دولت فعلی حضور قهرمان در سینما را جدی نمیگیرد/ ترور خاموش 2 در مرحله پیشتولید
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، «حمیدرضا عطایی» بازیگری است که با ایفای نقش یکی از یاران شجاع و وفادار مختار به نام «سائب بن مالک اشعری» در سریال «مختارنامه» به مخاطبان تلویزیون معرفی شد. او در آغاز فیلمبرداری، به عنوان مربی سوارکاری و شمشیربازی به این پروژه بزرگ اضافه شد، اما در ادامه «داود میرباقری» یکی از نقشهای اصلی مختارنامه را به عطایی جوان سپرد.
در حالیکه پیشبینی میشد پس از پخش این سریال و درخشش عطایی در آن، وی حضور پررنگتری در سینما و تلویزیون داشته باشد، اما این اتفاق نیفتاد. فعالیت او در این سالها به بازی در سریالهای تلویزیونی یلدا (حسن میرباقری)، آسمان من (محمدرضا آهنج) و ترور خاموش (احمد معظمی) و فیلم سینمایی سمور (محمدرضا آهنج) محدود شد. در این میان تولید و پخش فیلم سمور هم به دلیل مشکلاتی در روند تولید، به سرانجام نرسید.
عطایی در سریال «ترور خاموش» به کارگردانی احمد معظمی و تهیهکنندگی ابوالفضل صفری که پخش آن به تازگی به پایان رسیده است، نقش یکی از مأموران امنیتی مبارزه با قاچاق و توزیع مواد مخدر به نام «مرتضی» را ایفا میکرد.موضوع محوری این سریال، مبارزه با تولید و توزیع مواد مخدر در سطح بینالمللی و روشنگری درباره پیامدهای منفی این معضل خانمانسوز بود. در کنار این، آسیبهای اجتماعی مرتبط با مواد مخدر و در صدر آن فروپاشی نهاد خانواده نیز به تصویر کشیده شد و موردتوجه مخاطبان قرار گرفت.
علاوه بر عطایی، سعید راد، پرویز فلاحیپور، پریوش نظریه، جلال فاطمی، امیرمحمد زند، ژیلا آلرشاد، ستاره اسکندری، رضا مولایی، سامیه لک، مهدخت مولایی، حمید شریفزاده، سپیده خداوردی و شایسته ایرانی از دیگر بازیگران این سریال بودند.
در ادامه گفتگوی خبرنگار خبرگزاری آنا با حمید رضا عطایی را از نظر میگذرانید.
معنی بازیگری برای حمید عطایی
خیلی ها از من میپرسند که نسبت تو با بازیگری چیست؟ آیا بازیگری برای تو شغل است یا فعالیتی برای حظ روحی و یا یک دغدغه اجتماعی؟ باید بگویم، همین دوری از فعالیت تصویری و فاصلهای که بین کارهایم رخ داده و همین صبر و حوصلهای که برای حضور مجدد در عرصه هنر داشتم، گواهی بر این موضوع است که عاشق بازیگری هستم.
من زمانی وارد حرفه بازیگری شدم که در یک بحبوحه و شرایط خاصی از زندگی قرار داشتم. واقعاً لطف خداوند شامل حالم شد؛همان چیزی که به آن میگویند «شانس» و من به آن میگویم «نام دیگر خداوند». با سریال مختارنامه، این پیشه بسیار جذاب، زیبا و پر از آگاهی در مسیر من قرار گرفت و خوشحالم که در حد توان خودم توانستم این فرصت را به عنوان یک نعمت ببینم.
این را حقیقتاً میگویم و شعار نمیدهم؛ «بازیگری» برای من یک موهبت بود. من تحصیلات مرتبط با این رشته را در طول سالهایی که کار کردم گذراندم. اینطور نبود که در آغاز کار این تجربه و جایگاه را داشته باشم. به همین خاطر خیلی قدرش را میدانم.
فصل دوم ترور خاموش به زودی تولید خواهد شد و اکنون در مرحله پیش تولید هستیم
این که در این یک دهه و پس از پخش سریال مختارنامه صبر کردم و تن به هر کاری ندادم، به خاطر همان عشق به بازیگری به عنوان یک موهبت خداوندی است. من در قبال خودم، جامعه و اطرافیانم مسئولم. بازیگری برایم صرفاً شغل نیست. بله، به هرحال به عنوان راهی برای امرار معاش محسوب میشود، اما این همه موضوع نیست.
ازسوی دیگر، بازیگری برایم یک لذت شخصی و ارتقای روحی نیز هست. اما اولویت برایم همین است که اشاره کردم؛ گاهی در دل آدمها چیزی میگذرد که همان در زندگی آنها رخ میدهد و هیچ منطق و برهانی هم پشتش نیست؛ این یک جور اعجاز است. شاید در دنیای مدرن کمتر درباره اینها صحبت شود، اما همه ما چنین تجربیاتی داشتهایم.
در دنیای بازیگری یک نظریه هست که میگوید بازیگر بایستی دائماً مشغول به کار باشد اما یک تئوری هست که میگوید نه، باید بعد از هر کاری از فضای بازیگری فاصله بگیری. بعد این فواصل با انگیزهها، عواطف و آموختههای تازه پُر میشود.باید ببینیم برای هر فردی کدام یک از این دو رویکرد جواب میدهد.البته این را هم بگویم که من به شکل برنامهریزی شده و با هدف، این نظریه دوم را دنبال نکردم؛«خود راه بگویدت که چون باید رفت!».
سینما و تلویزیون بیقهرمان شده است
من در این سالها در سینما و تلویزیون نقشهای جذابی که شایسته مخاطبان و جوانان ایرانی باشد ندیدم. سینمای امروز ما به شدت کمبود قهرمان دارد. این ظرفیت در بسیاری از بازیگران ما هست که به سینما تزریق شوند، اما گویا محافلی با محوریت برخی فعالان سینمایی (البته نه همگی، بلکه بخش زیادی از آنها) در سینما شکل گرفته که حضور در سینما را انحصاری کرده است. این جماعت فقط دنبال درآمدزایی و بازگشت سرمایه و سودهای کلان هستند. آن هم با روشهایی که اصلاً زیبنده سینمای ما نیست. نتیجهاش هم میشود کمدیهای مبتذل روی پرده. آیا واقعاً این بود آن صوت ملکوتی داود؟!
من نخواستم چه در سینما و چه در تلویزیون، وارد این گونه جریانها شوم. همین هفته گذشته یکی از همین کارها را رد کردم. شاید تمام دنیا بخواهندراه اشتباه بروند! اما من وارد این چرخه نمیشوم. گاهی زندگیام را به سختی اداره کردهام، اما هر کاری را انجام ندادم. کارهای من کارهایی جدی است که با جان و دل پای آنها ایستادهام.
در دولت فعلی حضور قهرمان در سینما جدی گرفته نمیشود
«مرتضی» در بین نیروهای امنیتی ترور خاموش برای من یک «قهرمان» با تمام عناصر آشنا بود. چه بسا در یک کار دیگر این قهرمان مثلاً در بین اهالی رسانه و روزنامه نگاران باشد. برای خودم جالب است، چرا روزنامه نگاران نباید چنین قهرمانی را بر پرده سینما یا قاب تلویزیون داشته باشند؟ وزارت ارشاد یا انجمنهای صنفی رسانهای می توانند به یک فیلمنامهنویس سفارش بدهند که یک فیلمنامه قوی با محوریت یک قهرمان بنویسد که روزنامهنگار باشد؛ شخصیتی که هم از حیث رفتار و اصول حرفهای و هم شرایط فیزیکی، خصلتهای یک قهرمان را داشته باشد.
برای انتخاب نقش، در کنار تحلیل فنی، آداب و کشف و شهود خاص خودم را دارم
در سینما و تلویزیون ما دیگر این قهرمانها کمتر دیده میشوند. من با کمدی مخالف نیستم؛ خنده هم لازم است.فیلم کمدی خوب ساخته شود، اما در سینما قهرمان هم داشته باشیم. در کشورهای صاحب قدرت در حوزه رسانه و هنر، اولویت با آثار راهبردی است و بعد در کنار این آثار ژانرهای دیگر هم ساخته شود. کمدی به صورت موقت درد ناشی از مشکلات را کاهش میدهد، اما در آثار سینمایی و تلویزیونی این «قهرمان» است که میتواند در ناخودآگاه جمعی مردم شور و شوق ایجاد کند.
متأسفانه در دولت آقای روحانی کارهای مبتنی بر «قهرمان» کمرنگ و ناپیداست و جدی هم گرفته نمیشود. این به بازیگر ارتباط پیدا نمیکند، بلکه به مسئولانی که ادعای ریلگذاری فرهنگی و سیاستگذاری دارند باز میگردد. ما برای سینمای نیمه دوم دهه 90 قهرمان تعریف نکردهایم.
در هالیوود، سری فیلمهای «جیمز باند» چند دهه است که تولید میشود و همه دنیا هم این شخصیت را میشناسند. میدانیم که چنین شخصیتی وجود خارجی ندارد، اما برای مخاطبان به شکل پذیرفتنی طراحی می شود. این یک قهرمان ملموس و دستیافتنی است. تلاش من در ترور خاموش و در کارهای دیگرم مثل مختارنامه، آسمان من و سمور بر این اساس بوده که بتوانم قهرمان را احیا کنم.
حمیدرضا عطایی در سریال آسمان من
تقریباً همه درامها بر اساس قهرمان و ضدقهرمان شکل میگیرد. شاید آقایان مدعی شوند که در فیلمها و سریالهای ما قهرمان وجود دارد. قبول، اما خیلی ضعیف و کمرنگ است. ما باید این قهرمان را در همه مشاغل و جایگاهها داشته باشیم تا بتوانیم به تماشاچیخوراک روحی بدهیم. قبول کنیم که در این بخش ضعیف بودیم.
مختارنامه برایم یک موهبت بود
من کارم را با مختارنامه در کنار بزرگترین اساتید حوزههای مختلف فیلمسازی شروع کردم.این هم نکته جذابی است که اولین کار یک بازیگر جوان، ایفای نقش در بزرگترین پروژه سریال سازی تلویزیون تا آن زمان باشد.در ابتدا قرار بود سکانسهای «سائب بن مالک» خیلی کوتاه باشد، اما آقای میرباقری در طول کار اعتماد کردند و نقش را تا فینال بردند و در نهایت هم سائب در آخر سریال شهید شد. این خیلی مهم بود. برای اینکه در چنین آثاری یک شخصیت به شهادت برسد، نویسنده ملزوماتی را نیاز دارد تا مخاطبان شهادت آن شخصیت را باور کنند.
سائب نقش جذابی بود که حرفهای مهمی برای گفتن داشت. سال گذشته یکی از اساتید دانشگاه که فکر میکنم رشتهاش الهیات یا چیزی شبیه به این بود، به من گفت: من و دانشجویانم روی یکی از سکانسهای مختارنامه و دیالوگ های «سائب بن مالک» بحث های زیادی داشتهایم. پرسیدم: کدام دیالوگ؟ گفت: دیالوگ آخر سائب، زمانی که مختار با یارانش میخواهند برای مبارزه نهایی از دارالاماره خارج شوند، اما جمع زیادی تردید دارند و عقب نشسته اند.سائب به درون کاخ باز میگردد؛ با اسبش دور میزند و رو به جماعت میگوید:« هرکس خفت زنده ماندن در سایه خوکان را بر شرافت مردانه مردن ترجیح میدهد بماند!» این استاد و دانشجویان این سکانس را به عنوان نماد روحیه شهادتطلبی بررسی کرده اند. این اتفاق و نظرات مردم کوچه و بازار نشان میدهد که واقعاً بازیگری لطف بزرگی بود که پروردگار متعال در حق من روا داشت!
مختارنامه برای من و بسیاری از عوامل آن یک موهبت بود. برای کار«سمور» در سیستان و بلوچستان بودیم. یک آقای مسن بسیار محترم از یکی از شهرستانهای دور این استان آمده بود تا مرا ببیند و به عشق این که نقش سائب را دوست داشته، برای من چند دقیقه دوتار بنوازد. یا در همین پیادهروی اربعین، بارها به عناوین مختلف عنوان شد که چقدر سریال مختارنامه در کشورهای اطراف هم طرفدار دارد. این وضعیت با هیچ پولی خریدنی و قابلمعامله نیست. این مختصات و خصوصیات کار بازیگری است.
بعد از مختارنامه 3 سال صبر پیشه کردم!
خدا را شکر می کنم که در بین شخصیت های سریال مختارنامه، نقش «سائب بن مالک» دیده شده است. شاید به این خاطر بود که سائب، نمود بیرونی انتقام همراه با شجاعت را منعکس می کرد و به شدت معروف شد.خیلی ها هنوز هم آن عکس معروف سائب در میدان نبرد را به عنوان پروفایل صفحات اجتماعی خودشان استفاده میکنند؛ من این دیده شدن را به حساب خودم نمیگذارم، چون «نقش خوب» حاصل یک کار تیمی است.
ترور خاموش سهم کوچکی از یک ادای دین بزرگ به نیروهای امنیتی بود
از سال 1382 که من بازیگری را به شکل حرفهای و با سریال مختارنامه آغاز کردم شانزده سال میگذرد، اما در طول این سالها این حس خوب از طریق آدمها به من میرسید.این وضعیت، مسئولیت بازیگر را در قبال انتخابهای آینده سنگین میکند.
با این حال معتقدم که این همه ماجرا نیست. من بعد از پخش مختارنامه سه سال کار نکردم. سه سال؟! آن هم بازیگری که نامش در عنوانبندی سریالی مثل مختارنامه بعد از عبارت «با معرفی....» می آید. میدانید که این اعتباری است که کارگردان به یک بازیگر تازهکار میدهد. معنی آن این است که من و تیم سازنده از او راضی هستیم؛ دوستان، همکاران، از او استفاده کنید! اینها همه در حرفه ما معنا دارد.
خدا گواه است که نمیخواهم همه این موفقیت را به خودم نسبت بدهم. به خدا برای من نبود! حتی همان صبری هم که اشاره کردم مال من نبود. راستش اصلاً نمیدانم چطور شد. من فقط صبورانه تماشا کردم و گفتم خب پروردگاری که این فرصت را در اختیار من قرار داده است، اگر لازم باشد دوباره فضا را فراهم میکند؛ این شد که دوباره برگشتم به کار سابقم. آموزش شنا، نجات غریق و کارهایی از این دست. خب بعد چه شد؟ سه سال بدون کار! اما الان اصلاً نارحت نیستم و خردهای به دل ندارم، به هیچ عنوان از هیچ کس هم شاکی نیستم، مسئولیتی است که خودم پذیرفتهام.
یک بازیگر باید چکار کند تا کیفیتش اثبات شود؟ اصلا باید به چه کسانی ثابت شود؟ چرا باید این همه بیکار باشد؟ چرا وقتی به عنوان یک استعداد تازه (آن هم توسط یک کارگردان متبحر مثل داود میرباقری ) معرفی میشود، باید کمکار شود؟
«دیده نشدن»خصلت کارافرادی است که در سازمانهای امنیتی کار میکنند
شاید راهکار و فرایند درستی از سوی نهادهای صنفی و هنری برای این طراحی نشده که این بازیگرها هدایت شوند و از دست نروند. اینجاست که بازیگر، خودش میماند و دنیایی از تنهایی؛ دنیایی از فکر و خیال! واقعاً باید بگویم بازیگر هیچ پناهگاهی ندارد و گاهی همه تنهایش میگذارند.
مردم باهوش هستند و این مسائل را میفهمند؛ هر کسی برای خودش تحلیل دارد. میدانم که بخش عمده ای از مخاطبان شما دانشجویان و اساتید هستند و حتماً درباره مختارنامه و کیفیت بازیها و بازی من در آن تحلیل دارند.
مأموران امنیتی هم دل دارند و آدمآهنی نیستند!/ ترور خاموش سهم کوچکی از یک ادای دین بزرگ بود
بازیگری برای من کاملاً یک کار دلی است. برای انتخاب نقش، در کنار تحلیل فنی نقش و صحبت با کارگردان، آداب و کشف و شهود خاص خودم را دارم. بازی من در سریال «آسمان من» به کارگردانی محمدرضا آهنج در سال 1392 تمام شد و بعد از آن هم پنج سال کار نکردم تا این که بازی در ترور خاموش پیشنهاد شد.
راستش نمیدانم چه حکمتی است که قصه کارهای سنگین و راهبردی سمت من میآید. در پروژه «آسمان من» اهداف راهبردی و امنیتی و مفاهیم مرتبط با میهندوستی در بستر یک قصه جذاب تعریف شد، البته به اندازه «ترور خاموش» سیاسی نبود.
اصلاً خصلت کار رفقایی که در سازمانهای امنیتی کار می کنند «دیده نشدن» است. ما از طریق مشاور سریال به یک سری روحیات و فعالیت های تخصصی این افراد نزدیک شدیم.
وقتی دیدم سناریوی ترور خاموش قوی است و به قهرمان تکیه دارد، با جان و دل پذیرفتم
فقط میتوانم خطاب به این نیروهای زحمتکش، بیادعا و گمنام در هر جایگاه و سازمانی بگویم که صمیمانه ممنونم از اینکه از مرزهای ما نگهداری میکنید، توطئهها را خنثی میکنید. ترور خاموش سهم کوچکی از یک ادای دین بزرگ به این عزیزان بود. مردم عزیز! این عزیزان هم خانواده دارند، بچه دارند، با همان مشکلات روزمره ما درگیر هستند. برخی فکر میکنند نیروهای امنیتی یا نظامی یکسری ربات و آدمآهنی هستند! اصلا این طور نیست! برای این قشر باید کار کرد. وقتی دیدم سناریوی ترور خاموش قوی است و به قهرمان تکیه دارد، با جان و دل قبول کردم.
شخصیت مرتضی به صورت کلی مابه ازای واقعی داشت. اما این که یک نمونه شخصی به عنوان یک مدل جلوی من بگذارند، این طور نبود. بخشی از شخصیت هم ناشی از ذهنیت کارگردان و طراحی من بود. آقای مرتضی اصفهانی مشاور و رابط پروژه ترور خاموش با پروندههای واقعی امنیتی بود که این سریال بر اساس آنها طراحی و ساخته شد.
در صحبتهایی که من و سایر بازیگران تیم مأموران امنیتی با ایشان داشتیم، به دنبال این بودیم که تا حد امکان نقش مأموران امنیتی باورپذیر باشد. نیروی امنیتی مدنظر ما در کارش حل شده و از این که به بهترین شکل از وطنش پاسداری میکند لذت میبرد. در عین حال یک رشته معنویت هم در وجودش هست.
فصل دوم ترور خاموش ساخته میشود
خوشبختانه با ایفای نقش در ترور خاموش، هم از طرف مردم و هم منتقدان و اهالی رسانه بازخوردهای مثبتی گرفتم. فصل دوم این مجموعه هم به زودی تولید خواهد شد و اکنون در مرحله پیش تولید هستیم. مثل فصل اول، آقایان حسین ترابنژاد نویسنده، ابوالفضل صفری تهیهکننده و احمدمعظمی کارگردان هستند. اتفاقاً نقطه اشتراک فصل اول و دوم، حضور مرتضی است و محوریت هم تا اندازهای با اوست. قرار است شخصیت مرتضی با یک جریان تازه و مهیج به یک داستان دیگر منتقل شود.
برای بازی در سریال سلمان فارسی هم صحبتهایی شده است، اما هنوز چیزی مشخص نیست. امیدوارم آقای میرباقری عزیز هر چه سریعتر بتواند این پروژه بزرگ را کلید بزند، چون سالهاست که در تدارک ساختن این سریال بوده و حتی طرح اولیه و متن آن را قبل از مختارنامه نوشته است.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/