اصطلاح ازدواج سفید غلط رایج است/ به نام دختران به کام پسران!
گروه اجتماعی خبرگزاری آنا- معصومه محمدی؛ شاید بارها و بارها نام ازدواج سفید به گوشتان خورده باشد؛ ازدواجی که شاید تنها نامش سفید باشد و درون آن مملو از سیاهی و تباهی است مخصوصاً برای دختران!
ازدواج سفید پدیده ناهنجار نوظهوری است که این روزها جوانانی که به جای ازدواج ثبتشده و رسمی برای فرار از بسیاری از مسئولیتها که به ظن خودشان دست و پا گیر است به آن پناه میبرند بهدنبال آن هستند.
صحبت کردن با کسانی که این ازدواج را تجربه کردهاند بسیار سخت است و کمتر حاضر به گفتگو درباره این سبک از زندگی هستند ولی برخیهایشان که درباره زندگی به ظاهر سفید و بهزعم خودشان زندگی اندوهبار که تنها روزهای اولش شیرین است صحبت کردند از مصائب آن گفتند.
* همخانهام گربه خانگیام را ربود!
با دختری بهنام نگار که تجربه سه بار زندگی با همخانههایش را دارد و ازدواج سفید کرده است مصاحبه میکنم.
لازم به تذکر است که این مصاحبه حاوی صحبتهایی است که مورد تأیید نیست و صرفاً از سوی کسی که این سبک زندگی را تجربه کرده است مطرح میشود.
این سومین تجربه ازدواج سفید «نگار» است. حین تعریف از دعوایی که با «علیرضا» داشته و اینکه بعد از دعوا، علیرضا گربه خانگیشان که حکم فرزند را برای آن دو داشته!! همراه خود به شهر دیگری میبرد با ترسی توام با ادعای حقانیت میگوید اگر به جای گربه بچه بود چه؟!
برای یک لحظه هم که شده با او همذاتپنداری میکنم و اجازه میدهم حرفش را ادامه دهد؛ به گفته خودش بهای سنگینی برای به دست آوردن این آزادی پرداخته است. وقتی اسم بچه به میان میآید گویی حس مادریاش گل کرده باشد دیگر از آن مقاومت و جنگیدن برای رها شدن خبری نیست، مهر مادری که تجربهاش نکرده او را آرام میکند و از تجربه تلخی که پدرش به دنبال اسلحه برای کشتنش میگشته است به راحتی میگذرد.
از شبهایی که در خیابان خوابیده و زیر سرم رفتنهایش بهخاطر مقاومت در برابر خانوادهاش برای ازدواج با فرد مورد علاقهاش نمیتواند به راحتی بگذرد و با تداعی این خاطرات تلخ چندین بار تکرار میکند که بهای بسیار سنگینی را پرداخت کرده است.
مادر نگار حامی مالی اوست و راحتتر با این سبک زندگی نگار کنار آمده است ولی پدرش با توجه به اینکه تعصب خاصی نسبت به عرف، سنت و فرهنگ دارد همچنان با این موضوع مشکل دارد ولی به ناچار با آن کنار آمده است. مخصوصاً که حالا نگار با دوست خود در طبقه بالای خانهٔ پدریاش در مشهد زندگی میکند. نگار از نوع برخورد و رفتار والدینش با همخانهاش ناراضی است ولی چارهای نمیبیند و شاید هم دیگر نایی برای تغییر دادن و جنگیدن ندارد.
صدایش سرحال و شاداب است؛ ولی ناخواسته غم عجیبی را در تُن صدایش منتقل میکند پیشتر که میرویم و از تجربه شکست عشقیاش در سالهای گذشته میگوید حدسم درست از آب درمیآید.
نگار عاشق پسری بوده است که 10 سال پیش رهایش کرده است، دچار بحران شدید روحی شده و برای آرام شدن به روانشناس مراجعه میکند حرفی که از روانشناس میشنود هنوز هم در زندگی الگوی اوست.
(نگار تو هوش بالایی داری و افرادی که هوش بالایی دارند با شناخت کامل از پیرامون و مسئولیتهای که در انتظارشان است فوبیای مسئولیت مانع از پذیرش مسئولیت ازدواج میشود.)
نگار بعد از طرد شدن توسط اولین همخانهاش به تهران آمده و چند سالی در تهران زندگی میکند. در رابطه با تفاوت بین زندگی در تهران و مشهد میگوید: از نظر او تهران قابل مقایسه با شهرستان نیست؛ در تهران آزادی بیشتر و زندگی راحتتری داشته است ولی بهخاطر پدر و مادرش مجبور میشود به مشهد برگردد.
در مورد تفاوت ازدواج ثبتشده و سفید از نگار سؤال میکنم. در جواب میگوید: ازدواج سفید در کمال آزادی و قراردادی بدون اجبار بیرونی و تنها به دلیل دوست داشتن یکدیگر اتفاق می افتد در حالیکه به نظر من ازدواج ثبتی یک نوع معامله اقتصادی است.
نگار ادامه میدهد: البته این سبک زندگی در شرایطی که من تجربه کردهام در ایران به خصوص در شهرستان واقعاً سخت است و به راحتی قابل انجام نیست. جامعه سدهای زیادی بر سر راهت قرار میدهد. مدتهاست به تنهایی و جدا از خانواده زندگی میکنم و از همان موقع تجربه همخانه بودن با جنس مخالف را داشتهام.
از ترس اینکه مبادا سومی هم او را ترک کند سؤال میکنم و اینکه آیا ثبت ازدواج راه حلی برای غلبه بر این مشکل نیست؟!
به شدت حرف مرا نفی میکند و سؤال میکند مگر در ازدواج ثبت شده تضمینی برای ماندن طرفین هست؟!ممکن است حتی افراد با مرگ از هم جدا شوند و یا با هر عامل دیگری؛ پس نمیتوان صرفاً بهخاطر نگه داشتن کسی در کنار خودت ازدواج ثبتشده را چاره کار دانست.
از نظر وی قطعاً افراد برای مدتی که در کنار هم زندگی میکنند وابستگی به وجود میآید ولی هیج راهی برای نگه داشتن دائم افراد وجود ندارد و ازدواج ثبت شده توجیه قابل قبولی برای جدا نشدن نیست.
بعد از شنیدن سختیهایی که متحمل شده است برای لحظاتی احساساتی میشوم و از او سؤال میکنم مهریه چطور؟! شاید اگر مهریه داشتی میتوانستی به اجرا گذاشته و حداقل زهر چشمی از رفتن بی موقع همخانهات بگیری!
با سؤال جوابم را میدهد؛ واقعاً فکر میکنی با اجرا گذاشتن مهریه طرف مقابلم تحت فشار قرار میگرفت؟! اینطور نیست قطعاً خودم بیشتر اذیت میشدم برای گرفتن حقم.
به قول نگار یکی از دلایلی که نه تنها برخی از پسران بلکه بعضی از دختران هم بهخاطر آن تن به ازدواج ثبتشده نمیدهند موضوع طلاق و مسیر پر پیچ وخم آن در ایران است.
فکر نمیکنی با این سبک زندگی بهصورت رایگان با همخانههایت زندگی میکردی و شأن و شرافتت زیر سؤال میرفت؟ با پرسیدن این سؤال با اینکه تصویرش را نمیدیدم ولی میتوانستم حدس بزنم چقدر برافروخته شد.
اما پاسخش حاکی از شرمساری داشت: «من فکر میکردم معامله کردن بدن، کار زنان روسپی است!» و برای اینکه مرا مجبور کند حرفم را پس بگیرم سؤال میکند اینطور نیست؟! و بدون اینکه منتظر جواب من باشد ادامه میدهد من خودم را در ازای هیچ چیزی نمیفروشم. دوباره به حرف قبلش رجوع میکند و ادامه میدهد: بهخاطر همین گفتم ازدواج ثبتشده یک نوع معامله اقتصادی است نه تنها طرفین در حال معامله کردن هستند بلکه اطرافیان و خانوادهها هم در این معامله دخیلاند.
از اعتقادات مذهبیاش میپرسم که پاسخش برای من پاسخ تمام مجهولات این مصاحبه بود؛ میگوید: من لائیک هستم ولی ضد دین نیستم و به تمام دیندارها احترام میگذارم میتوان گفت آزاد اندیشم.
در رابطه با مشکلات این سبک زندگی به تولید مثل و بچهدار شدن اشاره کرده و گفت: اگر کسی مرحله سنی و شرایط اقتصادی برای بچهدار شدن را داشته باشد راهی ندارد جز اینکه ازدواجش را ثبت کند نه بهخاطر مادر و شرایط خودش بهخاطر اینکه بچه برای رشد و زندگی نرمال به پدر نیاز دارد و باید درکنار هر دو زندگی کند.
احساس میکنم راهی پیدا کردهام که متقاعدش کنم ازدواج ثبتشده بهتر است؛ با قیافهای حق به جانب سؤال میکنم پس ازدواج ثبت شده بهتر از سفید است؟! بدون اینکه منتظر جواب باشم سؤالم را تکرار میکنم
پس در جاهایی مثل بچهدار شدن ازدواج ثبت شده بهتر است؟ ادامه میدهد «اون جا کجا میتونه باشه؟! بعد از تجربه درکنار هم بودن و شناخت کافی طرفین یا قبلش که ریسک بزرگی است همراه با بی وجدانی؛ بعد از طی این مراحل در ازدواج سفید بچهای را بهدنیا میآوری که آینده آن بهخاطر شناخت طرفین قابل پیشبینیتر بوده و طرفین مسئولانهتر رفتار میکنند.»
از سه هم خانهای که همباشی را با آنها تجربه کرده میگوید. هر سه آنها بهخاطر مشکلات مالی به این سبک زندگی روی آوردهاند. دوست دوم نگار در خانه میماند و برای سرگرمی خود هم شده کارهای خانه را تا آمدن نگار از سر کار انجام میداده است که بعد از جدا شدن از نگار ازدواج کرده است.
نگار میگوید پسرها حق دارند بهخاطر شرایط نتوانند زیر بار مسئولیت بروند وحشت و اضطراب شدیدی از این مسئله دارند که با شرایط بد اقتصادی باید یک نان خور دیگری را سیر کنند و این برایشان فاجعه است و عطای ازدواج را به لقاش میبخشند. با شناختی که از خودم داشتم میدانستم ازدوج ثبت شده هزینه روحی و روانی زیادی دارد و من در خود نمیدیدم که بتوانم با این ثبات ازدواج سنتی کنار بیایم.
میگوید من برای بدست آوردن آزادیام جنگیدهام دخترانی را میشناسد که برای رهایی از خانه پدری به ازدواجی که از آینده و جدایی از آن اطلاع داشتهاند تن دادهاند تا بعد از جدایی از آزادی بهره مند شوند.
از برنامهاش برای آینده سؤال میکنم: برنامهام برای آینده این است همین مسیر را ادامه دهم چون با افزایش سنم این توانایی را در خود نمیبینم که بخواهم زیر بار مسئولیتهای مختلف ازدواج ثبت شده بروم.
تا چند سال پیش خیلی ناراحت بودم و فکر میکردم حالا که ازدواج نکردهام مثل یک معلول هستم که از انجام کاری باز ماندهام و آواری بر سرم خراب شده است ولی اخیراً پذیرفتهام که اینطور نیست.
*سؤال بعدیام در مورد مسئولیتهایی است که برای سر باز زدن از آن حاضر به تن دادن به ازدواج ثبت شده نیست.
با خندهای بلند میگوید مسئولیتهایی مثل شستن ظرف، مابین خندههایش چیزی شبیه به مرتب کردن خانه هم به گوشم میرسد، قبول کردن مهمان از بیرون و همین بچه دار شدن که ممکن است با ناآگاهی به دنیا باید و من این شیوه را قبول ندارم.
نگار تنها فرزند خانواده است و برادرش سالها پیش فوت کرده، با شنیدن این خبر سؤال کردم مادرت نوه نمیخواهد؟ پوزخندی زد و گفت: پدر و مادر موقعی محق هستند که دنیای قشنگی برای فرزندانشان ساخته باشند وقتی در کارشان آنقدر موفق نبودهاند که بچهای خوشحال را تحویل جامعه دهند پس حقی برای این خواستهها ندارند.
از اقوام و نزدیکان هم ناراضی است و از زخم زبانشان در امان نیست و سؤالی تکراری که کی ازدواج میکنی همیشه برایش آزاردهنده بوده است. با اندوه و حسرت میگوید ای کاش جامعه برای زنان جای امن و آزادی بود!
در آخر سؤال میکنم پشیمان نیستی؟! مکث طولانی میکند تا به سخن بیاید حواسم پرت سختیهایی که قشنگترین روزهای زندگیاش را تباه آن کرده است میشود؛ بدون خداحافظی بلند میشود و میرود.
مشکل مالی از عمده دلایل گرایش پسرها به همباشی
عرفان یکی دیگر از افرادی است که با او در رابطه با سبک زندگیاش که ازدواج سفید است، صحبت کردم.
عرفان بعد از چندین بار کنسل کردن قرار ملاقاتش بالاخره قبول میکند در محل کار من با هم دیداری داشته باشیم. همخانه او علاقهای به بازگو کردن زندگیشان ندارد و دلیل کنسل کردن عرفان نیز همین است و مقداری هم ترس!
دانشجوی دکترا است و خانوادهاش در شهرستان زندگی میکنند و برای تحصیل به تهران آمده است. از وضعیت مالی بی ثبات هر دویشان میگوید و اینکه دوست ندارد مسئولیتهای بیموردی مانند مهمانداری، رفت و آمد با خانواده همسر و پذیرش مسئولیتهای سنگین دیگری را با ازدواج ثبتی بر عهده بگیرد.
تعریفی که از این نوع ازدواج دارد بسیار مثبت است؛ میگوید: طرفین از زندگی خود راضی هستند، جبری در کار نیست.
از لحن صدایش میفهمم که چیزی را پنهان میکند و به مرور متوجه میشوم ترس دارد که همخانهاش ناگهان بگذارد و برود و او هم دستش به جایی بند نباشد.
آمار بالای ترک همخانه در اینگونه ازدواجها را بالا میداند که با توجه به نبود تعهد قضائی کاری از دستشان برنمیآید.
رشتهاش جامعهشناسی است و از آمار بالای خیانت بعد از جاری شدن عقد و آمار بالای طلاق میگوید تا ثابت کند این سبک زندگی انتخاب درستی است.
تنها دلیلی که شاید به ازدواج تن دهد بچهدار شدن است که مابین صحبتهایش از رفتن به کشورهای خارجی که اجازه بچهدار شدن را میدهند میگوید که اگر توان مالی رفتن داشته باشد برای بچهدار شدن هم ازدواج نمیکند.
عشقم حاضر نیست ازدواجمان را ثبت کنیم!
محدثه بعد از سه سال زندگی با پسری که فقط قصدشان ازدواج سفید بود به شدت به او علاقهمند شده و از ترس از دست دادنش اصرار به ثبت ازدواجشان دارد ولی به هر دری میزند همخانهاش قبول نمیکند؛ این روزها بسیار پریشان حال و بی قرار است و دست به هر کاری می زند تا متقاعدش کند برای همیشه ماندن.
اینها صحبتهای کسانی بود که تن به ازدواج سفید داده بودند که در ابتدای کارشان خوب و خرم بودند ولی به مرور به فکر ثبت ازدواج افتادند.
ازدواج نامیدن این سبک زندگی اشتباه است
مهدی دقیقی در گفتگو با خبرگزاری آنا با انتقاد از ازدواج نامیدن زندگی دو نفر زیر یک سقف گفت: اصولاً سفید یا سیاه نامیدن این رابطه اشتباه بوده و تعبیری عمیق و عالمانه نیست، چرا که ما صفت سفید و سیاه را به چیزی نسبت میدهیم که تَحقّق پیدا نکرده و اصل آن صورت بیرونی ندارد و با ازدواج نامیدن و استفاده از تعبیر ازدواج به این هم خوابی دو نفره، ناخواسته رسمیت داده و آن را در کنار ازدواجهای دیگر قرار میدهیم در صورتیکه اصولاً ازدواجی صورت نپذیرفته که بخواهیم سیاه یا سفید خطابش کنیم و با این کار به این موضوع رسمیت داده و عملاً اصالتی باطل میدهیم.
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: ما نگاهمان در بررسی مقوله به اصطلاح ازدواج سفید! یک نگاه بنیادی و ریشهای است و در درجه اول با این موضوع کاری نداریم که یک آقا و یک خانم با توافق زیر یک سقف به ظاهر زندگی میکنند؛ موضوع مهم این است که در جامعه شاهد بهوجود آمدن جریانی مخرّب و مخُوف هستیم که محصول این جریان فکری (مانند همین ازدواج سفید) در ابتدا با حساسیت و نگرانی از طرف جامعه شناسان و روانشناسان و افراد مختلف مواجه میگردد و موجهای کوچک و بزرگ ایجاد میکند اما با گذشت زمان حساسیتها فروکش میکند و این قضیه "ناهنجار" عادی میشود و به عنوان "هنجار" شناخته میشود. باید ابتدای امر سراغ این رفت که این جریان فکری چه کسانی هستند و به دنبال تأمین چه اهدافی میباشند؟ آیا واقعاً آسان شدن ازدواج هدف اینهاست؟ آیا دلشان برای جوانان میسوزد؟ آیا دغدغه اینها رفع مشکلات جامعه جوان است یا گسترش دامنه فساد و تخریب نهاد خانواده؟.
این جامعهشناس ادامه داد: اینها موضوعاتی است که در قضیهای که اصطلاحاً ازدواج سفید نامیده شده باید پاسخ داده شود و با پاسخ به این سؤالات بسیاری از مسائل روشن میشود و در عدم گرایش جامعه به سمت این ناهنجارها کمک شایانی میکند که امیدوارم جامعه شناسان فقهی و نخبگان دلسوز پیگیر این مسائل باشند.
وی در ادامه با اشاره به اینکه در ادیان و کشورهای مختلف دارای حقوق مدنی در قانون و شرعشان برای ازدواج تعریف دارند، گفت: ابتدا باید مشخص کنیم این ازدواج را تحت چه تعبیری ازدواج مینماییم شرعی یا اجتماعی و عرفی و یا هر چیز دیگر. اول باید با این اسم روبرو شویم که این عنوان و تعریف آیا به هم زننده هنجارهای اجتماعی و شرعی است یا نه؟ و خود عنوان مشهور ازدواج سفید چه جایگاهی از نظر استانداردهای علمی دارد.
دقیقی با تعریف ازدواج ادامه داد: ازدواج به رابطه زوجیت یک زن و مرد گفته میشود که این زن و مرد جایگاه شرعی مزدوج شدن را داشته باشند بر اساس سه رکن که شامل تعیین مهر و اجرای صیغه عقد و تعیین وقت (در ازدواج موقت) است و به این امور ارکان زوجیت گفته شده و بدون این سه رکن از نظر فقهی زوجیت اقامه نمیشود.
این استاد دانشگاه بعد از خارج کردن این نوع زندگی از دایره ازدواج اذعان کرد: با تفاسیر فوق به این نتیجه میرسیم که این نوع زندگی دریک خانه ازدواج نامیده نمیشود و وقتی دو نفر بدون اجرای تشریفات مشهور ازدواج شرعی و اجتماعی و عرفی (که اتفاقاً در قانون هم پذیرفته شده) باهم همخوابی دارند در این صورت حالتی باقی نمیماند جزء موضوع و رابطه نامشروع و غیر قانونی و خلاف عرفی به نام "زنا".
دقیقی به معاطات نامیدن این نوع رابطه از سوی افراد ناآگاه و سوءاستفادهگر اشاره نمود و در تعریف معاطات (با توجه به گسترده بودن بحث) به مثالی اکتفا کرده و گفت: برای خرید یک خانه باید بایع (خریدار) و مشتری توافق کرده و مبایعه نامه بر اساس ایجاب و قبول و اجرای عقد بیع صورت پذیرد، بعضی مواقع جنسی که دارای ارزش مالی قابل توجهی نیست و یا جنس بُنجلی است که نیازی به این آیین و تشریفات ندارد براساس راضی بودن دو طرف و بدون مبایعه نامه انجام میپذیرد مانند خرید یک خودکار از مغازه که با رضایت طرفین بدون هیچ سند و صیغهای خرید و فروش انجام میگیرد.
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: اگر بخواهیم ازدواج سفید را معاطات در نظر بگیریم با روح آن (ازدواج) در تعارض است مگر اینکه بگوییم زن یک جنس بنجل است و یا ازدواج یک رابطه بی ارزش و صرفاً مبتنی بر رابطه جنسی و زن هم یک کالای خارج از اهمیت است که این با روح اسلام و تعریفی که از ازدواج؛ زن و تشکیل خانواده دارد در تعارضی آشکار است.
وی با اشاره به مثالی در قرآن در مورد خانه عنکبوت که سستترین خانههاست گفت: اسلام سست بودن خانواده را نپسندیده و اینکه به عنکبوت اشاره کرده بهخاطر سست بودن تارهای آن نیست چه بسا علم ثبات کرده خانه عنکبوت جزو پیجیده ترین سازههاست و گفته شده از تارهای آن لباسهای ضد گلوله ساخته میشود در اصل به این دلیل سست بودن را به خانه عنکبوت تشبیه کرده است که عنکبوت تنها زندگی کرده و اگر جنس مخالف وارد خانه او شود برای برپایی یک خانواده پویا و هدفمند نیست و نوشتهاند عنکبوت ماده بعد از فرو نشاندن غرایز جنسی خود در مواردی همسر و فرزندان خود را میخورد. قرآن این خانه را خانهای سست میداند که در آن به اصولی تکیه شده است که استحکامی در آن نیست و پشتوانهای الهی و عقلی ندارد بنابراین در اجماع و نزد فقهای اسلام حتی اهل سنت معاطات برای ازدواج پذیرفته نیست و افراد سعی نکنند با استخدام برخی کلمات داخل در شرع قشر متشرع جامعه را فریب دهند و جامعه هم باید متوجه این واژه بازیها باشند که خدای نخواسته با لباس اصطلاحات شرعی دچار خلاف شرع نشوند.
این پژوهشگر دین و حوزه بیان کرد: با تمام این تفاسیر و تعابیر (هر چند مختصر) به این نتیجه میرسیم که این نوع زندگی که از آن به ازدواج سفید تعبیر میشود در دستهبندی جزو زنا و روابط نامشروع به حساب میآید نه ازدواج. حتی در کشورهای غربی هم که دین محوریت ندارد به روابط زن و مرد خارج از قوانین ایراد گرفته و عقیده دارند ارتباطی که بین آنها روابط عاطفی نباشد و پولی رد و بدل شود جرم است و هر رابطهای را به صورت باز و آزاد نمیپذیرند و حساسیتهای مخصوص خودشان را به روابط زن و مرد دارند.
دقیقی گفت: این نوع زندگی در یک خانه بدترین نوع زنا بهشمار میرود که در یک رابطه کثیف در قبال این خدمات زن پول و یا خدماتی نمیگرد و خدمات او رایگان است، در حالیکه حتی مخارج خانه هم نصف است و زن خودش را در اختیار مرد قرار میدهد و مرد نیز تمام زیرساختهای لازم برای تشکیل یک خانواده را را زیر پا مینهد و زندگی را در قالب اطفای شهوت انسانی و بدون رعایت تعهدات مینگرد.
وی در پاسخ به اینکه سرنوشت فرزندان این روابط به جا ختم میشود، گفت: در رابطههایی که افراد مدعی زوجیت هستند اما تشریفات شرعی آن را انجام ندادهاند اگر فرزندی حاصل شود و به دادگاه بروند و مرد بگوید این فرزند از من نیست با انکار مرد قضیه از بین میرود و فرزند بدون شناسنامه میماند. حال در این رابطه که اصولاً طرفین اصلاً مدعی زوجیت نیستند و خودشان هم همدیگر را به عنوان همسر نپذیرفتهاند نتیجه کاملاً مشخص است و یقیناً زن در این رابطه با وجود بارداری و فرزند دچار مخاطرات بزرگ اجتماعی و جسمی و روح و روانی میگردد.
دقیقی با اشاره به تأکید شرع بر اذن پدر گفت: شرع میخواهد دختر مخدره و ارزشمند که در خانه زندگی میکند و از اجتماع و گرگهای پیرامون خود بی خبر است با اذن پدر از این اتفاقات ناگوار مصون بماند و شناختهای که یک مرد از جامعه مردان دارد بدین وسیله و با عنصری دلسوز به نام پدر به دختر منتقل و لحاظ شود و اما در مورد فقهایی که سهل میگیرند و میگویند اذن پدر شرط نیست در ازدواج سفید اصلاً عقدی صورت نگرفته است که بخواهیم به مجتهدی که سهل میگیرد رجوع کنیم.
وی افزود: قطعاً در این نوع زندگی پدر و مادر فرزندان بهخصوص دختر رضایت قلبی ندارند و اگر هم بپذیرند به اجبار و تحت فشار فرزندان است و اگر تحت فشار هم نباشد اثر بی مبالاتی و لاابالی گری و عدم توجه به وظایف پدر و فرزندی است. چرا که آرزوی یک مادر داشتن ازدواجی پویا و پدر هم به دنبال عروسی است که با فرزندآوری نسل او را ادامه دهد و فرزندشان در چارچوبی هدفمند زندگی کند و ازدواج سفید تأمینکننده هیچ یک از این دغدغههای مقدس نیست.
این جامعهشناس ادامه داد: از نظر شرع هم این نوع زندگی از موضوع ازدواج خارج بوده و اصلاً نمیشود در حول ازدواج با این مقوله برخورد کرد. این یک پدیده غیرشرعی از دیدگاه شرع و یک ناهنجاری از دید جامعهشناسی است که از هر سو به سمت آن برویم مشکلاتی اساسی در آن به چشم میخورد و از آن صرفاً بهعنوان هم خانگی دو فرد غیرهمجنس در یک خانه میتوان نام برد و اولین چیزی که از بین میرود نهاد خانواده است و زیر ساختهای یک خانواده که محبت و استیلاد (فرزند آوری) است و تخریب خانواده یقیناً به تخریب جامعه منجرب خواهد شد.
وی گفت: اما آنهایی که مدعی هستند این ازدواج سفید میخواهد به عنوان یک راهکار درمانی به رفع مشکلات امروزی جوانان در امر ازدواج یاری کند یک سؤال اساسی مطرح میشود که با این نوع زندگی کدامیک از مشکلات کنونی جامعه از قبیل کم کردن مخارج زندگی، کم کردن سن ازدواج و پیر شدن اجتماع و عدم فرزند آوری و امثال این موارد برطرف میشود؟ آنها برای به ظاهر زندگی خود خانه، خوراک، پوشاک، درمان و غیره نیاز دارند فقط مشکل اجرای صیغه عقد شرعی و مشروع بودن رابطه است که تبدیل به زنا شده است و از سوی دیگر ترویج بیتعهدی در بین افراد را داریم (که یکی از دلایل ذکر شده از سوی افراد در ازدواج سفید است که راحتیم و تعهدی به دیگری نداریم) که یقیناً به لایههای دیگر اجتماع نیز سرایت خواهد کرد.
دقیقی اظهار کرد: این تغییر فرهنگ باعث تغییر خاستگاه میشود و باعث میشود تعاملاتی که برای انسان الزامآور است را نداشته باشند و در این میان دود آن بیشتر به چشم جنس مؤنث میرود و من تعجب میکنم مدعیان حقوق زن چطور این مطلب را هضم کردهاند که به ترویج ازدواج سفید میپردازند.
وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه ازدواج موقت چه دستاوردی دارد که ازدواج سفید ندارد، گفت: عقد موقت چارچوب و شرایط و مقدماتی را تعیین میکند ولی در ازدواج سفید صرف اینکه همدیگر را بپسندند بدون هیچ چارچوبی به زندگی با یگدیگر تن میدهند. ازدواج موقت 4 رکن دارد و یکی از ارکان آن این است که اگر در عقد کسی باشی نمیتوانی با شخص دیگری عقد کنی و همین موضوع باعث کنترل روابط در چارچوبی خاص میشود. روح حاکم بر ازدواج موقت آن را به ازدواج دائم نزدیک میکند در حالیکه در ازدواج سفید از زنا هم عبور کرده و تنها به غرایز اکتفا میکنند.
وی در پایان گفت: ازدواج موقت یک راهکار شرعی است برای جاری نشدن روح تجری به احکام شرعی؛ فردی که به هر دلیلی نمیخواهد ازدواج دائم نماید گزینه بعدی او زنا و دستیابی بدون حد و مرز و چارچوب به نوامیس هم نوع خودش نیست بلکه گزینهای چارچوبمند بعدی به نام ازدواج موقت را پیش رو دارد. در روایات زنا از جمله گناهانی است که دود آن به چشم همه جامعه میرود و اثر آن کل جامعه را در بر میگیرد نه فقط خود زانی و زانیه را. ازدواج موقت یکی از دو نوع ازدواج است و پشتوانه عقلی و شرعی دارد اما ازدواج سفید که نه ازدواج است نه سفید است تجری و شمشیر کشیدن به روی قوانین عقلی. شرعی و اجتماعی است و هیچ وجه شبهی بین این دو رابطه نیست.
عمر 70 درصد همباشی در ایران کمتر از سه سال است
علی نوری هم در گفتگو با خبرگزاری آنا با اشاره به کج فهمی که در رابطه با ازدواج سفید در جامعه ایران وجود دارد، گفت: ازدواج سفید مانند ازدواجهای دیگری همچون ازدواج آزاد و ازدواج همجنسگرایان از جمله ازدواجهایی است که در دهههای اخیر در جوامع غربی رواج پیدا کرده است.
وی ادامه داد: ازدواج سفید یا همان whait marriage ازدواجی است که در آن تنها روابط جنسی وجود ندارد و افراد ممکن است بنا به دلایل مختلفی از جمله گرفتن ویزا، منافع اقتصادی و یا گریز از مجازات و تعقیب به ازدواج سفید روی آورند و این ازدواج فرمالیته است.
این جامعهشناس و استاد دانشگاه با اشاره به نوع دیگری از ازدواج در این جوامع گفت: نوع دیگر این ازدواجها که وجود دارد همباشی نامیده میشود. این نوع رابطه بدون ثبت رسمی است اما زن و مرد با هم زندگی میکنند و رابطه زناشویی دارند. کارهای مربوط به خانه بر عهده هر دو نفر است و مسئولیت کمتری نسبت به یکدیگر دارند.
وی ادامه داد: چون همباشی در جایی ثبت نمیشود از نظر عرف و قانون در همان جوامع هم رسمی نیست و این دو زوج محسوب نمیشوند.
این استاد دانشگاه در مورد نوع مشابه این جریان در ایران گفت: آنچه امروزه در ایران میبینم نیز همین نوع همباشی است که به غلط ازدواج سفید نامیده میشود. این رابطه در جایی ثبت نشده و قانونی نیست و صرفاً دو نفر در یک منزل زندگی می کنند و این همان همباشی است که در غرب اتفاق میافتد.
وی با اشاره به افزایش همباشی در جوامع غربی گفت: در آمریکا و اروپا در سال 2010 تعداد همباشیها 7 میلیون زوج اعلام شده است. همباشی در جوامع غربی به این امید اتفاق می افتد که بعدها با شناخت زوجین نسبت به هم به ازدواج رسمی منتهی شود.
این استاد دانشگاه با اشاره به ناموفق بودن این تجربه در جوامع غربی ادامه داد: همباشی بر اساس نیازها و شرایط خاص این نوع روابط زناشویی بهوجودآمده است و بر اساس پژوهشها تنها نیمی از همباشیها به ازدواج دائم منتهی میشوند و غالباً به جای تبدیل شدن به ازدواج دائم، همباشی با شریکهای جنسی متعدد اتفاق میافتد. یکی از عمده دلایل آن هم این است که طرفین به این نوع زندگی عادت میکنند و حاضر نیستند مسئولیتهای یک ازداوج رسمی را بپذیرند.
وی با اشاره به عواقب و پیامدهای نامناسب همباشی گفت: از عواقب اجتماعی این پدیده کاهش موالید و کاهش نرخ باروری است که نتیجه آن پیری جمعیت است و تعداد معدود فرزندانی هم که در این رابطه حاصل میشوند بسیار آسیب پذیر بوده زیرا امکان جامعه پذیری و زندگی در کنار والدین را در اکثر مواقع ندارد.
نوری گفت: در این رابطه زنها بهخاطر وابستگی بیشتری که دارند بیشتر ضرر میبینند همچنین شرایط وارد شدن به یک رابطه جدید برای آنها به راحتی میسر نیست. این رابطهها ممکن است به راحتی پایان بپذیرند و احساس امنبت و آرامشی بین زوجین وجود ندارد
وی گفت: همباشی به غلط در ایران ازدواج سفید نام گرفته است در حالیکه این نوع زندگی اصلاً در جایی ثبت نمیشود که بخواهیم کلمه ازدواج را به کار ببریم.
وی با اشاره به اینکه غالب افرادی که به همباشی روی میآورند طبقه متوسط و تحصیل کرده هستند ادامه داد: در دهههای اخیر تحت تأثیر فرهنگ غرب، تعاملات و ارتباطات گستردهای که با جوامع غربی داشتیم این پدیده وارد ایران شده و به سرعت گسترش پیدا کرده است. 80 درصد افرادی که وارد رابطه همیاشی شدهاند تحصیلات دانشگاهی دارند و همه عواقب و پیامدهای منفی که در جوامع غربی به ان اشاره کردیم در ایران هم وجود دارد
وی گفت: سنتها و فرهنگ جامعه ما به راحتی پذیرای این رابطهها نیست و افرادی که در رابطه همباشی قرار میگیرند مجبور هستند آن را از آشنایان و دوستان و حتی اعضای خانواده خود پنهان کنند. عمر بیش از 70 درصد همباشیها در ایران کمتر از سه سال است.
نوری ادامه داد: اصولاً این نوع رابطه کارکردهای خانواده را ندارد و برای هر دو جنس آسیبزاست. اگرچه عامل اقتصادی در روی آوردن به زندگی زناشویی تأثیرگذار است اما عامل تعیینکننده نیست؛ عامل مهمتری که تعیینکننده این وضعیت است تغییر سبک زندگی نسلهای جدید است و باعث شده نسلهای جدید بیشتر به این نوع زندگی روی آورند.
نوری در خاتمه با اشاره به معایب و آسیبهای همباشی گفت: همباشی در جامعه ایران با توجه به شرایط فرهنگی فرصت ازدواج دائم را از دختران گرفته و در مورد پسران هم عادت به برخورداری از مزایای زندگی زناشویی بدون به عهده گرفتن مسئولیتهای زندگی باعث میشود که آنها تمایلی به ازدواج رسمی نداشته باشند. نکته جالب اینکه حتی اگر به ازدواج رسمی هم تن بدهند مسئولیتپذیری کمتری نسبت به سایر افراد خواهند داشت.
انتهای پیام/4076/
انتهای پیام/