اسناد نامه امام خمینی(ره) درباره عزل منتظری منتشر شد
به گزارش حوزه احزاب گروه سیاسی خبرگزاری آنا از مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، علی مطهری، نایبرئیس مجلس شورای اسلامی در گفتگویی صحت دستخط و نامه امام خمینی(ره) درباره عزل آیتالله منتظری از قائممقامی رهبری را زیر سؤال برده بود.
حمید انصاری، قائم مقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی درباره این اظهارات، مستنداتی را ارائه کرد. در ارتباط با ابراز تردیدی که نسبت به نامه مورخ 68/1/6 حضرت امام خمینی (خطاب به آیتالله منتظری) اخیراً در برخی رسانهها انتشار یافته است، همانگونه که چند روز قبل و پیش از آن در سالهای گذشته نیز مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی(ره) بهعنوان نهادی که بر اساس حکم حضرت امام و به موجب نص قانون نحوه حفظ یاد و آثار امام خمینی (مصوب سال 1368)، مسئولیت اظهار نظر کارشناسی در باره آثار امام را عهده دارد، در چندین نوبت و به تفصیل، اصالت و قطعیت انتساب هر دو نامه به حضرت امام را اعلام کرده است؛ به منظور تنویر بیشتر افکار عمومی، چهار سند قاطع، که بیانگر شهادت صریح حاضران در جلسه شامگاه 6 فروردین سال 68 (شب هفتم فروردین) در حضور حضرت امام خمینی و مرحوم یادگار حضرت امام میباشد را منتشر مینماییم.
با این توضیح که این سندها، شهادت کتبی سه تن از اعضای هیئت رئیسه وقت مجلس خبرگان رهبری: حضرت آیتالله خامنهای، مرحوم آیتالله مشکینی و مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی و همچنین اظهارات آیتالله امینی است که در همان روز 6 فروردین 1368 در جلسه هیئت رئیسه با حضور ایشان و آیتالله طاهریخرمآبادی و آیتالله مؤمن درباره تصمیم حضرت امام و نامه ایشان بحث کردهاند و تصمیم گرفته میشود که خدمت حضرت امام بروند.
حضرات نام برده بهجز آیتالله طاهری و آیتالله مؤمن در شامگاه همان روز 6 فروردین (یعنی شب هفتم فروردین 68) خدمت حضرت امام میرسند. در این جلسه که مرحوم یادگار امام نیز حضور داشته است، مطالب این نامه و درخواست عدم انتشار و تعدیل آن مورد گفتگوهای جدّی قرار میگیرد.
در سال 1379و 80، تولیت مؤسسه (حجتالاسلاموالمسلمین سید حسن خمینی) طی نامههایی از محضر این بزرگواران با اشاره به حضور ایشان در جلسه در محضر امام و با اشاره به تشکیکهایی که در مورد اصالت این نامه از سوی برخی جریانات مطرح گردیده است، درخواست میکند تا «برای محروم نماندن آیندگان از حقیقت امر» شهادت خویش را مرقوم فرمایند. سه شهادت نامه مکتوبی که ذیلاً ملاحظه میفرمایید، در پاسخ به این درخواست مرقوم شده است.
صراحت متن این سه مرقومه در اثبات اصالت نامه 6/1 حضرت امام خمینی، بینیاز از هرگونه توضیح است.
متن سند شماره 1- مرقومه رهبر معظّم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنه ای (دام ظلّه):
بسمه تعالی
با سلام و تحیّت، در شب هفتم فروردین 68 اینجانب و حضرات نامبرده بالا در خدمت حضرت امام راحل قدّسالله روحه بودیم و بیشترین گفتگو درباره آن نامه بود و اینکه از رسانهها پخش بشود یا نه و سرانجام تصمیم نهایی امام این شد که نامه پخش نشود و فقط برای مخاطب نامه فرستاده شود. ساعتی قبل از آن هم فرزند گرامی امام مرحوم حجت الاسلاموالمسلمین آقای حاج احمد آقا متن نامه را برای نامبردگان قرائت کردند. صدور آن نامه از ذهن و قلم شریف امام جای کمترین تردید نیست.
و السلامعلیکم
سید علی خامنهای 22/10/79
متن سند شماره 2 – مرقومه آیت الله علی مشکینی (ره):
بسم الله الرحمن الرحیم
پس از اهداء سلام و تحیات، در اوائل فروردین 68 شبی در حضور امام راحل قدّس سرّه با نامبردگان فوق بودیم و صحبت در اطراف انتشار و عدم انتشار نامه مزبور بود و از معظّم له درخواست عدم انتشار و یا تخفیف مفاد آن میشد و اگر کسی در آن حال سخنان ایشان را درباره آقای منتظری میشنید، نه فقط یقین میکرد که نامه، نامه ایشان است؛ بلکه یقین میکرد که ایشان در نوشتن نامه ارفاق نموده و رعایت برخی از مصالح را کرده است و در واقع «سبقت رحمته غضبه» و به هرحال بنده میدانم و شهادت میدهم که نامه فوقالذکر، نامه معظّم له و مطالب آن منظور ایشان بوده و اگر کسی شک دارد «قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین».
و السلام علیکم و رحمة الله
الاقل علی المشکینی 31/1/80
متن سند شماره 3 – مرقومه اکبر هاشمی رفسنجانی:
بسم الله الرحمن الرحیم
عصر آن روز دفتر امام (ره) از من و آیتالله خامنهای خواسته بود که این نامه امام را به قم ببریم و به دست آقای منتظری برسانیم و هیئت رئیسه مجلس خبرگان در دفتر اینجانب جلسه داشت برای تصمیمگیری در مورد تشکیل جلسه خبرگان به منظور اجرای دستور امام در خصوص عزل آقای منتظری.
حضار آقایان فوقالذکر به اضافه آقایان مؤمن و طاهری خرّم آبادی بودند. به اتفاق آراء با ابلاغ چنین نامه تندی و نیز تشکیل جلسه خبرگان موافق نبودند. تصمیم گرفتیم که به جماران برویم و نظرمان را به محضر امام بگوییم و هر وقت به دفتر امام رسیدیم و امام اجازه ملاقات دادند، یادگار امام هم به جمع ما پیوستند.
از امام درخواست کردیم که از ارسال نامه خودداری فرمایند، امام نپذیرفتند و سپس درخواست شد که از اعلان متن نامه منصرف شوند که فقط پذیرفتند تا فردا منتشر نشود و سپس هنگام طلوع فجر فرستاده امام به خانه اینجانب آمد و گفت امام فرمودهاند نامه از صدا و سیما پخش نمیشود و توسط فرد دیگری برای آقای منتظری ارسال میشود.
اکبر هاشمی 11/2/80
ضمناً هاشمی رفسنجانی علاوه بر شهادت مکتوب فوق، در خاطراتشان نیز جریان این جلسه و مسائل آن را بازگو کرده اند.
سند شماره 4- اظهارات آیتالله امینی:
متن اظهارات و شهادت شفاف آیتالله امینی در همین رابطه نیز بهعنوان سند چهارم به شرح ذیل بینیاز از توضیح است:
«در روزهای اول سال 68، مرحوم آقای مشکینی به من تلفن کردند و گفتند که امام از طریق حاج احمد آقا برای هیئت رئیسه خبرگان پیام مهمی فرستادهاند. منظور امام کاملاً برای ما روشن بود و از عواقب آن بهشدت نگران شدیم. سرانجام و پس از مشورت زیاد به این نتیجه رسیدیم که با آقای هاشمی رفسنجانی تماس بگیریم و مشورت کنیم. همین کار را هم کردیم و به ایشان تلفن زدیم و جریان را گفتیم. ایشان گفت که من در این مورد حرف دارم، به تهران بیایید تا موضوع را در هیئت رئیسه مطرح و درباره آن مشورتکنیم و تصمیم بگیریم. وقتی را برای تشکیل جلسه تعیین کردیم و به آیتالله خامنهای که در مشهد بودند، اطلاع دادیم تا ایشان هم خود را به تهران برسانند. جلسه در دفتر آقای هاشمی تشکیل و پیام امام در مورد دعوت خبرگان برای تشکیل اجلاسیه خبرگان مطرح شد. آقای هاشمی گفت: امام مدتهاست درباره عزل آقای منتظری تصمیم خود را گرفته و یکی دو بار هم به من فرمودهاند که مسئله آقای منتظری را تمام کنید؛ اما من چون از عواقب این کار بیمناک هستم، با خواهش و التماس از ایشان خواستهام تأمل بفرمایند بلکه راه حل بهتری پیدا شود، اما امام دوباره تأکید فرمودند من تصمیم خود را گرفتهام و هر چه زودتر قضیه را تمام کنید.
در روز 6 فروردین سال 68 خبردار شدیم که امام شخصاً وارد عمل شده و نامه عزل آقای منتظری را برای آقای هاشمی فرستادهاند تا ایشان به اتفاق آقای خامنهای آن را برای آقای منتظری ببرند. یک نسخه را هم به صدا و سیما فرستادند که خوانده شود؛ اما آقای هاشمی به حاج احمد آقا گفته بود که بهتر است جلوی خوانده شدن نامه را از صدا و سیما بگیرید تا ما بیاییم و حرفهایمان را به امام بزنیم؛ خواندن نامه دیر نمیشود! به هرحال درآن جلسه بحثهای ما چندین ساعت طول کشید و درباره تمام جوانب امر از جمله انگیزه امام برای مستقیم وارد شدن به موضوع و آثار و عواقب اجتماعی آن، پخش یا عدم پخش فوری نامه، لزوم یا عدم لزوم تشکیل اجلاس خبرگان و امثال اینها بحث شد.
نهایتاً تصمیم گرفتیم خدمت امام برسیم و نظراتمان را بگوییم و کسب تکلیف کنیم. جمعبندی نظرات هم این بود اول از امام بخواهیم ولو موقتاً هم شده از عزل ایشان صرفنظر کنند. دیگر اینکه مفاد این نامه از صدا و سیما پخش نشود. از تشکیل اجلاس خبرگان صرف نظر شود یا دستکم به تعویق بیفتد. لحن نامه هم ملایمتر شود که دستکم وجهه حوزوی آقای منتظری محفوظ بماند. با دفتر امام تماس گرفتیم و تقاضای وقت ملاقات کردیم. حاج احمد آقا گفت که دیروقت است و امام این وقت شب به کسی وقت ملاقات نمیدهند. گفتیم که کار فوری و لازمی داریم و میآییم.
من و آقای هاشمی و آیتالله خامنهای و آقای مشکینی به سمت جماران حرکت کردیم و ساعت نه شب به آنجا رسیدیم. حاج احمد آقا باز هم تکرار کرد که گمان نمیکند امام در این وقت شب به کسی اجازه ملاقات بدهند، با این همه به اطلاع ایشان خواهد رساند. بعد هم نسخهای از نامه امام را به آقای هاشمی داد و ایشان نامه را خواند. تلخی ناشی از اندوه و عاطفه و حسرت امام و در عینحال لحن قاطع ایشان، چنان تأثیر عمیقی روی روح و روان من گذاشت که هنوز هم وقتی خاطره آن لحظه را به یاد میآورم، بهشدت متأثر میشوم.
حاج احمد آقا برگشت و گفت که امام برای ملاقات تشریف میآورند. ساعت حدود نه و نیم بود که خدمت ایشان رسیدیم. ابتدا آقای هاشمی با لحن ملتمسانهای گفت که ما همواره در هنگام بروز مشکلات بزرگ از شما کمک گرفتهایم، حالا هم فکر میکنیم انتشار این نامه و عزل آقای منتظری برای نظام عواقب ناگواری داشته باشد. حالا هم از شما میخواهیم در این باره عجله نکنید، شاید در آینده راه حل بهتری پیدا شود. برای تشکیل اجلاس خبرگان هم شتاب نکنید و اجازه بدهید جوانب امر را دقیقاً بسنجیم و خدمت شما عرض کنیم، بعد از آن هر امری بفرمایید اطاعت خواهیم کرد. بعد هم آقای مشکینی و آقای خامنهای نکاتی را بیان کردند.
امام در حالی که آثار اندوه در چهرهشان آشکار بود، فرمودند: «من درباره عواقب و جوانب این امر کاملاً فکر کرده و تصمیم خود را گرفتهام و چون و چرا هم ندارد. من گفته بودم که متن نامه مرا در اخبار بخوانند، اما کوتاهی شد. من از ابتدا با انتخاب ایشان مخالف بودم، اما نخواستم در کار خبرگان دخالت کنم. گفتهام که در تمام ادارات عکس ایشان را جمع کنند. تشکیل اجلاس خبرگان هم ضرورت ندارد و خودم رأساً ایشان را خلع میکنم. امام میخواستند مسئولیت این کار را شخصاً به عهده بگیرند. به آقای هاشمی و آیتالله خامنهای هم فرمودند که لازم نیست شما نامه عزل آقای منتظری را ببرید، میدهم کس دیگری ببرد، شما هم دیگر برای دیدار با ایشان به قم نروید.» - (در گفتگو با مجله پاسدار اسلام)
ضمنا یادآور میشوم در بعد از ظهر روز ششم فروردین همراه با برادرم حجت الاسلام آقای محمد علی انصاری که قرار شد ایشان نامه حضرت امام را به آقای منتظری بدهند، عازم قم شدیم. بعد از نماز مغرب و عشاء نامه تحویل آقای منتظری شد. شرح گفتگویمان با مرحوم حاج شیخ حسن ابراهیمی که از افراد مورد اعتماد آقای منتظری و از مریدان حضرت امام بود که بواسطه اقدامات سید مهدی هاشمی چند سال اخیر در دفتر آیت الله منتظری در حاشیه قرار گرفته بود، در این مجال نمیگنجد.
دغدغه ایشان پیشگیری از شدت یافتن تقابل آقای منتظری با حضرت امام بعد از کنار رفتن ایشان از این سمت بود. فردای آن روز نامه 1.7 منتظری که در ابتدای آن نوشته بودند «پس از سلام و تحیت، مرقومۀ شریفه مورخ 6/ 1 / 68 واصل شد» برای حضرت امام ارسال شد.
امام خمینی نیز در پاسخ، نامه معروف 8/1/ 68 را خطاب به ایشان نوشتند که همزمان منتشر شد. حضرت امام درخواست مصرانه اعضای هیئت رئیسه خبرگان در عدم پخش نامه 6/1 را پذیرفته بودند. در دفتر امام و مؤسسه نیز قرار بر عدم انتشار آن گردید. آیت الله منتظری در آخرین نامهشان به امام (7 فروردین 68) نوشته بودند: « مطمئن باشید همانطور که از آغاز مبارزه تا کنون در همه مراحل همچون سربازی فداکار و از خود گذشته و مطیع در کنار حضرت عالی و در مسیر اسلام و انقلاب بودهام، اینک نیز خود را ملزم به اطاعت و اجرای دستورات حضرتعالی میدانم؛ زیرا بقا و ثبات نظام اسلامی مرهون اطاعت از مقام معظم رهبری است».
ایشان در این نامه با تعابیری از قبیل «دشمنان زیادی همچون منافقین کوردل، که دستشان به خون هزاران نفر از مردم و شخصیتهای عزیز ما و از جمله فرزند عزیز خود من آغشته است، و سایر جناحهای مخالف و ضد انقلاب و سازشکار و لیبرالمآبهای کج فکر» از این جریانات تبرّی جسته بود.
متأسفانه بقایای همان باندی که قائم مقام رهبری را رو در روی امام قرار داده بود، بیمناک از اینکه ایشان بر آنچه که در این نامه نوشته است پایدار بماند و رشتههای آنان را که چند سال برای آن تلاش کرده بودند پنبه کند، دستبهکار شدند و زمینه تقابل سالهای بعد از رحلت حضرت امام و حوادث تلخی که پدید آمد را فراهم ساختند. شرح شبنامههای باند مذکور - و دو جریانی که خود مرحوم آیت الله منتظری در نامه آخرشان به امام از آنها نام برده است- در رابطه با نامه 6/1 که ابتدا وجود چنین نامه ای را منکر شدند و سپس با انتشار دست نوشتهای بازنویس شده و مخدوش از آن، برای تشکیک در خط و امضای آن زمینه سازی کردند، نیازمند فرصتی دیگر است.
به ذکر این نکته بسنده کنم که هشت سال بعد از رحلت حضرت امام و پس از آنکه مرحوم حجتالاسلام والمسلمین آقای فاکر تصویری مخدوش از نامه را در آذر 1376 منتشر ساخت، مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی برای نخستین بار ناگزیر از انتشار تصویر اصل نامه همراه با بیانیهای توضیحی گردید.
و اما در خصوص نامه مربوط به نهضت آزادی نیز همانگونه که پیش از این بارها اعلام شده است، کمترین شبههای نسبت به اصالت این نامه و صدور آن از سوی حضرت امام وجود ندارد (و اصل دستخط هر دو نامه در آرشیو اسناد آن حضرت موجود میباشند) تأکید نکات زیر را یاد آور میشوم:
1-در همان ایامی که پس از رحلت حضرت امام، تشکیک در مورد نامه ایشان به وزیر کشور (در خصوص نهضت آزادی) از سوی مسئولین نهضت مطرح گردید و حتی تهمت جعل آن را به مرحوم یادگار امام مطرح کرده و همراه با مطالبی کذب منتشر کردند، مؤسسه از جنبه عمومی، و مرحوم یادگار حضرت امام (به عنوان شاکی خصوصی) رسماً شکایت کردند. با آنکه به لحاظ حکم صریح (17 شهریور 67) امام خمینی و نصّ قانون، اعلام نظر مؤسسه در مورد اصالت نامه برای دادگاه کفایت میکرد، با تأکید مرحوم یادگار امام برای رفع هرگونه شبههای، مراتب کارشناسی خط و امضای نامه مذکور توسط کارشناسان رسمی تشخیص خط از سوی دادگستری با استفاده از دستگاه و ابزاری که همراه داشتند به عمل آمد که گزارش تصدیق آن در پرونده مربوطه ثبت گردیده است. حقیر به عنوان نماینده نهاد شاکی در جوار یادگار حضرت امام (رحمه الله علیه) که نسخه اصل نامه را همراه با نمونههایی متعدد از دستخطهای امام راحل جهت تطبیق و بررسی کارشناسان اعزامی به ایشان ارائه کردند، حضور داشتم. بنابراین، اینکه بعضاً گفتهاند که دادگاه به درخواست کارشناسی اعتنا نکرده است، صد درصد خلاف واقع میباشد.
2 – در جلسه رسمی دادگاه رسیدگی کننده به دومین شکایت مؤسسه که در مجتمع قضایی شهید قدوسی برگزار گردید، بنا به درخواست مشتکی عنه مبنی بر تقاضای رؤیت دستخط نامه حضرت امام و اعلام قبلی دادگاه، نسخه اصل نامه مزبور توسط اینجانب به ریاست محترم دادگاه ارائه و توسط ایشان طبق تشریفات آیین دادرسی در دادگاه به رؤیت مشتکی عنه (آقای دکتر یزدی و همچنین وکیل ایشان، آقای صدر حاج سید جوادی) رسید که مراتب آن نیز توسط منشی دادگاه ثبت و در پرونده مربوطه ضبط میباشد. بنابراین، اینکه بعضاً گفتهاند که درخواست رؤیت نسخه اصل نامه مورد موافقت و اقدام دادگاه قرار نگرفته است، کاملاً خلاف واقع میباشد (والله شاهد علیم). چنانکه این ادعا که گفتهاند، پرونده شکایت مذکور مورد رسیدگی نهایی و صدور حکم قرار نگرفته است نیز، کذب میباشد. دادگاه پس از طی مراحل بازپرسی و تحقیقات و برگزاری دو جلسه رسمی نهایی، رأی خویش را مبنی بر محکومیت انتشار دهنده اتهامات فوق الاشاره، صادر و ابلاغ نموده است.
ضمناً ذکر این نکته نیز قابل توجه است که در نخستین مرحله که شکایت مؤسسه و مرحوم یادگار حضرت امام در حال رسیدگی بود و بنده قبلاً در مرحله بازپرسی در شعبه مربوطه برای ادای شهادت و توضیحات و ارائه مستندات مؤسسه حضور یافته بودم، و با آنکه مرحوم یادگار امام در آن ایام دچار کمر درد شدید بودند و قانوناً استماع توضیحات ایشان در رابطه با شکایتشان و اخذ مستندات – بهواسطه بیماری ایشان - میتوانست در محل استقرارشان انجام شود و ریاست محترم قوه قضائیه و دادگاه مربوطه نیز که از کسالت شدید ایشان مطلع بودند، همین روال را پیشنهاد کردند اما مرحوم حاج احمد آقا برای اینکه کمترین شائبهای مبنی بر تبعیض نباشد، تأکید داشتند که شخصاً به بخش مربوطه در قوه قضائیه بروند. حقیر در معیت ایشان شاهد بودم که با چه سختی و تحمل درد، به دادگستری رفتند و توضیحات و اطلاعات خویش را به مسئولین شعبه رسیدگی کننده به شکایت ارائه دادند. در این مرحله نیز نامه دستخط حضرت امام که همراه برده بودیم به رؤیت مسئولین دادگاه رسید و تصویر آن همراه با سایر مستندات جهت درج در پرونده تحویل شد.
3 – مهمترین استدلالی که قبلا و متأسفانه در روزهای اخیر نیز با تأکید بیشتری مطرح گردیده و به استناد آن انتساب این نامه به حضرت امام را مورد تردید قرار دادهاند، این است که گفتهاند مفاد و مطالب این نامه با ادبیات و مواضع حضرت امام در رابطه با نهضت آزادی سازگار نیست. این استدلال بیاساس و خلاف واقع است. علاوه بر مواضع و بیانات صریح فراوانی که از حضرت امام در رابطه با خطرات تفکر ملیگرایی در مقابل تفکر اصیل اسلامی از دوران اقامت در نوفل لوشاتو و از آغاز پیروزی انقلاب بیان داشتهاند که به آسانی در مجموعه آثار و صحیفه امام در دسترس میباشد، بهطور خاص از ایشان در پاسخ به مواضع نهضت آزادی پس از ماجرای لانه جاسوسی آمریکا و در موضوع جنایتهای منافقین و مسائل مربوط به دفاع مقدس و بسیاری از رخدادهای سالهای رهبری امام مطالب فراوانی در سخنان حضرت امام وجود دارد که در حقیقت تفصیل همان نکاتی است که ایشان به اختصار در نامه خطاب به وزیر کشور مرقوم فرموده اند.
بهعنوان نمونه، با دقت در فرازی از پیام قبول قطعنامه و فرازهایی از پیام مهم امام خطاب به حوزههای علمیه(معروف به منشور روحانیت) که هر دو پیام در زمان حیات ایشان از صدا و سیما مکرر پخش گردید و در روزنامهها منتشر شد، به وضوح این واقعیت را درمییابیم که مضمون همان مطالبی که در نامه مذکور آمده است و با ادبیاتی مشابه، در این پیامها نیز بیان گردیده است.
در پایان، از همه عزیزانی که در معرض گفتگو در باب مسائل حساسیت برانگیز مربوط به وقایع دوران زندگی رهبر کبیر انقلاب اسلامی و آثار ایشان قرار دارند، تقاضا میکنیم که در اینگونه مسائل با تحقیق قبلی و تأمل کافی اظهار نظر فرمایند و همچنین از رسانههایی که داعیه دفاع از ارزشهای انقلاب را دارند، انتظار داریم در شرایطی که دشمنان ایران رسماً وارد جنگ روانی و اقتصادی علیه کشورمان شدهاند، از طرح موضوعاتی که مسئله روز مردم و نظام نبوده و زمینهساز اختلاف میگردد و اسباب میدانداری رسانههای بیگانه را فراهم میسازد، اجتناب ورزند.
انتهای پیام/4082/
انتهای پیام/