعدش هیچ اثری از آن سرباز روی زمین به جا نمانده بوده و پودر شده است.»


دیدن جنگی واقعی!


روایت‌های جالب «سعید قاسمی» که خودش متولد روستایی از منطقه خداآفرین است از دلایل مردم برای تماشای جنگ «قره‌باغ»

 «سعید قاسمی»، متولد سال 56 در روستای اسکانلو منطقه خداآفرین است که سال گذشته مدال طلای فیاب(فدراسیون بین المللی هنر عکاسی) را از جشنواره بین المللی قرقیزستان از آن خود کرده است. او با این مقدمه که «خداآفرین» در شمال شرقی استان آذربایجان شرقی بین رشته کوه‌های جنگلی قره‌داغ و رشته کوه‌های قفقاز واقع شده و از شمال به جمهوری آذربایجان و ارمنستان محدود می‌شود، می گوید: «رفتن به منطقه‌ای که من از آن عکاسی کردم، سخت بود.


منطقه کوهستانی بود و افراد بر خلاف بعضی قسمت‌های دیگر مرز که با خودرو می‌توان تا نزدیک ارتفاعات رفت، نمی‌توانستند به راحتی به این‌جا بیایند اما وقتی ساعت 10 صبح به ارتفاعات رسیدم، روی کوه‌ها چند نفری را دیدم که قبل از من آن‌جا بودند! پرسیدم که شما از چه زمانی آمدید، گفتند از ساعت 7 صبح این‌جاییم. با این حال، تعداد مردمی که خودشان را به بالای کوه برای تماشای جنگ رسانده بودند و بعد از من آمدند، کم نبود. من از یک صبح تا شب در این منطقه بودم.»


به جای دیدن فیلم جنگی به این‌جا آمدم!

 این عکاس درباره مردمی که روی کوه‌ها برای تماشای جنگ می‌نشینند، می گوید: «در این قسمت که تقریبا 200 متر با رود ارس فاصله دارد، اتفاقات جنگ با جزئیات دیده می‌شود مثلا زمانی که طرفین به صورت رگباری تیراندازی می‌کنند، همه مردم سرجایشان میخکوب می‌شوند! از جوانی پرسیدم که چرا برای تماشای جنگ آمدی این‌جا، جواب جالبی داد و گفت: «به جای دیدن فیلم جنگی، آمدم این‌جا تا به صورت واقعی، یک فیلم جنگی ببینم!». مردم دیگری هم بودند که چند نفری و حتی تنها، روی کوه نشسته بودند و پایین دره را که محل درگیری و آتش دو طرف بود، تماشا می‌کردند.»


ناهارمان همین تماشای جنگ است!

 «وقت ناهار که شد به چند نفری که از صبح آمده بودند و فقط فلاسک چایی و چند بسته تنقلات همراه‌شان بود، گفتم برای ناهار برنمی‌گردید به خانه؟ گفتند که ناهارمان همین تماشای جنگ است و تا ساعت 6 هم همان‌جا بودند!» قاسمی با این مقدمه می‌افزاید: «راستش را بخواهید بعضی مردم از دیدن این ماجراها کیف می‌کردند. افرادی بودند که با خانواده از صبح آمده بودند، با زن و بچه، فقط برای تماشای تیراندازی و تانک‌ها و آتش جنگ. خودشان می‌گفتند برای سرگرم شدن آمدیم. مرزبانی هم در این منطقه محدود بود و بالای کوه نمی‌آمدند. هرچند تماشای جنگ از این قسمت، خطرناک بود، خیلی هم خطرناک بود اما مردم نشسته بودند».



قاسمی درباره رفتارهای مردم در بالای کوه و این‌که آیا فقط تماشاگر بوده‌اند یا نه، با بیان این که مردم حس مثبتی به آذربایجانی ها داشتند ،

می افزاید :«به طور کلی، مردم دوست داشتند تا ببینند نیروهای هر دو طرف چقدر پیشروی می‌کنند. ظاهرا از خمپاره و تیراندازی هم نمی‌ترسیدند. بعضی ها هم خانوادگی آمده بودند، با زن و بچه. این‌طور نبود که فقط مردها حضور داشته باشند. بچه‌ها هم شاید دقایق اول حضورشان از صداهای بلند و ... می‌ترسیدند اما بعدش کم کم خوششان می‌آمد.»

 


تخلیه هیجانی

به شیوه اشتباهی

نگاهی روان‌شناسانه به دلایل و البته آسیب‌های تماشای جنگ به صورت خانوادگی که نباید عادی تلقی شود

عطیه تقوی‌بجنوردی | روان شناس

 شاید چنین سوالاتی بعد از دیدن تصاویرحضور هموطنانمان برای تماشای جنگ قره باغ در ذهن شکل بگیرد: جنگ و مصیبت تماشا دارد؟ این آدم‌ها به فکر جان خودشان هم نیستند؟ چطور احساس خطر نمی‌کنند؟ فارغ از خطرات بالقوه‌ این مسئله برای جان مجاوران محل حادثه، در این مطلب گریزی به آسیب‌شناسی این قبیل واکنش‌ها و رفتارها(تماشای حوادث) از منظر روان شناسی می‌زنیم.


ناآشنایی با مهارت مسئولیت‌پذیری

 متاسفانه تجربه چندین‌باره حوادث طبیعی و غیرطبیعی (مانند آتش‌سوزی، زلزله و ...) در کشورمان نشان داده‌است که ما با اختلالی جدی در نوع رفتار و واکنش به حوادث در جامعه‌مان مواجه هستیم که نه تنها چشم‌پوشی از آن هیچ مشکلی را حل نمی‌کند بلکه زمینه‌ساز و تسریع کننده واکنش‌های نامناسب دیگر در برابر حوادث آینده می‌شود. در فرایند اجتماعی شدن(سنین15تا16سالگی) نقش مدارس، رسانه‌‌‌‌‌‌ها و گروه همسالان بسیار بالاست به طوری‌که نوع و شدت حساسیت به کنش‌های جمعی بر اساس تقلید و درونی‌سازی آموخته‌های افراد از این کانال‌ها صورت می‌گیرد.


در بیشتر مدارس ما، امکانی برای آموزش مهارت‌های اجتماعی مانند مهارت‌های ارتباطی، درک همدلانه افراد، مسئولیت‌پذیری و ... به صورت ویژه فراهم نشده ‌است، این موارد به‌مرور جامعه‌ای را شکل می‌دهند که افرادش تحت عوامل اجتماعی شدن ذکر شده، درست اجتماعی نمی‌شوند. در واقع نبود آموزش صحیح در روند اجتماعی شدن باعث می‌شود کنش‌های جمعی ما دچار نابهنجاری‌های اساسی شود چراکه افراد بر اثر نقص در جامعه‌پذیری نه تنها به سرنوشت خود فکر نمی‌کنند که سرنوشت دیگران را هم به خطر می‌اندازند. نمونه‌ بارز آن نوع رانندگی و رابطه آن با مسئولیت‌پذیری فردی و اجتماعی است.


هیجان را نباید سرکوب کرد اما...

 هیجان‌ها به خودی خود پدیده مضری نیستند. هیجانات ارزش انطباقی دارند و طی سالیان به بقای انسان‌ها کمک کرده‌اند. به عنوان مثال اگر ما موقع خطر، ترس و اضطراب را تجربه نکنیم در دیگر موقعیت‌های خطرناک نمی‌توانیم عکس‌العمل مناسب نشان دهیم و به خودمان آسیب می‌زنیم. بنابراین ما نیاز داریم خشم سالم، غم سالم، ماجراجویی سالم و به طور کلی هیجان را به صورت سالم تجربه کنیم. هیجان را نباید سرکوب یا کنترل کرد بلکه باید مدیریت کرد. در واقع وقتی هیجانی محدود شود، به صورت رفتار ناسالم خود را نشان می‌دهد و مدیریت هیجان یعنی مسئولیت‌پذیری درباره خود و دیگران.


اختلال استرس پس از سانحه را جدی بگیرید

 در زندگی روزمره، هر فردی ممکن است با حوادث طاقت فرسا، ترسناک و خارج از کنترل روبه‌رو شود. معمولا هم مردم بعد از مدتی بدون هیچ کمکی با آن کنار می‌آیند. اگرچه در بعضی افراد ،تجربیات تلخ واکنشی را ایجاد می‌کند که ممکن است برای ماه‌ها یا سال‌ها طول بکشد. این واکنش را اختلال استرسی پس از حادثه یا اختصارا (PTSD)می‌نامیم. اختلالی که می‌تواند بعد از یک تاخیر چندهفته‌‍‌ای یا چندماهه شروع شود.


تماشای یک حادثه طبیعی یا غیرطبیعی مثل جنگ و کشتار و بمباران ممکن است در حافظه تصویری مشاهده‌گران(به ویژه کودکان و افرادی که بدون آگاهی نظاره‌گر هستند) ثبت شود و بعدها به صورت فلاش بک در طی روز یا کابوس در خواب بروز و ظهور پیدا کند. «در حالت آماده باش بودن» هم از عواقب این اختلال است به این معنی که این افراد همیشه منتظر خطری احتمالی هستند و معمولا به سختی به خواب می‌روند. بنابراین تماشای جنگ به هیچ وجه توصیه نمی‌شود.


منبع: روزنامه خراسان


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب