سیستم آموزش عالی ایران باید بهروزرسانی شود
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا-هانا حیدری؛ آرزوسادات هاشمیامین متولد 1370 در مشهد و دانشجوی دکتری مدیریت رفتار سازمانی است. وی در حال حاضر قائممقام مدیرعامل یکی از کارخانههای فرش ایران است، در دانشگاه سراسری فردوسی در مشهد و دانشگاه غیرانتفاعی عطار در رشتههای اقتصاد، مدیریت و زبان انگلیسی تدریس میکند و در سطح IELTS و MSRT در یک مؤسسه زبان نیز تدریس میکند.
آنا: تاکنون چه دستاوردهای تحقیقاتی یا اختراعاتی داشتید؟
هاشمی امین: نخستین دستاورد علمی زندگیام در سال 86 پیش آمد که توانستم دستگاهی در زمینه پزشکی اختراع کنم. این محصول یک سرم هوشمند بدون ارتفاع است که بیماری را بهصورت خودکار تشخیص میدهد و سرم را به بیمار تزریق میکند. پس از تمام شدن سرم نیز آن را قطع میکند.
این سرم نیاز به ارتفاع ندارد، یعنی در ارتفاع منفی هم کار میکند. برای مثال اگر بیمار روی تخت و سرم زیر تخت باشد، همچنان کار میکند. کاربرد این محصول در مناطق حادثهزده است که امکانات بهداشتی کم است. این دستگاه را در سن 16 سالگی اختراع کردم که داوری ناحیه مشهد، استان و سپس تهران را گذراند و در نهایت مقام دوم کشوری را در زمینه پزشکی آن سال کسب کردم.
در آن دوره وعدههایی به من داده شد که بدون کنکور به دانشگاه میروی یا چک نقدی را بهعنوان هدیه به من دادند که هرگز پاس نشد و ورود بدون کنکوری هم برای رشتههای پزشکی در کار نبود. بعد از کنکور در مقطع کارشناسی اقتصاد نظری خواندم. ترجیح دادم از رشتههای تجربی دور شوم و به رشته تحصیلی و شغلی پدرم نزدیک شوم. دوره لیسانس را در دانشگاه فردوسی گذراندم و برای تحصیل در رشته مدیریت در دانشگاه سیدنی بورسیه گرفتم
پیش از اینکه به استرالیا بروم در امتحان IELTS شرکت کردم و نمره 7.5 گرفتم. در دانشگاه سیدنی توانستم در میان همدورهایهای خودم نفر اول شوم. برای دکتری بورس شدم؛ اما به دلیل دلتنگی ترجیح دادم به ایران برگردم و همان ترم اول دکتری درس را ول کردم.
پس از بازگشت به ایران مشغول به کار شدم و از فضای آکادمیک دور شدم. با وجود اینکه در دانشگاه و فضای آکادمیک تدریس میکردم؛ اما دیگر به ادامه تحصیل نپرداختم تا اینکه سال گذشته تصمیم گرفتم کنکور دکتری بدهم و رتبه یک کنکور دکتری مدیریت را کسب کنم. از زمان اختراع خوارزمی در بنیاد ملی نخبگان عضو شدم ولی این بنیاد نهتنها هیچ سودی برای من نداشته بلکه ضرر هم داشته است. بعد از دوره کارشناسی ارشد چهار تا پنج مقاله علمی پژوهشی برای خارج از کشور نوشتم و یک کتاب هم تألیف کردهام.
آنا: به نظر شما تفاوت سیستمهای آموزشی در دانشگاههای شرقی و غربی چه هستند؟
هاشمی امین: نخستین تفاوت سیستمهای آموزشی در کشورهای شرقی و غربی این است که سیستمهای آموزشی در غرب کاربردیتر هستند. برای مثال در مؤسسات آموزش عالی سراسر جهان به غیر از مدیریت صنعتی بقیه رشتههای مدیریتی دوره کارآموزی ندارند. درصورتی که مدیریت رشتهای است که در عمل باید یاد داد شود و حتماً باید یک دوره کارآموزی از همان مقطع کارشناسی برای دانشجویان تعریف شود. تئوریهایی که در دانشگاههای ایران مطرح میشوند قدیمی هستند، بنابراین زمانی که وارد فضای کار واقعی میشوید خیلی از این نظریهها جواب نمیدهد.
دانشجویان ایرانی تنها تئوریهای تکراری و قدیمی را یاد میگیرند؛ برای تغییر این شرایط ابتدا باید نظریههای آموزش در دانشگاههای داخلی بهروزتر شوند. همچنین دانشجویان باید جسارت نقد این تئوریها را پیدا کنند و آنها را زیر سؤال ببرند.
در دوره ارشد کلاسهای هر درس چهار ساعت بود که یک ساعت و نیم اول درس را گوش میدادیم و جزوه مینوشتیم. سپس نیم ساعت استراحت میکردیم و یک ساعت و نیم بعدی دورهای به اسم «تیوتریال» داشتیم. در تیوتریال دانشجویان گروهبندی میشدند و همان نظریههای علمی که ساعت قبل تدریس شده بود، بهصورت عملی یاد داده میشد.
برای مثال میگفتند یک کارخانه چنین مشکلی دارد و حالا شما باید براساس این دروس تئوری که یاد گرفتهاید مشکل آن را حل کنید. این کار باعث میشد دانشجویان به ایدهپردازی بپردازند. درسها نیز تنها به خواندن محدود نمیشد، بیشتر از 50 درصد نمرهها به پروژههای عملی اختصاص مییافت که موظف به انجام آن بودیم. در دوره مدیریت پایاننامهای نداشتیم اما برای هر درس دو یا سه پروژه انجام میدادیم.
پروژهها 40 درصد عملی و 60 درصد علمی و آکادمی بود. برای مثال در یکی از پروژهها به رستورانهای زنجیرهای «سابدی» میرفتیم تا روش مدیریتی آن را تجزیه و تحلیل کنیم. سپس ایرادهای آن را میگرفتیم و برنامههای آن را طراحی میکردیم. سپس روشهای علمی برای بهبود آن در برنامهریزی میکردیم و آن را به رستوران ارائه میدادیم که رستوران میتوانست از آن استفاده کند.
60 درصد این تحقیقات با استفاده از کتابها، منابع و مقالات و 40 درصد آن از مشاهده مستمر برنامهریزی مدیریتی آن سازمان بود. اما در دانشگاههای ایران همه چیز نظری و مطالب بسیار قدیمی است. همچنین مطالبی که در کتابها مطرح میشود سالها قبل در دنیا منسوخ شده است. هیچ تأکیدی هم برای عملی کردن تئوریها وجود ندارد، حتی دانشجویانی که دوست دارند به صورت عملی کار کنند، به دلیل عدم وجود بستری برای این کار توانایی آن را ندارند.
اکثر دانشجویان ایرانی حاضرند مجانی کارآموزی کنند با این حال خیلی از کارخانهها قبول نمیکنند؛ چراکه دانشگاهها دانشجویان را به صنایع معرفی نمیکنند. برای مثال اگر دانشگاه فردوسی یک دانشجو را بهعنوان کارآموز به یک کارخانه معرفی کند، مسلماً قبول خواهد کرد.
آنا: فکر میکنید دانشگاههای شرقی توان رقابت با دانشگاههای غربی را دارند؟
هاشمی امین: فکر میکنم از دیدگاه دانشجو و حتی از دیدگاه استادان غربی، دانشگاههای شرقی توان رقابت با دانشگاههای غربی را دارند؛ اما سیستم آموزشی در اکثر کشورهای شرقی از همان ابتدای دبستان مشکل دارد. تدریس در مدارس در چارچوب خاصی صورت میگیرد که خلاقیت معنایی خود را از دست میدهد. یکی دیگر از مشکلات سیستم آموزش داخلی عدم تعریف کار گروهی است. مطالب درسی که ارائه میشود بهروز نیست، و باید دانشآموزان را به سوی خلاقیت و کار گروهی سوق دهیم. تکالیف خانه دانشآموزان باید خلاقیتمحور باشد. یکی از اتفاقات خیلی خوبی که این روزها در بعضی از مهدها انجام میشود این است که از کودکان چهار پنج ساله میخواهند مطالبی را به شکل کنفرانس ارائه دهند.
باید از همان دوره دبستان به کودکان نحوه ارائه و صحبت در جمع را یاد داد. لزومی ندارد موضوع این کنفرانسها پیچیده و علمی باشد، میتواند درباره موضوع سادهای باشد. متأسفانه در میان دانشجوها هم کسی کنفرانسی مطابق با استاندارد دنیا ارائه نمیدهد. دانشجویان فقط یاد گرفتهاند مطالب را کپی و پیست کنند، پشت سیستم بنشینند و از روی پاورپوینت کنفرانس بدهند.
این کنفرانس نهتنها استاندارد نیست بلکه مقالهخوانی است. باید قبل از دانشگاه یک دوره سه ساعته برای دانشجویان درباره نحوه ارائه کنفرانس در نظر گرفته شود تا یاد بگیرند چطوری کنفرانس بدهند. در برخی موارد هم وقتی دانشجو کنفرانس استانداردی را ارائه میدهد، استاد آن را قبول نمیکند؛ چراکه با سیستم آموزشی قدیمی مطابقت ندارد.
آنا: چه پیشنهادی برای بهبود دانشگاههای شرقی دارید؟
هاشمی امین: یکی از راههای بهبود سیستم آموزشی تغییر آن است. اگر خلاقیت و کارگروهی را وارد سیستم آموزشی کنیم، بخشی از دروس دانشگاهی را به فعالیتهای عملی اختصاص دهیم، کنکور را برداریم و اجازه بدهیم هر کسی به سراغ رشته تحصیلی مورد علاقه خود برود؛ میتواند باعث بهبود سیستم آموزش عالی در کشور شود.
در حال حاضر خیلی از افراد پزشکی خواندهاند؛ اما به آن علاقهای ندارند. خیلی از افراد هم پزشک نیستند؛ اما علاقهشان پزشکی است. برخی به لطف غول کنکور نتوانستهاند به رشته رؤیایی خود برسند و برخی از ترس قضاوت دیگران در رشته دیگری درس خواندهاند. همیشه یک مهندس یا پزشک، خوشحال و موفق و پولدار نیست و همه چیز را با هم ندارد. همیشه یک هنرمند بدبخت و بیپول نیست. اگر اجازه دهیم هر کسی علاقهاش را دنبال کند، موفقتر خواهند شد.
خانوادهها باید فرزندانشان را تشویق کنند که به دنبال رشته مورد علاقهشان بروند. درسهای دانشگاهی در تمامی رشتهها باید به شکل عملی ارائه شود و برای همه رشتهها کارآموزی تعریف شود. ایجاد کارآموزی در رشتههای مدیریت، ضروریترین اقدامی است که باید صورت بگیرد.
انتهای پیام/4107/4021/پ
انتهای پیام/