میرباقری: حسرت خوردم که چرا از ابتدا نگفتند / 100 فیلم هم در مورد عاشورا ساخته شود کم است
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا میهمان بخش ابتدایی این برنامه، داوود میرباقری با موضوع «مصائب و مشکلات فیلمهای تاریخی - مذهبی» و با بررسی موردی فیلم «مختارنامه» بود.
همیشه حسرت خوردم که ای کاش از ابتدا میدانستم و راه حلی برای نمایش چهره حضرت ابوالفضل پیدا میکردم
وی در ابتدا در مورد ساخت سریال «مختارنامه» گفت: «علت اصلی که پذیرفتم سریال «مختارنامه» را بسازم این بود که با شخصیت مختار به عنوان شخصیت محوری طرف بودیم و خیلی نیازمند به تصویرکشیدن وقایع کربلا نبودیم، با این حال توانستیم زهیر و وهب را نشان دهیم، اما در به تصویر کشیدن حضرت ابوالفضل(ع) دچار مشکل شدیم. البته این مشکل در زمان تولید وجود نداشت اما بعدها این مسئله مطرح شد که درست است ایشان جز معصومین (ع) نیستند، اما در باورهای دینی ما جایگاه بالایی دارد و به تصویر کشیدن ایشان ممکن است شبهاتی را ایجاد کند و تصورات مردم را بهم بریزد، بنابراین استدلال بالاخره به این نتیجه رسیدیم که این صحنهها را حذف کنیم.»
میرباقری اظهار کرد: «در همان زمان من پیشنهادات مختلفی برای این صحنهها که زحمات زیادی برای آن کشیده شده و به نظر خودم هم خوب از آب درآمده بود، داشتم. میشد با کامل کردن فیلم در مرحله مونتاژ تصاویر تأثیرگذاری خلق کرد، اما آقای ضرغامی نگران بودند و میترسیدند واکنشهای منفی به وجود بیاید. به هرحال این صحنهها حذف شد.»
وی ادامه داد: «اخیرا در اظهارنظری از ایشان شنیدم که گفتهاند همان وقت که این صحنهها را سر فیلمبرداری دیدم، به مدیر وقت سیمافیلم گفتم این صحنهها غیرقابل پخش است. در حالی که در همان زمان سر صحنه بسیاری از افرادی که این تصاویر را دیدند، متاثر شدند و حتی آقای فخیمزاده در آن جلسه به من گفت تا حدی توانستی به باورهای ذهنی مردم نزدیک شوی. ای کاش آقای ضرغامی همان جا به من میگفتند که این صحنهها به این دلایل غیرقابل پخش است تا فکری برایش میکردم و راه حلی برای آن پیدا میکردم. بعدها گفتند مشکل تنها نمایش چهره حضرت ابوالفضل (ع) نیست که آن را نورانی کنیم. مشکل چیز دیگری است اما هیچ توضیحی ندادند که این موارد دیگر چیست. ولی من همیشه حسرت خوردم که ای کاش از ابتدا میدانستم و راه حلی برای آن پیدا میکردم.»
وی تصریح کرد: «من میدانستم که با چه مشکلاتی روبهرو خواهم بود، به همین دلیل بود که میخواستم کمتر به تصاویر کربلا بپردازم چون نیازی هم نبود، اما آقای ضرغامی در جلسهای گفتند مردم انتظار دارند بخشهایی از کربلا را در فیلم شما ببینند. گفتم این قصه مختار است و به لحاظ منطق روایی خیلی نیازی به کربلا ندارد، ولی به آن فکر میکنم. بعد فکر کردم قصهای مثل مختارنامه که اصل و اساسش بر خونخواهی کربلا است نمیتواند از اصل واقعه سخنی به میان نیاورد. این مسئله 2-3 سالی به طول انجامید تا اینکه به این نتیجه رسیدم میتوان چند صحنه از کربلا را نشان داد.»
میرباقری در ادامه درباره ورود به حوزه فیلمهای تاریخی - مذهبی گفت: «من به دیگران توصیه نمیکنم به سراغ موضوعاتی از این دست بروند. هرچند امروز در سینمای ما بحث ساخت فیلم دینی- تاریخی داغ است، اما من به کارگردانهای جدید توصیه نمیکنم سراغ به تصویر کشیدن چهره بزرگانی بروند که علی رغم کشیدن زحمتهای زیاد، نهایتا با این مشکلات مواجه شوند. فکر میکنم اگر کسی علاقهمند به تاریخ مذهبی است، خوشبختانه ما در تاریخ مذهبی موضوعات متعدد خوب و جذابی داریم که در آنها به معصومین برنمیخوریم.»
دیگر کسی رغبت نمیکند فیلم مدهبی بسازد
در ادامه کارگردان «مختارنامه» در مورد فیلم «رستاخیز» احمدرضا درویش گفت: «ساخت فیلم دینی آن هم در حوزه عاشورا بسیار کار دشواری است. این همه هزینه، این همه زحمت و این همه وقت، صرف میشود و خیلی حیف است که با فیلمی به خاطر برخی ناملاحظات این گونه برخورد شود و کل آن نادیده گرفته شود. این اتفاق بازدارنده است؛ حالا چه ما با آن کنار بیاییم و چه نیاییم، افرادی هستند که اقتدا میکنند و دیگر سراغ این نوع فیلمسازی نخواهند رفت. دیگر کسی رغبت نمیکند به سمت ساخت آثار تاریخی و مذهبی برود و این استعدادها از بین خواهد رفت؛ در صورتی که من فکر میکنم واقعا در حوزه معارف مذهبی به ویژه عاشورا بسیار حرف برای گفتن داریم.»
عاشورا، دریای بی کران موضوع، فرم و داستان است
میرباقری ادامه داد: «عاشورا یک دریای بی کرانی از موضوع، فرم و داستان است و امروز ما به شدت به آن نیاز داریم. ما یک منبع خدادادی پر از خلاقیت، انرژی و مسئله نو داریم، ولی بخاطر این موانع جرأت نمیکنیم سراغ آن برویم در حالی که جهان و نسل جوان امروز به شدت تشنه شنیدن آن است. امام حسین (ع) را به لحاظ مکتب فکری با چه کسی میتوان مقایسه کرد؟ من فکر میکنم اگر 100 فیلمساز 100 فیلم در خصوص عاشورا بسازند باز این داستان به صورت کامل بیان نشده و باز هم حرف برای گفتن داریم، اما وقتی چنین برخوردهایی پیش میآید، عدهای را مأیوس میکند.»
وی ادامه داد: «اصلا یکی از انگیزههایی که سبب شد من به این سمت و سوی هنری بیایم، این بود که یک روزی به جایی برسیم که بتوانم باورهای دینی و اسطورههای دینی خود را به تصویر بکشم، اما امروز نمیتوانم فیلم بسازم. علت مشکل امروز ما این است که ما کم کاری کردهایم؛ علمای ما کم کاری کردهاند؛ آنها باید بنشینند و در این حوزه به یک اجتهاد واحد برسند و تکلیف من فیلمساز را روشن کنند زیرا امروز چه بخواهیم و چه نخواهیم الفبای زبان ارتباطی، هنر نمایش است.»
وی نهایتا گفت: من 10سال عمر خود را برای مختار گذاشتم و تمام این 10 سال سعی کردم خود را در آن شرایط نگه دارم تا به کار لطمه نخورد. نهایتا خیلی راحت بخش هایی از آن حذف می شود، چون یک مسئله ساده دارد که از ابتدا قابل پیش بینی بود و به جای حل مشکل آن را حذف می کنیم. این خیلی تلخ و غم انگیز است و تأثیر مخربی بر نسل آتی فیلمساز این حوزه دارد. اما باید بنشینیم و یک بار برای همیشه تکلیف خود را در این حوزه مشخص کنیم. ما نیز به عنوان فیلمساز که این حوزه را می شناسیم حاضریم هر کمکی بود انجام دهیم.
معلم: هیچ کس به خواستهها و نیازهای اصلی سینما نپرداخته است
در ادامه برنامه علی معلم، منتقد سینما میهمان بهروز افخمی بود تا وضعیت سینمای ایران را مورد بررسی قرار دهد. وی در این خصوص بیان داشت: «موقعیت سینمای ایران همواره به گونهای بوده که هرکس به مدیریت آن رسیده بنا بر ذائقه خود تغییراتی ایجاد کرده و هیچ کس به خواستهها و نیازهای اصلی این سینما نپرداخته است. هیچ کس امروز به این فکر نمیکند که این سینما قرار بوده ما را به کجا ببرد و برای ما چه کند! چیزی که من فکر میکنم امروز بیش از هر چیز در خطر است، اساسا تعریف ما از همین مفهوم سینما است. برخی از بیخ منکر سینما هستندو میگویند «اصلا مگر سینما باید برای مردم باشد؟!»»
وی با بیان آنکه این چیزی که امروز بر سر سینمای ایران آمده است، ریشه در گذشته دارد، گفت: «سینمای سفارشی و سینمای محفلی دو مسئلهای است که میتواند سینمای ما را در معرض خطر قرار دهد. چیزی که از پیش از انقلاب هم بوده است. سینمایی که سفارشش را هم حداقل درست انجام نمیدهد. اساسا مردم به دیدن آن نمیآیند و بعضا حتی با آن میجنگند. بنابراین سینما بیمار است. نوع دیگر آن نیز سینمای محفلی است؛ ما و عده ای مثل ما در محافل خود مینشینیم و آن را میبینیم و به به و چه چه میکنیم اما واقعیت این است که این سینما را باید در مفاهیم شناسایی کرد. مثلا ساختار صنعت سینما را شناسایی کنید و درمورد صنعتی بودن آن طرح و برنامه بیاورید.»
ما اصل موضوع را فراموش کردهایم، نمیتوان چشم را روی واقعیتها بست
این منتقد ادامه داد: «تا کجا میخواهیم پز روشنفکری بدهیم و بگوئیم سینمای ما جهانی است. ما از یک سو دائم نمیتوانیم به مردم بگوئیم فیلم نبینید تا ما فکری کنیم و به شما بگوئیم چه کنید! مردم خودشان به سراغ فیلم خوب خواهند رفت و آن را خواهند دید. از سوی دیگر ما اصل موضوع را فراموش کردهایم. هرچند من با این شاعرانهگرایی و مثبتنگری آقایان مسئول مخالف نیستم، اما نمیتوان این قدر چشمها را روی مسائل رئال و واقعیات سینما بست و توهم زد!»
وی اظهار کرد: متاسفانه واقعیت سینمای ایران سالنهای خالی و از دست رفتن حقوق سینماگران مردمی است. من قبول دارم که این مردم میتوانند گروه کوچکی باشند که مخاطب فیلم شما هستند، اما این دیگر سینمای اصلی نیست. سینمای فرعی است. ما امروز اصلا سینمای اصلی نداریم. فیلمهایی داریم که نه به مردم کمکی می کند، نه به نظام و حکومت و نه به سینما. در این میان تنها فیلمساز است که لذت میبرد.»
غایب اصلی مردم هستند
معلم با بیان اینکه امروز سینماگر جای منتقد را گرفته است، افزود: «به تازگی مقوله جدیدی باب شده که یک سینماگر برای سینماگر دیگری یادداشت مینویسد و از او تعریف میکند. ما امروز بدون بیننده سینما داریم و خود را نماینده همه مردم میدانیم. چرا ما تصور میکنیم که با تحقیر و خفه کردن میتوانیم به جایی برسیم؟! غایب اصلی در همه این مباحث مردم هستند، اما من این نگرانی را ندارم که مردم دیگر به سمت سینما نیایند، چون مردم ایران سینمادوست هستند و به محض تولید یک فیلم خوب به دیدن آن میروند.«
وی ادامه داد: «من به سینمای حلال معتقدم. سینمای حلال از نظر من یعنی سینمایی که با پول پاک ساخته میشود و وقتی مخاطب آن را میبیند با رضایت بیرون میآید و میگوید این پولی که ما دادیم نوش جانتان! اما سینمایی که امروز داریم، سینمای حلال نیست؛ سینمای مورد رضایت مردم نیست.»
معلم در ادامه از اظهار نظر همایون اسعدیان درباره اینکه «چرا باید چشممان به دست مردمی باشد که دم گیشه 8 هزار تومان پول بدهند»، گفت: «پس لابد باید چشممان به شخص یا نهاد دیگری باشد تا پول بدهد و فیلم بسازیم! بسیاری از فیلمها ساخته میشود، صدها صفحه نقد و مطلب هم پیرامون آن نگارش میشود، اما وقتی مردم آن را نبینند چه فرقی میکند؟ سینمایی که برای مردم باشد، زنده میماند. دوستانی که تلاش میکنند دریچههای گفتوگو را ببندند، بدانند این دریچهها باز شده و امروز همه چیز شفاف است.»
وی در پایان با انتقاد از اظهار نظر برخی از مسئولان سینمایی درباره ورود سینماگران نسل جدید و جوان به سینمای ایران گفت: «کدام نسل جدید؟ امیدواریم این نسل جوان که با امیدی وارد سینما میشوند را وارد کانال خود نکرده و به سینمای محفلی خود دچار نکنید!»
دعوت افخمی از ایوبی برای حضور در «هفت»
در ادامه بهروز افخمی با دعوت از حجت الله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی کشور برای حضور در برنامه «هفت»، گفت: «از آقای ایوبی میخواهیم خود را پنهان نکند، به «هفت» بیاید، از دیدگاهش دفاع کند و به سوالات ما نیز پاسخ دهد.»
در بخشی از این برنامه نیز حمید گودرزی در حاشیه اکران خصوصی فیلم سینمایی «چهارشنبه 19 اردیبهشت» که 12 آبان ماه در تالار ایوان شمس برگزار شده بود، با عوامل این فیلم از جمله وحید جلیلوند، علی جلیلوند، سعید داخ، برزو ارجمند و میلاد یزدانی گفتوگو کرد.
وحید جلیلوند، کارگردان این فیلم در بخشی این گفتوگو اظهار کرد: «هیچ کارگردانی به خوشبختی من نیست. من کسی مثل علی را در کنار خودم دارم که همیشه به من مشورت داده و در عین حال اجازه داده تا کار خودم را انجام دهم. بزرگترین مشاوران من در این فیلم علی زرنگار و علی جلیلوند بودند. به نظر من «چهارشنبه 19 اردیبهشت» یک فیلم واقعی و بدون دروغ است که بازیگران و عوامل آن با قلبشان کار کردهاند. «چهارشنبه» 19 اردیبهشت» در واقع فیلم نیست، بلکه بخشی از جامعه است.»
در بخش پایانی این برنامه مسعود فراستی در میز نقد خود به همراه کامیار محسنین و جواد طوسی به نقد و بررسی فیلمهای سینمایی «عصر یخبندان» مصطفی کیایی و «نهنگ عنبر» سامان مقدم پرداختند.
انتهای پیام/