خاطره محمد هاشمی از سادهزیستی امام خمینی(ره)/ فاصله طبقاتی بین مردم و مسئولان زیاد شده است
گروه سیاسی خبرگزاری آنا_ محمد هاشمی رفسنجانی، سیاستمدار 77 ساله ایران، که در کارنامه کاری و سیاسیاش، سابقه حضوری 13 ساله در سمت ریاست سازمان صدا و سیما، معاونت سیاسی نخست وزیر در دوره حضور شهید رجایی، عضویت در مجمع تشخصیص مصلحت نظام و رئیس دفتر مرحوم هاشمی رفسنجانی و حتی سابقه فعالیت در احزابی چون جمهوری اسلامی و کارگزارن سازندگی را دارد ، میان تراکم اخبار و فشردگی بگو مگوهای سیاسی، حالا مدتی است از حزب کارگزان سازندگی کناره گیری کرده است و به معنای مفهوم حزبی دیگر فعالیتی ندارد، او پیش از این اعلام کرده بود ترکیب جدید شورای مرکزی حزب کارگزاران بسیار شبیه به جبهه شده است تا اینکه یک حزب باشد، از همین رو تصمیم گرفت نامش را از لیست اعضای این حزب خط بزند.
محمد هاشمی در ۲۶ فروردین ماه سال ۱۳۹۶ با حضور در وزارت کشور برای نامزدی در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد اما توسط شورای نگهبان احراز صلاحیت نشد. وی بعد از ثبت نام گفت که لازم است بیش از یک نفر در صحنه رقابتهای انتخابات شرکت داشته باشد.
خبرنگار سیاسی خبرگزاری آنا در ایام رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی و با توجه به دغدغه های حال حاضر کشور و اوضاع نابسامان اقتصادی و بعضا در حوزه سیاست خارجی با این سیاستمدار کهنهکار به گفتوگو نشست.
آنچه در ادامه میخوانید بخش دوم و پایانی از گفتوگوی دو ساعته خبرگزاری آنا با محمد هاشمی رفسنجانی است.
بخش اول این گفتوگو را اینجا بخوانید.
حضرت امام در زمان حیاتشان بسیار تاکید داشتند که مقابل آمریکا باید ایستادگی کرد این ایستادگی در حال حاضر و شرایط سیاسی و اقتصادی امروز چقدر نمود پیدا کرده است و مسئولین چقدر طبق فرمایشات ایشان عمل میکنند؟
_ چیزی که امام مد نظرشان بود و به عنوان یک اصل هم همه جا پذیرفته است این است که اصل مذاکره با هیچ جایی هیچ مشکلی ندارد آنچه که مهم است حفظ منافع ملی است. هر کشوری برای خودش یک منافعی را تعریف میکند و در ارتباط با کشورهای دیگر سعی میکند که به نفع منافع ملی خودش حرکت کند، اگر امتیازی میدهد امتیازی میگیرد.
حالا اگر ما با اروپا مذاکره کنیم قطعا به دنبال این هستیم که منافع ملی ما حفظ شود هیچ جا هیچ کسی منعی برای این ندارد. در این قضیه اخیر رهبری آمدند 5-6 تا شرط گذاشتند که اینها شروط ما است، خب تیم مذاکره کننده اینها را به عنوان دستورالعمل خودش در نظر گرفت و در مذاکره اگر اینها تحقق پیدا کند و تیم مذاکره کننده ما مقاومت کنند استقامت کنند به نفع کشور است به نفع نظام است، اگر قرار باشد اینها تحقق پیدا نکند آنجاست که باید بپذیریم که از طریق مذاکره نمیتوانیم کار کنیم و باید به خودمان متکی باشیم.
حضرت امام میگفتند مذاکره هیچ مانعی ندارد؟ حتی با آمریکا؟
_ نه اصلا مانعی ندارد، مثلا امام در فرمایشات خود گفتنهاند اگر آمریکا آدم شود ما با آمریکا رابطه برقرار میکنیم، آدم شود یعنی شرط گذاشته بودند برای آمریکا، برای ما هیچ وقت بحث مذاکره با دولتهای رسمی در هیچ جا نفی نیست، حالا دولتهایی که ایران آنها را به رسمیت نمیشناسد جای خودشان را دارد.
اوایل پیروزی انقلاب آفریقای جنوبی همین حالت اسرائیل را داشت و ما آن را به رسمیت نمیشناختیم، این دو استثنا بودند که بعد در آفریقای جنوبی انقلاب شد و نلسون ماندلا آمد و وضع کشور خوب شد روابط ما هم با آفریقای جنوبی برقرار شد و خیلی روابط پیشرفتهای هم بود و الان هم هست.
اما اسرائیل یک دولت غاصب است اصلا دولت نیست و برای ما رسمیت ندارد، بنابراین با او مذاکره نمیکنیم با او حرف نمیزنیم، اما آمریکا یک دولت رسمی است وقتی امام میگوید اگر آدم شود اگر به منافع ملی و به حقوق ما احترام بگذارد خب مذاکره اشکالی ندارد.
کسی مانع مذاکره نیست الان هم برای مذاکره با اروپا رهبری در عالیترین مرجع نظام آمدند پنج تا شش تا شرط را اعلام کردند و گفتند که اگر این شرایط محقق شود و اروپا بپذیرد مذاکره را ادامه میدهیم.
بعد از اتفاقاتی که برای برجام افتاد و تصمیماتی که ایالات متحده برای این قرارداد گرفته مجددا حرفهایی گفته شده مبنی بر مذاکره مجدد آمریکا حالا تحت عنوان برجام 2...
_ برجام 2 را ایران نپذیرفته، در واقع هیچ کسی نپذیرفته است، برجام همین برجام است و عین همین هم باید پیاده شود، بحث آقای ترامپ این بود که برجام را قبول ندارد ، او میخواهد راجع به توان نظامی ما، راجع به نفوذ ما در منطقه، حضور ما در منطقه مذاکره کند، باید بداند این موارد و پافشاریها فایدهای ندارد، ما چیزی به عنوان برجام 2 را نپذیرفتیم.
با توجه به حضور یک ساله شما در دستگاه دیپلماسی و تجربه شما، سیاستهای دستگاه دیپلماسی ما آن موقع با سیاستهای دیپلماسی الان در بحث ایستادگی مقابل آمریکا چقدر تغییر کرده است و اینکه روند دشمنیها و سیاستهای ظالمانه آمریکا علیه ایران تفاوت داشت؟
_ در آن زمان که البته من فکر میکنم الان هم وجود داشته باشد، در وزارت خارجه جهان را به 4 قسمت تقسیم کردیم « دولت برادر، دولت دوست، دولت عادی و دولت خصم » و متناسب با این تعاریف نوع روابطمان را با این کشورها مشخص کردیم که با هر کشوری چگونه رفتار کنیم، یعنی یک تابلویی جلوی ما بود که اگر میدیدیم از یک کشوری که در لیست خصم ما است پیامی میرسد یا خواستهای مطرح میشود ما با خصم او چگونه باید برخورد کنیم و یا با کشور برادر یا با دوست چگونه باید رفتار کنیم.
دستگاه دیپلماسی نمیتواند بدون یک چارچوب مشخص کار کند، حالا ممکن است دولتی که در آن زمان دولت خصم ما بود الان تبدیل شده باشد به دولت برادر، مانند اوایل انقلاب که صدام دشمن ما بود جنگی علیه ما به پا کرده بود ولی بعد از اینکه صدام سقوط کرد و با این وضعیتی که به وجود آمد الان عراق به عنوان دولت برادر ما مطرح میشود، پس رابطه بر مبنای رابطه خصم دیگر نیست تبدیل میشود به بهترین رابطه همان رابطه برادری همزیستی مسالمت آمیز و همجواری.
قطعا دستگاه دیپلماسی ما هم در حال حاضر همین روند را دارد، آمریکا از ابتدا برای جمهوری اسلامی جز دولتهای خصم بوده و الان هم هست و قطعا سیاستهای ما در حوزه دیپلماسی بر اساس چهارچوب روابط خصم اعمال میشود.
شما در حوزه اقتصاد و به طور مشخص در حوزه کشاورزی فعال بودید، الان وضعیت اقتصاد از نظر شما چگونه است؟
_ الان 60 درصد اقتصاد ما زیرزمینی است، حالا این آمار تا چه حد درست است یا نه کاری نداریم، اما نکته مهمی که وجود دارد وضعیت گزارش های اقتصادی است که دولت و مجلس و رسانهها اعلام میکنند، اقتصاد ما طبق سه سرفصل اقتصادی که در قانون اساسی است تقسیم میشود، که مورد چهارم آن در زمان آقای احمدینژاد اضافه شد،البته مورد چهارم در قانون اساسی نیست.
سه موردی که در قانون اساسی آمده است شامل « اقتصاد دولتی، اقتصاد خصوصی، اقتصاد تعاونی» است که سهم اقتصاد را باید بر اساس این سه مورد تنظیم کرد.
زمان آقای احمدینژاد یک سرفصل اقتصادی دیگری اضافه شد به عنوان نهادهای عمومی، موردی که در قانون اساسی نداریم، وقتی میخواستند اصل 44 را در مجمع تصویب کنند و سیاستهایش را اجرایی کنند میبایست به بخش خصوصی واگذار کنند، دولت احمدینژاد حاضر نبود اقتصاد را به بخش خصوصی واگذار کند.
پس سرفصل جدید را برای مسائل اقتصادی تعریف کردند با عنوان نهادهای عمومی که شامل تعاونیهای سپاه و ناجا و کمیته امداد و بنیاد مستضعفان و بنیاد 15 خرداد و نهادهایی که عمدتا زیر نظر رهبری بود.
این سرفصل جدید برای این بود که وقتی میخواهند اقتصاد خصوصی راه اندازی کنند و شرکتهای دولتی را عمدتا به این نهادها واگذار میکنند. اقتصاد ما الان4 مولفه دارد؛ یک مولفه دولت است، یک مولفه بخش خصوصی، یک مولفه بخش تعاون است و یکی نهادهای عمومی.
در این تقسیمبندی طبق آماری که اخیرا اعلام شده 16 درصد اقتصاد دست بخش خصوصی و تعاونی است، حدود 30 درصد یا کمتر در دست دولت است و بقیه در دست نهادهای عمومی است که البته این نهادهای عمومی به دولت پاسخگو نیستند و بعضا مالیات هم نمیدهند.
بحثی هم که الان بین آستان قدس رضوی و دولت مطرح است همین است، آستان قدس میگوید ما مالیات دادیم آنها میگویند ندادید، یا بعضی از سازمانهای وابسته به سپاه یا برخی از بانکهای خصوصی که در کشور هستند که در اختیار دولت نیستند.
بنابراین اقتصاد ما اقتصادی نیست که طبق قانون اساسی باشد و قطعا این وضع نمیتواند حلال مشکلات باشد.
دولت 30 درصد اقتصاد را در دست دارد اما بار همه چیز روی دوش دولت است، باید همکاری باشد اما نباید اینگونه باشد که مردم بیکاری میبینند دولت را مقصر بدانند، تورم میبینند دولت را مقصر بدانند،اعتصاب میکنند دولت را مقصر بدانند، با این تفاسیر دولت یک پیشخوان شده اما بدون ابزار .
اگر بخواهیم اقتصادمان خصوصی باشد پس نهادهای عمومی معنا ندارد، باید این را منحل کنیم و اقتصاد را بدهیم به بخش خصوصی یا بخش تعاونی یا هر بخشی را که قبول داریم.
با این شرایط که اقتصاد در دست نهادهای عمومی باشد اقتصاد ما نمیتواند سامان بگیرد، رهبری میآید میفرمایند اقتصاد مقاومتی، دولت هم میآید ساز و کارش را مینویسند آییننامهاش را هم تصویب میکند ولی در اجرا هیچ کس توجهی نمیکند.
پس انتقادهای وارد شده به دولت در بحث مشکلات اقتصادی چه میشود؟ به هر حال متولی کار اقتصادی دولت است؟
_دولت وقتی 30 درصد اقتصاد را دارد چه میتواند بکند؟ فلان آقا عنوان میکند 12 میلیارد کالای قاچاق میآید که البته سال قبل میگفتند 26 میلیارد است الان این آمار را کم کردند، خب این کالاهای قاچاق را دولت وارد میکند؟
این واضح است که دولت کالای قاچاق را وارد نمیکند، وقتی بازار از کالای قاچاق اشباع میشود خریدار تعهد ندارد که حتما این روسری ایرانی باشد قطعا آن جنسی که زیباتر است را انتخاب میکند، مصرف کننده دو چیز در نظر میگیرد یکی کیفیت جنس، یکی قیمت جنس، به این نگاه نمیکند که ساخت کجاست.
آن فرهنگ بیهویتی که ما در جامعه داریم که میگویند کالای ایرانی خوب نیست کالای خارجی بخر خارجی بهتر است، در تبلیغات تلویزیون مکرر نشان داده میشود، پس این را تبدیل به یک فرهنگ میکنند.
بازار های ما پر است از کالای ترک و چینی، حتی در شهرهای زیارتی ما هم به جای سوغات ایرانی کالاهای چینی بازار را پر کرده است، با پر کردن بازار از کالای قاچاق و اجناس بی کیفیت چینی اقتصاد سامان نمیگیرد بالاخره اقتصاد یک علم است و امکانات و ابزار میخواهد.
سال 95 دولت اعلام کرد که اگر من بخواهم نرخ بیکاری را کم بکنم برای ایجاد فرصتهای شغلی مولد باید 50 میلیارد دلار سرمایهگذاری کنم، درست هم هست اول باید سرمایهگذاری بشود بعد شغل ایجاد شود، خب این سرمایه از کجا میآید؟
ما از 3 جا این سرمایه را تامین میکنیم، 1_ بخش خصوصی است که متاسفانه ما بخش خصوصی قوی نداریم که بتواند 50 میلیارد دلار سرمایه را تامین کند.
2- دولت است ،که دولت هم اینقدر پول ندارد که بتواند سرمایهگذاری کند در واقع منابع ندارد.
3_ جذب سرمایه خارجی است، خارجی ها هم که اعتماد ندارند، خب وقتی سرمایه نباشد شما چگونه میتوانید شغل ایجاد کنید یا کارخانه احداث کنید؟
خب دولت فعلی برای انتخابات هر دو دوره ریاست جمهوری تمام این ویژگی هایی را که شما گفتید در بین شعارهای خود مطرح کردند و برایش وعده دادند...
_ اتفاقا ریشه این مشکلات در دولت نهم و دهم است، دولت یازدهم وقتی دولت جدید را تحویل گرفت رشد اقتصادی منهای 5/5 درصد بود، در 8 سال دولت نهم و دهم سالی فقط 14 هزار شغل ایجاد شده بود که میبایست سالی یک میلیون، یک میلیون و 100 هزار شغل ایجاد میشد یعنی فاجعه که دولت دهم در کشور به وجود آورد که تا الان هم کشور جریمه اش را میدهد.
یکی از مشکلات اقتصادی در حال حاضر و شرایط کنونی کشور، بحث ریخت و پاشهای زیاد است و تضادی که با مسئله ساده زیستی به خصوص در بین مسئولین وجود دارد،رویکردی که حضرت امام در خصوص بحث ساده زیستی و سفارشاتی که در این باره داشتند چه بود؟
_ امام در بخش ساده زیستی به دو گونه عمل میکردند یکی نسبت به زندگی شخصی خودشان که بسیار ساده زیست بودند و دیگری در خصوص مردانی که در دولت بودند و مسئولین.
ایشان در زندگی شخصی خودشان از حداقل امکانات استفاده میکردند نمونههای خیلی زیادی از زندگی ایشان وجود دارد، مثلا خانه ایشان در نجف در آن گرما بدون وسیله خنک کننده بود چون معتقد بودند باید مثل بقیه مردم آن شهر زندگی کنند.
یا حتی در پاریس در آن زمستان خیلی سرد برای خانهای که تهیه شده بود امام گفته بودند وسایل گرمایشی را خاموش کنید چون مردم در ایران الان اعتصاب کردند کارکنان شرکت نفت میگویند نفت نیست امکانات گرمایی نیست من درد آنها را متوجه میشوم.
علیرغم اینکه برای امام در پاریس میشد بهترین امکانات را فراهم کنیم مانند قصر ورسای، اما امام فرمودند من همین جا جایم خوب است، حتی تجاری از تهران آمدند به من و حاج مهدی عراقی گفتند بروید برای امام در یک جا یک خانه خیلی خوبی اجاره کنید یا بخرید ما پولش را میدهیم که امام در این حالت نباشند، ما رفتیم خدمت امام گفتیم که ایشان فرمودند از طرف من تشکر کنید و بگویید من همین جا جایم خوب است من که نمیخواهم اینجا بمانم و بعدا به روحانیت میگفتند که اگر روحانیت از هویت روحانی خارج شود به منزله شکست روحانیت است.
امام جملهای میگفتند که نباید ما دلبسته به دنیا باشیم، این توصیه اخلاقی امام به همه و به خصوص به مسئولین بود و بعد مهمتر از آن عمل خودشان بود که بسیار موثر بود، جالب است بدانید امام اوایل انقلاب که نظام اقتصادی یا نظام توزیع ما کوپنی بود و به هر خانوادهای ماهی یک کیلو مرغ میدادند هیچ وقت اجازه ندادند که خارج از کوپنشان برایشان چیزی بگیرند، مثلا اگر یک کیلو مرغ در ماه میدادند همان کوپنشان را استفاده میکردند.
ایشان به شدت تابع قانون بودند، هم خودشان فوقالعاده از نظر رفتار ونظریهشان ساده زیست بودند و هم به دولتمردان مکرر این توصیه را داشتند و مراقب بودند که حتما ساده زیستی عینیت داشته باشد و هم در جامعه و بین مسئولین نمود پیدا کند،در واقع امام تاکید داشتند مسئولین از بین مردم و مانند آنها باشند اما الان وضعیت را نمیدانم .
الان از نظر شما اوضاع ساده زیستی مسئولین چگونه است؟
_ متاسفانه سطح زندگی بین مردم و مسئولین خیلی متفاوت است، هم سبک زندگی آنها و هم مدل رفتاری آنها، فاصله طبقاتی هم بین مردم مسئولین خیلی زیاد شده و این اصلا خوب نیست.
اوایل انقلاب و در زمانی که شما و امثال شما در جمع مسئولین کشور بودید شرایط چگونه بود؟
_ ببینید انقلاب ما میراث دولت شاهنشاهی بود، در دولت شاهنشاهی فاصله طبقاتی بسیار زیاد بود یک قشر مرفه محدودی بودند که وابسته به دستگاههای دربار بودند که در مقابلش درصد قابل توجهی از مردم چیزی برای یک زندگی خوب نداشتند.
ما وارث آن نظام بودیم، اول انقلاب شرایطی گذاشته شد که مقداری این فاصله پر شود، زمینهای کشاورزی و املاک که وابسته به دربار پهلوی بود مانند خانهها یا امارتها باغها مصادره شد، اینها مصادره شد اما به مستضعفین داده نشد و تحت مدیریت یک جایی به نام بنیاد مستضعفان قرار گرفتت، که در مورد این بنیاد مستضعفان حرف و حدیث خیلی زیاد بود الانش هم حرف و حدیث زیادی وجود دارد .
درآمد این املاک و باغها و زمینهای کشاورزی کجا خرج میشود و چه میشود من نمیدانم، کسی هم پاسخگو نیست، هر مزرعه خوب و هر خانه خوب و هر کارخانه خوبی که بود و به نحوی وابسته به بستگان شاه و سلطنت بود به فرمان امام مصادره شد و تحت محور بنیاد مستضعفان قرار گرفت، محور بنیاد مستضعفان کجاست؟ زیر نظر رهبری است. چه کسی میتواند از رهبری توضیح بخواهد که مثلا اینها چه شده است؟
الان این برجها و این پاساژهایی که در تهران و شمال شهر و همه جا ساخته شده مال چه کسانی است؟ چه کسی ساخته است؟ چه کار میکند؟ این قشر مرفه و به قول معروف بالای شهری در اثر همین به اصطلاح ثروتهای باد آورده درست شدهاند.
البته و متاسفانه خیلیهاشان منتسب هستند به دولت و وزرای دولت
_ به دولت که نه به نظام وابسته هستند.
در این خصوص حرف و حدیث زیاد بود در انتخابات 96 هم در مورد خیلی هایشان اطلاعاتی بیرون آمد که فلان وزیر در فلان ویلا در لواسان زندگی میکند.
_ بله آنها هم جزیی از این اشکال هستند، منتها فقط آنها نیستند به جز آن افراد خاص یکسری از دولت مردها هم هستند که اصلا پاسخگو نیستند سوال بکنید جواب نمیدهند، مجمع تشخیص مصلحت نظام وقتی سیاستهای اصل 44 قانون اساسی را تصویب کرد سیاستهایش بر این بنا بود که شرکتهای دولتی به بخش خصوصی واگذار شود اما آقای احمدینژاد که رئیس جمهور شد 5 بند دیگر به این قانون اضافه کرد که یکی واگذاری به نهادهای عمومی بود، یعنی واگذاری آن هم بدون حضور در بورس و بدون مناقصه و مزایده ، مانند خیلی از شرکتهای دولتی از جمله مخابرات ، الان مجموعه مخابرات دست کیست؟
این رفتار مسئولین و تضاد رفتاری آنها با سیره حضرت امام بی اعتمادی به دنبال ندارد؟
_ متاسفانه وجود این شکاف طبقاتی اعتماد مردم را از بین برده و از بین میبرد، مردم یکسری از این حرفها را میشنوند، یکسری موارد را میبینند که ایراد دارد، برای برطرف کردن این شبهات و از بین بردن این بی اعتمادی باید این نظام پاسخگو باشد که متاسفانه نیست.
خاطرتان هست آن موقع حضرت امام چه توصیهای به مسئولین داشتند؟
_ امام چند توصیه به مسئولین امر در آن زمان و حتی حال حاضر داشتند که توصیههای اساسی بود، یکی بحث ساده زیستی بود، یک توصیه دیگر این بود که هر کاری مردم میتوانند انجام دهند به آنها واگذار کنند، سوم توصیه ایشان این بود که آقایان مسئول شما چیزی نبودی کسی نبودی این مردم هستند که شما را به این پستها و مقامها رساندند همیشه قدر مردم را بدانید، حفظ حرمت مردم از دیگر توصیههای ایشان به مسئولین بود، حضرت امام روی اصطلاح هتک حرمت اشخاص و مردم خیلی حساس بودند.
اما متاسفانه ما عملی شدن توصیههای امام را الان در جامعه نمیبینیم، راحت رسانههای ما به اشخاص تهمت میزنند، جاهای مختلف یا در تریبونهای مختلف از جمله تریبون رسمی مجلس یا نماز جمعه که باید اخلاق را در جامعه ترویج کند اما این اتفاق نمیافتد، متاسفانه بسیاری از فرمایشات امام و توصیههای امام مغفول مانده و حتی بر عکس هم شده یعنی اگر گفتندحرمت شکنی نکنید در مقابل ما اصرار داریم که حرمت مردم را بشکنیم.
دیدگاه حضرت امام در خصوص حجاب و لزوم رعایت آن چه بود؟ و الان چه برخوردی میشود؟
_ امام چادر را حجاب برتر میدانستند، اما حجاب برتر فقط چادر نبود، شما مثلا حجاب نوههای امام را بینید! فرق دارد با آن چیزی که عرف است، آنها در این زمینه نقل قولهایی از امام بیان میکنند که من نمیدانم چیست.
به هر حال آنچه که به عنوان حجاب برتر است یعنی چادر، آن را رعایت نمیکنند البته حجاب اسلامی آنچه که در قرآن است و به عنوان حکم برای خانمها آمده است، اگر ما بخواهیم بگوییم حجاب اسلامی که در واقع شما هیچ کدامتان آن را ندارید یک چیزی سرتان کردید ولی مطابق با آن چیزهایی که مشخص کردند نیست.
اینکه حجاب در جامعه چقدر الزامی است و چقدر نیست این را من نمیتوانم روی آن نظر دهم این را باید فقها و علما نظر دهند، یکی از مباحث الزام حجاب برای اهل کتاب است، اینکه شرایط محجبه بودن برای آنها چیست را باید به اصطلاح حوزههای علمیه جواب دهند.
مشکلی که الان وجود دارد عرضه لیبرالیسم در برابر فرهنگ شیعه یا تشیع مکتب اهل بیت است، لیبرالیسم مروج یک آزادی بدون قید و شرط است، این عرصه معتقد است هر کار دوست داری بکن، در واقع انسان را آزاد گذاشته است ، در اسلام اینچنین نیست که انسان هرکاری بخواهد بتواند انجام دهد، در اسلام آزادی مقید است به قیدها و محدود به حدود مشخصی است، حالا مرز این محدودیتها کجاست و برای چه کسی، پاسخش را باید حوزههای علمیه ما تعیین کنند.
متاسفانه روحانیت ما این مرزبندیها را روشن نکرده و از آن طرف لیبرالیسم امکاناتی دارد که به راحتی اهدافشان در رسانههای مختلف ترویج میشود، از سوی دیگر ما تعاریفی در اسلام داریم که به طور وضوح ابعاد آن بیان نمیشود، یک جوان ممکن است نخواهد تخلف کند ولی چون آگاهی ندارد چون دانش ندارد چون توجیح نشده راه خطایی را در پیش میگیرد. ما الان تقابل لیبرالیسم با اسلام را داریم که تبیین خطوط و ابعاد مشخص آن کار حوزه است.
یکی از بندهای قانون اساسی الزام به داشتن حجاب اسلامی نه حالا مشخصا چادر اما یکی از بندهای قانون اساسی همین است
_ بسیار خب حالا این حجاب اسلامی چیست کی باید این را مشخص کند؟
الان بحث سر این است متاسفانه جریانی به راه افتاده که مخالفت میکند با وجود اجباری بودن حجاب و متاسفانه یک سری چهرههای سیاسی دارند از این مخالفتها حمایت میکنند
_ من نمیتوانم پاسخگوی این مورد و اظهار نظر برخی سیاسیون و آقایان باشم
پس دیدگاه حضرت امام و توصیه ایشان چه میشود و لزوم رعایت آن ؟
_ امام به خانمها خیلی ارج مینهادند و انقلاب را مرهون آنها میدانستند مادران را یعنی امام همیشه جنبههای مثبت را میدیدند و حجاب هم در حدی که گفته شد، من شخصا از امام نشنیدم ولی در جامعه شنیدم که امام فرمودند چادر حجاب برتر است بههرحال حجاب یک اصل اسلامی است و در جامعه اسلامی لازمالاجراست حدود و نوع آن چگونه است را علما و کارشناسان تعیین میکنند و حدود را اعلام میکنند مسائل مربوط به اسلام و قوانین اسلامی هم راهکار دارد همانگونه که فردی وقتی مریض میشود به دکتر متخصص مراجعه میکند در مسائل اسلامی هم اگر کسی سوالی دارد باید به کارشناس و خبره آن مراجعه کند و پاسخ سوال خود را از او بگیرد.
آقای هاشمی رفسنجانی ممنون از فرصتی که در اختیار خبرگزاری آنا قرار دادید.
_ من هم از شما ممنونم و موفق باشید
گفتوگو از آرزو نوروزجم - فائزه سادات پاکزاد
انتهای پیام/