شهید علی صیاد شیرازی؛ همیشه فرمانده، همیشه زنده!
به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، سپهبد شهید علی صیاد شیرازی در سال ۱۳۲۳ در شهرستان درگز استان خراسان به دنیا آمد.با پایان تحصیلات مقدماتی وارد دانشکده افسری شد و در سال ۱۳۴۶ از آن دانشگاه فارغالتحصیل شد. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در بخشهای مختلف ارتش به ویژه در غرب کشور خدمت کرد و همزمان در سازماندهی فعالیت نیروهای انقلابی در این نهاد نیز تلاش میکرد. در همین ایام با درجه ستوانیکم و سمت استادی، در مرکز آموزش توپخانه اصفهان تدریس میکرد.
پس از پیروزی انقلاب، سلسله عملیاتی که به حصر شهرهای سنندج و پادگانهای مریوان، بانه و سقز پایان داد را طراحی کرد. شهید صیاد شیرازی با آزادسازی سنندج، دو درجه ارتقاء گرفت و با درجه سرهنگ تمام، فرمانده عملیات غرب کشور شد.
در مهرماه سال۱۳۶۰ از سوی امام خمینی(ره) به فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی منصوب شد.همچنین فرماندهی نیروهای ارتش در عملیاتهای ثامنالائمه(ع) ، طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس را برعهده داشت.وی در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۶ با پیشنهاد رئیس شورایعالی دفاع و موافقت امام خمینی(ره) به درجه سرتیپی ارتقای مقام یافت.
شهید صیاد شیرازی در شانزدهم فروردین ۱۳۷۸ و همزمان با عیدغدیر با حکم مقام معظم فرماندهی کل قوا به درجه سرلشگری نایل شد و سرانجام در روز شنبه۲۱ فروردین ماه۱۳۷۸ توسط نیروهای تروریستی منافقین به شهادت رسید.
متن زیر از صفحه 88 کتاب «صیاد دلها» به نقل از سرتیپ اسدالله حیدری انتخاب شده است:
در داخل هواپیمای مسافربری در حالی که تنها 10 دقیقه تا زمان فرود هواپیما باقی است، بانگ اذان به گوش میرسد، او در چهار سمت به نماز میایستد و نماز را به موقع و در اول وقت شرعی ادا میکند. در عملیات قادر در حالی که یک ساعت به اذان صبح باقی است سخت مجروح میشود، برای درمان و تجویز داروی مسکن و تزریق آمپول اجازه به پزشکان معالج نمیدهد تا بتواند نماز را با وضویی که از قبل داشته است بهجای آورد، زیرا با بدنی خونآلود گرفتن وضو برایش مشکل میشود.
با یک چنین قید و بندی در نماز در تاکتیک و تکنیک جنگی، در طراحی، اجرا و رزم انفرادی، در پیادهروی و صخرهپیمایی، در صعود به ارتفاعات سر به فلک کشیده و در سختکوشی سرآمد بود و خستگیناپذیر، زیرا توکل بر خدا داشت. با داشتن تقوا و اخلاص و بهجای آوردن فرایض دینی تغذیه روحی میشد و با امید برای انجام وظیفه حرکت میکرد و هرگز هیچ شکستی او را از حرکت بازنداشت و مأیوسش نکرد و هیچ پیروزی او را مغرور کرد، مصلحت اسلام را به مصلحت خانواده ترجیح داده بود.
در سالهای 1363 و 1364 که من در دانشگاه افسری مسئولیتی داشتم بارها شاهد بودم در حالی که روزها از خانواده دور بود از جبهه با هواپیما به تهران میآمد و بلافاصله طرحهای جنگی را برای استحضار رئیسجمهور وقت(رهبر معظم انقلاب) یا فرمانده جنگ مستقیم به حضورشان میبرد، دستورات لازم را اخذ میکرد و از همانجا به سمت فرودگاه حرکت میکرد و به منطقه بازمیگشت و با وجود عشق و علاقهای که به همسر و فرزندانش داشت و عاطفه و محبتی که در وی وجود داشت و احساس و وظیفهای که نسبت به خانواده میکرد، معالوصف حفظ مصالح اسلام را به مصالح خودش ترجیح میداد.
روزی در آشیانه هوانیروز آماده پرواز به سوی منطقه با هواپیمای فالکن شده بودیم. یکی از دوستان با ایشان تماس گرفت و گفت برای همسرتان کسالتی عارض شده است ( شاید پای ایشان شکسته بود) و باید فوری برای جراحی به بیمارستان منتقل شود، انتظار آن دوست این بود که ایشان به منزل برگردند و به وضعیت جسمانی همسرشان رسیدگی کنند اما شهید در پاسخ وی گفت: «من باید به منطقه بروم، همسرم از یکی از اقوام بخواهد تا او را همراهی کنند.»
بیستونهم اسفند 1364 از منطقه عملیات والفجر 9 به تهران برگشتیم، بیش از سهربع ساعت به آغاز سال 1365 باقی نمانده بود، ایشان تماس گرفتند و فرمودند که بهدلیل بحرانی بودن منطقه خیلی سریع حرکت کنید و به آشیانه هوانیروز بیایید تا به منطقه پرواز کنیم، من چنین کردم، پرواز ما همزمان شده بود با آغاز سال جدید شمسی. او ادای تکلیف را به هر امر دیگری ترجیح میداد و فقط و فقط به خدمت در راه رضای خدا میاندیشید.
در اواخر سال 1364 با هواپیمای فالکن از فرودگاه هوانیروز کرمانشاه به مقصد تهران پرواز کردیم. از برج فرودگاه به خلبان اطلاع داده شد که چند نفر مجروح بسیجی را به فرودگاه آوردهاند و هواپیمایی هم برای تخلیه آنها موجود نیست به صیاد اطلاع دهید، وقتی این خبر به شهید صیاد رسید بیوقفه دستور داد هواپیما به فرودگاه برگردد. به زمین نشستیم، سه نفر مجروح و سه نفر همراه بودند. از آنجا که ظرفیت هواپیما بیش از 9 نفر نبود به دستور ایشان پنج نفر از مسئولان و محافظین از هواپیما پیاده شدند و قرار شد که با خودرو به تهران بیایند. سه نفر مجروح و دو نفر از همراهان آنان را هواپیما ترابری کرد و در تمامی مسیر، این شهید بزرگوار به نحوی سعی میکرد از این مجروحین که وضعیت وخیمی داشتند، دلجویی کند.
انتهای پیام/4072/خ
انتهای پیام/