بحران اجماعسازی آمریکا و عربستان علیه ایران/ چرا نوچههای آمریکا پرچم سفید بلند کردند؟
گروه بینالملل خبرگزاری آنا-مجتبی اسماعیلی: موقعیت جغرافیایی ایران در غرب آسیا و پرچمداری کشورمان از محور مقاومت و مسلمانان جهان از 40 سال گذشته و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همواره چشم طمع جهانخواران را به مچاندازی با سیاستهای حقمدار، قانونمحور و صلحجویانه جلب کرده است و کم نبودند کشورهایی که بخواهند برای اینکه تهران را از صحنه تعامل با کشورهای دوست و همسایه در منطقه و جهان بازدارند، به ایجاد ائتلاف و همپیمانی با دیگر کشورها روی آورند. اگر بخواهیم تنها 10 سال گذشته را بهعنوان بخشی از تاریخ سراسر افتخار جمهوری اسلامی در تقابل با محور شرارت یعنی آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان مرور کنیم، شاهد چندین اجماع علیه کشورمان خواهیم بود که نهتنها راه به جایی نبرده است، بلکه قدرتهای غربی و نوچههایشان پس از مشاهده واکنشهای قاطع ایران (که عمدتاً نظامی بودند)، سر تسلیم فرود آوردند و پرچمهای سفید نشان دادند.
گفتم واکنش قاطع؛ جمهوری اسلامی ایران در همین بازه زمانی 10 ساله دو نوع سیاست را در حوزه داخلی و خارجی دنبال کرده است، نخست افزایش توان دفاعی و موشکی با هدف مقابله با تهاجم دشمن و دوم، استفاده از ابزار دیپلماسی و سیاست تعامل. به باور بسیاری از کارشناسان منطقهای و جهانی آنچه باعث افزایش قدرت بازدارندگی ایران در مقابل دشمنان شده، واهمه اروپا و آمریکا و متحدان عربشان از قدرت موشکی جمهوری اسلامی ایران بوده است، تا حدی که آنها در حوزه انرژیهای نو و انرژی هستهای فتوای مقام معظم رهبری درباره حرام بودن استفاده از این انرژیها در مقاصد غیرصلحآمیز و ساخت بمب اتمی را با یک اظهارنظر سیاسی اشتباه میگیرند و طبق این نظریه نادرست، ایران را به تلاش برای ساخت سلاحهای اتمی متهم میکنند.
در هر صورت آمریکا و عربستان در این سالها برای تقابل با ایران با علم به قدرت بازدارندگی نظامی کشورمان هیچگاه وارد تقابل مستقیم نشده بودند و بیشتر تمایل به هماوردی در زمینه جنگهای نیابتی داشتند. آنها در منطقه هر جا که پای تعامل ایران با کشورها به میان میآمد وارد میشدند و با ادعای مبارزه با تروریسم، فرماندهان و ادوات نظامی خود را گسیل میداشتند و عراق، سوریه، لبنان و یمن را به صحنه تقابل نیابتی با ایران تبدیل میکردند. به همه اینها باید تقابل با کشورمان در منطقه خلیج فارس را به بهانههای واهی همچون «حفظ امنیت» و «مقابله با اقدامات خودسرانه ایران» افزود.
آغاز ماجراجویی آمریکا علیه ایران با ورود به سوریه
بحران سوریه آغاز ماجراجویی آمریکا علیه ایران در منطقه در یک دهه گذشته بود. بحرانی تحریکشده از سوی عوامل رشدیافته به وسیله دستگاههای جاسوسی غرب که با تظاهرات گسترده آغاز شد و به درگیریهای نظامی رسید که گفته میشود نشئتگرفته از تحولات سیاسی منطقه غرب آسیا همچون «بهار عربی» است. اوضاع سوریه تا آنجا پیش رفت که ایران تصمیم گرفت با هدف اصلی مقابله با گروه تروریستی داعش و در غایت، مقابله با احتمال نفوذ آنها به عراق، مرزهای کشورمان و در نهایت گسترش ناامنی در داخل خاک ایران، در بحران مداخله کند و آن را پایان دهد. در این راستا ائتلافی سهجانبه میان ایران، روسیه و سوریه تشکیل شد که البته بعدها با گسترش دامنه درگیریها به عراق، دو کشور عراق و ترکیه به آن افزوده شدند.
ورود مستشاران ایرانی به سوریه که با هدف مقابله با تروریسم انجام شد، آمریکاییها را بر آن داشت تا در سال 2014 و به بهانه مبارزه با داعش ائتلافی بینالمللی با حضور 40 کشور اروپایی و جیرهخواران عرب خود تشکیل دهند و این کشورها به صورت هوایی و کمکهای نظامی و نیروهای زمینی در این ائتلاف مشارکت کردند.
پس از قریب دو سال مبارزه ادعایی آنها علیه داعش مشخص شد که ائتلاف بینالمللی تحت پوشش مبارزه با تروریسم در حال هدف قرار دادن پایگاههای ارتش سوریه و مواضع مستشاران ایرانی است. از آن زمان به بعد رویکرد سه کشور ایران، روسیه و سوریه به مشارکت ائتلاف بینالمللی به سرکردگی آمریکا در سوریه تغییر کرد و بارها دمشق تأکید کرد که مخالف حضور نظامیان آمریکا در خاک خود است. مقامات ایران و روسیه نیز بارها بر لزوم خروج نیروهای آمریکایی که کاری جز هدف قرار دادن ارتش سوریه در خاک خود ندارند، تأکید کردند. با این وجود ارتش تروریستی آمریکا مدعی شده بود که این حملات را «اشتباه» انجام میداده است.
واکنش قاطع ایران به حضور داعش در سوریه و شکست دادن آنها که با پیام تاریخی سردار سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خطاب به امام خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی همراه شد، آمریکا را که در زمینه شکست داعش ناکام مانده بودند به بلوفزنی وادار کرد تا جایی که باراک اوباما و البته دونالد ترامپ، رؤسای جمهور سابق و کنونی آمریکا مدعی شدند که آنها داعش را شکست دادهاند.
سردار سلیمانی با اعلام خبر شکست گروه تروریستی داعش در سوریه تصریح کرد: رهبری آیتالله خامنهای و پایداری دولتهای عراق و سوریه و پایمردی ارتشها و جوانان این دو کشور به نابودی و شکست داعش منجر شد.
چندی بعد از شکست گروه تروریستی داعش در سوریه به وسیله ایران، فشار کشورهای عضو ائتلاف بینالمللی که ناکارآمدی این ائتلاف را شاهد بودند باعث شد تا ترامپ به پشت تریبون برود و از خروج ائتلاف بینالمللی از سوریه خبر دهد. 21 دی 97 یعنی کمتر از یک ماه پس از این پیام رئیسجمهور آمریکا، شان رایان، سخنگوی این ائتلاف از آغاز روند خروج نیروها از سوریه خبر داد. وی جزئیات بیشتری درباره خروج نیروهای ائتلاف از سوریه ارائه نکرد و گفت: برای حفظ امنیت عملیات ما، از زمان یا محل تحرکات نیروهای نظامی خود سخن نخواهیم گفت.
با اعلام خروج ائتلاف آمریکا از سوریه که البته در حد یک ادعا باقی ماند و آنها همچنان شرق فرات را ترک نکردهاند، نخستین اجماع آمریکا علیه ایران به شکست کشیده شد.
ائتلاف عربی؛ تلاش ناکام سعودیها برای مقابله با ایران
در سال 2015 میلادی و همزمان با آرام گرفتن اوضاع در سوریه و پذیرش شکست آمریکا در این کشور، عربستان که از تلاشهای ناکام واشنگتن برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه گلایه داشت، به ادعای حمایت از حکومت عبدربه منصور هادی، رئیسجمهور مستعفی یمن و البته با سودای تشکیل ناتوی عربی وارد مداخله نظامی در اوضاع داخلی این کشور شد. ریاض از همان ابتدا جنبش انصارالله را که انقلابی مردمی در یمن علیه منصور هادی و سیاستهایش به پا کرده بودند، مورد حمایت ایران خواند و وارد یک تقابل نیابتی با ایران در صنعا شد. در ابتدا نیروهای انصارالله و علی عبدالله صالح، رئیسجمهور سابق یمن با یکدیگر متحد بودند، ولی بعدها با انحراف عبدالله صالح از جریان انقلابی، انصارالله زمام سیاستگذاریهای انقلابیان یمن را در دست گرفت. پس از فرار منصور هادی از عدن واقع در جنوب یمن، عربستان مدعی تشکیل یک ائتلاف با حضور چندین کشور عربی و غیرعربی برای مقابله با انصارالله شد؛ ائتلافی که پوشالی بودنش ظرف 24 ساعت مشخص و در نهایت با چهار کشور جیرهخوار سعودیها تشکیل شد.
سعودیها که تاب مواجهه با انصارالله در زمین را نداشتند، از راه هوا غیرنظامیان را هدف قرار دادند. جنایتهای سعودیها در صنعا، تعز و ... باعث شد تا در مهر1395 پیشنهاد انجام تحقیقات مستقل بینالمللی در زمینه کشتار غیرنظامیان در یمن از سوی هلند برای ارائه به شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو مطرح شود؛ موضوعی که با کارشکنی انگلیس اجرایی نشد.
با ادامه بحران یمن و افزایش محاصره، نیروهای انصارالله با تکیه بر ظرفیتهای داخلی موشکها و پهپادهای آماتور ساختند که این پهپادها و موشکها در یک سال اخیر به انواع پیشرفته خود تغییر یافته است. سعودیهای ناتوان از مقابله با انصارالله، ایران را به حمایت تسلیحاتی از این جنبش متهم کردند؛ موضوعی که بارها از سوی ایران و رهبران انصارالله تکذیب شده است.
موازنه جنگ یمن به تدریج به سوی نیروهای انصارالله گرایش پیدا کرد و پهپادهای قاصف و بهتازگی موشکهای برکان که تا عمق عربستان را هدف قرار میدهند، سعودیها را بر آن داشته است تا از باتلاق یمن خارج شوند. ناگفته پیداست از ائتلاف پنج کشوری عربی در یمن آرام آرام چهار کشور خارج شدند و اکنون عربستان با حمایتهای تسلیحاتی آمریکا در آنجا باقی مانده است. امارات نیز که تا چند ماه گذشته در یمن از عربستان تبعیت میکرد، به طور غیرمنتظرهای دامان سعودیها را رها کرده و به دنبال خروج آرام از یمن است.
ورود پابرهنه آمریکا به جنگ نفتکشها
بد نیست قبل از ورود به این بخش اشارهای کنم به اینکه همزمان با افزایش فشارها و تروریسم اقتصادی آمریکا علیه کشورمان، تهران اعلام کرد که اجازه نمیدهد واشنگتن صادرات نفت ما را به صفر برساند و در حوزه نظامی، ایران هشدار داد اجازه برهم زدن امنیت منطقه خلیج فارس را نمیدهد؛ یا همان تعبیر مشهور غربیها در زمینه «بستن تنگه هرمز» که ایران آن را چندان قبول ندارد. غربیها دوست داشتند نفتکشهایشان بیضابطه و حساب و کتاب از تنگه هرمز عبور کنند، ولی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مقتدرانه ثابت کرد همچنان وظیفه حفظ امنیت در منطقه خلیج فارس را برعهده دارد.
قریب به یک ماه پیش بود که دولت جبلالطارق اعلام کرد مقامات این منطقه و نیروی دریایی انگلیس یک ابرنفتکش را که ادعا میشود حامل نفت ایران به سوریه بود توقیف کرد. فابیان پیکاردو، نخستوزیر جبلالطارق مدعی شد مقصد ابرنفتکش پالایشگاه سوریه بود که مشمول تحریمهای اتحادیه اروپاست، تحریمهایی که در سال 2011 میلادی اعمال شده بودند.
این اقدام خلاف قانون انگلیسیها با محکومیت از جانب ایران همراه شد و سپاه پاسداران اقدامات قانونمند و ضابطهمند خود در منطقه را افزایش داد که باعث شد چندی بعد یک فروند نفتکش انگلیسی در آبهای خلیج فارس توقیف شود.
این موضوع و قبل از آن، حوادث رخ داده در بندر الفجیره امارات و حادثه برای دو کشتی در دریای عمان باعث شد تا غربیها شائبه برهم زدن امنیت خلیج فارس را پیش آورند و به این بهانه ایران را به ناامن کردن آنجا متهم کنند. آمریکاییها در کمال بیمنطقی با وجود فرسنگها کیلومتر فاصله مدعی حفظ امنیت تنگه هرمز و خلیج فارس شدند و تلاش کردند همچون سوریه، ائتلافی را برای حفظ امنیت ناوبری دریایی در خلیج فارس شکل دهند.
آنها پیشتر در سوریه تجربه ناموفق اجماعسازی علیه ایران را داشتند و این بار بهزعم خود میخواستند کشورهای متحد خود را در یک صف علیه ایران قرار دهند، تلاشی که البته ناکام ماند و ژاپن، چین، روسیه و حتی چندین کشور عربی و غربی از زیر بار پذیرش مسئولیت چنین ائتلافی شانه خالی کردند. در نهایت، این مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا بود که مدعی رایزنی با استرالیا شد. ترامپ این بار نیز نتوانست در اجماع علیه ایران آن هم در منطقهای که پایگاههای نظامیاش قرار دارد، موفق باشد و ترامپ با وجود داشتن متحدانی مدعی، تنها ماند.
کارشناسان سیاسی بر این باورند که علت پرچم سفید بلند کردن نوچههای آمریکا در منطقه نگرانی از عملیات نظامی مقتدرانه ایران علیه آنهاست، چه اینکه در یمن و حوزه سرزمینی ایران مشاهده کردهاند که چه موشکهایی بر سر سعودیها فرود آمده و چه پهپادهای گرانقیمت و پیشرفتهای از آمریکا طعمه موشکهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شدهاند.
انتهای پیام/4033/پ
انتهای پیام/