تحلیلگر ارشد آمریکایی: آمریکا به ایران بیش از اسرائیل نیاز دارد/ زمان تغییر روابط با ایران فرارسیده است
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری آنا، «مارک ویلز» در مقالهای که روز سه شنبه در اندیشکده «matter of facts» منتشر شد به بیان نکاتی میپردازد که معتقد است دوستی با ایران را برای آمریکا امری مهم میسازد. وی در این مقاله با اشاره به سخنرانی نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در کنگره آمریکا مینویسد که حدس مضمون سخنرانی وی چندان دشوار نیست. «میلز» در مقاله خود با اشاره به دیدگاههای «جیمز فالوز» میگوید دیدگاه «جیمز فالوز»، دبیر امور خارجه شورای آتلانتیک درباره ایران بیانگر یک نکته مهم است و آن اینکه ایران سومین مورد «نیکسونی از سال ۱۹۳۸ تا به حال» است.
«فالوز» معتقد است در اوایل دهه ۱۹۷۰، ریجارد نیکسون دریافت برخلاف اختلافات جدی و طولانیمدت با کشور چین، دیگر زمان آن رسیده است به جای وقت گذاشتن برای به انزوا کشاندن مائو و جانشینان وی، راهحلی برای ایجاد روابط با آنها بیاید. وی دریافت که مزایای دوستی با چین بسیار بیش از مضرات آن خواهد بود. آن زمان دولت تایوان و حامیان آن به شدت با اینکه تغییر فرا رسیده است، تغییر رویکرد ایالات متحده مخالف بودند اما آمریکا از منظری دیگر به این موضوع مینگریست.
«فالوز» در ادامه میگوید من معتقدم در مورد ایران نیز چنین رویکردی موثر خواهد بود. همانطور که وضعیت چین در دهه ۱۹۷۰ و کوبا در سالهای اخیر نشان داد، شاهدی مستند دال بر وجود نگاه ملی ضدغربی یا ضد آمریکایی وجود ندارد. احیای روابط، حتی با امکان ادامه برخی اختلافها، بیتردید آنقدر مزایا دارد که بتوان آن را به عنوان هدفی استراتژیک در دستور کار قرار داد.
«مارک میلز» پس از بیان دیدگاههای «فالوز» به بیان دیدگاه خود میپردازد. وی میگوید هنوز در آمریکا عده بسیاری هستند که وجود روابط آمریکا با اسرائیل را امری مقدس میدانند. آنها حاضرند برای تداوم این روابط بهای سنگینی بپردازند. عدهای نیز هستند که چنین نظری ندارند اما معتقدند تداوم روابط آمریکا با اسرائیل امری کاملاً درست است. «میلز» در ادامه میگوید من با چنین دیدگاهی بسیار مخالف هستم. بر این باورم که اشتباه اصلی در این است که فکر کنیم حمایت آمریکا از اسرائیل به سود آمریکا است یا این حمایت آنقدر ارزشمند است که به خاطر راضی نگاه داشتن دولت نتانیاهو، باید با ایران وارد نزاع شویم.
در واقع، من معتقدم خلف این امر درست است. در حین جنگ سرد، این قدرت نظامی آمریکا بود که در خاورمیانه دگرگونی ایجاد کرد. با هدف گرفتن کشورهای حامی اتحاد جماهیر شوروی سرانجام تعادل قدرت به سمت آمریکا تغییر کرد اما امروز اوضاع به این سادگیها نیست. اگرچه ارتش اسرائیل یکی از قدرتمندترین ارتشها در جهان امروز است اما به نظر میرسد نتوانسته است برای تضعیف قدرت مخالفان خود کاری از پیش ببرد. به عنوان مثال، حمله به لبنان در سال ۲۰۰۶ تنها به تقویت قدرت حزبالله منتهی شد.
حتی اگر اسرائیل توانایی تضعیف چنین دشمنانی را نیز داشته باشد، واقعیت آن است که اینها کسانی نیستند که آمریکا از آسیب آنها منفعتی ببرد. حماس یا حزبالله هیچ یک به عنوان قدرتهایی که قصد حمله به آمریکا را داشته باشند، شناخته نمیشوند.
در مقابل، ایران گزینههای بسیاری را پیش روی آمریکاییها قرار میدهد. ایران، به عنوان دولتی شیعه مخالف بسیاری از گروههای اسلامگرای افراطی است که تهدیدی جدی برای منطقه محسوب میشوند. هر دو کشور آمریکا و ایران، بر علیه داعش مبارزه میکنند و از دولت عراق نیز برای مبارزه با آن حمایت میکنند. ایران به عنوان کشور همسایه افغانستان، سابقه مخالفت با طالبان را در پرونده دارد. دولت جمهوری اسلامی ایران، یکی از متحدان ائتلاف شمال (اتحاد جبهه متحد اسلامی به رهبری احمدشاه مسعود) در مبارزه با طالبان در سال ۲۰۰۱ و بعد از آن از حامیان دولت کرزای بود.
آمریکا همچنین میتواند از ایران به عنوان انگیزهای برای مطیع کردن دولت عربستان سعودی که ایران را رقیبی جدی برای خود میداند، بهره ببرد.
در دیگر سو، ایران دارای دومین منبع ذخایر گاز در سطح جهان است و با در نظر گرفتن اینکه روسیه بزرگترین منبع گاز جهان است، این امر خود از اهمیت بالایی برخوردار میشود.
بنا بر دلایل فوق، بهبود رابطه آمریکا با ایران منفعت بزرگی برای آمریکا خواهد داشت در حالیکه دوستی آمریکا با اسرائیل تاثیری معکوس دارد.
اگرچه حمایت ایران از دولت بشار اسد، در جای خود امتیازی منفی برای دوستی با ایران خواهد بود، با وجود این نمیتوان ایران را به عنوان بدترین دولت برای دوستی قلمداد کرد. اتحاد با عربستان گزینهای بسیار بدتر برای آمریکا خواهد بود. بنابراین با اطمینان میتوانم بگویم هیچ مانعی برای دوستی با ملتی با چنین پتانسیلهای سودمندی وجود ندارد و دوستی با ایران برای آمریکا سودمندتر از دوستی با اسرائیل است.
انتهای پیام/