بورس محلی برای دلالی یا تأمین مالی؟
گروه اقتصادی، خبرگزاری آنا، ما هر روز از وسایل مختلفی برای انجام کارهای روزمره خود استفاده میکنیم که با پیشرفت تکنولوژی بر تعدادشان و وابستگی ما به آنها با سرعت بالایی افزوده میشود شاید با خود فکر کنید که هر وسیلهای از ابتدا برای منظوری خاص ساخته شده که اکنون نیز تنها برای آن هدف مورد استفاده قرار میگیرد اما این تصور برای بسیاری از آنها اشتباه است زیرا برخی در گذشته با هدفی کاملاً متفاوت ساخته شدهاند ولی امروز برای مورد دیگری به کار میروند، این موضوع نهتنها برای ابزار کاربردی در خانه و محیط کار صدق میکند بلکه در مورد سایر مفاهیم و اصول در همه حوزههای بشری نیز صادق است و در این میان بورس نیز از این حیث مستثنا نیست.
دلیل اصلی که موجب به وجود آمدن نهادی به نام بورس شد آن بود که بتواند برای فعالان اقتصادی تأمین مالی کند؛ اگر به نحوه تامین سرمایه راهاندازی کارخانهها یا طرحهای معدنی در دنیا صنعتی قدیم توجه کنیم مشخص است تمام آنها بخش عمده نیازهای مالیشان را از محل منابع بورسی و با فروش سهام به مردم تأمین کردهاند و بانکها نقش پررنگی در تأمین مالی نداشتهاند.
سؤال اینجاست چرا بورس ایران محلی برای جذب بلندمدت سرمایههای مردم و تأمین منابع مالی برای اجرای فعالیتهای اقتصادی به صورت مؤثر و کارآمد نیست؟
بورسی که باید فعالانه به جذب سرمایه از مردم و تزریق آن به صنعت و تجارت کشور مشغول باشد کمکم به محلی برای رسیدگی به امور تجاری مبهم شرکتها شده است تا جایی که موجب شده شرکتی که سودآور است ولی برای سوداگران سودآور به نظر نمیرسد، سهامش به فروش نرود و در عوض سهام شرکت کوچکی که عملیاتش نیز محدود است و یا شرکتهای بزرگی که زیانده هستند و میلیاردها میلیارد ضرر انباشته دارند در بورس بدون هیچ دلیل مشخصی سهامشان بالا برود و سهامداران ساده نیز از بالا و پایین رفتنهای بیدلیل ارزش سهام پیروی کنند و نتیجه نهایی آن نیز بیاعتمادی مردم به بورس به جای امیدواری برای سرمایهگذاری در سطح ملی باشد.
به نظر میرسد ما در حوزه فرهنگ بورس مشکل داریم یعنی زمانی که باید فرهنگ بورس بهمرور در کنار توسعه ابزارهای این بازار در بین مردم نیز نفوذ و رشد میکرد این فرهنگ از رشد با سرعت توسعه بازار عقب ماند و به بلوغ نرسید تا جایی که این فاصله فرهنگی موجب دگرگونی مفاهیم اصیل بورسی شده است و آن را به محلی برای خریدوفروش سهام تبدیل کرده است.
فرهنگی که در کشورهای پیشرفته بهصورت یک الزام اجتماعی برای تأمین رفاه در دوران بازنشستگیشان است، در بورس ما صرفاً به فعالیتی سوداگرانه بدل شده که با خریدوفروشهای بیتأمل و هیجانی بر اساس التهاباتی که شاید دلیل منطقی برایشان وجود ندارد روزگار بگذراند.
این تغییر کاربری تماماً به فرهنگ مردم مربوط نمیشود و شاید بیشتر از مردم به خود اهالی بورس مربوط باشد، شاید در مقاطعی آنها نتوانستهاند از ورود سوداگرانی که از ابهامات و ابزارهای موجود بورس با تیزهوشی بهره بردهاند جلوگیری کنند و شاید کمتجربگی بورسیها موجب شده رویههایی مانند افزایش سرمایه که موضوعی درونسازمانی هر مجموعه اقتصادی است و باید در مجمع عمومی خودشان موردتوجه قرار گیرد به رویهای بورسی بدل شود آن هم با تشریفات اداری زمانبر و یا خریدوفروشهای دورهای برای کسب سود چنددرصدی برای سهامدارانی که در پایان نیز عایدی جز حبابهای در این بازار و فضای تجارت کشور نداشته باشد.
وقت آن شده تا اهالی بورس به دلایلی اصلی که بورس را به وجود آورد نگاه مجددی داشته باشند و به نقش حساسشان در این اوضاع سخت اقتصادی که مردم را تحت فشار قرار داده است، توجه مضاعف داشته باشند و با تأمل در بخشهایی مهم این بازار که تأثیر مستقیم در آینده کشور دارند به اجرای حرفهای فعالیتهای خود بپردازند.
انتهای پیام/4083/پ
انتهای پیام/