دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
اختران سپهر فرهنگ و تمدن اسلام و ایران

16 شهریور - ابن اَبی العَوجاء// منشوری

/
کد خبر : 512134

 


عبدالکریم بن نُویَره ذُهَلی، معروف به «ابن ابی العوجاء»، زندیق معروف و آشنا به کلام در سده دوم هجری قمری است.


از تاریخ ولادت و زندگانی وی اطلاع چندانی نداریم. همین اندازه در منابع آمده است که وی به خاندان معتبری تعلق داشت و دایی مَعْن بن زائده شیبایی بود. معن بن زائده در دستگاه خلافت عباسی دارای نفوذ و قدرت بود و در پیروزی منصور بر راوندیّه سهم بزرگی داشت.


ابن ابی العَوجاء نخست در بصره می‌زیست و از شاگردان حسن بصری بود. گفته‌اند به سبب بی‌ثباتی عقاید حسن بصری در باب جبر و اختیار از وی جدا شد. ابن ابی العوجا با بزرگان معتزله همچون عَمرو بن عبید و واصل بن عطا و با شاعرانی که در اعتقاد دینی آنان تردید بود حشر و نشر داشت. وی را از بصره بیرون کردند و در نتیجه به کوفه رفت تا در آنجا زندگی کند؛ ولی در آنجا نیز ابوجعفر محمد بن سلیمان والی کوفه، او را دستگیر کرد. ابن ابی العوجاء چون به نفوذ و قدرت شفیعان خود اطمینان داشت، به ابوجعفر پیام فرستاد که در ازای 100 هزار درهم سه روز به او مهلت بدهد تا فرمان مجدد خلیفه برسد؛ ولی مؤثر نیفتاد و او را در 155ق بی‌درنگ به قتل رساندند.


وقتی منصور خلیفه عباسی از کشته شدن ابن ابی العوجاء باخبر شد، خشمگین شد و محمد بن سلیمان، عامل قتل، را برکنار کرد و به جای او عمرو بن زُهَیر را به ولایت کوفه برگزید.


بسیاری از مورخان و متکلمان او را بدعت‌گذاری خطرناک توصیف کرده‌اند؛ از آن جمله از قولِ خودِ او نقل کرده‌اند که احادیث بسیاری جعل کرده، تقویم را تغییر داده و با پرسیدن سؤالات ماهرانه در باب عذاب انسان و عدل الهی مایه انتشار عقاید مانوی شده است.


ابن اثر در وقایع سال 155ق نوشته است: «چون یقین کرد که او را خواهند کشت، گفت «هر کار می‌خواهید بکنید که من کارِ خود را کرده‌ام؛ زیرا 4 هزار حدیث ساخته‌ام که در آنها حرام را حلال و حلال را حرام کرده‌ام و هم به خدا سوگند که روز صیام، شما را به افطار و روز افطار، شما را به روزه گرفتن واداشته‌ام».


بیرونی او را در زمره مانویان هشمرده است. بغدادی و اسفراینی نیز به این نکته اشاره دارند. مسعودی نیز تألیف کتبی را در تأیید دین مانوی به وی نسبت می‌دهد و ابن ندیم هم او را متظاهر به اسلام می‌شمارد. ابن ابی العوجاء، دهری‌مذهب بود و به دین و خدا و آخرت ایمان نداشت؛ به این‌گونه افراد در آن عهد «زندیق» می‌گفتند. همین عقاید او از عواملی بود که باعث دستگیری و مرگ وی شد.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب