استیصال ترامپ در غرب آسیا
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، دونالد ترامپ در دوران مبارزات انتخاباتی خود بارها از سیاستهای منطقهای باراک اوباما انتقاد و آنها را پرهزینه دانست. بااینحال پسازآنکه وی در رأس معادلات سیاسی و اجرایی کاخ سفید قرار گرفت، همان سیاستهای مداخلهگرایانه دولت اوباما را با شدتی بیشتر و هزینهای بالاتر ادامه داد.
حمایتهای گسترده ترامپ از گروههای تروریستی و تکفیری در عراق و سوریه، حمایت نظامی و سیاسی کاخ سفید از ریاض در جنگ یمن و زمینهسازی برای افزایش قدرت مانور صهیونیستها در منطقه غرب آسیا جملگی نمادها و نشانههای تبلور خوی سلطهگری ترامپ محسوب میشوند.
روزنامه نیویورکتایمز با اشاره به ماجرای قتل جمال خاشقجی روزنامهنگار منتقد سعودی توسط بنسلمان و بازتاب گسترده آن در عرصه بینالملل نوشته است: «ماجرای ترور جمال خاشقجی نماد شکست استراتژیهای آمریکا در منطقه خصوصاً در قبال ایران محسوب میشود. اگرچه رئیسجمهور آمریکا قصد ندارد به این موضوع اعتراف کند اما سیاست وی در ائتلاف با سعودیها در مقابل ایران با شکست مواجه شده است. همچنین قتل جمال خاشقجی سبب شد تا استراتژی منطقهای کاخ سفید بهشدت تضعیف شود.»
نیویورکتایمز در ادامه مینویسد: «هدف اصلی دولت ترامپ این بود که بتواند ضمن ائتلاف با عربستان سعودی، قدرت منطقهای ایران را محدود کند اما اکنون حتی با وجود اعمال تحریمها میتوانیم نفوذ ایران در منطقه را حس کنیم.»
بسیاری از تحلیلگران آمریکایی معتقدند که سیاستهای ترامپ در غرب آسیا با شکست مواجه شده است و این واقعیت موضوعی نیست که بتوان بهسادگی از کنار آن گذشت.
ترامپ حتی با کنار گذاشتن افرادی چون «مک مستر» و «رکس تیلرسون» و جایگزین کردن افرادی مانند «جان بولتون» و «مایک پمپئو» در رأس نهادهای مشورتی امنیت ملی و وزارت امور خارجه، درصدد افزایش قدرت ریسکپذیری واشنگتن در منطقه غرب آسیا برآمد.
ترامپ معتقد بود که با خروج از توافق هستهای و تقویت قدرت ریسکپذیری آمریکا در کشورهایی مانند سوریه، عراق، یمن و لبنان، از نفوذ منطقهای ایران جلوگیری کرده و در مقابل، قدرت مانور واشنگتن و رژیم صهیونیستی را در این منطقه تقویت خواهد کرد. بااینحال، هماکنون معادله بهگونهای دیگر رقم خورده است.
ماجرای ترور جمال خاشقجی از یکسو و بحران سیاسی به وجود آمده در کابینه نتانیاهو، آن هم متعاقب شکست نظامی در برابر حماس، وضعیت بسیار بغرنجی را برای ترامپ و همراهانش رقم زده است.
در چنین شرایطی ترامپ و جان بولتون با چشمانی نگران مشغول رصد تحولات جاری در منطقه هستند.
آمریکا هماکنون شاهد افول قدرت دو متحد منطقهای خود است؛ از یکسو، فشارهای موجود بر سر پرونده جمال خاشقجی، مانع از استمرار روابط نزدیک کاخ سفید و ادغام امنیتی-سیاسی ریاض در واشنگتن شده و از سوی دیگر، آینده نامعلوم نتانیاهو و دولت ائتلافی وی، جایی را برای خوشبینی ترامپ نسبت به شرکای صهیونیست خود باقی نگذاشته است.
بدیهی است که در این شرایط، آمریکا دیگر نمیتواند به دو بازوی منطقهای خود اتکا کند و در مقابل، شاهد افزایش تصاعدی قدرت گروههای مقاومت و رقبای واشنگتن و تلآویو در منطقه است. بیدلیل نیست که حتی بسیاری از جمهوریخواهان سنتی، نسبت به سیاستها و راهبردهای ترامپ در غرب آسیا ناامید شده و این سیاستها را کاملاً شکستخورده تلقی میکنند.
انتهای پیام/4106/4093/پ
انتهای پیام/