تعرفههای گمرکی کالاها مخصوصاً کالاهای لوکس که بالاخره الان بحث این است که دولت ماشین را اجازه دهد بیاید یا اجازه ندهد بیاید. گرچه حالا اصلاً بحث این هست که کلاً این دلار برود ماشین شود یا نه، برود دارو شود؟ بالاخره دلار محدود است. این گزینههای پیش روی ماست. این بحثها وجود دارد اما خب بالاخره حداقلش این است که کسی که در این زمان میخواهد ماشین لوکس سوار شود و کالای لوکس داشته باشد، هزینهای که دارد به جامعه وارد میکند را باید پرداخت کند. این یک چیز مشخص است. یک موضوع دیگر هم که همان اول هم گفتم، ورود به بحث شرکتهای دولتی آنهم با در نظر گرفتن این موضوع که به نظر نمیآید درآمدها خیلی قابل تغییر باشد. مثلاً یک گروه از این شرکتها، شرکتهای مستقر در مناطق آزاد هستند.. خیلی از این شرکتها به منحنی تقاضای کل کشور بستگی دارند. نمودار تقاضای کل شما به خاطر عوامل مختلف از جمله تحریمها یک مقدار افت کرده است. افت کرده! یعنی چی؟ مثلاً سفر کم شده، فروش مبل کم شده، فروش تابلو کم شده، فروش یخچال کم شده، تقاضای معاملات همه چیز تقریباً افت پیدا کرده، حتی کالاهای اساسی. یعنی به قدر ضرورت رسیده، تقاضای همه چیز آمده است پایین. وقتی تقاضا میآید پایین، تقاضای سفر هم پایین میآید. مثلاً شما شرکتی دارید مثلاً در کیش شرکت فرودگاهها و بنادر کیش را داریم. محل درآمدی این شرکت از کجاست؟ محل درآمدیاش از عوارضی است که هر کسی که وارد کیش میشود پرداخت میکند. خب تعداد سفرها آمده پایین، طبیعتاً درآمدهای اینها هم کاهش پیدا کرده. یعنی درآمد خیلی از شرکتهای دولتی هم پایین آمده. همین شرکت راهآهن. درآمد این از کجا میآید؟ از سفرها و از عوارضی که از سفرها میآید گرفته میشود، گرچه حالا خودش کلاً ضررده است. ولی منظور این است که آن هم کاهش پیدا کرده. اینجوری نیست که آن شرکتها با صلابت چند سال پیش وارد این قضیه میشدند در دولت، خیلی 0828 ولی هنوز که هنوز است، ریخت و پاش در این شرکتها بیشتر است. یعنی رِنج حقوقها بسیار بالاتر است، پاداش و انواع مختلف که گاهاً اتفاقات غیرقانونی هم باشد اتفاق میافتد و آنجا شاید یک مقدار شفاف کردن این در؛آمدها باعث شود که هزینه و ریخت و پاش دولت مخصوصاً در این جور مسائل کم شود. اگر دولت بخواهد ریخت و پاشش را کم کند، بهترین راهکار این است که فعلاً به جای اینکه بروند سراغ افزایش درآمد در این مدت کوتاهمدت، به سمت کاهش هزینهها بروند. کاهش هزینهها هم با این وسعت دولت 0923 مدیران باید در اتاق شیشهای باشند، مردم بر اعمالشان نظارت داشته باشند تا نتوانند دست از پا خطا کنند. حالا این از طریق انواع و خیلی شکلهای مختلفی میتواند انجام شود. مثلاً تصمیماتی که هیئتمدیرهها دارند تصویب میکنند، تصویباتشان را بگذارند روی سایتها. خود خبرگزاریها و غیره میآیند 0950 میکنند. حالا بعضی از تصمیمها تصمیمهای رقابتی است و شاید رسانهای کردن آنها به نفع کشور نباشد، میشود مثلاً بعضیها را از آن رده خارج کرد ولی اینکه مثلاً هیئت مدیره چقدر پاداش آخر سال میگیرد؟ شرکتی که ضرر دارد، مدیرعاملش چقدر باید پاداش بگیرد؟ اینها موضوعاتی هستند که قابل بررسی است.
در بحث تورم، میتوان پیشبینی کرد که چیزی به نام ابرتورم اتفاق بیفتد؟ چون بالاخره اگر در سابقه همین دولت روحانی الان تورم مثلاً به حدود 40 میرسد، قبلش ما از تقریباً حدود 10 شروع کردیم رسیدیم به 30 و خردهای و 40 ولی الان که وارد سال دیگر میشویم داریم با تورم 20 و خردهای و حدوداً 30 وارد میشویم.
- من لزوماً ابرتورم را پیشبینی نمیکنم. چرا ما تورم داریم؟ ما رکود تورمی داریم. رکود تورمی معلول شوک عرضه است. ما شوک عرضه داریم. 1125 بحث قضیه نفت است. حالا بیکفایتیهای داخلی سر جای خودش ولی موضوع تحریمها را نمیتوان کنار گذاشت و به آن نپرداخت. موضوعی است که بالاخره پیچ و مهره تحریمها سفت شده، دولت سرمایهگذاری روی موضوعات غیرتحریم و تجارت خارجی نکرده، امروز خب درآمدها افت کرده و به تورم رسیدیم. کیک اقتصاد ما کوچکتر شده و طبیعتاً تورم هم کنارش بوده. این نوع تورم یعنی چه؟ یعنی تنظیم کردن پول ملی و بازار در واقع با قسمت حقیقی بازار. میگوید آقا کیک شما کوچک شده؟ دیروز یک هزار تومان بود؟ یک کیلو بود کیک شما، امروز که کیک شما شده 900 گرم، دیگر یک هزار تومان نمیارزد، 900 تومان میارزد. پس ارزش این پول باید بیاید پایین. آن میآید پایین، تورم پیدا میکند. یعنی پولهای دیگر دنیا آنقدر ارزشش میرود بالا که آن کیک دیگر در دنیا همان 900 تومان بیارزد. بازار خودش را تنظیم میکند. این فشارها به نهایت رسیده. امروز دیگر آمریکا و همدستانش دیگر فشاری نمانده که بخواهند وارد بیاورند. لذا ما در سیر مثبت إنشاءالله خواهیم افتاد. فقط بحثی که هست اینکه این دولت بذری در این زمین نکاشته که امروز بتواند برداشت کند. مشکل اینجاست. وگرنه اگر بیایند شروع کنند سرمایهگذاری کردن، بحثم فقط بحث سرمایهگذاری مالی نیست، بیشتر سرمایه فکری است. باید در این مورد فکری شود. مثلاً بنگاههایی که تولید نمیکنند و افت تولید شدید دارند و مثلاً با ظرفیت 30 و 40 درصد کار میکنند، اینها ریشهیابی شود. البته کار دارد، حرف زدنش میشود یک دقیقه، کار کردنش میشود دو سال! این مواد اولیه ندارد! آن فلان قانون را دارد! دیگری، فلان گردش سرمایهاش پایین است! وقتی بخواهی راهحل بدهی شاید باید یک سال، دو سال بنشینی داخل دولت روی این موضوع کار کنی تا 10تا کارخانه راه بیفتد. یعنی حرفهایی است که زدنش بسیار آسان است ولی عمل کردنش بسیار بسیار سنگین است و خیلی 1350 ولی دولت سرمایهگذاری نکرده. شما یک ابرتورمی داشتید، دولت یک زرنگی کرد، این تورم را نگذاشت در یک سال اتفاق بیفتد و آن را انتقال داد به سالهای بعد. دومینووار این تورمی که بر اساس خروج آمریکا از برجام اتفاق افتاد و قسمتهایی که جلوی نفت را گرفت، برای اینکه یکدفعه ابرتورم خیلی وحشتناک اتفاق نیفتد، جلوی تورم خیلی از کالاهای دولتی را بست. مرتب سال بعد آزاد کرد، دلار را همان 4 هزار و 200 نگه داشته، یعنی فنر این تورم دارد کمکم در بازارهای مالی مختلف و بازارهای حقیقی مختلف مرتب دارد باز میشود. من بعید میدانم سال بعد تورمی حتی بالای 30 داشته باشیم. یعنی به نظر من حتماً زیر 30 خواهد بود. ابرتورم نخواهد بود حتی با این بودجهای که دولت میتوانست خیلی خیلی بهتر از این ببندد و متأسفانه همان طور که گفتم بذری هم نکاشته بود که بتواند امروز برداشت کند. مثلاً دولت بیاید سال آخر چه کار کند؟! در عرض یک سال چه اتفاقی را میخواهد رقم بزند که مثلاً تورم کاهش پیدا کند یا درآمدهایش افزایش پیدا کند؟ حداکثر کاری که میتواند انجام دهد، در قسمت هزینههاست. تنها کار کوتاهمدت همین است. دولت میتواند در قسمت هزینهها و کالاهای لوکس اتفاقاتی را رقم بزند که هم یک مقدار درآمدها بالا بیاید و در عین حال هزینهها هم یک مقدار پایین برود.
انتهای پیام/