دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
11 ارديبهشت 1399 - 13:49
فرهنگ علیه استبداد؛

شیوه‌های مبارزاتی فرهنگیان علیه رژیم پهلوی

فرهنگیان که الگوهایی چون استاد شهید مطهری و دکتر شریعتی داشتند، به خاطر ارتباط بی‌واسطه با نوجوانان مستعد، با روشنگری، کلاس درس را به محیطی برای پرورش مبارزان آینده بدل کردند.
کد خبر : 486699
images.jpg

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، مهدی رمضانی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشتبا آغاز مبارزه علنی علیه رژیم محمدرضاشاه، معلمان نیز همچون دیگر اقشار جامعه به خاطر دارا بودن اندیشه سیاسی و باورهای اعتقادی، نقش ویژه‌ای در فرآیند نهضت و انتقال پیام انقلاب ایفا کردند. آنها که منادی‌ بیداری جامعه بودند، به شیوه‌های مختلف در مسیر مبارزه سهیم شدند. این قشر ضمن حضور در تظاهرات و راهپیمایی‌های ضد رژیم، با اعتصابات عمومی اعتراض خود را علیه سلطه پهلوی به نمایش می‌گذاشتند؛ فرهنگیان که الگوهایی چون استاد شهید مطهری و دکتر شریعتی داشتند، به خاطر ارتباط بی‌واسطه با نوجوانان مستعد، با روشنگری، کلاس درس را به محیطی برای پرورش مبارزان آینده بدل کردند.


 


1- روشنگری در کلاس درس


معلمان به دلیل ارتباط مستقیم و بی‌واسطه با قشر نوجوان- که به اقتضای سن‌شان بسیار مستعد نیز بودند- می‌توانستند بیشترین تأثیر را روی آنها بگذارند. کلاس درس نیز از آن جهت که کمتر تحت کنترل مأموران امنیتی رژیم بود، محلی مناسب برای روشنگری به حساب می‌آمد و معلمان انقلابی قادر بودند سکوی تدریس را به منبری فعال و پرخروش تبدیل کنند.


«فریدون سیامک‌نژاد» یکی از همین معلمان بود که به تعبیر خودش «اولین فرصت برای مبارزه با رژیم» را سر کلاس درس به دست آورد. او که در دبیرستان مروی، انشا تدریس می‌کرد، می‌گوید: «... سال دوم دانشکده بودم که برای من تدریس گذاشتند و قرار شد در دبیرستان مروی تدریس کنم. اولین فرصت برای مبارزه با رژیم در همین دبیرستان پیش آمد... درس انشا یک ویژگی داشت که چون کتاب خاصی هم برایش تعریف نشده بود به معلم آزادی عمل می‌داد و مجبور نبود طبق چارچوب خاصی تدریس کند. من از فرصت استفاده کرده و برای روشن‌ کردن دانش‌آموزان، مطالبی راجع به حکومت، برخوردها و مسائلی که مربوط به رژیم شاه بود بیان کردم».


معلمان انقلابی در سایر مدارس نیز این شیوه روشنگری را پیش می‌گرفتند؛ مثلا در مدرسه رفاه که از همان بدو تأسیس به مرکز مبارزه بدل شد، معلم‌ها که به تعبیر مرحوم خانم بهجت‌افراز «دارای افکار مترقی و انقلابی بودند... در کلاس درس و در کنار درس‌هایی مانند علوم، فیزیک، شیمی و ریاضی، مسائل سیاسی را هم به دانش‌آموزان آموزش می‌دادند».


البته طبیعی بود گاهی برخی معلمان با گسترش فعالیت‌های مبارزاتی خود سر کلاس درس، سوءظن مأموران امنیتی رژیم یا جاسوسان را برانگیزند. در محیطی چون مدرسه با صدها دانش‌آموز و ده‌ها معلم و مستخدم، گاه احتمال برملا شدن فعالیت‌های پنهان معلمان انقلابی نیز وجود داشت؛ مانند نمونه‌ای که برای فریدون سیامک‌نژاد پیش آمد. او به یاد می‌آورد در یکی از جلسات تدریس وقتی در حال بیان مسائل انتقادی علیه رژیم برای دانش‌آموزان بود، ناگهان «در کلاس را زدند. در را باز کردم و دیدم ناظم مدرسه است. معروف بود که این ناظم خبرچین ساواک است. به من گفت: اگر می‌خواهی اینجا درس بدهی باید مواظب باشی از این حرف‌ها نزنی. گفتم: کدام حرف‌ها؟ مگر شما پشت در گوش ایستاده بودید؟! گفت: به هر حال خودت بهتر می‌دانی... خلاصه! مرا تهدید کرد که اگر به این حرف‌ها ادامه دهم اخراجم می‌کند. من هم به کلاس رفتم و مسأله را با بچه‌ها- البته به صورت سربسته- در میان گذاشتم و دیگر برای تدریس به آن مدرسه نرفتم».


 


2- مبارزات فرهنگی


یکی دیگر از شیوه‌های مبارزاتی معلمان با رژیم پهلوی «مبارزه فرهنگی» بود. آنها در مدارس برای ترسیم شرایط روز برای دانش‌آموزان از راه‌های فرهنگی مثل برگزاری نمایش، شعرخوانی، نمایشنامه‌خوانی، داستان و... بهره می‌بردند. این اقدام 2 ویژگی و مزیت بسیار مهم داشت؛ اول اینکه به خاطر جذابیت آن، برای دانش‌آموزان قابل فهم‌تر بود و دوم معلمان در پوشش این قبیل کارهای فرهنگی می‌توانستند یک مبارزه پنهان با رژیم شاه داشته باشند.


طاهره سجادی(غیوران) از فعالان مدرسه رفاه در دوران استبداد پهلوی در این رابطه می‌گوید: «در مدرسه رفاه فیلم‌های خوبی برای بچه‌ها و خانواده‌ها به نمایش می‌گذاشتند. آن زمان اکثر خانواده‌های مذهبی از جمله ما به علت برنامه‌های مبتذل و ضداخلاقی از تلویزیون استفاده نمی‌کردیم و از رادیو هم فقط اخبار آن را گوش می‌کردیم. این بود که خانواده‌ها از این برنامه‌های تربیتی خوب استقبال می‌کردند».


بر اساس خاطرات خانم بهجت‌افراز که مدتی در مدرسه رفاه تدریس می‌کرد، معلمان این مدرسه علاوه بر برنامه‌های آموزشی، برنامه‌های متفرقه فرهنگی دیگری هم ترتیب می‌دادند و از فرصت شب‌های قدر و مناسبت‌های مذهبی هم کمال بهره را می‌بردند. به گفته او، سرودهای انقلابی که در صف خوانده می‌شد هم بخشی از مبارزات فرهنگی معلمان آن مدرسه بود.


مبارزات فرهنگی معلمان در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، پررنگ‌تر شد. مثلا در یک نمونه، فرهنگیان گنبدکاووس ضمن اختصاص بخشی از حقوق خود برای کمک به بازماندگان شهدای انقلاب، یکی از مدارس آنجا را نیز به نام «مدرسه شهدا» نامگذاری کردند. یا در موردی دیگر، شهربانی نیشابور آذر 57 خبر داد: «طبق اطلاع رسیده معلمان مخالف که فعالیت‌های ضددولتی دارند در این شهرستان تصمیم دارند تمام اسامی و عناوین خاندان پهلوی را که در سطح همه مدارس نیشابور است عوض کنند. منجمله دبستان‌های پهلوی و رضاشاه را به نام [امام] خمینی و شریعتی نامگذاری کنند». معلم‌ها با ذوق فراوان که با جرأت بسیار عجین شده بود، اقدامات دیگری نیز ترتیب می‌دادند؛ مثلا در اوج خفقان شاهنشاهی، از دیوار کلاس، تصاویر محمدرضاشاه را پایین می‌آوردند. این حرکت نمادین بر دانش‌آموزان هم تاثیر می‌گذاشت و به جسارت آنها که شاهد به زیر کشیدن قاب عکس شاه بودند، می‌افزود. مرحوم خانم‌‌افراز در این رابطه خاطره‌ای خواندنی دارد. او می‌گوید: یادم می‌آید یکبار از اداره آموزش‌وپرورش بازرس به مدرسه رفاه آمده بود و سر کلاس رفته و دیده بود عکس شاه در کلاس نصب نشده است. از مدیر مدرسه پرسیده بود: چرا عکس شاه در مدرسه شما نیست؟ یکی از شاگردان پیش‌دستی کرده بود که: «آقا اجازه! برای اینکه اعلیحضرت نامحرم هستند و ما دوست نداریم چشم‌مان به روی نامحرم باز شود!».


 


3- تهیه و توزیع اعلامیه‌های انقلابی


مشارکت در تهیه و تنظیم بیانیه‌های ضدرژیم و یا توزیع اعلامیه‌های انقلابی از دیگر شیوه‌های مبارزاتی معلمان در دوران نهضت اسلامی محسوب می‌شد. معلمان از جمله اقشاری بودند که نقش بسزایی در تشریح و گسترش پیام‌های حضرت امام خمینی در بین نوجوانان و جوانان داشتند. آنها با تلاش و مجاهدت بسیار، آخرین رهنمودهای امام را به گوش مشتاقان بویژه نسل جوان می‌رساندند. توزیع مخفیانه عکس‌ها، پوسترها، نوارهای کاست و رساله‌های امام خمینی اغلب در محیط مدارس توسط این قشر انجام می‌شد.


در دوره تبعید امام خمینی در عراق و سپس فرانسه، فرهنگیان به عنوان یکی از اقشار مبارز جامعه، شبکه‌ای تشکیل داده بودند و با کمک دانش‌آموزان مورد اعتماد خود، پیام‌ها و اعلامیه‌های امام را در سطح شهر توزیع می‌کردند. این نکته نیز شایان توجه است که چه‌بسا آموزگارانی که به جرم توزیع اعلامیه یا نوارهای سخنرانی امام خمینی از ادامه فعالیت در مدرسه منع شده یا بازداشت، شکنجه و شهید می‌شدند و یا مدت‌های مدیدی را در حبس می‌گذراندند. در این شرایط زندان را به کلاس درسی برای تربیت زندانیان و مهم‌تر از آن مقابله با آموزه‌های انحرافی جریان‌های چپ تبدیل ‌کردند.


معلمان علاوه بر ایفای نقش در توزیع اعلامیه‌های امام، خود نیز در مناسبت‌های مختلف اقدام به صدور بیانیه و اعلامیه می‌نمودند. مثلا 26 دی‌ماه 57 همزمان با فرار شاه از کشور، جامعه فرهنگیان قم با صدور اعلامیه‌ای از اقشار مردم درخواست کرد در تظاهرات علیه دولت غیرقانونی شاپور بختیار حضور به هم رسانند. جامعه معلمان هم در اطلاعیه‌ای از همه معلمان خواست تا وصول پیروزی نهایی به مبارزه خود ادامه دهند.


 


4- اعتصاب


این شیوه در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی از جمله مهم‌ترین حربه‌هایی بود که رژیم را فلج کرد. طی سال‌های بعد و بویژه از سال 57 اعتصاب معلمان بیشتر رنگ و بوی ضدیت با شخص اول مملکت و همراهی با نهضت اسلامی گرفت و اغلب سیاسی بود تا صنفی. بعد از تاکید حضرت امام خمینی در پیام مورخ 23 شهریور مبنی بر لزوم ادامه اعتصاب‌ها، معلمان نیز همگام با اقشار دیگر جامعه دست به اعتصاب زدند. از همین سال جامعه معلمان ایران دوباره تحرکات سیاسی خود را شروع کرد و با برپایی اعتصابات در سراسر کشور به فعالیت پرداخت.


 


5- شرکت در تظاهرات


اسناد و شواهد موجود دلالت دارد که معلمانِ آگاه با حضور در تظاهرات ضدپهلوی به طور علنی به مبارزه با رژیم شاهنشاهی می‌پرداختند. حضور این قشر در تظاهرات از مهر 57 پررنگ‌تر شد.


همچنین چنانکه از اسناد برمی‌آید، معلمان، دانش‌آموزان را نیز به حضور در تظاهرات ضدشاه فرامی‌خواندند. حتی در بعضی روستاها، این قشر به دلیل ارتباط با مردم، در تحریک عمومی نیز موثر بودند. در همین رابطه گزارشگر ساواک در 18 مهر 57 اطلاع می‌دهد: «خبر واصله حاکی است کلیه دانش‌آموزان که در تظاهرات شرکت می‌نمایند بر اثر تلقینات دبیران و آموزگاران می‌باشد».


در سند دیگری با اشاره به نقش معلمان آمده است: «خبر واصله حاکی است یکی از عوامل اخلال نظم در کشور برخی از فرهنگیان مملکت بوده‌اند. آنان با عنوان مطالب تحریک‌آمیز در کلاس‌های درس اذهان پاک دانش‌آموزان را مشوش و جوانان و نوجوانان تحریک‌شده را به منظور انجام تظاهرات... به خیابان‌ها روانه می‌کنند...»


این نکته بسیار مهم نیز قابل ذکر است که افزایش حضور دانش‌آموزان در تظاهرات و اعتراضات مردمی، بستر لازم برای توجه و شرکت خانواده‌های آنان در جریان مبارزه را نیز مهیا می‌کرد. بدین ترتیب به همت معلمان انقلابی، مدارس کشور به کانون مبارزه تبدیل شد،  به‌گونه‌ای که مامور آمریکایی، دی‌ماه 57 شرایط مدارس را اینگونه توصیف کرد: «وزارت آموزش‌وپرورش در حال حاضر تحت فرمان مخالفان رژیم است و در تهران تمام مدارس به حالت تعطیل درآمده است».


علاوه بر آنچه گفته شد، معلمان با تشکیل گروه‌های مبارز، راه‌اندازی جلسات هفتگی، ارتباط با مردم و ارائه آموزش‌های سیاسی به آنها و پیوند با روحانیون مبارز، نقش مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کردند. این قشر به عنوان سردمدار خط مقدم مبارزه فرهنگی، سهمی اساسی در طرح و بیان شعارهای انقلابی داشت. آنان علاوه بر تزریق عصاره آگاهی و دانش به روح دانش‌آموزان و نوجوانان، نقش بی‌بدیلی در بیداری و تحرک این نسل ایفا کردند. جامعه فرهنگیان همچنین با تقدیم خون خود نهال انقلاب را آبیاری کرد. اگر چه رقم دقیقی از شمار معلمان شهید در تاریخ انقلاب اسلامی وجود ندارد اما بر مبنای یک آمار تقریبی، 814 نفر از معلمان در راه پیروزی انقلاب اسلامی به شهادت رسیده‌اند که در میان آنها نام 17 نفر از دبیران خانم هم دیده می‌شود.


همان‌طور که ذکر شد، مجموعه اقدامات و مبارزات این قشر با تمام اضلاع و جوانب آن در سنگر مدرسه شکل گرفت؛ فعالیت‌هایی که اساس آن فرهنگ و رویکردهای فرهنگی بود و در راستای آرمان‌های نهضت اسلامی وارد سایر شقوق مختلف مبارزه شد و یک خیزش جامع را شکل داد. معلمان از تاکتیک آموزش و فرصت حضور در کلاس برای روشنگری استفاده کردند و در عین حال از حضور عملیاتی در صفوف مبارزه نیز غافل نشدند.


اهمیت و جایگاه رفیع و اثربخش حوزه آموزش‌وپرورش که اساس آن معلمان عزیز هستند، همچنان استمرار دارد و هیچ ملتی به پیروزی نمی‌رسد و قدرتمند نمی‌شود مگر اینکه آموزش و پرورشی قوی و پیشرو و معلمانی متعهد و فاضل داشته باشد. این نقش را هیچ عاملی نمی‌تواند کمرنگ یا حذف کند. آینده کشورها را نیروی انسانی رقم می‌زند و نیروی انسانی را مدارس و معلمان تربیت می‌کنند.


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب