پیشنهاد کاشف 2017 به دانشجویانی که قصد مهاجرت از ایران را دارند
گروه علم و فناوری خبرگزاری آنا؛ علیرضا مشاقی در سال 1356 در یک خانواده فرهنگی در بابل به دنیا آمد. استعداد و ذکاوت در خانواده مشاقی ارثی است؛ پدر و مادرش هر دو آموزگاران ممتاز بودند که در حال حاضر بازنشسته شدهاند و دو خواهر دارد که یکی محقق پزشکی مولکولی در دانشگاه وین اتریش و دیگری محقق پسادکتری مهندسی مکانیک در دانشگاه هاروارد آمریکاست.
جالب است که مشاقی تحصیلاتش را با پدرش آغاز کرد و پدرش معلم کلاس اول ابتداییاش بود. کم کم به ریاضیات و فیزیک علاقه پیدا کرد و در دوره دبیرستان در رشته ریاضی درس خواند. او بیشتر دوران مدرسه را در بابل گذراند و این دوره را سریعتر از زمان معمول تمام کرد و وارد دانشگاه شد.
علیرضا مشتاقی پس از دوره دبیرستان وارد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شد و با پایاننامهای درباره ایمونوژنتیک بیماری ویتیلیگو موفق به دریافت مدرک دکتری پزشکی شد. در زمان تحصیل پزشکی بود که تصمیم گرفت در رشته دیگری نیز درس بخواند و از این طریق به نوعی پایهگذار رشتههای میانرشتهای در دانشگاه شد.
چه شد که در کنار رشته پزشکی، رشته مهندسی را شروع کردید؟
همزمان با رشته پزشکی، متوجه علاقهام به رشتههای علوم و مهندسی شدم. در سال سوم پزشکی طرحی را به وزارت علوم و بهداشت ارائه کردم که به موجب آن به دانشجویان نخبه اجازه تحصیل همزمان در دو رشته دانشگاههای دولتی داده میشد. این طرح که در ابتدا امیدی به تصویبش نبود بعد از چند سال پیگیری من و یکی از دوستانم، دکتر مازوچی، به نتیجه رسید. بدین ترتیب همزمان با تحصیل در پزشکی، من در دانشگاه تهران، در رشته شیمی لیسانس گرفتم. در دوره لیسانس شیمی، غیر از حدود ۱۴۰ واحد درسی این رشته، تمام درسهای اصلی لیسانس ریاضی و لیسانس فیزیک را هم در دانشگاه تهران گذراندم.
بعد از آن، دوره کارشناسی ارشد بیوفیزیک را در مرکز بیوشیمی و بیوفیزیک دانشگاه تهران شروع کردم و سپس وارد دوره کارشناسی ارشد فیزیک در دانشگاه صنعتی شریف شدم که متمرکز بر فیزیک نظری بود. بقیه تحصیلات من در خارج از ایران انجام شد. در دوران حضورم در ایران، در دانشگاه تربیت مدرس، درس سیستمهای دینامیکی و در دانشگاه تهران درس پزشکی مولکولی، ترمودینامیک غیر تعادلی، و شیمی تجزیه دستگاهی را تدریس کردم.
در خارج از کشور چه رشتهای را ادامه دادید؟
پس از خروج از ایران در انستیتو تکنولوژی فدرال سوییس، در رشته مهندسی مواد و در دانشگاه تکنولوژی دلفت در رشته فیزیک و نانوتکنولوژی تحصیل کردم و از همین دانشگاه دکتری تخصصی گرفتم. در آمریکا در دانشگاه هاروارد، MIT و استنفورد تحصیل و پژوهش کردم. به ویژه در دانشگاه هاروارد به تحصیل در چشم پزشکی پرداختم و موفق به دریافت فلوشیپ قرنیه از آن دانشگاه شدم.
در دانشگاه هاروارد فرصت یافتم که تیم پژوهشی خودم را تشکیل دهم و کارهای پژوهشی متعددی را آغاز کردم که تا به امروز ادامه دارند. زمینه همکاریهای متعددی را هم با دانشگاههای مختلف از جمله دانشگاه استنفورد ایجاد کردم که نتایج این همکاریها در مجلات علمی معتبر چاپ شده و یا در آینده منتشر خواهد شد.
هماکنون از نظر تحصیلی و پژوهشی چه جایگاهی دارید؟
در حال حاضر استاد دانشگاه و پژوهشگر رسمی دانشگاه لیدن هلند و هاروارد آمریکا هستم. زمینه کاری من استفاده از مهندسی و فیزیک برای تشخیص و درمان بیماریهاست. علاوه بر این، استاد چشم پزشکی در دانشگاه فودان چین و مرکز چشم پزشکی بصیر تهران هم هستم.
در ایران، طرح ساخت چسب قرنیه و قرنیه مصنوعی را راهاندازی کردم که با همکاری مرکز بصیر و دانشگاه علوم پزشکی تهران در حال انجام است. در ایجاد یک شرکت استارتاپ دارویی در بوستون هم شرکت دارم و عضو برد چندین مجله علمی بینالمللی هستم.
زمانی که به آمریکا سفر کردید، این مهاجرت چطور شرایط را برایتان تغییر داد؟ چه تاثیری در زندگی و پژوهشهای شما داشت؟
کار و پژوهش آکادمیک در آمریکا تجربه ویژهای است. امروزه اساسا سفر کردن یکی از راههای تسریع پیشرفت آکادمیک محسوب میشود. البته آمریکا کشور پهناواری است و مراکز علمی زیادی دارد. من مشخصا بیشتر زمانم را در بوستون گذراندم که شهری با چند دانشگاه تراز اول و فضایی به شدت رقابتی است و فرهنگ آکادمیک ویژه و جایگاه ممتازی در خود آمریکا دارد.
فضای شهر هم با بقیه آمریکا تفاوت چشمگیر دارد و بیشتر به یک شهر اروپایی شبیه است. البته مراکز درجه یک اروپایی از نظر سطح علمی در همان جایگاه هاروارد هستند اما از نظر اندازه، دانشگاه هاروارد بسیار بزرگ است. به عنوان نمونه، دانشگاه لیدن ۱۶ برنده جایزه نوبل داشته است. آلبرت اینشتین و کیپ تورن که امسال جایزه نوبل فیزیک را برد هم استاد دانشگاه لیدن بودهاند.
به نظرم خوب است که پژوهشگران و دانشجویان ایرانی، در صورت امکان، به کشورهای مختلف سفر کنند و به ویژه دورهای را در آمریکا بگذرانند، این کار افق دیدشان را وسیعتر میکند. آنچه نهایتا مهم است این است که یک پژوهشگر کار علمی درجه یک انجام دهد، چه در ایران باشد یا در آمریکا.
زمانی که به خارج از کشور مهاجرت کردید، با چه چالشهایی مواجه بودید؟
زمانی که من از ایران خارج میشدم زندگی در خارج از ایران با داخل ایران خیلی متفاوت بود و تعداد بسیار کمی ایرانی در خارج تحصیل میکرد. طبیعتا تلاش بیشتری لازم بود تا با محیط جدید آمیخته شوم و بتوانم شهروند خوبی در کشور جدید شوم. امروزه به دلیل گسترش اینترنت و اندرکنشهای بیشتر، دانشجویان دانش و آمادگی بیشتری برای زندگی در محیطهای دیگر دارند.
تاکنون چند دستاورد یا کار پژوهشی داشتهاید؟
کارهای زیادی انجام دادم که شمارش از دستم خارج شده است. در گزینش پروژه و نوشتن مقالات علمی خیلی با دقت عمل میکنم و کیفیت کار برایم بسیار مهم است.
بیشتر از ۶۰ مقاله علمی چاپ کردم که تعدادی از آنها در گروه نیچر چاپ شدند. بسیاری از کارهای انجام شده مورد توجه رسانهها قرار گرفت و در روزنامهها و رسانههای عمومی در خارج از ایران هم بازتاب یافتند. چند تا از این مقالات به جوایزی هم منجر شدند و به خاطر یکی از کارها، لوح افتخار انجمن شیمی آمریکا به من اعطا شد.
لطفا در مورد دستاوردتان که باعث شد شما به عنوان کاشف سال 2017 انتخاب شوید، توضیح دهید.
جایزه کاشف سال به دلیل مطالعات تک مولکولی روی تا خوردگی پروتئینها به من داده شد. ما از سال ۲۰۰۹ این مطالعات را شروع کردیم و در دنیا در این حوزه پیشرو بودیم. یک مولکول پروتئین بسیار کوچک است و در ابعاد نانومتر است. موی انسان ضخامتی در ابعاد ۷۵ هزار نانومتر دارد. در مطالعات ما، یک عدد پروتئین توسط انبرکی برداشته میشود و مورد بررسی قرار میگیرد. با کمک این فناوری امکان مطالعه تا خوردگی بیمارگونه پروتئینها که در بیماریهایی مانند آلزایمر و پارکینسون اتفاق میافتند فراهم میشود.
مطالعات ما نشان داد که چگونه به کمک ماشینهای مولکولی میتوان به تا خوردگی سالم پروتئینها کمک کرد و مانع بد تا خوردگی آنها شد. نتایج این کارها در چند شماره مجله نیچر چاپ شد.
طرح پژوهشیای که هماکنون روی آن کار میکنید یا در آینده قرار است کار کنید، چیست؟
پروژههای متعددی در حال انجام دارم که به برخی از آنها در بالا اشاره شد. در اینجا به سه تا از پروژههای دیگر اشاره میکنم. فیزیک در طول دههها، کمکهای زیادی به پزشکی کرده اما این کمکها محدود به کمکهای ابزاری بوده است. این در حالی است که فیزیک به شیمی و زیستشناسی و مهندسی هم کمک ابزاری و هم کمک مفهومی کرده است. پروژهای در حال انجام دارم که هدفش این است که ببینیم آیا فیزیک میتواند کمک مفهومی به پزشکی بالینی داشته باشد. اولین نتایج ما امسال منتشر شد و خیلی امیدبخش بوده است.
پروژه دیگر مربوط به توپولوژی است که کاربردهایی در پزشکی، شیمی، فیزیک و حتی علم مدیریت دارد.
پروژه دیگر، ساخت مدل اندامهای بدن روی چیپ (تراشه) است که برای مطالعات داروسازی مفید هستند. با تولید این چیپها نیاز به آزمایشهای حیوانی کمتر خواهد شد. علاوه بر پژوهشهای بنیادی، چندین کار چشم پزشکی بالینی هم در دانشگاه فودان و در دانشگاه هاروارد در حال انجام داریم.
چه فیلم یا کتابهایی در زمینه علمی –تخیلی خواندهاید و کدام یک از آنها را بیشتر از همه دوست داشتید؟
من بیشتر کمدی تماشا میکنم. آخرین فیلم غیرکمدی که تماشا کردم جنگ ستارگان بوده است.
به نظر شما نظام آموزش عالی ایران چه مزایا یا معایبی دارد؟
فضای آکادمیک ایران در دوران زندگی من از نقطهای شروع شد که پژوهش چندانی نداشتیم و آموزش هم عمدتا محدود به دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد بود. قبل از آمدن من به خارج، ایران به جایی رسید که فارغالتحصیلهای دکتری در داخل تربیت میشدند و برخی از آنها استادان خیلی خوبی با تراز جهانی شدند.
بسیاری هم از خارج ایران به ایران آمدند و موجب پیشرفت زیادی شدند. از جمله دوست دارم یاد کنم از آقای دکتر کارو لوکس، استاد دانشکده برق دانشگاه تهران و آقای دکتر ثبوتی، استاد مرکز تحصیلات تکمیلی زنجان، که بسیار موثر بودند. استادانی در ایران توانستند هم از نظر کیفی و هم کمی تولید علم ایران را بالا ببرند.
در سالهای اخیر البته انحرافهایی ایجاد شده، که اگر جلوی آن گرفت نشود، تصحیح آن بسیار سخت و زمانبر خواهد بود. بعضی دانشگاهیان، در نوشتن مقالات و پایاننامه دقت کافی ندارند و گاهی با افرادی مواجه میشویم که تعداد نجومی مقاله علمی در سال چاپ میکنند و احتمالا حتی آنها را بیشتر از یک بار نخواندهاند. این کارها شاید سود مالی و اعتباری برای آنها در ایران ایجاد کند ولی موجب صدمه به علم کشور و نسل جدید دانشجویان خواهد شد.
دانشجویانی که از ایران به کشورهای دیگر برای تحصیل یا کار مهاجرت میکنند، چه وضعیتی دارند؟
من آمار درستی از سطح دانشجویان ایرانی ندارم و نمیتوانم قضاوت کلی کنم. چند ده نفری که من با آنها در این سالهای اخیر کار کردم، عالی و حرفهای بودند.
برخی از دانشجویانی که مهاجرت میکنند، در ایران موفق بودند و صرفا برای پیشرفت بیشتر سفر میکنند. برخی هم به هر دلیل در ایران موفق نبودند و سفر به خارج جهت پیدا کردن راهی جدید برای ترمیم مشکل تحصیلی یا بیکاری است. معمولا تفاوت چشمگیری بین سطح علمی و روحیات این دو دسته دانشجوی مهاجر ایرانی وجود دارد.
محبوبترین ابزارتان چیست؟
زمان زیادی در روز از رایانه کیفی یا لپتاپ جهت جستوجو در وب، برنامهنویسی، ارتباطات، نوشتن و ویراستاری استفاده میکنم.
تا حالا بازی ویدئویی انجام دادید؟
خیلی کم. سالها پیشگاهی «انگری بردز» بازی میکردم (با خنده).
در اوقات فراغت چه کار میکنید؟
در زمان غیر کاری، ورزش میکنم و زمان زیادی با خانواده و دوستان میگذرانم و به کشورهای مختلف سفر میکنم.
چه توصیهای به جوانان ایرانی دارید؟
پیشنهاد من به دانشجویانی که به هر دلیل میخواهند ایران را ترک کنند و به غرب مهاجرت کنند این است که تا حد امکان از ایران پول خارج نکنند و یا دست کم، معادل ثروتی که خارج میکنند به ایران برگردانند. این کار با مقداری تلاش امکانپذیر است و کمترین خدمتی است که میتوان به مردم ایران کرد.
از خانواده من، سه نفر در خارج از ایران تحصیل کردیم و تمام هزینهها توسط کشور محل تحصیل پرداخت شد. امیدوارم دانشجویان ایرانی در ایران و یا هر کشور دیگری اقامت دارند شهروندان خوبی برای آنجا باشند.
فضای پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاهی آمریکا چطور دانشجویان و دانشمندان را به تحقیق و پژوهش تشویق میکند؟
در دانشگاههایی که من در دنیای غرب دیدم، آموزش با پژوهش گره خورده و استادان فرصت میکنند پژوهشهای خود را تدریس کنند. از سوی دیگر ارتباط با صنعت بسیار قوی است و دانشجو میتواند ببیند که کار پژوهشی نتایج کاربردی ملموس به بار میآورد. این مشاهدات میتواند انگیزه خوبی برای پژوهش در دانشجویان ایجاد کند.
آیا دوست دارید برای زندگی به ایران برگردید؟
من ارتباطم با ایران برقرار است و در سال گذشته استاد مدعو دانشگاه تهران بودهام. در حال حاضر با دانشگاه شریف، تهران و بهشتی و پژوهشگاههای دانش بنیان مرتبط هستم و هدایت و آموزش تعدادی دانشجو را بر عهده دارم.
گفتوگو از نسترن صائبی
انتهای پیام/