تجربهای متفاوت از زندگی مشترک روی صحنه نمایش/ تئاتر مرا از انزوا خارج کرد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، حدیث همتی، بازیگر جوان و فعال زنجانی، از سال ۱۴۰۱ وارد عرصه هنر شده و تاکنون در چندین نمایش کودک و بزرگسال حضور یافته است. او با کسب مقامهای متعدد در جشنوارههای طلوع و فجر ۱۴۰۳، بهعنوان یکی از چهرههای نوظهور تئاتر زنجان شناخته میشود و در گفتوگویی مفصل درباره نمایش «کلاژ» که برای جشنواره ۱۴۰۴ آماده میشود، همچنین تجربهاش در نمایش «فخرالزمان» در جشنواره ۱۴۰۳، نقش جشنوارهها، رسانهها، سازمان بهزیستی و جایگاه هنر در جامعه سخن گفته است.
نمایش «کلاژ» به نویسندگی و کارگردانی «اصغر محمدی»، برای جشنوارههای استانی و طلوع سال ۱۴۰۴ آماده میشود و توسط گروه هنری زنجان با حضور جمعی از هنرمندان از جمله «حدیث همتی» اجرا خواهد شد. این نمایش با تمرکز بر چالشهای زندگی مشترک، تجربهای تعاملی و متفاوت را برای مخاطبان رقم میزند.
هشتمین جشنواره تئاتر منطقهای افراد دارای معلولیت با عنوان «طلوع» نیز از ۷ تا ۱۰ دی ماه ۱۴۰۴ به میزبانی استان آذربایجانغربی برگزار میشود و با حضور هنرمندان پنج استان آذربایجانغربی، اردبیل، زنجان و قزوین در قالب ۱۵ نمایش در بخشهای کودک و خیابانی اجرا خواهد شد. تنوع آثار ارائهشده در این دوره، فرصت ارزشمندی برای ارتباط نزدیکتر با اقشار مختلف جامعه فراهم میآورد و زمینهای مناسب برای معرفی توانمندیهای هنری افراد دارای معلولیت ایجاد میکند. حضور نمایش «کلاژ» به کارگردانی اصغر محمدی، بهانهای شد تا با حدیث همتی، بازیگر این اثر نمایشی به گفتوگو بنشینیم که مشروح آن را میخوانید
حضور در جشنواره فجر برایم ارزشمند بود
لطفاً خود را معرفی کنید و پیرامون رزومه هنری خود توضیح دهید.
حدیث همتی هستم، ۲۲ ساله از استان زنجان و از سال ۱۴۰۱ وارد عرصه هنر شدم و تاکنون در شش نمایش حضور داشتهام. چهار اثر نخست من در حوزه کودک بود و پس از آن با نمایش «فخرالزمان» وارد فضای تئاتر بزرگسال شدم. در جشنواره طلوع با نمایش «شهر اسباببازیها» مقام اول بازیگری زن را کسب کردم و پس از آن چند اثر کودک دیگر نیز اجرا کردم. در سال ۱۴۰۳ با نمایش «فخرالزمان» هم در جشنواره طلوع مقام اول را به دست آوردم و هم در جشنواره فجر حضور یافتم و این حضور برای من تجربهای ارزشمند و افتخارآمیز بود. نمایش «فخرالزمان» بر اساس یک داستان تاریخی شکل گرفته، اما بهشدت با موضوعات اجتماعی و فرهنگی دوره قاجار پیوند دارد و تلاش میکند مشکلات، سختگیریها و محدودیتهایی را که دختران قاجار با آن مواجه بودند به شکلی هنرمندانه و تأثیرگذار به تصویر بکشد. پیام اصلی نمایش، هشدار و آگاهسازی مردم امروز درباره اهمیت درک تجربههای گذشته و توجه به حقوق و آزادیهای زنان در هر دوره تاریخی است و شیوه اجرای اثر نیز تلاشی خلاقانه بود تا فضایی ایجاد شود که تماشاگر بتواند خود را در زمان قاجار احساس کند و با رنجها و واقعیتهای آن دوران همراه شود.
کلاژ با نگاهی تازه به چالشهای زوجین میپردازد
پیرامون اثر شرکتکننده در این جشنواره برایمان بگویید.
نمایشنامه «کلاژ» آخرین اثر آقای محمدی است؛ کارگردانی که به اخلاقمداری، توانایی و دقت حرفهای شناخته میشود و این دومین همکاری من با ایشان است. «کلاژ» از میان ۱۵ اثر متقاضی جشنواره استانی ۱۴۰۴ در جمع هشت گروه منتخب قرار گرفت و با نگاهی تازه و در قالبی تعاملی به بررسی مسائل و چالشهای زوجین میپردازد و مخاطب را درگیر موقعیتهای نمایشی و احساسی میکند. من در این اثر نقش «رعنا» را ایفا کردم و موفق شدم عنوان سوم بازیگری زن را در جشنواره استانی کسب کنم که تجربهای ارزشمند و انگیزهبخش برای ادامه مسیرم بود.
این نمایش تاکنون با استقبال خوبی مواجه شده و برای جشنواره طلوع ۱۴۰۴ نیز پذیرفته شده است و گروه در حال آمادهسازی برای بازبینی جشنواره است. به باور من، ساختار اجرایی اثر و ارتباط مستقیم با مخاطب آن را به تجربهای صادقانه و تأثیرگذار تبدیل کرده و این نوع ارتباط کمک میکند پیام و مفهوم اثر با شفافیت بیشتری به تماشاگر منتقل شود و تأثیری عمیقتر بر او بگذارد.
جشنوارهها پلی میان توانمندیها و جامعه هستند
به نظر شما برگزاری چنین جشنوارههایی تا چه اندازه میتواند در شناسایی استعدادهای هنری افراد دارای معلولیت مؤثر باشد؟
به باور من جشنوارهها پلی میان توانمندیها و جامعه هستند و نهتنها بستری برای ارائه آثار هنری فراهم میکنند بلکه زمینهای برای شکوفایی استعدادها نیز به شمار میروند. جشنوارهها هنر را بهعنوان زبان مشترک بشریت معرفی میکنند و هر فرد با هر شرایطی داستانی برای گفتن دارد و این تبادل تجربهها موجب شکلگیری همدلی و درک متقابل میشود و فرهنگ پذیرش و شمولیت را تقویت میکند.
من خود نیز جزو افراد دارای معلولیت هستم و حضور در چنین جشنوارههایی برایم فرصتی بود تا تواناییهایم را در برابر جامعهای که گاهی محدودیتها را بیش از استعدادها میبیند ثابت کنم و باور دارم این جشنوارهها میتوانند ذهن جامعه را از قید و بندهای قدیمی رها کنند و فرهنگ شمولیت و پذیرش را گسترش دهند.
در جشنواره طلوع فقط ۲۰ روز برای آمادهسازی داشتیم
برای بهبود کیفیت روند برگزاری جشنواره چه گامهایی میتوان برداشت؟
در جشنواره طلوع ۱۴۰۳ با مشکل زمانبندی مواجه شدیم، زیرا تاریخ بازبینی و تأییدیه نمایشنامهها بسیار دیر اعلام شد و تنها ۲۰ روز برای آمادهسازی فرصت داشتیم. با وجود این محدودیت توانستیم این مانع را پشت سر بگذاریم، اما این تجربه نشان داد که برنامهریزی دقیق و اعلام بهموقع زمانها چقدر اهمیت دارد. نحوه اهدای جوایز نیز مناسب نبود و کارتهای هدیه بهجای قرار گرفتن در لوح تقدیر در یک رستوران و بهصورت صفی به هنرمندان داده شد و هنرمندان باید در صف میایستادند، کارت را دریافت میکردند و امضا میدادند که این شیوه نهتنها جلوه زیبایی نداشت بلکه شأن هنرمندان را نیز رعایت نمیکرد.
در جشنواره فجر نیز اتفاقی بسیار ناراحتکننده رخ داد و آن جدا کردن اختتامیه بخش معلولین از کل جشن بود که حس ناخوشایندی ایجاد کرد و گویی هنر ما ارزش کافی نداشته است. با گذشت یک ماه و نیم از جشنواره هنوز اختتامیهای برای این بخش برگزار نشده بود و این موضوع برای من و بسیاری از هنرمندان معلول بسیار آزاردهنده بود. برای بهبود روند جشنوارهها باید بستری مشارکتی ایجاد شود که در آن صدای همه هنرمندان بهویژه افراد دارای معلولیت شنیده شود و برنامهریزی جامع شامل تاریخها، مکانها، بودجه و فعالیتها انجام گیرد.
همچنین برگزاری کارگاههای آموزشی پیش یا حین جشنواره ضروری است و جمعآوری بازخورد از هنرمندان و مخاطبان پس از پایان جشنواره میتواند نقاط قوت و ضعف را مشخص کند. ایجاد همکاریهای بینالمللی برای تبادل تجربهها و الگوبرداری از جشنوارههای موفق مانند جشنواره پانتومیم زنجان نیز میتواند کیفیت جشنوارهها را ارتقا دهد. من در سال ۱۴۰۱ در کارگاههای آموزشی جشنواره طلوع شرکت کردم و این کارگاهها بسیار آموزنده و ارزشمند بودند، اما متأسفانه در سال ۱۴۰۳ چنین کارگاههایی برگزار نشد.
سازمان بهزیستی میتواند نقش عمیقی در حمایت از هنرمندان ایفا کند
سازمان بهزیستی تا چه اندازه میتواند در ایجاد انگیزه برای تولید آثار هنری در جامعه افراد دارای معلولیت مؤثر باشد؟
سازمان بهزیستی یکی از نهادهای اصلی حمایت از افراد دارای معلولیت است و میتواند نقشی بسیار عمیق و تعیینکننده در ایجاد انگیزه برای تولید آثار هنری ایفا کند. این سازمان با حمایتهای جامع و برنامههای هدفمند میتواند بستری مناسب برای بروز استعدادهای نهفته فراهم آورد. هنر برای افراد دارای معلولیت تنها یک فعالیت خلاقانه نیست بلکه ابزاری برای ابراز هویت، انتقال احساسات و افکار و بازسازی اعتمادبهنفس و عزتنفس است و من خود تجربه کردهام که تئاتر چگونه مرا از انزوا نجات داد و اعتمادبهنفسم را بازسازی کرد. بهزیستی میتواند با فراهمکردن آموزش، منابع مالی و فضای مناسب مسیر رشد هنرمندان معلول را هموار کند.
رسانهها میتوانند آگاهی ایجاد کنند و دامنه حضور را گسترش دهند
رسانهها تا چه اندازه میتوانند در کمک به روند برگزاری جشنواره مؤثر باشند؟
رسانهها نقشی تعیینکننده در موفقیت جشنوارهها دارند و میتوانند آگاهی ایجاد کنند، اشتیاق و هیجان به وجود آورند، دامنه حضور مخاطبان را گسترش دهند، بر افکار عمومی تأثیر بگذارند و حمایتهای مالی و معنوی مانند اسپانسر جذب کنند. رسانهها همچون بلندگوی جشنواره عمل میکنند و اگر با جدیت بیشتری وارد عمل شوند جشنوارهها نهتنها مخاطبان بیشتری خواهند داشت بلکه اعتماد عمومی نیز نسبت به روند برگزاری افزایش خواهد یافت.
برای بهرهگیری از ظرفیتهای هنری باید منظومهای هماهنگ ایجاد شود
چگونه میتوان برای بهرهگیری از ظرفیتهای هنری جامعه هنرمندان دارای معلولیت گام برداشت؟
برای بهرهگیری از ظرفیتهای هنری هنرمندان دارای معلولیت نیازمند خلق منظومهای هماهنگ از حمایتها و فرصتها هستیم؛ منظومهای که همچون مجموعهای از ستارگان باشد و هرکدام گامی استوار در مسیر تحقق هدف باشند. این منظومه باید بستری همدلانه ایجاد کند، استعدادهای هنری را کشف و پرورش دهد، حمایتهای مالی و معنوی فراهم آورد و نگرش جامعه را نسبت به توانمندیهای هنرمندان معلول تغییر دهد. با برداشتن این گامها میتوان پلی میان محدودیتها و خلاقیتها ساخت و زمینهای فراهم کرد تا هنرمندان معلول بدرخشند.
هنر مانند دو بال پرواز برای انسان است
هنر و هنرمند تا چه اندازه میتوانند در بهبود روابط انسانی و ارتقای سطح اخلاق در جامعه مؤثر باشند؟
هنر برای من همچون دو بال پرواز است؛ بالهایی که انسان را از زمین محدودیتها بلند میکنند و به سوی نور، اخلاق و انسانیت هدایت مینمایند. هنر زبانی جهانی است که فراتر از مرزها و زبانها با قلبها سخن میگوید و پلی میان انسانها میسازد. هنرمند همچون آینه جامعه است؛ آینهای که زیباییها، زشتیها، دردها و امیدها را بازتاب میدهد و نقش مهمی در شکلدهی به ارزشها و باورهای جامعه دارد. هنر نه تقلید صرف از طبیعت بلکه آفرینشی تازه و زاویهای متفاوت از هستی است و هنرمند مانند ناخدای سفینهای است که با قلم، ساز، کلمات یا حتی بدن خود پردهای از رازهای پنهان برمیدارد و دریچهای نو به سوی واقعیت میگشاید.
امیدوارم کلاژ بتواند مسیر خود را با قدرت ادامه دهد
در پایان اگر با مخاطبان هنر تئاتر این سرزمین سخنی دارید، مشتاقانه میشنویم.
امیدوارم نمایش «کلاژ» بتواند مسیر خود را با قدرت ادامه دهد و تجربهای صادقانه و متفاوت برای مخاطبان رقم بزند. آرزو دارم جشنوارهها با برنامهریزی دقیقتر و حمایتهای گستردهتر زمینه شکوفایی استعدادهای هنرمندان را فراهم کنند. برای من هر جشنواره فرصتی است برای یادگیری، برای دیدهشدن و برای اثبات اینکه هنر توانایی دگرگونکردن زندگی را دارد و باور دارم هنر باید زنده بماند، زیرا تنها هنر است که میتواند انسان را به حقیقت نزدیک کند.
انتهای پیام/