دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
09 دی 1398 - 12:49

هوش دقیقا چیست؟ +انواع آن

هوش را توانایی ذهنی می‌نامند که، ۹ مولفه دارد، اما در نظام آموزشی و مدارس بیشتر به هوش ریاضی توجه دارند و به انواع دیگر هوش بهای چندانی داده نمی‌شود.
کد خبر : 449237
1.jpg

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، هوش و قابلیت‌هایی که ذهن انسان از آن بهره‌ می‌برد همیشه مورد توجه افراد و پژوهشگران بوده است و تحقیقات گسترده‌ای پیرامون آن انجام شده است که برخی هوش را در ۹ بخش دسته‌بندی کرده‌اند و از این رو خبرگزاری آنا در ادامه قصد دارد به این موضوع بپردازد.



هوش به چه معناست؟


هوش را توانایی ذهنی می‌نامند که قابلیت‌های متنوعی همچون استدلال، برنامه‌ریزی، حل مسئله، تفکر انتزاعی، استفاده از زبان، و یادگیری را در بر می‌گیرد. نظریه‌های هوش در طول تاریخ تغییر کرده‌اند و از این رو پژوهشگران می‌گویند با نوشیدن شیر، خوردن جگر، تخم مرغ و بادام زمینی، کولین بیشتری به مغز می‌رسد و هوش و حافظه تقویت می‌شود.


جالب است بدانید؛ پژوهشگران با سنجیدن سطح کولین مغز به میزان هوش افراد پی می‌برند.



اخیر؛ محققان موفق به شناسایی دو خوشه ژنی شده‌اند که عامل هوش و توانایی شناختی مغز است؛ از طرفی در صورت جهش می‌تواند منجر به بیماری صرع شود. مطالعات محققان کالج سلطنتی لندن نشان می‌دهد که دو خوشه ژنی به نام‌های M۱ و M۳، در هوش و توانایی‌های ذهنی از جمله حافظه، تمرکز، سرعت پردازش، استدلال و عملکرد اجرایی مؤثر هستند. این دو خوشه ژنی متشکل از صد‌ها ژن هستند و تصور می‌شود که توسط به اصطلاح یک سوییچ مرکزی کنترل می‌شوند.


مساله هوش به عنوان یک ویژگی اساسی که تفاوت فردی را بین انسان‌ها موجب می‌شود، از دیرباز مورد توجه بوده است. زمینه توجه به عامل هوش را در علوم مختلف می‌توان مشاهده کرد، بعنوان مثال زیست شناسان، هوش را به عنوان عامل سازش و بقا مورد توجه قرار داده‌اند.


فلاسفه بر اندیشه‌های مجرد به عنوان معنای هوش و متخصصان تعلیم و تربیت، بر توانایی یادگیری تاکید داشته‌اند.


در مقاله‌ای معتبر که در سال ۱۹۰۴ منتشر شد، «چارلز اسپیرمن»، روان شناس بریتانیایی، نخستین کوشش برای تحقیق در ساختمان هوش را با روش‌های تجربی و کمی تشریح کرد.


پیدایش مقیاس هوشی بینه سیمون، در سال ۱۹۰۵ و به دنبال آن تهیه و استاندارد شدن مقیاس استنفرد _ بینه، در سال ۱۹۱۶ در امریکا، از فعالیت‌های اولیه به منظور تهیه ابزار اندازه گیری هوش بوده است، البته در سال ۱۸۳۸ «اسکیرول» به منظور تهیه ضوابطی برای تشخیص و طبقه بندی افراد عقب مانده ذهنی، روش‌های مختلفی را آزمود و به این نتیجه رسید که مهارت کلامی فرد بهترین توانش ذهنی اوست.


جالب است بدانید که مدت ها نیز مهارت کلامی از عوامل اساسی توانش ذهنی شناخته شد و امروز نیز محتوای اکثر تست‌های هوش را مواد کلامی تشکیل می‌دهد.


ترستون، ثرندایک، سیریل برت، گیلفورد، فیلیپ ورنون، از دیگر افرادی بودند که در زمینه هوش به تحقیق و بررسی پرداختند.


چند نوع هوش داریم؟


هوش ۹ مولفه دارد، اما در نظام آموزشی و مدارس بیشتر به هوش ریاضی توجه دارند و به انواع دیگر هوش بهای چندانی داده نمی‌شود.


بعنوان مثال اگر درس ریاضی یا زبان خارجی شما ضعیف باشد ممکن است استعداد شما در زمینه‌های دیگر به عنوان یک مهارت قابل قبول پذیرفته شود، اما در جامعه هوش به حساب نمی‌آید!


اما در صورتی که شما هم فرد باهوشی هستید، اما هوش شما در حوزه‌ی سیستم آموزشی تعریف نشده است.


یک روانشناس آمریکایی به نام "هوارد گارنر" در سال ۱۹۸۳ هوش را در ۹ بخش دسته‌بندی کرد، در حالی که دیگر دانشمندان هوش را تنها به مهارت‌های فردی نسبت می‌دادند، گارنر توجه خود را به نوع هوش معطوف کرد.


این مهارت‌ها بنا به اظهار نظر وی در ۹ دسته‌ی زیر قرار می‌گیرند:



  • ۱. هوش طبیعت‌گرایی


افرادی که از این نوع هوش برخوردار هستند، نسبت به سایرین، طبیعت زنده مانند گیاهان و حیوانات را با نگاه دقیق‌تری می‌بینند.


ضمن این که اشیاء بی جان هم از نگاه آن‌ها دور نمی‌ماند. هوش طبیعت‌گرایی در جریان سیر تکاملی انسان به وجود آمده است. چرا که گذشتگان ما اکثرا کشاورز یا شکارچی بوده‌اند و در روند رشد این مهارت‌ها، علمی مثل گیاه‌شناسی و مهارتی مثل آشپزی شکل گرفته است.


عده‌ای بر این باور هستند که در دنیای امروز از هوش طبیعت‌گرایی افراد استفاده‌ی چندان مفیدی نمی‌شود و این هوش بیشتر صرف درک تفاوت مدل‌های اتومبیل، کفش، نوع آرایش و دیگر موارد مشابه می‌شود.




  • ۲. هوش موسیقایی


هوش موسیقی به توانایی فرد در تشخیص گام، ریتم، طنین و تن صدا مربوط است. بین موسیقی و احساس رابطه‌ی عمیقی وجود دارد؛ ضمن این که هوش موسیقایی با ریاضی هم وجوه مشترکی دارد.


جالب است بدانید که؛ بیشتر صاحبان این هوش، در حال زمزمه کردن یک آهنگ یا ضرب گرفتن هستند. آن‌ها نسبت به دیگر افراد به صدا‌های محیط حساسیت بیشتری نشان می‌دهند.



  • ۳. هوش ریاضی


هوش ریاضی به توانایی محاسبه، تعیین مقدار، بررسی فرضیات و انجام عملیات ریاضی ارتباط دارد. داشتن این هوش به ما قدرت می‌دهد تا با استفاده از مفاهیم انتزاعی و طرز فکر نمادین، روابط و ارتباطات را درک کنیم.


افرادی که در حوزه‌ی ریاضیات هوش بالایی دارند، معمولا به الگوها، دسته بندی‌های مختلف و روابط موضوعات با یکدیگر علاقه‌مند هستند، آن‌ها دوست دارند خود را درگیر مسائل محاسباتی و بازی‌های استراتژیک کنند.



  • ۴. هوش معنوی


افرادی که هوش معنوی بالایی دارند، پرسش‌های عمیقی را مطرح می‌کنند. مسائلی مانند وجود انسان، معنای هستی، علت تولد و مرگ برای آن‌ها جالب و چالش برانگیز است.



  • ۵. هوش میان فردی


هوش میان‌فردی به توانایی درک و تعامل موثر با دیگران ارتباط دارد. این هوش شامل ارتباطات موثر کلامی و غیرکلامی و توانایی جلب توجه دیگران است.


ضمن این که هوش میان فردی بالا باعث می‌شود که نسبت به رفتار و خلق و خوی افراد حساسیت نشان دهیم و توانایی سرگرم کردن آن‌ها را داشته باشیم. معلم‌ها، مددکاران اجتماعی، بازیگران و سیاست‌مداران در صورتی موفق هستند که بتوانند هوش میان‌فردی خود را ابراز کنند. جوانان و نوجوانانی که هوش میان‌فردی بالایی دارند همواره می‌خواهند رهبری هم‌سالان خود را بر عهده بگیرند و به خوبی می‌توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند و احساسات و انگیزه‌های آن‌ها را درک کنند.



  • ۶. هوش بدنی


هوش بدنی در رابطه با دستکاری اشیا و برخورداری از مهارت‌های بدنی است. این نوع از هوش به هماهنگی ذهن و بدن نیاز دارد.


ورزشکاران، رقاصان، جراحان و صنعتگران از جمله افرادی هستند که هوش بدنی بالایی دارند.



  • ۷. هوش کلامی


هوش کلامی توانایی در بیان منظور و توضیح احساسات است. این نوع هوش به ما اجازه می‌دهد تا مفهوم کلمات را درک کنیم و با به کارگیری مهارت کلامی، به زبان خود منظورمان را به مخاطب برسانیم.


شاعران، رمان‌نویسان، روزنامه‌نگاران و سخنران‌های عمومی از جمله اقشاری هستند که هوش کلامی آن‌ها نسبت به سایرین بالاتر است.


افراد جوان و نوجوانی که هوش کلامی دارند به نوشتن علاقه‌مند هستند و از کار‌هایی مانند کتاب خواندن، داستان گفتن و حل کردن جدول کلمات لذت می‌برند.




  • ۸. هوش درون‌فردی


هوش درون فردی به شناخت فرد از خود، خواسته‌ها و احساساتش وابسته است، زمانی که فردی دارای هوش درون‌فردی باشد بهتر می‌تواند برای آینده‌اش برنامه‌ریزی کند چرا که نسبت به خود شناخت کافی دارد و می‌داند چه چیز‌هایی می‌خواهد و چه چیز‌هایی را نمی‌خواهد.


هوش درون‌فردی تنها مربوط به ارتباط فرد با خودش نیست بلکه ارتباط با دیگر افراد را هم در بر می‌گیرد.


نمونه‌ی بارز صاحبان این نوع هوش، روانشناسان، رهبران روحانی و فلاسفه هستند، نوجوانان و جوانانی که هوش درون‌فردی بالایی دارند، ممکن است خجالتی به نظر بیایند.


آن‌ها نسبت به احساسات خود اشراف کامل دارند و از انگیزه‌های درونی بالایی برخوردار هستند.



  • ۹. هوش فضایی


هوش فضایی به درک پدیده‌های دیداری مربوط می‌شود. افرادی که هوش فضایی بالایی دارند، ابعاد را بهتر از سایرین تخمین می‌زنند و در جهت شناسی قوی‌تر عمل می‌کنند.


چنانچه افراد در کشف هوش غالب خود کوتاهی کنند و فشار جامعه، علاقه‌مندی و مسیر حرکت آن‌ها را انتخاب کند، طبیعتا خسارات جبران ناپذیری به خود وارد کرده‌اند.


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب