غنیسازی دوران سربازی و راههای توانمندسازی سربازان
گروه سیاسی خبرگزاری آنا، در دنیای کنونی برخی از کشورها دارای ارتش حرفهای و برخی دارای ارتش سربازمحور هستند. تأمین نیروی انسانی در ارتشهای حرفهای از طریق استخدام و عقد قراردادهای مدتدار است، بهطوریکه این ارتشها فاقد نیروهای وظیفه یا داوطلب هستند و همه اعضای نیروهای مسلح از پایینترین درجه تا فرماندهان و ردههای بالای مدیریتی بهنوعی در قبال انجام کار، حقوق و دستمزد دریافت میکنند اما در ارتشهای سربازیمحور عمده نیروی انسانی یا از بین جوانان و فارغالتحصیلان مقاطع مختلف تحصیلی تأمین میشود و بخش جزئیتر از نیروی انسانی تحت عنوان پرسنل ثابت و یا پایور در سطوح فرماندهی و مدیریت کلان بهصورت استخدام و یا قرارداد مدتدار بهکار گرفته میشوند.
در این مدل برابر قانون، عمده جوانان کشور اعم از بیسواد و تحصیلکرده طی یک بازه زمانی میبایست خدمت اجباری یا موظفی خود را در مقابل دریافت هزینه بسیار کم در نیروهای مسلح انجام دهند. کشورما هم از همین مدل اخیر پیروی میکند و هرچند تاکنون زمزمههایی درخصوص حرفهای شدن ارتش بوده اما هیچگاه از مرحله طرح و حرف فراتر نرفته و هرگز لباس واقعیت بر تن نکرده است و آنگونه که در حال حاضر بهنظر میرسد، این رویه سالها نیز استمرار خواهد داشت؛ بنابراین همچنان جوانان مملکت دورهبهدوره با سطح تحصیلات متفاوت به خدمت وظیفه عمومی اعزام خواهند شد.
اتفاقی که در ماهیت و بافت این جمعیت در سالهای اخیر شاهد آن بودهایم، این است که با توجه به افزایش ظرفیت تحصیلات عالی و تکمیلی در سطح کشور، تعداد سربازان با تحصیلات بالاتر از دیپلم روند افزایشی داشته است؛ بهطوریکه اگر در گذشته برای تصدی برخی امور در جستوجوی سربازان تحصیلکرده بودیم، در حال حاضر برای انجام یکسری کارهای خدماتی با کمبود سربازان عادی مواجه باشیم. این تغییر بافت یک سؤال در ذهن ایجاد میکند که اکنون تعداد سربازان با تحصیلات بالاتر از دیپلم افزایش یافته، آیا زمینههای تخصصی برای بهکارگیری هدفمند اینان وجود دارد؟ و دوم اینکه این جوانان به اقتضای سن بهطور معمول اگر دارای تحصیلاتی هم هستند اما فاقد مهارتند، آیا در نیروهای مسلح فضا و برنامههایی برای تجربهاندوزی و کسب مهارت بهدنبال تکمیل تحصیل وجود دارند تا علاوه بر انجام امور، نسبت به کسب تجربه و مهارت اقدام کنند و پس از پایان خدمت قادر باشند در یک یا چند مهارت برای خود، خانواده و جامعه مفید فایده باشند؟.
در پاسخ این سؤالها میتوان ابراز کرد که اتفاقاً این خواستهها بهصورت دوجانبه مطرح هستند؛ یعنی هم نیروهای مسلح تمایل به استفاده از تخصص ورودیهای سربازان وظیفه را دارند و هم سربازان وظیفه تمایل دارند در محلهایی بهکار گرفته شوند که متناسب با رشته تحصیلی آنان بوده و بهنوعی مدت خدمت سربازی منجر به کسب تجربه و مهارت در زمینه تخصصیشان شود.
اما در اجرای این مهم، موانعی نیز وجود دارند که خیلی مختصر و کوتاه به آنها پرداخته و راهکارهایی برای رفع این موانع ارائه میشوند.
1- ناهمگونی رشتههای تحصیلی دانشگاهی با رستههای مورد نیاز یگانها.
2- عدم تطبیق ترکیب و فراوانی رشتههای ورودی با رستههای مورد نیاز با توجه به پراکندگی یگانها.
3- محدودیتهای جغرافیایی و تمایل به خدمت در منطقه بومی.
4- تطابق نداشتن فناوری و سختافزارهای موجود در یگانها با ابزار و سختافزارهای آموزش داده شده در دانشگاهها.
5- نبود هماهنگی بین آموزشهای مورد نیاز در محیط عملی و درسنامههای تدریسشده در دانشگاهها.
البته موارد دیگری را نیز میتوان نام برد از جمله مسائل روحی و روانی و انگیزشی حاکم که از حوصله این یادداشت خارج است و در اینجا به تحلیل این پنج مانع عمده و راهکارهای رفع آن پرداخته میشود.
مورد اول: در واقع اختلاف بین عنوانهای مصوب درسی در دانشگاهها و عنوان اجرایی یگانهاست که گاهی تخصص را دچار مشکل میکند.
مورد دوم: تعداد رشتههای مورد نیاز در هر منطقه و تعداد و ترکیب رشتههای سربازان ورودی است که بهطور مثال ممکن است یک یگان نیاز به 10 نفر در تخصص درمان داشته باشد اما در یک مرحله اعزام، 30 نفر در این تخصص اعزام شوند که به ناچار 20 نفر دیگر به کارهای غیرتخصصی وادار خواهند شد.
مورد سوم: الزام در بهکارگیری سربازان در منطقه تولد یا نزدیک آن است که با توجه به ظرفیتهای موجود و عدم هماهنگی ظرفیتها با تعداد بومیهای متقاضی خدمت در هر منطقه، کاهش و افزایش تخصص مورد نیاز و تخصص ورودی را باعث میشود که هر دو بهنوعی آفت هستند.
مورد چهارم: ابزار، ماشینآلات و حتی سیستمهای موجود در یگان خدمتی و تفاوت کاربردی یا فناورانه آنها با ابزار و سختافزارهای موجود در محیط آموزشی است که این موضوع نیز زمان زیادی را جهت هماهنگ شدن تلف خواهد کرد و بهطور عملی موجب عدم بهرهوری و حتی عدم امکان بهکارگیری فرد در تخصص آموزشدیده میشود.
مورد پنجم: عدم تطبیق نیازهای واقعی در محیط کار با محیط دانشگاه است که موجب عدم هماهنگی بین سرفصلهای آموزشی و آموزشهای عملی مورد نیاز و درنهایت باز هم عدم بهرهوری و بهکارگیری افراد در تخصصهای همافزا و همگون را فراهم میآورد. همانگونه که تشریح شد این دسته از عوامل و سایر عوامل غیرمحسوس و غیرفیزیکی باعث میشوند در بعضی مواقع دوران سربازی بهعنوان زمانی تلف شده از عمر سرباز تلقی و این احساس را که سربازی عامل متوقفکننده جریان زندگی است، در بین خانوادهها و جامعه تقویت شود.
اما راهکارهای پیشنهادی بهصورت سرفصل به شرح ذیل هستند.
1- ایجاد تعامل بین محیط دانشگاه و ستاد کل نیروهای مسلح برای همسانسازی محیط نیاز با محیط آموزش.
2- یکنواختی در تجهیزات آموزشی و محیط اجرایی با تعیین استانداردهای مشخص و کنترل آنان.
3- فهم مشترک و ایجاد ادبیات یکسان در تعاریف، مبناسازیها و گفتمان بهکار گرفته شده در دانشگاه و محیط خدمت.
4- تشکیل کمیتههای یکنواختسازی محتوای آموزشی و محتوای نیاز در سازمانها و دانشگاهها.
5- تشکیل کمیتههای یکنواختسازی محتوای آموزشی و محتوای نیاز در سازمانها و دانشگاهها.
در پایان تهیه یک سامانه هوشمند و هدفمند و جامع شاید بتواند در صورت کسب مجوزهای لازم بسیاری از مشکلها را حل کند.
* امیر فرودگاهی، رئیس اندیشکده مرکز مطالعات نزاجا
انتهای پیام/4079
انتهای پیام/