به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، حضرت علیاکبر علیهالسلام نماد جوان مؤمن و خوشسیرتی بود که جلوههای زیبایی از جوانی کردن را در زندگی خود بهنمایش گذاشت، آن اندازه که بهشهادت تاریخ، آن حضرت را نهتنها بهلحاظ ظاهر و صورت، بلکه از نظر خوشاخلاقی و بزرگمنشی هم به پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله تشبیه میکردند و هر کسی که ایشان را میدید، گویی نبی مکرم اسلام را دیده و با ایشان مراوده داشته است.
میان سجایا و فضایل اخلاقی و معنوی که در شخصیت حضرت علیاکبر علیهالسلام وجود داشته، ادب و خردورزی از شاخصههای اصلی شخصیت ایشان بوده است، بهقدری که در تاریخ بارها بر این صفت ایشان تأکید شده است که بهخصوص در برابر پدر بزرگوارشان، حضرت سیدالشهدا علیهالسلام، با متانت و ادب رفتار کردهاند، تا جایی که امام حسین علیهالسلام بهترین خیر را برای ایشان خواسته فرمودند: «خدا به تو پاداش خیر بدهد، بهترین پاداشی که به فرزندی درباره پدرش داده میشود».
اما مگر حضرت علیاکبر علیهالسلام که در جوانی به شهادت رسیدند، چه شاخصه و خصلتی داشتند که امام حسین علیهالسلام این طور برای ایشان دعا میکند؟ چرا آن حضرت را با ادب و کمالات اخلاقی معرفی کردهاند؟ آیا آن حضرت در زمان شهادت خود دارای همسر و فرزندانی بوده است؟
خبرگزاری تسنیم در گفتوگویی که با حجتالاسلام مسعود عباسپور، استاد حوزه و دانشگاه و پژوهشگر دینی، انجام داده است به جستوجوی پاسخ این گونه پرسشها پرداخته تا بخشهای کمتر عنوانشده از تاریخ زندگی پسر جوان و برومند امام حسین علیهالسلام بازگو شود و سبک زندگی و منش و روش آن حضرت الگویی برای مردم و بهخصوص جوانان مؤمن و انقلابی باشد.
آن طور که این کارشناس دینی عنوان میکند، در مورد سن حضرت علیاکبر علیهالسلام در زمان شهادت، چند روایت عنوان شده است، درواقع تاریخنویسان در این مورد اختلافاتی دارند. آنطور که در کتاب «اعلام الوری» نوشته شده، عدهای گفتهاند آن حضرت در زمان شهادت 18 ساله بودند و گروهی هم نقل کردهاند که 19 سال داشتند، حتی عدهای نوشتهاند در زمان شهادت 25 ساله بودند و حتی همسر و فرزند هم داشتند، هرچند که در جلد 45 کتاب «بحارالانوار» نوشته شده که ایشان در زمان شهادت فرزندی نداشتند.
سمبل ادب
در فرهنگ عاشورا، حضرت علیاکبر علیهالسلام را بهعنوان سمبل ادب میشناسیم.
طبق آموزههای دینی ما و آنچه از دستورات و فرهنگ اسلامی و انسانی برمیآید، آن است که انسانهای خردمند افرادی باادب هستند، چراکه خرد نتایج و آثاری دارد که یکی از مهمترین جلوههای آن را باید در رفتار مؤدبانه جستوجو کرد.
همان طور که در پرسش اشاره کردید، حضرت علیاکبر علیهالسلام را بهعنوان سمبل و نماد ادب در برابر پدر میشناسیم، همان گونه که حضرت اسماعیل علیهالسلام در برابر پدر بزرگوارش، حضرت ابراهیم علیهالسلام، چنین رفتار مؤدبانه و احترامآمیزی را داشته که قرآن کریم از آن یاد فرموده است.
وقتی فرهنگنامه عاشورا را مرور میکنیم و به مقام حضرت علیاکبر علیهالسلام میرسیم، هیچ نکتهای از فضایل و برتریهای آن حضرت بهقدر ادب ایشان بهخصوص در برابر امام حسین علیهالسلام جلوهگری نمیکند، گویی آن حضرت ادب خود را در جایجای سفر کربلا بهنمایش گذاشته که تاریخنویسان این اندازه بر وجود چنین خصلتی در آن وجود بزرگوار تأکید کردهاند.
این ادب در وجود مبارک حضرت علیاکبر علیهالسلام چیزی نیست جز آنکه حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام فرمودهاند: «ادب در انسان مانند درختی است که شالودهاش، خرد است.»، به این معنا که اگر کسی خود را تعبیر و تشبیه به درختی کند که اجزای شناختنی دارد که یکی از آنها ریشههای استوار است در این میان درختی استوارتر و محکمتر خواهد ایستاد که ریشههای محکمتری داشته باشد. حضرت علیاکبر علیهالسلام نیز که از شجره طیبه بوده و ریشههای استوار و محکم دارد، اصل او بر عقل و خرد نهاده شده است.
بنابراین اگر میخواهیم ادب خود را بشناسیم و جایگاه خود را در عالم هستی بهدست آوریم، باید به نقطه ادب برسیم، آن ادبی که امام حسین علیهالسلام در صحنه عاشورا تماشا کرد و مورد قبول و رضایت خدای متعال قرار گرفت، همان است که در رفتار و گفتار و منش حضرت علیاکبر علیهالسلام تجسم پیدا کرده و به عینیت رسیده بود.
تفاوت مراعاتکردن و ادب
آیا این ادب، همانی است که ما در معاشرتهای روزمره از آن برخورداریم؟ درواقع میخواهیم بدانیم رعایت قوانین و مقررات در هر مکان، که از آن به مراعات کردن تعبیر میکنیم، همان ادبی است که در وجود حضرت علیاکبر علیهالسلام مشاهده شد و امام حسین علیهالسلام به آن مباهات میکردند؟
درست است که مراعات کردن در معاشرتهای روزمره و رعایت قوانین، بخشی از فرهنگ درست زندگی است، اما نباید آن را با ادبی که در وجود حضرت علیاکبر علیهالسلام مشاهده شد یکسان دانست. منظور از ادب آن حضرت، آن است که ایشان در کل عالم هستی ادب داشتهاند و نه در مورد قانون و مقررات خاص و مکان ویژهای، مراعات کردهاند. مراعات کردن جزئی در برابر ادب است، چون بسیار اتفاق میافتد که مراعات کردن موجب عجب و غرور میشود، در حالی که ادب داشتن نمیتواند و نباید زمینه غرور و خودخواهی شود. نمونه کامل ادب، همان است که حضرت اسماعیل علیهالسلام در برابر حضرت ابراهیم علیهالسلام داشته و حضرت علیاکبر علیهالسلام در برابر حضرت سیدالشهدا علیهالسلام بهجا آورده است.
شباهت حضرت علیاکبر علیهالسلام با حضرت اسماعیل علیهالسلام
از چهجهت حضرت علیاکبر علیهالسلام را به حضرت اسماعیل علیهالسلام تشبیه کردهاند؟
یکی از شباهتهای مهم این دو شخصیت بزرگوار، ادب آنها است که بهخصوص در برابر پدر خود آن را بهجا آوردهاند. در قرآن کریم درباره حضرت اسماعیل علیهالسلام میخوانیم: «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْی قَالَ یا بُنَی إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُک فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ؛ هنگامى که (حضرت ابراهیم) با او به مقام سعى و کوشش رسید، گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح مىکنم، نظر تو چیست؟» گفت: «پدرم! هرچه دستور دارى اجرا کن، بهخواست خدا مرا از صابران خواهى یافت.»، این آیه نشاندهنده مقام ادب حضرت اسماعیل علیهالسلام و تبعیت او از نبی و پدر است که درس بزرگی برای جوانهای ما محسوب میشود.
از سوی دیگر در ماجرای کربلا میخوانیم که در نزدیکی کربلا، امام حسین علیهالسلام آیه استرجاع را تلاوت کردند و فرمودند: «انا لله و انا الیه راجعون» و بعد فرمودند: «الحمد لله رب العالمین»، این عبارت را دو یا سه بار تکرار کردند. در همین زمان حضرت علیاکبر علیهالسلام به کنار پدر بزرگوار خود آمده دلیل خواندن این آیه را پرسیدند. امام حسین علیهالسلام فرمودند: «پسرم! در خواب دیدم که مردی سوار بر اسب در مقابلم آمد و گفت: "این مردم شبانگاه در حرکت هستند، در حالی که مرگ نیز بهاستقبال آنها میآید."، فهمیدم که این خبر مرگ ما است که به ما گوشزد شده است». حضرت علیاکبر علیهالسلام در همین زمان یکی از جلوههای ادب خود را نشان داده و مانند حضرت اسماعیل که مطیع امر خدا و گوش به فرمان امام و پدر خود بوده، رفتار میکند و میپرسد: «ای پدر! آیا ما بر حق نیستیم؟!»، امام حسین علیهالسلام فرمودند: «بله. ما بر حق هستیم.»، حضرت علیاکبر علیهالسلام به پدر خود عرض میکند: «در این صورت ترسی نداریم که بر حق بمیریم.»، در همین زمان بود که حضرت سیدالشهدا علیهالسلام دعای خیری در حق فرزند خود کرده و میفرماید: «خدا به تو پاداش خیر بدهد، بهترین پاداشی که به فرزندی درباره پدرش داده میشود».
خانواده مادری حضرت علیاکبر علیهالسلام
در مورد خانواده مادری حضرت علیاکبر علیهالسلام کمتر مطلبی گفته شده است، بیشتر عنوان شده که نام مادر آن حضرت «لیلا» بوده است. مادر ایشان از چه خانواده و خاندانی بودند که لیاقت داشتن فرزندی مانند حضرت علیاکبر علیهالسلام را داشتند؟
نام مادر حضرت علیاکبر علیهالسلام «لیلا» بود. او دختر ابیمرةبن عروةبن مسعود ثقفی است، درواقع عروةبن مسعود ثقفی که یکی از سادات و بزرگان در اسلام بوده، پدربزرگ مادری حضرت علیاکبر علیهالسلام بود.
مگر پدربزرگ مادری حضرت علیاکبر علیهالسلام چه شخصیتی داشت که بهعنوان یکی از بزرگان در صدر اسلام شناخته میشود؟
ابومسعود، پدربزرگ مادری حضرت علیاکبر علیهالسلام، که در طائف زندگی میکرد مردی خردمند و دانا بود. او همان کسی بود که در روز حدیبیه، بهعنوان نماینده مردم قریش انتخاب شد و در حالی که هنوز مسلمان نشده بود، با پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله پیمان صلح بست.
او در سال نهم هجری، زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله از طائف برگشتند، مسلمان شد و از آن حضرت اجازه گرفت تا بهسراغ خانواده و خاندان خودش برود و آنها را به اسلام دعوت کند. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله که نگران امنیت و سلامتی ابومسعود بودند، در جواب به او فرموده بودند: «بیم دارم که تو را بکشند».
وقتی از نبی مکرم اسلام اجازه گرفت و به طائف پیش خانواده و خویشاوندانش برگشت، آنها را به اسلام دعوت و نصیحتشان کرد. اما آنها به او تندی کردند و آزارش دادند. تا وقتی که ابومسعود در اتاق خانه خودش ایستاد و با صدای بلند اذان گفت و تشهد را اقامه کرد، در همین موقع مردی به او تیراندازی کرد و او را به شهادت رساند. وقتی خبر کشته شدن ابومسعود را به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله دادند، آن حضرت فرمودند: «مثل عروه مانند مرد صالحی است که در سوره یاسین به او اشاره شده است که مردم را بهسوی خدا دعوت کرد و آنها او را کشتند».
همسر و فرزند حضرت علیاکبر علیهالسلام
پرسش دیگری که در مورد حضرت علیاکبر علیهالسلام مطرح میشود، آن است که؛ آن حضرت در روز عاشورای سال 61 هجری، یعنی در زمان شهادت چند سال داشتند؟ و آیا در آن زمان همسر و فرزندی داشتند؟
در مورد سن حضرت علیاکبر علیهالسلام در زمان شهادت، چند روایت عنوان شده است، درواقع تاریخنویسان در این مورد اختلافاتی دارند. آنطور که در کتاب «اعلام الوری» نوشته شده، عدهای گفتهاند آن حضرت در زمان شهادت 18 ساله بودند و گروهی هم نقل کردهاند که 19 سال داشتند. حتی عدهای نوشتهاند در زمان شهادت 25 ساله بودند و حتی همسر و فرزند هم داشتند، هرچند که در جلد 45 کتاب «بحارالانوار» نوشته شده که ایشان در زمان شهادت فرزندی نداشتند.
بهعنوان مثال در «کامل الزیارات» ابنقولویه، زیارتی روایت شده که در متن آن بهطور روشن و واضح حضرت علیاکبر علیه السلام را صاحب زن و فرزند میداند. در بخشی از این زیارت که آن را امام معصوم علیه السلام نقل کرده، میخوانیم: «صلی الله علیک و علی عترتک و اهلبیتک؛ سلام خدا بر تو و عترت و اهلبیت تو باد.»، در بخش دیگری هم میخوانیم: «صلی الله علیک یا اباالحسن» طبق این روایت، حضرت علیاکبر علیه السلام در زمان شهادت خود، زن و فرزند داشته و کنیه ایشان ابوالحسن بوده که نشان میدهد احتمالاً نام فرزند ایشان حسن بوده است.
در کتاب «کافی» هم روایتی در این باره نوشته شده که تصریح میکند حضرت علیاکبر علیهالسلام در کربلا دارای همسر بوده است. همین روایت را شیخ کلینی در کتاب «النکاح» و باب «الرجل یتزوج ام ولد ابیه» نوشته است.
در «مقاتل الطالبیین» نوشته ابوالفرج اصفهانی هم میخوانیم که او درباره حضرت علیاکبر علیهالسلام نوشته است که آن حضرت در دوران زندگی جدش، حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام، به دنیا آمد. طبق این روایت ایشان در عاشورای سال 61 هجری حدود 25ساله بودند و همسر و فرزند هم داشتند.
منبع: خبرگزاری تسنیم
انتهای پیام/4072/
انتهای پیام/