مصداقی از انقلابیگری مطلوب امام خامنهای
گروه سیاسی خبرگزاری آنا، «آیا عسگراولادی به دامن فتنه افتاده است؟» مرحوم حبیبالله عسگراولادی که این تیتر را بر فراز مقالهام در هفتهنامه شما دید - همان وسط جلسه - رو به من کرد که کنار دستش نشسته بودم و آرام و با محبتی خاص پرسید: «واقعاً شما هم فکر میکنی من به دامن فتنه افتادهام؟»
این سؤال ناشی از یک پسزمینه بود؛ او در نامهنگاریهای خود سعی به اصلاح چند نکته داشت: نخست؛ توجه دادن به ریشه فتنه که از سوی دشمنان طراحی شده است و در آینده نزدیک امکان تکرار آن به پرچمداری افراد دیگری نیز هست. (کما اینکه گذر زمان و تلاشهای نافرجام احمدینژادیها در پرونده بقایی و مشایی و نیز حوادث دیماه 96 نشان داد این دقت نظر بجا بود.)
او به عنوان پیری دنیادیده پیامدهای جایگزینی ایران به جای اسلام، محوریت یافتن اومانیسم و دیگر نظرات انحرافی پیروزشدگان انتخابات 88 را در آینده میدید و میدانست دشمن اگر از توهم تقلب نتیجه نگیرد، به سراغ نخوت پیروزشدگان خواهد رفت.
دومین توجه مرحوم عسگراولادی ضرورت تلاش برای کاستن از ریزشها و فراهم کردن مسیر توبه کسانی بود که سوابق قابل اتکایی داشتند. هر چند او همزمان به دشواری این راه به دلیل خصایص فردی و ویژگیهای اطرافیان آنها اشراف داشت؛ اما از صرف آبرو و وقت خویش برای نتایج آن – که حداقل آن اتمامحجت بود - دریغ نورزید.
دقت نظر دیگر او تلاش برای حفظ سبد آرای بهرهبرداریشده از سوی جریان مقابل در فتنه 88 در دامن انقلاب بود. او نگران تزلزل جمهوریت با طرد اقلیت بزرگ شکلگرفته در انتخابات 1388 به دلیل رفتار تشنججویانه اقلیتی کوچک بود.
همچنین او دلنگران جایگزینی «تنازع» به جای «رقابت سالم» در انتخاباتهای پسافتنه بود. نگرانی بحقی که در خطبه راهبردی امام خامنهای پس از انتخابات 88 نیز هشدار دریافت کرده بود.
اما عدهای سخن او را وارونه روایت کردند. برخی با نقاب حمایت از مواضع عسگراولادی – برای تداوم فتنهگری خویش – و برخی در نقد با تعصب و شتابزدگی چنان پیش رفتند که تصور شد او قصد تطهیر کسانی را دارد که به آنها «مفتون» میگفت. این تصویرسازی وارونه چنان مؤثر افتاده بود که بسیاری از نزدیکان وی نیز در آن مقطع به نکوهش او میپرداختند و تیتر انتخابی من برای یادداشت، تلاش برای جذب این گروه به منظور بازنگری در برداشت خود داشت.
به ایشان گفتم تقاضا میکنم مقاله را بخوانید، بعد وقتتان را میگیرم. چنددقیقهای که گذشت، سر از نشریه بلند کرد و ضمن تشکر، رو به من گفت حقیقت تلاش من همین نکاتی است که نوشتهای.
آنچه از آن جلسه صبح زود برایم به یادگار مانده است، لحن مهربانانه ایشان در لحظه تلقی نقد از یادداشتم در رسانه رسمی حزب بود؛ درّ نایاب عطوفت با منتقد، به این عضو جوان محدود نبود. در همین ایام، چند جلسه درونحزبی نیز مصروف پرسش و پاسخ درباره رویه اتخاذشده از سوی ایشان درباره چهرههای مفتون 88 شد. در همه آنها وجه غالب مواجهه وی با ناقدان - که اغلب، نقدشان ناشی از برداشت اشتباه حاصل از فضاسازی دیگر رسانهها بود- آرامش، لبخند و محبتی پدرانه بود.
سابقه چنین رفتاری منحصر به این مقطع زمانی نبود. روزگاری که به بهانههای گوناگون، رقبای سیاسی میهمان او بودند، میدیدیم که چگونه در ادب میکوشد و با «قَولِ لَیِّن» آنچه را حق میداند، بیان میدارد. یکی از نمونههای چنین جلسات، دیدار با جوانان اصلاحطلب در سال 88 بود و تشویق آنها به اینکه امید را در خود زنده نگه دارند و در چهارچوب قوانین و ارزشهای انقلاب، به عنوان فعال سیاسی در میدان باقی بمانند که رشد نظام با حضور سلیقهها و جناحها در میدان رخ خواهد داد.
مرحوم عسگراولادی یک انقلابی واقعی بود. عطوفت تنها خصلت وی نبود، او در برابر دشمنان چنان شدید و محکم بود که رسانههای آنها نام او را با ادبیاتی که آشکارکننده کینه آنها بود به کار میبردند. اما به گمان من نیمه «رُحَماءُ بَینَهُم» او نایابتر است. آنچه من از او آموختم این است که انقلابی بودن به پرخاشگری، خصمانگاری رقیب و تکثیر دشمنان نیست. مبارزه در جنگیدن خلاصه نمیشود و بخشی از آن، تلاش برای یارگیری در جبهه انقلاب و خنثی کردن دسیسههای دشمن در تقلیل عده یاران انقلاب است. حدود دو ماه پس از رحلت این مجاهد، امام خامنهای در دیداری تسلیبخش، مهر تأییدی بر این باور زدند: «... در این اواخر هم با این نامهنگاریها و این کارهایی که ایشان میکرد؛ همه اینها مبارزه بود دیگر - تدین بود، یعنی واقعاً احساس مسئولیت میکرد...»
گمان میکنم اگر میخواهیم معنی دعوتهای مکرر سالیان اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی به انقلابیگری را بفهمیم، بد نیست نگاهی به سخنان ایشان در آن دیدار داشته باشیم که خود ایشان نیز در آخر به الگو قرار دادن شیوه مجاهدت او تأکید کردند: «باید یاد بگیریم. همین سه خصوصیتی که من در مورد ایشان گفتم، هر سه خصوصیت برای ما در واقع درس است: هم خصوصیت تدین، هم خصوصیت تخلق، هم خصوصیت تفکر» (بیانات در دیدار با ستاد بزرگداشت مجاهد صادق، ۱۳۹۲/۱۰/۱۷)
انتهای پیام/4071/پ
انتهای پیام/