«خون شد»؛ فیلمی که شما را از کیمیایی «کاملاً» ناامید میکند!
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، سید مرتضی حسینی ـ مسعود کیمیایی فیلمسازی بزرگ با آثار ماندگار در سینمای ایران است. این گزاره آشنا را در ابتدای این یادداشت کوتاه میآورم تا از همین ابتدا تکلیف خود را روشن کرده باشیم. اما این جمله به ظاهر کلیشهای، در سالهای اخیر تکملهای هم داشته است که «سالهاست کیمیایی فیلم خوب نمیسازد». سالهاست آن جذابیتهای فرمی و محتوایی و ملاحت دلپذیر دیالوگها که در آثار خاطرهانگیز او از جمله قیصر، رضا موتوری، دندان مار، سرب و سلطان واعتراض تماشاگر را به وجد میآورد خبری نیست.
بعد از دو فیلم قاتل اهلی و متروپل که با استقبال سرد منتقدان و مخاطبان مواجه شد و بخشی از طرفداران پروپاقرص استاد را نگران کرد، امسال همگان منتظر یک بازگشت دوباره از سوی آقای کارگردان بودند.
با انتشار خبر آغاز فیلمبرداری خون شد در تابستان امسال و به ویژه با مشخص شدن حضور بازیگرانی همچون سعید آقاخانی، سیامک صفری و سیامک انصاری کنجکاوی مخاطبان برای دیدن این فیلم افزایش پیدا کرد.
پس از این که کیمیایی حدود یک ماه قبل از آغاز سی وهشتمین جشنواره فیلم فجر از حضور در این جشنواره انصراف داد، خبرسازی فیلم خون شد به اوج رسید. تصمیمی که البته با مخالفت محترمانه تهیهکننده این فیلم همراه بود. جایی که جواد نوروزبیگی اعلام کرد که با احترام به تصمیم کیمیایی، فیلم «خون شد» فقط در بخش کارگردانی مورد ارزیابی قرار نخواهد گرفت و در سایر بخشهای مسابقه سینمای ایران حضور خواهد داشت.
اما تمام این خبرسازی ها با نمایش فیلم در جشنواره رنگ دیگری به خود گرفت. «خون شد» نشان داد که نگرانی علاقه مندان به سینمای کیمیایی احتمالاً به ناامیدی بدل شده است.
«خون شد» در همه ابعاد سینمایی و محتوایی نمره پایینی می گیرد. تردید نیست که این فیلم را باید جزو سه فیلم ضعیف جشنواره دانست. کیمیایی در این فیلم ترکیب کاریکاتورگونهای از دو فیلم قیصر و اعتراض را به شکلی هجوآمیز روی پرده نقرهای برده است.
فیلم، معجونی از دیالوگهای بیهدف کیمیاییوار است. شخصیت تکراری مرد زخم خوردهای که برای سامان بخشیدن به زندگی خانواده به خانه قدیم باز میگردد هسته اصلی داستان خون شد را شکل می دهد.
اگر شخصیت قیصر در فیلم پرآوازه کیمیایی برای برقراری عدالت و گرفتن انتقام خون خواهر و سپس برادرش عصیان میکند،اینجا هم فضلی(سعید آقاخانی) برای برگرداندن خانه و خانواده به شرایط شکوهمند گذشته پا به خانه پدری میگذارد.
در فصل آغازین فیلم که فضلی در شبی پاییزی با ساکی در دست و تنی خسته در کوچه های قدیم به سمت خانه می رود،از اولین عناصر آشنای سینمای کیمیایی رونمایی می شود. در ادامه، مواجه او با نامادری که او را اصلاً نمیشناسد سکانسی تصنعی را شکل میدهد و داستان و سکانسها به صورت پیاپی بیهیچ منطق و جذابیتی یکی پس از دیگری فرا می رسد. پدر ناکام و شکست خورده، مادری خسته و ناامید و منفعت طلبانی که به دنبال تصرف خانه هستند هیچکدام جذابیتی برای تماشاگر ندارد.
فاطمه یکی از خواهران فضلی به دام اعتیاد افتاده و در شهری دیگر زندگی فلاکترباری دارد. خواهر دیگر هم ازدواجی بی فرجام داشته چرا که شوهرش یک فعال کارگری بوده که به طرز مشکوکی درگذشته است.
مرتضی برادر کوچکتر فضلی نیز هم برای فرار از شرایط نامطلوب جامعه به صورت داوطلبانه راهی آسایشگاه روانی شده است.فضلی هم برای جمع کردن این مجموعه از هم پاشیده از هیچ تلاشی رویگردان نیست. کشتن دو نفر و انداختن یک نفر دیکر در تنور نانوایی! و سرانجام نبردی خونین و آنارشیستی برای پس گرفتن سند خانه پدری بخشی از این تلاشهای عجیب و غریب است. اتفاقاتی که در همین جامعه و در اواخر دهه نود رخ میدهد و عملاً هیچ واکنشی را هم به دنبال ندارد!
این معجون سینمایی وقتی با دیالوگهای حماسی و به اصطلاح آهنگین کیمیایی همراه می شود نتیجهای جز یک اثر آشفته از هم گسیخته ندارد. ستار اورکی با موسیقی مبتنی بردف و موسیقی زورخانهای ستار این مجموعه را کامل کرده است.به این ترتیب، تماشاگر شاهد یک هجویه تصویری از نمودهای آشنای سینمای کیمیایی است.
فاجعه اما با فصل پایانی فیلم کامل می شود. امروز هنگام نمایش فیلم درپردیس سینمایی ملت، واکشنهای توأم با خنده و تمسخر آمیز اهالی رسانه نشان داد که «خون شد» یک رقیب قوی برای دریافت ضعیفترین فیلم جشنواره است.به نظر میرسد نقدهای تحلیلی و نشانهشناسانه از آخرین اثر کیمیایی با توجه به کیفیتی که از آن دیده شد کاری عبث باشد. فعلاً در یک جمله میتوان گفت: خون شد مسعود کیمیایی فیلمی بود که هم مخاطبان عام و همطرفداران سینمای استاد را بهکلی ناامید کرد.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/