قتل باجناق به دلیل سوءظن
وقتی مأموران با این شکایت روبهرو شدند پویا را بازداشت و خودروی او را بازرسی کردند. آنها در ماشین پویا سلاحی را پیدا کردند و او را درباره این سلاح موردپرسش قرار دادند، هرچند پویا حاضر به اعتراف نبود و میگفت سلاح را فقط برای تهدید تهیه کرده است اما وقتی مأموران فهمیدند چند روز قبل از دستگیرشدن این مرد، باجناقش گم شده به او مشکوک شدند. پویا بعد از چند روز بازجویی سرانجام لب به اعتراف گشود و گفت: «من نسبت به باجناقم کوروش مشکوک بودم بههمینخاطر هم او را به قتل رساندم. اطمینان داشتم او به همسرم نظر دارد و برای اینکه حقش را کف دستش بگذارم به شهرمرزی که زادگاهم بود رفتم، سلاحی تهیه کردم و برگشتم بعد کوروش را به جایی خلوت کشاندم و با شلیک چند گلوله او را به قتل رساندم و جسدش را در بیابان دفن کردم».
تحقیقات پلیس نشان داد بعد از گمشدن کوروش از سوی خانوادهاش پروندهای در دادسرا تشکیل و آنها خواستار مشخصشدن سرنوشت او شده بودند اما به پویا مشکوک نبودند و در شکایت خود اصلا از وی نامی نبرده بودند. همسر کوروش به مأموران گفت: «ما اصلا فکر نمیکردیم کوروش به دست پویا کشته شده باشد. چون آنها در ظاهر رابطه خوبی با هم داشتند. در سالهایی که پویا داماد خانواده ما شده بود دوستی عمیقی با شوهر من داشت و مرتب با هم بیرون میرفتند و خواهرم هم به خانه من میآمد. وقتی به پویا گفتم کوروش گم شده است، گفت هرکاری میکند تا او را پیدا کنیم من واقعا نمیدانم او چرا این کار را کرده است ضمن اینکه شوهرم به خواهر من مثل خواهر خودش نگاه میکرد و اصلا گفتههای متهم درست نیست».
همسر پویا هم اظهارات خواهرش را تأیید کرد و گفت: «چون ما از شهرستان به تهران آمده بودیم و کسی را نداشتیم، پویا خودش رفتوآمد من به خانه خواهرم موافقت کرد حتی بعضی روزها خودش مرا به خانه خواهرم میبرد و شب موقع برگشتن مرا هم به خانه میآورد من و شوهرخواهرم هیچ رابطهای با هم نداشتیم و او مثل برادر من بود، کوروش واقعا آدم خوبی بود من نمیدانم چرا پویا با او چنین رفتاری کرده است».
پویا که مدرکی درباره رابطه همسر و باجناقش نداشت در اعترافاتش گفت: «من از نگاههایی که کوروش به همسرم میکرد فهمیده بودم رابطهای بین آنهاست اوایل به خاطر اینکه زنم تنها بود او را به خانه خواهرش میبردم بعد از مدتی متوجه شدم وقتی که حتی یک روز به خانه خواهرش نمیرود کوروش سراغ او را میگیرد و فهمیدم رابطهای بین آنهاست چند بار موضوع را به همسرم گفتم اما انکار کرد و گفت اگر میخواهی، من به خانه آنها نمیروم اما من اینطور نمیخواستم. به همسرم اجازه دادم به خانه کوروش برود بعضی وقتها متوجه میشدم کوروش سر ظهر به خانهاش رفته؛ یعنی در زمانی که نیازی نبود خانه باشد. من میفهمیدم موضوع چیست او به خاطر زن من میرفت. درنهایت تصمیم گرفتم او را بکشم. به شهرمان رفتم و از آنجا اسلحهای خریداری کردم و به خانهام برگشتم کوروش را به بهانه اینکه کاری واجب دارم و میخواهم با او صحبت کنم به بیابان کشاندم و آنجا به او گفتم نباید به اعتماد من خیانت میکرد. هرچند کوروش میگفت این کار را نکرده است و اصلا کاری به کار زن من نداشته اما من مطمئن بودم که اینطور بود به همین خاطر هم به او چند بار شلیک و بعد هم همانجا دفنش کردم و برگشتم. چون در ظاهر با هم درگیری نداشتیم، مطمئن بودم که مأموران به من شک نمیکنند و خواهرزنم هم مشکوک نمیشود. چند روز بعد در جریان یک درگیری لفظی فردی را تهدید کردم که همین باعث شد بازداشت شوم». پرونده بعد از پایان تحقیقات و صدور کیفرخواست علیه متهم برای رسیدگی به شعبه هشت دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم بهزودی پای میز محاکمه میرود.
انتهای پیام/