«معامله قرن» آینه تمام قد شکست مذاکرات سازش از کمپدیوید تا اسلو
گروه بینالملل خبرگزاری آنا- محمدعلی حسننیا؛ این روزها که موضوع مذاکره با دولت آمریکا داغ شده است، بد نیست نگاهی به روند مذاکرات پیرامون صلح فلسطین بهعنوان آیینه عبرت بیندازیم. این کشور در سال 1948 توسط صهیونیستهای مهاجر از سراسر جهان تحت اشغال نظامی قرار گرفت و آنها بعد از آواره کردن میلیونها نفر از مردم این کشور، رژیم جعلی به نام «اسرائیل» تأسیس کردند.
اما فلسطینیها با اشغال سرزمینشان بیکار ننشسته و قیام مسلحانه علیه صهیونیستها را کلید زدند. البته در این راه برخی از رهبران فلسطینی تن به مذاکره با آمریکا دادند که این موضوع به رهبری تشکیلات خودگردان فلسطین تاکنون ادامه دارد.
چندی پیش بود که ترامپ و مشاورانش در کاخسفید از طرح جدیدی برای صلح در فلسطین صحبت به میان آوردند. این طرح که با مشارکت برخی کشورهای عربی و حاشیه خلیجفارس انجام میشود، «معامله قرن» نام گرفته است. مسئولیت اصلی این طرح در آمریکا برعهده «جرد کوشنر» داماد رئیسجمهور آمریکا و مشاور ارشد وی در کاخ سفید است.
از سوی دیگر، برخی از رژیمهای عربی منطقه نیز در این طرح نقش اساسی دارند. چندی قبل بود که شبکه پرستیوی جزئیاتی از این طرح را اعلام کرد. در این گزارش آمده است که محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی به محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگران فلسطین وعده پرداخت 10 میلیارد دلار برای پذیرش طرح معامله قرن داده است.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور جنجالی آمریکا طی دو سال بعد از روی کار آمدنش در کاخسفید سعی کرده است تا به هر طریقی خود را متحد شماره یک رژیم اشغالگر قدس نشان دهد. به گفته بسیاری از تحلیلگران موضوع انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس و به رسمیت شناختن این شهر بهعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی پازلهای اولیه ترامپ برای دستیابی نهایی به طرح «معامله قرن» است.
بند اول معامله قرن: تأسیس فلسطین در خارج از بیتالمقدس
چندی پیش رسانههای غربی جزئیات زیادی از طرح معامله قرن را ارائه کردند. روزنامه دستراستی و تندرو «اسرائیل هیوم» در تشریح طرح معامله قرن مطالب قابل تأملی را آورده است. به گفته این رسانه صهیونیستی در بند اول طرح معامله قرن، توافق سه جانبهای بین رژیم اشغالگر قدس، سازمان آزادی بخش فلسطین و حماس امضا میشود تا یک دولت فلسطینی به نام «فلسطین جدید» در یهودیه، سامره (در کرانه غربی رود اردن) و غزه، به استثنای شهرکهای صهیونیستنشین در کرانه غربی، تأسیس شود. بند اول این طرح نشان میدهد منطقه اصلی فلسطین نادیده گرفته شده و بیتالمقدس شرقی هم که شورای امنیت سازمان ملل آن را پایتخت کشور فلسطین میداند دیگر وجود نخواهد داشت.
از سویی دیگر در بند سوم این طرح آمده که بیتالمقدس پایتخت مشترک فلسطین و صهیونیستهاست، اما مدیریت شهری قبله اول مسلمانان در اختیار رژیم صهیونیستی خواهد بود که این موضوع نشان میدهد، عملاً بیتالمقدس در چنگال اشغالگران خواهد بود.
70 درصد منابع مالی معامله قرن توسط کشورهای عربی تأمین میشود
این روزنامه صهیونیستی بندی جالب در طرح معامله قرن را افشا کرد. در این بند آمده است که برای پیشبرد طرح معامله قرن باید کشورهای عربی بهویژه خلیجفارس تلاش زیادی انجام دهند. کشورهای حمایت کننده این طرح باید بودجه ۳۰ میلیارد دلاری را برای بیش از پنج سال تأمین کنند. این بودجه همچنین شامل هزینه اتصال شهرکهای کوچک و بزرگ صهیونیستنشین به یکدیگر خواهد بود. گفتنی است در طرح معامله قرن، آمریکا ۲۰، اتحادیه اروپا ۱۰ و کشورهای حاشیه خلیجفارس 70 درصد برای آن باید هزینه کنند.
بر اساس این گزارش، در طرح معامله قرن خوابی هم برای ارتش فلسطینیها دیده شده است. کشور جدید فلسطین مجاز به ایجاد ارتش نیست و تنها سلاحهای مجاز برای این کشور شامل سلاحهای سبک برای پلیس خواهد بود. از سوی دیگر یک معاهده حفاظتی بین رژیم صهیونیستی و فلسطین جدید امضا میشود که تحت آن فلسطین جدید برای دفاع در برابر تجاوز خارجی به تلآویو هزینه پرداخت میکند و مقاومت فلسطینی هم باید تمام سلاحهای خود را به دولت مصر تحویل دهد.
فلسطین بدون ارتش و مقاومت بی سلاح میشود
ترامپ و مشاورانش در کاخسفید با چینش طرح معامله قرن نشان دادند که قصد دارند اصالت کشور فلسطین را زیر سؤال برده و سلاح مقاومت را از مردم این کشور بگیرند. دولتمردان آمریکا برای اتصال غزه به کرانه باختری نیز راهکاری را در نظر گرفتهاند. بر همین اساسT بزرگراهی برای اتصال کرانه باختری و نوار غزه ایجاد خواهد شد که چین ۵۰ درصد از هزینههای آن را پرداخت میکند، در حالی که کره جنوبی، استرالیا، کانادا، آمریکا و اتحادیه اروپا هر کدام سهم 10 درصدی از ساخت آن را برعهده دارند.
در پایان این طرح نیز آمده است که اگر حماس و سازمان آزادیبخش فلسطین از امضای معامله قرن امتناع کنند، آمریکا تمام حمایت مالی خود را به فلسطینیها متوقف میکند و اطمینان حاصل خواهد کرد که هیچ کشوری به آنها پول نمیدهد. ناگفته نماند این قسمت آخر نشان میدهد که فشار بر ایران و تروریستی خواندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم در چارچوب این بند باید تعریف شود.
همچنین نظارت بر اماکن مقدسه مسلمانان در بیتالمقدس برعهده اردن خواهد بود. این موضوع را هم پرتیراژترین روزنامه صهیونیستی گفته است. ترامپ در دیدار با ملک عبدالله، پادشاه اردن خواهان نظارت این کشور بر بیتالمقدس شده تا عربستان سعودی بعد از اجرای معامله قرن نتواند نقشی در نظارت این اماکن مقدس داشته باشد.
اما برخی از جریانهای سیاسی در فلسطین بعد از شکست مصر در جنگ 6 روزه در مقابل اشغالگران به مذاکرات صلح برای رسیدن به کشور مستقل فلسطین روی آوردهاند که هیچ کدام ثمری برای مردم فلسطین نداشته است.
کمپ دیوید؛ نخستین خنجر به فلسطین
نخستین مذاکرات صلح فلسطین و مقامات صهیونیست به «پیمان کمپ دیوید» بازمیگردد. این توافق که در دولت جیمی کارتر میان مصر و رژیم صهیونیستی بسته شد به صلحی فراگیری میان این دو رژیم مبدل گشت. در 17 سپتامبر 1978 (26 شهریور 57) در محلی به نام کمپ دیوید میان سه نفر از سران دولتهای آمریکا، مصر و رژیم اشغالگر قدس پیمان صلحی برقرار شد. این پیمان صلح که به «کارتر-سادات-بگین» هم معروف است به صلح و آتشبس میان رژیم صهیونیستی و مصر منجر شد و نخستین خنجر از سوی یک کشور عربی به مردم فلسطین بود.
پیمان کمپ دیوید پس از 12 روز مذاکرات مخفی و با میانجیگری آمریکا به رهبری جیمی کارتر در کمپ دیوید که یکی از استراحتگاههای ریاست جمهوری در آمریکاست، نهایی شد.
مذاکرات مادرید، گفتگویی بیحاصل برای فلسطینیها
دومین کنفرانس و مذاکره بزرگ برای ایجاد دو دولت در فلسطین به سال 1991 و نشست مادرید بازمیگردد. این نشست به ابتکار بوشپدر، رئیسجمهور وقت آمریکا در اسپانیا با حضور دو قدرت وقت جهان برگزار شد. بر اساس همین طرح کشورهای عربی سوریه، لبنان، اردن به همراه هیئتی از سازمان آزادی بخش فلسطین کاندیدای حضور در این کنفرانس شدند. شعار این کنفرانس، صلح در برابر زمین بود. به این معنی که رژیم صهیونیستی سرزمینهای اشغال شده کشورهای عربی نامبرده را در مقابل صلح با رژیم صهیونیستی به آنها باز گرداند.
مادرید توانست کشورهای عرب را برای اولین بار با رژیم صهیونیستی به طور علنی پشت یک میز بنشاند، ولی در انتهای این نشست هیچ امتیاز جدیدی برای مردم فلسطین و میلیونها آواره این کشور به دست نیامد و تنها پوششی برای مذاکرات مخفیانه برخی از سران عربی با سردمداران رژیم صهیونیستی بود.
مذاکرات اسلو1 و 2؛ آغازی بر به رسمیت شناختن اشغالگران
در دوران کلینتون، رئیسجمهور دمکرات آمریکا هم مذاکرات برای رسیدن به آتشبس و صلح فلسطین با رژیم صهیونیستی با جدیت ادامه داشت. این مذاکرات در سال 1993 در اسلو شروع شد و به توافقی میان یاسر عرفات، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و اسحاق رابین، نخستوزیر رژیم صهیونیستی انجامید. این پیمان تشکیل حکومت خودگردان فلسطین را بهعنوان یک نهاد اداری موقت مقرر کرد. پیمان اسلو فقط برای یک دوره پنج ساله اعتبار داشت و قرار بود جای خود را به یک توافق دائمی بدهد. مسائلی چون وضعیت بیتالمقدس، آوارگان فلسطینی، شهرکهای صهیونیستنشین، مسائل امنیتی و تعیین مرزها باید در توافق دائمی حلوفصل میشدند. ساف در پیمان اسلو رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت و به کارگیری خشونت را نیز محکوم کرد.
در ادامه این روند تکراری اعتماد به جهان غرب، مذاکرات اسلو 2 نیز انجام شد. این پیمان در ۲۴ سپتامبر ۱۹۹۵ (2 مهر 74) در شهر طابای مصر مورد توافق تلآویو و سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) قرار گرفت و در ۲۸ سپتامبر همان سال (6 مهر 74) به طور رسمی در آمریکا به امضای یاسر عرفات و اسحاق رابین رسید.
هیچکدام از این توافقنامه و نشستها نتوانست کشور مستقل فلسطین بر اساس خواست مردم این کشور را محقق کند و رژیم اشغالگر قدس هم سرمست از این توافقنامهها به جنوب لبنان حمله کرد و حتی به نزدیکی بیروت رسید. ادامه مذاکرات بعدی با صهیونیستها به سال 2000 و مذاکرات «کمپ دیوید 2» بازمیگردد که با هدایت بیل کلینتون انجام شد، ولی به دلیل زیادهطلبیهای رژیم صهیونیستی شکست خورد. طرحهای دیگر نیز در سالهای بعد تحت عنوان «نقش راه برای صلح»، «گروه چهار خاورمیانه» و قرارداد «وادی عربه» تشکیل شد که هیچ کدام تا هماکنون به نتیجه مطلوب برای مردم فلسطین منجر نشده است. حال آمریکا در دوران ترامپ بهدنبال دستیابی به توافقی برای محو کردن فلسطین است؛ آرزوی که از هم اکنون شکست آن قابل پیشبینی است.
انتهای پیام/4106/4082/
انتهای پیام/