دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

نابغه فراری‌داده‌شده ایرانی، حشره‌شناسان دنیا را به وجد آورد

روزنامه شرق در گزارشی، داستان دانشمند حشره شناسی را روایت کرده است که در پی سنگ‌اندازی‌های متعدد، این نابغه ناگزیر از مهاجرت می‌شود.
کد خبر : 31157

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، در گزارش این روزنامه آمده است: یک سال پیش در شهریورماه سال ٩٣، حسین آخانی، استاد زیست‌شناسی دانشگاه تهران، مقاله‌ای در «شرق» نوشت با تیتر «فرار مغزها یا فراری‌دادن مغزها». او در این مقاله از تلاش‌ها و علاقه یک دانشجو و دانشمند حشره‌شناس جوان ایرانی به نام حسین رجائی برای استخدام در دانشگاه تهران نوشت که همه تلاش‌های او با موانعی عجیب مواجه شد و در نهایت با وجود همه پیگیری‌های خودش و دکتر آخانی به نتیجه نرسید و استخدام نشد تا اینکه در نهایت در آلمان به‌عنوان مدیر کلکسیون پروانه‌ها و آزمایشگاه تحقیقاتی سیستماتیک استخدام شد. آخانی در مقاله خود برای «شرق» آن روز دراین‌باره نوشته بود: «من بعد از ١٥سال خدمت در دانشگاه تهران ناامید از اینکه نتوانستم برجسته‌ترین متخصص حشره‌شناسی و فیلوژنی کشور را به ایران بازگردانم، در اتاق کوچکم که دستشویی تغییرکاربری‌شده در دانشکده‌ای دیگر است، با یادآوری برخوردی که با او شد، فقط اشک می‌ریزم».


حالا بر اساس خبری که خبرگزاری ایسنا منتشر کرده، همین دانشمند در رشته تخصصی خود کشفی کرده که حشره‌شناسان دنیا را به وجد آورده است. ماجرا از این قرار است که در قالب یک پروژه بین‌المللی که این حشره‌شناس جوان ایرانی سرپرستی آن را برعهده داشت، خانواده جدیدی از پروانه‌ها کشف شد. یافته‌های تحقیقات منجر به این کشف، همین ماه جاری در مجله علمی معتبر «زولوجیکا اسکریپتا» (zoologica scripta) منتشر شده است. این کشف دودهه پس از کشف خانواده قبلی پروانه‌ها که طی پروژه‌ای بین‌المللی به سرپرستی موزه تاریخ طبیعی اشتوتگارت آلمان صورت گرفته، رخ داده است.


بر اساس اطلاعات مندرج در مجله «زولوجیکا اسکریپتا»، تحقیقات تیم دکتر رجایی از سال ۲۰۱۲ با همکاری پژوهشگرانی از موزه‌های تاریخ طبیعی اشتوتگارت و بن آلمان و پاریس و دانشگاه‌های تورکو (فنلاند) و دانشگاه وین (اتریش) آغاز شد. طبق این گزارش، اولین عضو این خانواده جدید از پروانه‌ها که توسط این تیم تحقیقاتی کشف شده است، شب‌پره‌ای بزرگ (حدودا به اندازه کف دست) است که در شمال تایلند و ویتنام زندگی می‌کند. در سال ۱۹۸۹ نمونه‌های نر آن برای نخستین‌بار در جنگل‌های شمال تایلند یافت شدند و در سال ۱۹۹۴، پروانه‌شناس سرشناس ژاپنی، هیروشی اینوئه، به‌عنوان گونه‌ای جدید (Pseudobiston pinratanai) آنها را توصیف کرد. اما عدم تطابق صفات تشخیصی این شب‌پره با خانواده‌های شناخته‌شده، سبب شد تا محقق ژاپنی و سایر محققان در سال‌های بعد، نتوانند بااطمینان جایگاه این‌ گونه را در سیستم رده‌بندی تعیین کنند. در پژوهش اخیر این خانواده Pseudobistonidae نام‌گذاری شده است.
دکتر رجائی در رابطه با جزئیات و اهمیت این کشف می‌گوید: «نقطه قوت پژوهش اخیر استفاده از روش‌های ژنتیکی، در کنار روش‌های ریخت‌شناسی مقایسه‌ای برای رده‌بندی بوده است؛ برای مثال در پژوهش اخیر، ما ژن‌های این شب‌پره را استخراج کردیم و با ژن‌های نمونه‌هایی از تمام خانواده‌های شناخته‌شده پروانه‌ها مقایسه کردیم و با کمک آنالیزهای تبارشناسی (فیلوژنی) ایده اولیه‌ای از جایگاه این گونه در سیستم طبقه‌بندی پروانه‌ها به دست آوردیم.


سپس به مدد روش‌های جدید ریخت‌شناسی (نظیر میکروسکوپ الکترونی) این گونه را با تمام خانواده‌های خویشاوندش مقایسه کردیم و توانستیم صفاتی در سروسینه و نیز بال‌ها پیدا کنیم که در هیچ خانواده دیگری دیده نمی‌شوند. همچنین از شکم یکی از سه شب‌پره ماده‌ای که در کلکسیون تحقیقاتی موزه بن یافتیم، توانستیم حدود ٦٠ عدد تخم رسیده استخراج کنیم. این تخم‌ها با روش‌های خاصی تمیز شدند و در نهایت موفق به ثبت تصاویر خارق‌العاده‌ای با میکروسکوپ الکترونی از آنها شدیم. صفات جالبی در این تخم‌ها پیدا کردیم که فقط در این خانواده پیدا می‌شوند و مستندات تبارشناسانه جالبی به دست می‌دهند. این صفات نیز در نهایت کمک مؤثری بود تا بتوانیم از فرضیه خانواده جدید دفاع کنیم».
او همچنین در رابطه با دلایل اینکه این کشف شگفت‌انگیز دانسته می‌شود ، این‌طور توضیح داده است: «کشف یک خانواده جدید آن هم در گروه‌هایی مثل پروانه‌ها، کشفی نادر است و همین موضوع آن را شگفت‌انگیز و جذاب می‌کند. پروانه‌ها به دلیل رنگ‌های بی‌بدیل‌شان از دیرباز مورد توجه حشره‌شناسان و نیز مجموعه‌داران سراسر جهان بوده‌اند و به همین خاطر تحقیقات مربوط به رده‌بندی آنها سابقه‌ای چندصد ساله دارد. علاوه بر زیبایی، از آنجا که لارو پروانه‌ها از گیاهان تغذیه می‌کنند، بسیاری از این حشرات آفت محصولات کشاورزی به شمار می‌روند. گذشته از اهمیت اقتصادی، این حشرات به دلیل نقش حیاتی‌شان در گرده‌افشانی گیاهان، اهمیتشان در چرخه غذایی سایر جانوران و نیز دیگر نقش‌های بارز اکولوژیک، همواره مورد توجه محققان بوده‌اند. بیش از ٢٠ سال از کشف آخرین خانواده شب‌پره‌های درشت‌جثه گذشته و دیگر به نظر می‌رسید بیشتر خانواده‌های شب‌پره‌ها شناخته شده باشند. در عین حال این پژوهش نشان داد هنوز در سطح خانواده، پروانه‌های ناشناخته‌ای روی کره زمین زندگی می‌کنند که ما از وجودشان بی‌خبریم».


حالا پس از این توضیحات و اهمیت این کشف جدید توسط حشره‌شناس ایرانی شاید بد نباشد دوباره قسمت‌هایی از یادداشت دکتر حسین آخانی را که چهارم شهریور ٩٣ در روزنامه «شرق» منتشر شد و درباره او بود، بازخوانی کنیم. این بخشی از نوشته آخانی درباره رجائی است: «١٤، ١٥سال پیش که من تازه در دانشگاه تهران استخدام شده بودم، دانشجویی داشتیم که از همان ابتدا می‌شد فهمید با دیگران فرق می‌کند. حسین، دانشجویی بود از یکی از شهرستان‌های شرق کشور. فردی مؤدب و باعلاقه و محکم. ما در رشته زیست‌شناسی سفرهای علمی زیادی داشتیم. پای ثابت این سفرها حسین بود. او با علاقه وصف‌ناپذیری همه کارهای سفر را انجام می‌داد. وقتی در اتوبوس بودیم سفرنامه می‌نوشت؛ مطالب بسیار بامزه با قلمی که من به آن رشک می‌بردم. ساز‌ دهنی‌ای داشت که در شب‌های اردو می‌نواخت. به یک کلام همه چیزتمام. کارشناسی را تمام کرد و برای کارشناسی ارشد به دانشگاه شهیدبهشتی رفت. وقتی از دانشگاه ما رفت، تازه فهمیدم که چه کسی را از دست داده‌ایم. بعد هم تقاضای بورسیه به مرکز تبادلات دانشگاهی آلمان را داد و یک‌ضرب بورس دکترای دانشگاه بن را در رشته حشره‌شناسی گرفت».


بخش دیگری از مطلب هم درباره تلاش‌ها برای استخدام او در دانشگاه تهران بود: «از او خواهش کردم درخواست استخدام بدهد. او هم اطاعت کرد. بر اساس فراخوان دانشکده و اعلام نیاز به حشره‌شناس، او هم درخواست داد. به ایران آمد، سخنرانی کرد. در آن زمان من در فرصت مطالعاتی خارج از کشور بودم. گزارش سخنرانی‌اش را به من داد که چگونه با او رفتار کردند. او خودش فهمید که به قول فرنگی‌ها Welcome نیست. سعی کردم به او دلداری بدهم. به ایران آمدم و با همکاران صحبت کردم. دیدم همه مِن‌مِن می‌کنند. دیدم از این می‌ترسند که او جایشان را تنگ کند. حتی برای آنکه جلویش را بگیرند فرد دیگری را با عجله استخدام کردند تا بهانه کنند که دیگر به تخصص او نیازی نیست. اگرچه میان ماه من با ماه گردون، تفاوت از زمین تا آسمان بود! سعی کردم با مذاکره با رئیس پردیس پرونده استخدامی حسین را جلو ببرم. خودش هم به ایران آمد و با رئیس پردیس صحبت کرد. رئیس پردیس که حسین را از دوران دانشجویی می‌شناخت، قول داد مشکل را حل کند. هرچه تلاش کردم بیهوده بود و دست آخر رئیس پردیس آب سردی روی دستم ریخت که مشخص بود فشارجدی است...».


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب